بوش ازبغداد تاکابل
(پژوهشي ازصباح)
چرا بوش درعراق بوتهاي ده نمبرودرافغانستان نشان نمبراول دريافت نمود؟ تلاش فراوان نمود م تابا تحليل مستند و اتکا به منابع خبري وتحليلي به اين سوال مهم جواب قناعت بخشي ارايه بدارم .
علل وانگيزه هاي بدرقه ازبوش با بوتهاي ده نمبردرعراق
منتظر الزيدي خبرنگار شبكه البغداديه هنگام دستدادن بوش و مالكي بوتهاي خود را به سوي بوش پرتاب كرد، او هنگامي كه نخستين بوت خود را به سوي بوش پرتاب ميكرد گفت: اي سگ! اين هديهاي از سوي عراقيها به توست؛ اين بوسه خداحافظي است. وي به سرعت بوت ديگرش را نيز به سوي بوش پرتاب كرد و گفت: اين از سوي بيوهها، يتيمان و افرادي است كه در عراق كشته ميشوند.
اسناد و شواهد تماماً گویای آن است که دولت بوش به طور غیر قانونی مخالفین خود در سراسر دنیا را ربوده و آنها را به آمریکا و به دیگر کشورها انتقال داده و تحت شکنجه قرار می دهد.
دخالت آشکار در امور دیگر کشورها، برپایی کودتاها، راه اندازی انقلابهای رنگین در دیگر کشورها و ربودن رهبران و مخالفان این حرکت ها در سطوح ملی، قومی و … و انتقال آنان به آمریکا و دیگر پایگاه ها جهت شکنجه کردن و کشتن آنان از جمله مواردی است که دولت بوش تا کنون بدان تأسی جسته است.
تاسيس زندان های گوانتانامو، ابوغریب، بگرام وقندهار وزندانهای دیگر جهت شکنجه و اعتراف از دیگر رسوایی های دولت بوش است. علی رغم حقوق بین الملل و قوانین آمریکا مبنی بر منع قتل چهره های مردمی، دولت بوش همواره تلاش نموده چهره های مردمی و مردم بی گناه را به قتل رساند.دولت بوش بی شرمانه برنامه ریزی نموده تا افراد ربوده شده به عنوان زندانیان جنگی معرفی شوند، حال آنکه این افراد در مناطقی ربوده شده اند که درگیری نظامی رخ نداده یا این افراد با درگیریهای نظامی ارتباطی نداشته اند.
یکی از سازمانهایی که مبادرت به آدم ربایی و انتقال آنان به پایگاههای آمریکایی در خاک این کشور یا دیگر کشورها می ورزد سازمان جاسوسي آمریکا (سیا) است.آنچه مسلم است اینکه این اقدامات در زیر چتر دمکراسی از نوع آمریکایی صورت می پذیردو هر روز تعداد و دامنه آن گسترده تر می شود.
بوش در سخنرانی سرشار از حمله و تهدید ده نوامبردوهزارويک در ملل متحد کم ازکم سي وهفت بار از واژه ترور و تروریسم استفاه کرد و واژه های تهدید، شیطان، قتل، مرگ، سرکوب و خشونت در عبارات او موج می زد، بوش در این سخنرانی، آشکارا اعلام کرد «هیچ گوشه ای از جهان – برای پناه دادن به آنها (درظاهرتروريزم ) در امان نیست.» او همچنین در دوازده سپتامبر دوهزارودو از واژه های عراق و عراقی بیش از شصت بار در سخنرانی سازمان ملل استفاده کرد و حتی از عملکرد دولت عراق در جنگ علیه ایران و کویت و نیز قطعنامه های مکرر سازمان ملل در خصوص این کشور استفاده کرد. و پیامد این سخنان حمله به کشور عراق بود در حالی که آشکارا اعلام می کرد برای ایجاد دموکراسی و رعایت حقوق بشر است و حتی پیشنهاد تشکیل بنیادی برای آزادی ها داد و اذعان کرد:
«از آنجا که باور دارم که بسط و پیشرفت آزادی راهی است به سوی یک دنیای بهتر و امن تر لذا پیشنهاد تشکیل بنیاد دموکراسی در سازمان ملل را داده ام.» اما امروز نه تنها از آزادی و دموکراسی در این کشورها خبری نیست بلکه حال وروزاین کشورها به مراتب وخیم تر از زمان حضور آمریکا است. ناامنی و کشتار غیرنظامیان و جنایت های بی شمار آمریکائیان نه تنها مردم این دو کشور را عاصی کرده حتی عذاب وجدان ناشی از جنایات شان گریبانگیر نظامیان آمریکایی شده و روز به روز بر تعداد خودکشی آنان افزوده می گردد.
در سال دوهزاروسه میلادی کاخ سفید بی توجه به قطعنامه ملل متحد که استفاده از زور علیه کشور دیگر را ممنوع اعلام کرده است ، به عراق حمله کرد. جان بولتون که به مخالفت با مرجعیت سازمان ملل در معادلات بین المللی شهرت دارد، به دستور شخص بوش به عنوان نماینده ایالات متحده راهی مقر این سازمان شد. زمانی که هانس بلیکس به عنوان شخص مسوول دراموربررسي سلاح اتومي ملل متحد به منظور بررسی صحت ادعای کاخ سفید مبنی بر دستیابی صدام حسین به تسلیحات کشتار جمعی به عراق سفر کرد. جاسوسان آمریکایی دفترش در ملل متحد و منزلش در نیویارک را مورد تفتيش قرار دادند. افشاء این موضوع ضربه ای جبران ناپذیري به کاخ سفید و اعتبار بوش بود.
دولت بوش، با ملاک قرار دادن اطلاعاتی دروغین دولت عراق را درهم ریخت و فروپاشید، طبقه متوسط عراق را به تمامی کشورهای خاور نزدیک متواری کرد، بدست خود جهاد را افزایش داد و جنگ بین مذاهب را راه انداخت که مدت زیادی این منطقه را آرام نخواهد گذاشت. تیم بوش در عراق هیچگونه استراتژی نداشت، بجز سرمستی از پیروزی های خود. نتیجه نیز این شد که تا کنون در کشور نه برق رسانی وجوددارد و نه آب رسانی. اما با غروب بوش و طلوع اوباما، در منطقه انتظاراتی مثبت افزایش یافته و اوضاعی امیدوارکننده پدیدار می شوند. مثلاً اگر در ماه اکتبر کابینه وزرای عراق به اتفاق آرا توافقنامه آمریکا و عراق درباره وضعیت نیروهای آمریکایی و خروج تدریجی را رد کرده بود، در ماه نوامبر کابینه این توافقنامه را تصویب کرد.
سرانجام اين همه ظلم وبربريت باعث شد که بوش دراخرين سفرش به عراق مورد اهانت وحقارت قرارگيرد.
بوش رئیس جمهور آمریکا که در کنفرانس مطبوعاتی در بغداد در بر ابر ضربات بوتهاي که از سوی خبرنگار برآشفته عراقی پرتاب شد واتفاقا به اواصاتب نکرد واين کارواقعه بود که افتخارات فراواني ازخودبجا گذاشت. اگربوتها به هدف اصابت کرديا نکرد واين عمل خبرنگارعراقي واقعآ حماسه ي است ستودني وقابل ستايش براي تمام انسانهاي دردديده وآزاده .
منتظر الزيدي خبرنگار شبكه البغداديه كه در بين خبرنگاران براي پوشش خبري نشسته بود هنگام دستدادن بوش و مالكي بوتهايهاي خود را به سوي بوش پرتاب كرد، او هنگامي كه نخستين بوت خود را به سوي بوش پرتاب ميكرد گفت: «اي سگ! اين هديهاي از سوي عراقيها به توست؛ اين بوسه خداحافظي است.» وي به سرعت بوت ديگرش را نيز به سوي بوش پرتاب كرد و گفت: اين از سوي بيوهها، يتيمان و افرادي است كه در عراق كشته ميشوند. بوش با دستپاچگي و به شوخي گفت: «تنها چيزي كه ميتوانم بگويم اين است كه شماره بوت اين مرد ده بود.»
خشونتی که بوش به دنبال ریشه کنی آن بود هر روز حمامی از خون در عراق به راه می اندازد. اشاعه دموکراسی که بهانه آمریکا برای حمله به عراق وافغانستان تبدیل به شعاری دلفریب اما غیرقابل تحقق شده است.
وي در ادامه در حالي كه قصد توجيه اين نفرت عمومي را داشت براي جلوگيري از آبروريزي بيشتر، گفت: اين كاري است كه مردم در يك جامعه آزاد انجام ميدهند! بوش در حالي از اين صحنه با عنوان "دموكراسي" و آزادي" نام برد و با تشريح اين حادثه ميگويد. محافظان و نيروهاي امنيتي، اين خبرنگار عراقي را آنقدر لدوکوب نمودند كه صداي جيغهاي وي، دل همه را به درد آورد. منتظر الزيدي بيست ونوسال عمر دارد كه در نوامبر سال دوهزاروهفت ميلادي نيز بهمدت يك هفته ربوده شده بود. اين اقدام خبرنگار عراقي كه بيانگر نهايت خشم و نفرت مردم عراق از سياستها و اقدامات جنگ طلبانه رئيسجمهور رو به زوال آمريكا بود، آب سردي روي بوش ريخت تا رسواييهاي پياپي او را در دنياي سياست به كاملترين نحو به نمايش بگذارد.
اين در حالي است كه در دنياي رسانهها چه در كشورهاي غربي و اروپايي و چه در كشورهاي آسيايي كمتر رسانهاي يافت ميشود كه به انتقاد از سياستهاي بوش نپرداخته و به اين نكته اشاره نكرده باشد كه وي با سياستهاي خود آمريكا را سالها به عقب راند. بوش باعث بحرانيشدن اقتصاد آمريكا و موجب به راهانداختن جنگ عراق و افغانستان با كشتار بسيار بالاي آنها شد كه هر كسي با مشاهده تعداد كشتهها اين كشورها به مصيبتبار بودن جنگهاي آنها پي ميبرد. كاهش محبوبيت بوش به عنوان رئيسجمهور آمريكا در هفتاد سال اخير بيسابقه است، حتي نظرسنجي هايي كه در داخل آمريكا انجام شده حكايت از منفور بودن بوش دارند. بر اساس نظرسنجي اخير شبكه آمريكايي سيانان، بوش با هفتادويک درصد مخالفت عمومي نامحبوبترين رئيسجمهور تاريخ اين كشور معرفي شد.
طبق آخرین گزارش منتشره از سوی مرکز نظر سنجی بریتانیا(ORB) 1200000 نفر ازمردم عراق طی سالهای 2003 تا 2007، از طریق بمباردمان، تهاجم و خودسري این کشور به صورت فجیعی کشته شده اند. بمباردمان شفاخانه ها، مراکز صحي، مدارس و دیگر سازمان های عمومی طبق تمامی قوانین بین المللی منع و در افکار عمومی شرمسارانه است. تا کنون بیش ازشصت درصد زیر بنای اقتصادی و صحي عراق نابود شده است.
چرابوش درکابل مدال درجه يک ( غازي امان الله ) گرفت ؟
کرزي يکبارديگربه سلسله خوش خدمتي ووابستگي هاي انکارناپذيرش با تيم نومحافظه کاران ايالات متحده آمريکا وباپيشکش نمودن نشان غازي امان الله به بوش – خواست به آنان ثابت بسازد که قتل هاي دسته جمعي ، بمباردمان روزافزون ، جنايت هاي هولناک ، کشتن وبستن وبردن ملت رنجديده ، ويراني وبربادي کشور، گسترش نفاق وخانه جنگي … که ميراث شوم وپليد قواي خودسرآمريکا واجيران پول پرست داخلي دروطن ما است ، درتفکربيگانه پرستي من هيچ اثري منفي بجا نگذاشته ونخواهد گذاشت. کرزي بازهم ازکيسه خليفه بخشيدوناسنجيده وعجولانه به بوش گفت: من و مردم افغانستان از صميم قلب ازديدار شما مفتخريم.
نومحافظهكاران نه تنها به جنگهاي ويرانگر در كشورهاي افغانستان و عراق اكتفا نكرده بلكه با به راه انداختن جنگها و مناقشات، جهان را به آتش كشيده است. بوش كه با حمله به عراق و افغانستان تا سالها سياه بختي و نكبت را براي مردم اين كشورها هديه داد، هنوز هم اشتباه خود را نميپذيرد و جنگ عراق و افغانستان را موجب آزادي پنجاه وپنج ميليون نفر مردم اين كشورها ميداند. بوش،لشکرکشي به افغانستان و سپس عراق را توجيه كرد كه تا كنون به قيمت جان بيش ازپنج هزار سرباز آمريكايي انجاميده، رقمي كه بسيار بيشتر از كشتهشدگان حادثه يازده سپتامبر بوده است، بدون آنكه به دستگيري بنلادن يا خاتمه تروريسم منجر شده باشد. بوش در حالي خود را براي خروج از در ِ پشتي كاخ سفيد آماده ميكند كه بدترين بحران اقتصادي آمريكا پس از سالهاي دهه سي رقم خورده، بحراني كه اين كشور را تا آستانه سقوط پيش برده است.
در افغانستان، تنها در چند ماه اول، بمباردمان هوایی بیش از پنج هزار نفر قربانی گرفت. ارزیابی های انجام گرفته از حملات نیروهای آمریکایی به مردم افغانستان و عراق نشان می دهد که نیروهای آمریکایی هیچ مرزی برای غیر نظامیان قائل نیستند . در واقع می توان اذعان کرد نه تنها مردم افغانستان و عراق، بلکه سیاست های خصمانه بوش نابود سازی بشریت را هدف گرفته است. طياره هاي جنگی ایالات متحده دو کشور عراق و افغانستان را بمباران کردند و در این بمباران ها علاوه بر آنکه مراکز زیربنایی نابود شد، مردم اعم از کودک، نوجوان و سالخوردگان نیز هدف قرار گرفتند. باوجود اين همه بيدادگري ، خودسري وانسان کشي – تروریسمی که از سال 2001 تا 2008 بارها از زبان بوش شنیده شد ه همچنان امان نیروهای ناتو در افغانستان را ربوده است.
بسیاری از تحلیل گران نظامی حمله نیروهای آمریکایی و ناتو به مناطق مسکونی را نوعی انتقام جوئی از مردم و تلاش برای سرکوبی هرگونه مخالفت با حضور نظامی آمریکا و ناتو در افغانستان ارزیابی می کنند. افزایش تلفات نیروهای امریکایی در افغانستان که بوش نیز به آن اذعان و اقرار کرد مهمترین عامل افزایش کشتار غیرنظامیان در افغانستان تلقی می شود. زیرا نیروهای آمریکایی و سازمان ناتو به تلافی کشته شدن نیروهای خود مناطق مسکونی را مورد هدف قرار می دهند که پیامد آن تشدید خشونت ها است. این وضعیت باعث شد تا خانم کوماراسوائی فرستاده خاص ملل متحد در امور کودکان به افغانستان، در مورد تأثیرات منفی و آزار دهنده ادامه خشونت ها بر وضعیت کودکان این کشور هشدار دهد. وی اعلام کرد کودکان که قربانیان جنگ محسوب می شوند در برخی اوقات از آنان به عنوان نیروی جنگی استفاده می شود. وي در مورد کشتار کودکان در حملات هوایی و راکتي نیروهای آمریکایی و ناتو نیز هشدار داد.
در هر حال ارزیابی عملکرد این نیروها در افغانستان از شکست و ناکامی آن ها حکایت دارد و این باعث شده است نیروهای آمریکایی با یک باتلاق بزرگ در افغانستان مواجه شوند. بی توجهی آمریکا به حاکمیت دولت وقتل مردم مظلوم افغانستان و عدم تجهیز و تقویت اردوي کشور باعث شده است تا کارشناسان نظامی در مورد شکست اردوي آمریکا هشدار بدهند. بوش پس از سفر جنجالياش به عراق، راهي افغانستان شد تا از نزديك وخامت اوضاع در كشور،هفت سال پس از آغاز جنگ را شاهد باشد. بوش در ميدان نظامي بگرام به ديدار سربازان آمريكايي رفت. وي خطاب به سربازان آمريكايي گفت: افغانستان كشوري كاملا متفاوت نسبت به هشت سال قبل شده است. بوش در كابل مورد استقبال گرم كرزي، قرار گرفت و كرزي گفت: من و مردم افغانستان از صميم قلب از ديدار شما مفتخريم. كرزي تاكيد كرد كه ديدار بوش از افغانستان پس از بارها درخواست صورت گرفته و وي آرزو داشته كه بوش فرصت بيشتري داشت و مردم افغانستان اين امكان را داشتند كه بوش را از نزديك ببينند .
بوش جيبهاي کرزي رانقل چوبي پرکرده گفت: شما ميتوانيد بر روي آمريكا حساب كنيد. همان طور كه توانستهايد روي اين دولت حساب كنيد، روي دولت بعدي نيز ميتوانيد حساب كنيد.
بوش تاكيد كرد: ما يك نبرد طولاني مدت در پيش داريم. جنگهاي ايدئولوژيك به زمان زيادي نياز دارند و ما روزهاي مشكلي در پيش خواهيم داشت. اما آيا اوضاع امروز بهتر از سال ٢٠٠١ نيست؟ .
كرزي در پاسخ به سوالي در خصوص زمان خروج نيروهاي خارجي از افغانستان گفت كه اكنون زمان مناسبي براي صحبت در باره خروج نيروها نيست. اجازه نخواهيم داد جامعه بينالمللي قبل از اينكه ما بتوانيم بطور كامل بر روي پاي خود بايستيم و به اندازه كافي براي دفاع از خود قوي شده باشيم كشورمان را ترك كنند، ما بايد به اندازهاي قوي شويم كه بتوانيم يك اقتصاد قوي و خوب ايجاد كنيم، قبل از اينكه لازم باشد از بوش و دولت بعدي آمريكا ميلياردها ميليارد دالر درخواست كنيم. بوش در پاسخ گفت: در خصوص دولت من در اين رابطه بهتر است، عجله كنيد.
اين سفر درحالي صورت گرفته كه خشونتهاي مسلحانه در افغانستان به بالاترين ميزان پس از حمله به اين كشور رسيده و ميزان تلفات آمريكا و متحدانش به شدت روبه افزايش است و از طرف ديگر اوضاع سياسي كرزي بسيار شكننده و متزلزل شده است.
هفته نامه نيوزيويك در گزارشي در خصوص وضعيت ادارهي جنگ در افغانستان آورده است: جنگ در افغانستان اكنون وارد هشتمين سال خود شده است، اين جنگ كه با انتظار دستيابي به پيروزي سريع و قاطعانه آغاز شد به طور چشمگيري در نيل به اين اهداف ناكام مانده است. مشكل اصلي اينجاست كه واشنگتن اساسا ماهيت چالشهاي فراروي افغانستان را به درستي درك نكرده و در مورد منافع آمريكا در اين كشور نيز برداشت غلطي داشته است. يكي از بزرگترين و آموزنده ترين درس عبرتهاي تاريخ آن است كه هر بار خارجيها و به طور كلي بيگانگان براي مردم افغانستان در خصوص نحوهي ادارهي كشورشان نسخه تجويز نمودهاند نتيجه منفي بدست آمده است اگر نسبت به چنين مسالهاي شك وترديدي داريد كافي است از بريتانياييها و يا اتحاد جماهير شوروي بپرسيد. شكست آمريكا در سرنگوني طالبان خود گواه اين مدعاست كه اين روش در افغانستان اثربخش نبوده است.
رویدادهای کشور نشان می دهد که دیگر نیاز به تعقیب طالبان در غارهای توره بوره نیست. بلکه سوال اصلی این است که حداقل از نظر روانی کی بر افغانستان تسلط دارد؟ طالبان یا دولت مورد حمایت آمریکا و متحدانش؟ وقتی فاصله کابل – غزنی را که حدود بیش از يکصدوپنجاه کیلومتر است بپیمایید، این جاده ای که پنج سال پیش به کمک مالی آمریکا و عربستان سعودی بازسازی شد و یکی از دست آوردهای حکومت کرزی به حساب می آید، درده ها جا ي منفجر شده، لاشه های موتر های سوخته در دو طرف جاده دیده می شود و ترس و دلهره بر مسافران مستولی است. هیچ کسی به معنای واقعی کلمه بر شاهراه کابل – قندهار – هرات مسلط نیست. گاه گاهی کاروانهای نیروهای خارجی از آن عبور می کند، گزمه های اردوو پولیس ديده می شود، اما جای طالبان نیز خالی نیست. آنان مسافران را متوقف وتلاشي بدنی می کنند و بعضي اوقات افرادی را با خود می برند و یا هم تانکرولاري هاي مواد ارتزاقي ومواد نفتي که ازنظر آنها برای نیروهای خارجی انتقال داده ميشود به آتش می کشند. درمسيرتورخم ، جلال آبادوکابل نيزاوضاع ازين بهترنيست .
همچنان ملل متحد اخيرآ اعلام كرد كه در حملات سال جاري در افغانستان از سوي نيروهاي درگير هزاروچهارصدوچهل وپنج غير نظامي كشته شدهاند كه اين رقم نسبت به سال 2007، چهل درصد افزايش داشته است.
سربازان آمريكايي، ناتو وقوتهاي داخلي در حملات خود پنجصدوهفتادوهفت غيرنظامي يا چهل درصد از اين هراروچهارصدوچهل وپنج نفر را كشتهاند كه از اين تعداد سه صدونودوپنج تن از آنها در حملات هوايي كشته شدهاند. اين رقم بيست ويک درصد نسبت به چهارصدوهفتادوپنج غير نظامي كه در سال 2007 توسط نيروهاي طرفدار دولت كشته شدند، افزايش داشته است. همچنين شصت وهشت غير نظامي در فيرهاي بيهدف يا ديگر رخدادها كشته شدهاند كه ملل متحد نتوانستهاند عاملين آنها را شناسايي كنند. ارقام تلفات سربازان آمريكايي در افغانستان در سال جاري کم ازكم صدوبيست تن رسيد كه اين رقم از صدويازده كشته آمريكا در سال 2007 بيشتر شده است و اين در حاليست كه هنوز مدتي به پايان سال جاري باقي مانده است.
بوش در ارگ رياست جمهوري با شماري از رهبران جهادي و رئيس پارلمان نيز ديدار ودرين ملاقاتها نشان عالي دولتي غازي امان الله خان ( نشان درجه يک ) به بوش تفويض شد. دولت گفته است که اين مدال به پاس خدمات رهبر آمريکا براي آوردن دموکراسي و تلاشهاي وي براي تامين ثبات و کمک به بازسازي کشور اهدا شده است .
دولت بايد به اطلاع مردم برساند که بوش کدام دموکراسي رابه افغانستان به ارمغان آورده است ؟
هر فردی حق آزادی عقيده و بيان دارد و اين حق مستلزم آن است که کسی از داشتن عقايد خود بيم و نگرانی نداشته باشد و در کسب و دريافت و انتشار اطلاعات و افکار، به تمام وسايل ممکن بيان و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد. اعلاميه جهانی حقوق بشر.
در طول چند سال اخير، پنج ژورنالست ( مير حسين مهدوى، على محقق نسب، ماريا سزاوار ، سيد پرويز کام بخش و غوث زلمى ) از کسانى بوده اند که به اتهام توهين به اسلام يا بازداشت ، يا توبيخ و يا هم تحت محاکمه قرار گرفته اند.
دو تن اول الذکر پس از مدت کوتاه رها گرديدند، سومى از سوى علماء احضار و علماء خواستار محاکمه وى شدند، اما دوتن اخير الذکر هنوز هم زندانى بوده و دوسيه هاى شان تحت بررسى محاکم است.
اين دو نفر پرويز کام بخش محصل سال سوم پوهنځى ژورناليزم پوهنتون بلخ و خبرنگار روزنامۀ ( جهان نو) و غوث زلمى سخنگوى سابق لوى څارنوالى بودند .
دموکراسي که دولت ازآن حرف ميزند پرويزکامبخش را بخاطرکاپي نمودن يک مقاله به بيست سال حبس محکوم نمود .
گزارشگران بدون مرزدرمحکوميت اين توطئه افراطيون خداناشناس دردولت کرزي رامحکوم نموده ميگويند:
پرويز کامبخش هيج جنايتي انجام نداده است. ما از اين تصميم عجولانه که اعتنا ومطابقت به حقوق و آزادی بيان تضمين شده در قانون اساسي کشور نمي کند به حیرت افتادیم …
حفيظ خالقيار څارنوال قبلي ولايت بلخ وفعلا څارنوال درولايت قندوز گفت که دوسيۀ کام بخش ،بعد از صدور حکم اعدام از سوى محکمۀ ابتدائيه ، با څارنوالى محول گرديد، خالقيار ميگويد: فيصلۀ محکمه ابتدائيه، حُکم شريعت را دارد و فيصله اى است که نظر به خواست څارنوالى ،صادر شده است. خالقیار همچنين به تهديد روزنامه نگاران پرداخته اعلام کرد : من هر روزنامه نگاری را که از این پس در راستای حمایت از پرویزکامبخش تلاش کند دستگیر خواهم کرد.
همچنان دفتر نی، حمایت کننده ی رسانه های آزاد در افغانستان و اتحادیه بین المللی ژورنالستان ، محکومیت بيست سال زندان از جانب محکمه استیناف کابل، در مورد پرویز کامبخش را غیر عادلانه خوانده تقبیح نمودند.
ازجانب ديگرگوينده ، ژورناليست وروزنامه نگارمعروف کشور،غوث زلمي بخاطرچاپ قرآن مجيد بدون اصلي عربي آن دردموکراسي وارداتي حکومت دست نشانده واجيرصفت کشوردستگيروبه زندان فرستاده شد.
شورای ملی، بازچاپ این ترجمه را محكوم و آن را تحريف شده اعلام كردند و خواهان مجازات عاملان آن شدند.
وشماری از نمایندگان پارلمان در بيانيه ای وی را (غوث زلمي ) بدتر از سلمان رشدی خواندند.
محکمه ابتدائيه شهرکابل ، براى غوث زلمى وقارى مشتاق ،بيست بيست سال زندان را تصويب نمود.
گزارشگران بدون مرز و دو سازمان جهانی مدافع آزادی بیان از کرزی میخواهند که در دوسيه روزنامهنگار سابق غوثزلمی و قاری مشتاق که برای انتشار ترجمه ی فارسی قرآن از سوی محکمه يي در کابل هر کدام به بیست سال زندان محکوم شده اند، دخالت کند. آنها قصد توهین و یا نادیده گرفتن قوانین اسلامی را نداشته اند. هدف آنها در دسترس فارسی زبانان قرار دادن قرآن بوده است.
ما متاسفیم که دستگاه قضایی دو شهروند را که دارای سابقه روشنفکری و مذهبی هستند، مجازات کرده است و خواهان تبرئه و آزادی احمدغوث زلمی و ملا قاری مشتاق هستیم. در افغانستان روزنامه نگاران دائما با اعمال فشار و تهديد روحانيون بنيادگرايي که از هر بحثي در باره ی اسلام و موقعيت زنان در جامعه ممانعت به عمل مي آورند، مواجه اند. در اين باره مسئولان دولتي نيز هر بار برای حفظ آنچه که "مشخصه اسلامي افغانستان" مي نامند تصمياتي مغاير با آزادی بيان و مطبوعات اتخاذ مي کنند. گزارشگران بدون مرز جامعه جهاني را فرا مي خواند که از مقامات دولت خواهان آزادی روزنامه نگار جوان پرويز کامبخش و غوث زلمي شوند.
دولت بايد تشريح مينمود که بامصرف ملياردها دالرچقدربازسازي صورت گرفته وچقدرامنيت درکشوروجوددارد که بوش رامکافات نمودند. سال کنوني سالي پر از حادثه براي کشوربود و کمتر خبر خوشي از طريق رسانه ها پخش شد. انفجارهاي کنار جاده اي، حملات انتحاري و جنگ هاي مسلحانه ميان نيروهاي امنيتي و طالبان که در بسياري موارد تلفات سنگيني را به همراه داشت، در اين سال شدت کم سابقه اي يافت. بيش از صدوشصت حمله انتحاري ، در کشوري که حدود هفتادهزار نيروي مسلح خارجي و هزاران نفر از نيروهاي امنيتي در آن مشغول تامين امنيت هستند، نمايانگر شدت نا امني و افزايش فعاليت طالبان است؛ گروهي که شش سال پيش، شکست خورده تلقي مي شد.
فعاليت طالبان از سال دوهزارودو سير صعودي پيموده است. به شکلي که شدت نا امني ها و تلفات ناشي از آن، هر سال به تناسب سال قبل بيشتر شده است. ميانگين تلفات ناشي از خشونتها در افغانستان در سال دوهزاروشش، حدود چهار هزار بود، در حالي که براساس گزارشها، در سال دوهزاروهفت بيش از پنج و نيم هزار نفرودرسالجاري بيش از شش هزاروپنجصد نفر کشته شدند. اين تلفات شامل طالبان، غيرنظاميان و نيروهاي امنيتي مي شود.
توليد مواد مخدر پس از حضور نيروهاي ناتو چند ين برابر شده است. يك ميليون نفر ازمردم ما معتاد به مواد مخدر هستند كه ۱۹هزار نفر از آنان تزريقي ميباشند. سير صعودي اعتياد به مواد مخدر درکشور و افزايش ميزان توليد ترياك و هرويين نشان ميدهد، اراده جدي از سوي نيروهاي خارجي در افغانستان براي مبارزه با قاچاق مواد مخدر وجود ندارد. در سال دوهزاروشش میزان تولید مواد مخدر به ششهزارودوصد تن رسید اما در سال دوهزاروهفت این رقم به هشت هزارودوصد تن افزایش یافت که برای جامعه جهانی زنگ خطری محسوب می شود.
درگيري داخلي ادامه دارد، تروريسم توسعه يافته است و روزانه مردم بيگناه در کوچه و بازار و مکتب و مراسم عروسي بمباران و کشته مي شوند. اين است دموکراسي ، امنيت وبازسازي درکشورويرانه ما افغانستان.
نيروهاي ائتلاف، متشكل از چهل كشور مختلف جهان، هفت سال پيش با ادعاي مبارزه با تروريسم سقوط طالبان را رقم زد اما در كنار آن با حفظ اين گروه بدنام به عنوان ابزاري دم دستي و ارزان براي پيشبرد اهداف آتي و هدف قرار دادن مردم عادي به ويژه زنان و كودكان، تبديل به يكي از ريشههاي ناامني در افغانستان بدل شدهاند.
پايگاه اينترنتي فارين پاليسي اين فوكوس نوشت: آمريكا حملات هوايي خود را تشديد كرده است و شمار كشتههاي غيرنظامي در دو سال گذشته افزايش داشته است و تنها در سه ماه اول سالجاري نزديك به هفتصد نفر كشته شده است. اين گزارش با اشاره به مرگ چهل وهفت عضو يك خانواده در بمباردمان مراسم عروسي وقتل حدود صد نفردرشيندند هرات كه خشم ناشي از مرگ اطفال و زنان باگذشت هرروز ناآراميها در افغانستان را افزايش داده است. «زماني كه مردم يك كشور عليه اشغالگري به پا خيزند كمتر اشغالگري ميتواند در آن به پيروزي برسد.»
اوضاع افغنستان طي چند ماه آينده نسبت به وضعيت كنوني بدتر نيز خواهد شد. حمله طالبان به زندان قندهار و آزادسازي تعداد بسياري از زندانيان وتنش وتشنج درزندان پلچرخي نمونهاي از افزايش خشونتها دركشور است. البته اين خود نشان از آغاز مشكلات بزرگتر در افغانستان جنگ زده دارد.ا
فزايش ناامني، خشونت را صرفا نميتوان ريشه در حضور طالبان و القاعده و سازماندهي و قدرت گرفتن مجدد آنها دانست. حضور آمريكا و نظاميان چهل كشور كه اشتباهات متعددي را در سياستها و عملياتهاي نظامي خود با مخالفين مرتكب ميشوند خود يكي از عاملان اصلي اين ناامنيها است.
نيروهاي خودسرخارجي با ادامه اشتباهاتي كه مرتكب ميشوند ، همانند كشتار مردم بيگناه، به افزايش نفرت عمومي در ميان مردم را دامن ميزنند. اين نفرت زماني به اوج خود ميرسد كه آمريكايي ها با افراد دستگير شده به شدت بدرفتاري مي كنند. اين روند باعث مي شود كه افراد دستگير شده و يا مردم بيگناهي كه به اشتباه دستگير شدهاند، به فكر انتقامجويي از نيروهاي خارجي بيفتند كه اين امر منجر به بروز درگيريهاي خونين در كشور جنگ زده مي شود كه در آن مردم بيشمار ديگري كشته ميشوند.
با همه اين جرم وجنايت چگونه دولت مردان کشورجرئت کردند که مدال غازي امان الله خان را به يک چهره بدنام وقاتل صدها هزارانسان بي گناه تفويض نمايند؟ آيااينان ازقضاوت تاريخ وازقهرملت چيزي ميدانند که چنين سبکسرانه به اقدامات خلاف منافع ملي دست ميزنند . ؟ دولت کرزي واراکين اجيرصفت آن بايد بدانند که خشم ملت ديرزود دامان آنان راخواهد گرفت . به اميد آن روز.