ازاولین سالگرد وفات مرحوم استاد مسعود نوابی
فرهنگی والا مقام، نویسندۀ توانا و شاعر مستعد که عمر عزیز و گرانبهای خویشرا در راه خدمت به اولاد وطن در کشور و دیار هجرت سپری نمود، در اسلام آباد و کابل، تجلیل بعمل آمد
زنده گینامه مرحوم مسعود "نوابی":
مرحوم استاد مسعود "نوابی" فرزند الحاج غلام حبیب نوابی مشهور به ادیب کوهدامنی در سال 1334 هجری که مصادف است به 1954 میلادی در شهرآرای کابل در یک خانوادۀ متدین و روشنفکر پا به عرصۀ هستی گذاشت. و در دوازدهم جدی 1388 هجری شمسی دوم جنوری 2010 میلادی به جاویدانگان پیوست.
زنده یاد استاد مسعود "نوابی" تحصیلاتش را در داخل و خارج الی مافوق لیسانس به اتمام رسانید.
از محضر پدر شعر و ادب را الهام گرفته و مقا لات دینی، تحقیقی، تاریخی و ادبی در مجلات کشور نوشته است.
شاد روان استاد مسعود "نوابی" درکنفرانسهای مولانا، میرویس نیکه، صدمین سالگرد استاد خلیلی در دهلی سهم فعال داشته است.
مرحوم استاد مسعود "نوابی" مؤسس مراکز فرهنگی افغان، غلام حبیب "نوابی" و مکاتب تعلیمی چون غلام حبیب "نوابی"، علامه سلجوقی، مدیر لیسۀ عالی آریانا مهاجر، رییس کمیتۀ تعلیم وتربیه مهاجران افغان، مؤسس و مدیر مسؤول مجله های بینش، پویش و دیوه، رییس شورای مهاجران افغان مقیم اسلام آباد، پندی و پشاور پاکستان بودند.
استاد "نوابی" مهتمم اضافه از بیست و پنج اثر تحقیقی، ادبی و تاریخی استاد غلام حبیب "نوابی" بنام های مخفی بدخشی ، مهستی، کوهدامن، استاد قاسم افغان، گوهرشاد، سمرقند، مراد مرید بودند و نیز کتاب تحقیقی منظوم و منثور ظرافتهای ادبی بنام کشتزار زعفران، شب و شاعر، صبح و زندگی و گل رعنا را تنبع و آماده ساخته اند.
شاد روان استاد "نوابی" نویسندۀ ده ها نمایشنامه و فلمنامه بنام تابلوی خانواده و ثمرقند بودند.
کتاب های زیر از جمله آثار نا چاپ مرحوم استاد مسعود "نوابی" است که بزودی هر یک آنها به کوشش پسر مرحوم استاد "نوابی"، هاکان مسعود "نوابی" بچاپ خواهند رسید:
1_بهار و شاعر
2 _موسیقی افغانستان
3 _علی مظهر همه خوبی ها
4_گلچین عارفان
5_شاعر و آئینه
6_حضرت سرمد شهید
7_مدیر کیست؟
8_تحفه های استاد
9_هند برین
10_زنان نامور مغل
و ده ها اثر دیگر آمادۀ چاپ است
" بياد مرحوم استاد مسعود نوابى "
محمد اسحاق" ثنا "
مارچ ٢٠١٠
ونکوور، کانادا
نوابى نکته دان در قلب ياران جاى و ماٴوايت
تو رفتى ياد تو با ما بود با جمله غم هايت
به گوش جان شنيدم دوش هنگام سحر گاهى
صدايت ر ابه رويا ها منم قربان آوايت
تو بودى مرد خوش ذوق و اديب و فاضل دانا
خوش آيد ذوق ها از خواندن آثار زيبايت
تو بودى مرد بزم آرا تو بودى مرد با تقوا
بگويم آفرين ها من به اين اوصاف والايت
تو پروردى بسى شاگرد براى نسل فردا ها
که گويند آفرين ها بر تو و شاگرد دانا يت
تو اولاد نيکو پروردى و درس نيکو دادى
که بگذارند قدم اندر رهٴ تو و رهٴ پايت
تو رفتى روح من افسرد سراغت از کجا يابم
مگر از روى آثارت کنم تا اينکه پيدايت
" ثنا " مرد سخن داند اديب و نکته دان خواند
به خالق ا ين دعا دارد بود فردوس ماٴوايت