شگوفه دیموکراسی در مصر
صدای افغان
کشور مصر که یکی از قدیمی ترین پایگاه های تمدن بشری در ازمنه قدیم بود در کناره بحیره مدیترانه در شمال افریقا قرار دارد. این کشور در عصر جدید زیر استعمار فرانسوی و بعدتر انگلیسی قرار گرفت که بعد از جنگ جهانی اول انگلیس ها مجبور به اعتراف به آزادی کشور مصر گردیدند و بگونه شاهی اداره میشد تا اینکه در سال 1952 تحت قومانده جمال عبدالناصر به نظام جمهوری مبدل شد، این سیستم جدید که بر مبنی آن مردم باید رئیس خود را از طریق انتخابات آزاد تعین نمایند همچو بسا نظام های جمهوری دیگر در کشور های عقب افتیده صرف در روی کاغذ باقی مانده در عمل به یک نظام مستبد پولیسی در گرو گروهی از استفاده جویان و سود جویان قرار گرفت، بخصوص بعد از ارتقاء حسنی مبارک به کرسی قدرت، این کشور درکنار استبداد داخلی به ابزار تعمیل سیاست خارجی در منطقه تبدیل گردید. حکومت مصر در دوره حسنی مبارک به یکی از وسائل تنفیذ سیاست غرب و بخصوص امریکا و اسرائیل در منطقه مبدل گردید. آنچه شایان توجه است این است که آقای حسنی مبارک در آغوش شوروی سوسیالستی پرورده شده بود همچو خیلیهای دیگر با گردشی بعقب در خدمت ( امپریالیزم خوانخوار جهانی ) بنا بتعبیرات شعار قبلی شان- قرار گرفت، این خدمت گذاری در جهت خلاف منافع اصیل مردم مصر و منطقه تاحدی ریشه های عمیق در تار پود حکومت مصر دوانیده بود که در دسمبر سال 2008 خانم تسیپی لیونی وزیر خارجه آنوقت اسرائیل از بالکن وزارت خارجه مصر در حالیکه وزیر خارجه حکومت مصر در کنارش ایستاده بود اعلان جنگ بر علیه باریکه غزۀ در حصار کشیده شده را سرداد.
دوره انحطاط مصر دراثنای حکم حسنی مبارک به اوج خود رسید، رهبریت تاریخی اش را در میان کشور های عربی زبان ازدست داد. مصربعد از اینکه یکی از مدافعين سرسخت قضایای عربی بود با یک چرخش دراماتیکی بر علیه منافع عربی در تبانی با بیگانگان قرار گرفت. در تجزیه سودان دست درازی داشت، در قضيه فلسطینی بصفت چماق اسرائیل برفرق فلسطینیان قرار گرفت، مقوله وزیر خارجه حسنی مبارک ( ابوالغیط) برای گرسنگان باریکه غزه که بخاطر خرید قوت زندگی شان از خط مرز میان دو کشور گذشته بودند، عمق این تسلیم بودن به بیگانگان را نشان میدهد، او گفت : بعد از این هر پایی را که از مرز بصورت غیرقانونی عبور کند قطع خواهیم کرد.!!، این تهدید در زمانی بود که مردم غزه در بد ترین انواع محاصره در تاریخ منطقه قرار گرفته بودند که توسط مصر و اسرائیل تطبیق میشد، در حالیکه حکومت مصر در آنزمان در برابر کشته شدن عساکر مصر توسط اسرائیل خم به ابرو هم نتوانست بیاورد.
در این دوره سی ساله سیاه برهبری حسنی مبارک گاز مصر به قیمت اندک از تمام شد آن به اسرائیل داده میشد اما در داخل مصر مردم برای حصول یک دبه گاز باید ساعت ها در صف های طویل انتظار کشند،…
انحطاط سیاسی و اقتصادی وسائر نواحی مصر را به کشوری فلاکت بار مبدل نمود که بلآخره بتاریخ 25 جنوری 2011 اولین جرقه یک انقلاب مردمی را روشن نموده و در پرتو آن مردم مصر که دهها سال زیر نظام استخباراتی و پولیسی قرار داشتند دیوار ترس را شکستانده و برعلیه این رژیم قرار گرفتند . رهبری رژیم مجبور بکناره گیری شد اما بقایای رژیم بعد از مدتی دوباره باهم همدست شده و برعلیه ارادۀ مردم قرار گرفتند. دراین صف آرایی جدید ، شورای عسکری حاکم بعد از کناره گیری حسنی مبارک ، قوۀ قضائیه ، وسائل اطلاعات جمعی همراه با مال اندوخته شده در جیب هواداران رژیم که از کیسه مردم کشیده شده بود، برعلیه انقلاب مردمی قرار گرفتند. این تجمع بقایای رژیم پوسیده پارلمان انتخابی مصر را منحل اعلان داشت، با فرامین ووسائل گونه گون ساحه را بر کاندید در حال پیروزی تنگ تر ساختند تا حدی که زمینه یک تزویر اشکار را طرح نموده که بر اساس آن باید کاندید رژیم سابق را بر کرسی ریاست جمهوری قرار دهند و کاپی رژیم گذشته را دوباره بر کشور مصر حاکم نمایند. این تلاش بقایای رژیم را هوشیاری مردم مصر و اکثریت سازمان های مردمی مصر با برگشت شان به میدان تحریر خنثی نموده ، مجلس عسکری و قوۀ قضائیه نتوانستند بر اراده مردم پا گذاشته و کاندید مردم مصر را از صحنه خارج سازند. بلآخره بعد از چپ و راست شدن زیاد برنده شدن محمد مرسی کاندید انقلاب مصر را اعلان نمودند .
نکته خیلی جالب در انتخابات ریاست جمهوری مصر این است که حزب چپی " التجمع " زیر رهبری آقای رفعت السعيد از کاندیدای رژیم گذشته به شدت دفاع مینمودند، آنهمه شعارها و گفته های ( مفت) که در طول تاریخ خود بمردم میدادند بلآخره سر از گریبان بد ترین رژیم برای مردم مصر و مزدور ترین رژیم برای بیگانگان بدر کشید.
با اراده و اگاهی بوقت مردم مصر بلاخره گلی در درخت دیموکراسی مصر شگوفید و سؤال اینجاست که : آیا دستان غدار این شگوفه را خواهند گذاشت تا بمیوه برسد؟.