مرابنوش
محمد عظيم آبرومند
مرا بنوش
که دریای خروشان زمانه ام
مرا بکش
که بسمل راه پرخروش توام
مرا بنوش
که چشمه زلال نیاکان مسلمانم
مرا بکش
که گریبان گیر چپاول گر زمانم
مرا بنوش
که شراب ناب پیام سروش توام
مرا بکش
که قربانی تیران وحشی فرعون زمانم
مرابنوش
که آب صفای چشمه خواجه صفا یم
مرا بکش
که فرزند مسلمان کوچه بی ریا ام
مرا بنوش
که پیام زندگی وآزادگی دارم
مرا بکش
که نوا ی دین و هوای نازنین دارم
مرا بنوش
که آمو ، کابل ، هلمند
درجبین دارم
مرا بکش
که چشمان دوربین دارم
مرا بنوش
که جام خون هموطن
درزمین دارم
مرا بکش
که دست صلیبیان
در کمین دارم
مرا بنوش
که فریاد آتشین دارم
مرا بکش
که بزم عروس
ساعد وزین دارم
مرا بنوش
که طوفان روزگارم
مرا بکش
که فرزند پاک بازم
مرا بنوش
که فر میوند
تکبیرکابل
خون هرات
درسلول دارم
مرا بکش که نامم مهر ،
قلبم دلیر ،
عقلم جهانگیر است
مرا بنوش
که نفیر سرخپوستان وحشی ام
مرا بکش که بلال حبشی ام
مرا بنوش
که وطن دارم درچپاول ،
مسکن دارم درتطاول
دین دارم در تعارض ،
فرهنگ دارم در تاراج ،
مرا بکش که جرم دارم
در مقاومت.
مرا بنوش
که فریاد جنایت "سیا " می کشم
مرا بکش
که از انتحار درجمع مظلومان بیگناه
متنفرم
مرا بنوش
که چشمسار
خون شهیدان خدائی ام
مرا بکش
که گلعزار "کن " الهی ام
مرا بنوش
که سرپا غرقه دریای وحدتم
مرا بکش که حلاج دار عبرتم
یا بنوش یا بکش ای خواهر!
یا ببر جگر خونین پدر
یا بکن چاره مسکین دگر
یا به اندیش تا دست چپاولگران وحشی ازخرمن هستی من وتو
دوری جویند!
یا بگو به جهان بنوع دگر!
بس است این ظلم بر جثه بیجان پسر!!
یا بنوش ازپیک شیهدان الهی
یا بگو از مستی ندیمان الهی
یابنوش ازکوزه فقر ، دلیران وطن
یا بگو ازرقص نو، خونخواران ذقن!
یا بنوش ازمن پررنگ
ازخون وطن
یابگو ازبیرنگی آن ذات بیرنگ
حد نگهدار که بیرنگ نه ایی
توسراپا رنگی
از آن، آن بیرنگ غفاری و قهاری
محمد عظیم آبرومند
آلمان
چهاردهم محرم 1431 هجری قمری
مطابق با 30 دسامبر 2009 میلادی
رقص نو :اشاره ای است به پارتی درسفارت امریکا