شناخت قرآن و اسلام از ديدگاه دانشمندان غربی
ارسالی: احمد علی ناصری
امروزه مسلمانان به علت دوري از قرآن وتعاليم آن، از قافله ي تمدن بشري عقب افتاده اند و با وجودي كه داراي جمعيتي بيش از يك ميليارد مي باشند، خود باخته اند و از تفرقه ميان خود به شدت رنج مي برند، دشمنانشان بر آنان مسلط شده اند و در عمل به جاي پيروي از دستورات قرآن، از اوامر قدرتهاي بزرگ كه دشمن دين و قرآن آنها مي باشند، پيروي مي نمايند و اين در حالي است كه پيروي از دستورات قرآن آنان را از اين ذلت نجات خواهد داد و شكوه وعظمت گذشته را به آنها باز خواهد گرداند. پشت كردن به قرآن در اين دنيا براي مسلمانان، ذلت و خواري را براي آنها به بار آورده است و در روز آخرت نيز شكايت پيامبر از آنها را به دنبال خواهد داشت، در آن روز كه امت محمد (ص) از زبان پيامبرشان اين شكايت را مي شنوند كه پروردگارا قوم من اين قرآن را از خود راندند.(فرقان/30) امروزه به رغم تبليغات وسيعي كه در كشورهاي غربي عليه اسلام و مسلمانان وجود دارد، روز به روز به تعداد كساني كه با تحقيق درباره ي قرآن به دين اسلام مي گروند، افزوده مي شود.
اين افراد با توجه به حقايق و تعاليم شگفت انگيز قرآن و بدون توجه به زندگي مسلمانان امروزي به حقانيت دين اسلام پي مي برند و جالب اين كه عده اي از آنها بعد از پذيرش دين اسلام اعلام مي كنند كه مسلمانان خود از تعاليم قرآن و اسلام فاصله گرفته اند و خدا را شكر گذارند كه قبل از آشنايي با مسلمانان، با قرآن و حقيقت اسلام آشنا شده اند. مطالعه و بررسي قرآن با انصاف و بدون تعصب باعث شده است كه بسياري از محققين غربي به حقانيت قرآن ايمان بياورند و تعدادي از آنان نيز به دين اسلام مشرف شوند اما متأسفانه موج تبليغات ضد اسلام در غرب و مشكلاتي كه براي تبليغ دين اسلام در اين كشورها وجود دارد، باعث دوري عامه ي مردم از مطالعه در مورد حقيقت قرآن و اسلام شده است و كتابهاي محققين خود آنان نيز كه به اسلام گرويده اند و يا حد اقل حقايقي از آن را بيان نموده اند، در جامعه نفوذ وانتشار زيادي ندارد. اما بايد مطمئن بود كه خورشيد همواره زير ابر نمي ماند و چراغ الهي هرگز خاموش نمي شود. توجه به قرآن و تحقيق در مورد آن از دوره ي رنسانس تا دوران معاصر مورد توجه ي تعدادي از دانشمندان غربي قرار گرفته است و آنان بعد از پي بردن به عظمت قرآن، نظرات جالبي را بيان نموده اند كه بيان تعدادي از اين نظرات خالي از لطف نيست :
1. گوته مي گويد : اگرچه ما همواره از قرآن روي برمي گردانيم و در همان مرحله ي اول از آن اظهار تنفر مي نماييم اما آن خيلي زود ما را به سوي خود جذب كرده و شگفت زده مي نمايد و در نهايت ما را وادار مي كند كه در مقابل آن سر تعظيم و احترام فرود آوريم. سبك و اسلوب قرآن و هماهنگي و توافق آن با محتوا و هدفش محكم و استوار، بسيار عالي و باشكوه، با هيبت و سرسام آور و داراي رفعتي حقيقي و ابدي است. ازاين رو اين كتاب در تمام زمانها، تأثيري نيرومند از خود به جاي مي گذارد.
2. ولتر مي گويد : اگر تمام قرآن را از اول تا آخر آن بخوانيد، يك كلمه ي كودكانه در آن نخواهيد يافت. قرآن درحقيقت مجموعه اي است از پندهاي اخلاقي، دستورهاي ديني، راز ونياز به درگاه خداوند، تحذير و تشويق جهانيان و شرح سرگذشت فرستادگان خدا.
3. توماس كارلايل مي گويد : قرآن اساس تشريع براي هر زمان و مكان و سرچشمه ي احكام قضايي و قانون متبع در امور زندگي بوده و راه زندگي سعادتمندانه اي را براي پيروان خود روشن مي سازد. يكي از مزاياي قرآن كه دقت آن باعث دهشت و اعجاب من شده است، اين است كه در جمله هايي كوچك به بعضي از حقايق بزرگ اشاره نموده است .
4. دكتر جرنيه ي فرانسوي علت مسلمان شدن خود را اينگونه بيان مي كند : من تمام آيه هاي قرآن را كه درزمينه ي علوم طبيعي و بهداشت و طب بودند، مطالعه نمودم و آنها را با دقيق ترين قوانين علوم طبيعي و پيچيده ترين اصول ثابت شده ي علوم عقلي منطبق ديدم ويقين پيدا كردم كه هزار سال قبل جز خدا هيچ كسي بر روي زمين از آن قوانين و اصول آگاه نبوده است؛ پس به حقانيت و خدايي بودن چنين كتابي ايمان آوردم.
5. ريتو بنورث اعتراف مي كند : علوم طبيعي و فلكي و فلسفه از قرآن اقتباس شده است و علما مديون قرآن هستند.
6. جي مارگوليوت مي گويد : اقرار مي كنم كه قرآن مهمترين موقعيت را در ميان كتابهاي مذهبي جهان به خود اختصاص داده است؛ گرچه قرآن در اين طبقه ي ادبياتي جوانترين اثر به حساب مي آيد اما تأثير شگرفي را كه بر عده ي زيادي از مردم گذاشته است، همچنان به ديگران ارزاني مي دارد. اين كتاب براي اولين بار از افراد ناهمگون قبايل صحرايي در شبه جزيره ي عرب، امتي از قهرمانان ساخت و آنان نيز به نوبه ي خود اقدام به ايجاد چنان سازمانهاي وسيع سياسي مذهبي در جهان اسلام نمودند كه يكي از بزرگترين نيروهايي است كه اروپا و غرب براي آن حساب ويژه اي باز نموده اند.
7. موريس بوكايل مي گويد : بررسي كامل عيني و بي طرفانه ي قرآن در پرتو دانش مدرن، ما را به درك توافق بين اين دو (قرآن وعلم) رهنمون مي سازد و نيز اين حقيقت را روشن مي سازد كه در زمان محمد، نه او و نه هيچ انسان ديگري نمي توانسته است چنين مطالب شگفت انگيزي را كه با علم امروز مطابقت مي كند، به رشته ي تحرير در آورد.
8. ماكسيم رودنسون،نويسنده ي ماركسيست مي گويد : قرآن كتاب مقدسي است كه عقلانيت جايگاه بسيار بزرگي را در آن اشغال نموده است. در اين كتاب خداوند براي مردم همواره دليل و برهان ارائه مي نمايد و در مناسبتهاي متعدد براي انسان تكرار مي كند كه پيامبران همراه دليل وبرهان مبعوث شده اند. به نظر مي رسد عقل گرايي قرآني همچون سنگ، سخت، مستحكم و اصلي بنيادي است.
9. جان ديون پورت مي گويد : قرآن تا آن حد معجزه ي جاويد شناخته شده است كه محمد (ص) آن را دليل قوي و مؤيد رسالتش اعلام نمود و آشكارا فصيح ترين مردان آن روز عربستان را به مبارزه دعوت نمود تا يك سوره مانند قرآن بياورند. قرآن مانند انجيل نيست كه فقط به عنوان ميزان و شاخصي درباره ي عقايد ديني، عبادت و عمل پيروان آن شناخته شده باشد بلكه داراي مكتب و روش سياسي نيز هست. كليه ي مسايل حياتي و مالي با اجازه ي همين منبع و مصدر قانونگذاري حل مي شود. در ميان محسنات زيادي كه قرآن به حق واجد آن است، دو نكته ي بسيار مهم وجود دارد يكي لحن تعظيم و تكريم هنگام ذكر نام خداوند و ديگري وجود نداشتن فكر، بيان و يا داستاني خلاف تقوا يا حاكي از سوء اخلاق و بي عفتي و عدم طهارت كه آن را معيوب و لكه دار نمايد در صورتي كه با كمال تأسف اين نواقص در موارد بسيار زيادي در كتب يهود ديده مي شوند .
10. ويل دورانت مي گويد : در قرآن قانون و اخلاق يكي است. رفتار ديني در قرآن شامل رفتار دنيوي نيز هست و همه ي امور آن از جانب خداوند وحي شده است.
11. ادوارد گيسبون مي گويد : قرآن دستور عمومي و قانون اساسي مسلمين است؛ دستوري است شامل مجموعه قوانين ديني، اجتماعي مدني، تجاري، نظامي، قضايي،جنايي و جزايي.
12. هربرت جرج ولز مي گويد : قرآن بهترين راهنماي يك عقيده ي قلبي يعني توحيد و اخلاق فاضله است. شايد نيروي معنوي اين كتاب منحصر به سادگي اوامر و نواهي آن باشد چنانكه گاهي يك كلمه ي آن چندين حقيقت را در بر مي گيرد. قرآن كتاب علمي، ديني، اجتماعي، تربيتي، اخلاقي و تاريخي است. مقررات و احكام آن با اصول قوانين ومقررات دنياي امروزي هماهنگ و براي هميشه قابل پيروي و عمل است.
13. رود يويل كشيش فرانسوي مي گويد : قرآن روحي قوي است كه يك ملت فقير و نادان را منقلب نمود و تمدن نيرومندي را كه رونق كامل داشت، به وجود آورد ؛ تمدني كه بالهاي خود را از سمت غرب تا اسپانيا و از سمت شرق به حدود هند و چين گسترش داد و در اندك زماني امپراتوري بزرگي را تأسيس نمود. قرآن مقام والايي دارد. اروپا نبايد فراموش كند كه مديون اين كتاب است؛ كتابي كه آفتاب علم را در ميان تاريكي قرون وسطي در اروپا جلوه گر ساخت.
14. پروفوسور هانري كربن (فيلسوف معاصر فرانسوي) : اگر انديشه هاي محمد خرافي بود و يا اگر محمد پيامبر خدا نبود هيچگاه جرات نمي كرد حرفي از علم به ميان آورد و بشر را به علم دعوت كند.
15. پروفوسور آرتور ج.آربري (دانشمند و خاورشناس انگليسي) : هنگامي كه به پايان ترجمه قرآن رسيدم موضوعي (مربوط به زندگي ) مرا پريشان كرده بود، اما در طول ايام پريشاني، قرآن مرا چنان آرامشي بخشيد و چنان حفظ كرد كه براي هميشه رهين منتش شدم.
16. آلبرت انيشتين (متفكر و فيزيكدان فوق بزرگ جهان) : قرآن كتاب جبر يا هندسه يا حساب نيست بلكه مجموعه ي قوانيني است كه بشر را به راه راست هدايت مي كند، راهي كه بزرگترين فلاسفه از تعريف آن عاجزند.
17. دكتر گوستاولوبون (مورخ بزرگ و مشهور فرانسوي) : قرآن كه كتاب آسماني مسلمين است، به تعاليم و دستورات مذهبي منحصر نمي شود بلكه مشتمل است بر دستورات سياسي و اجتماعي، خيرات، نيكي، مهمان نوازي، اعتدال در خواهش هاي نفساني، وفاي به عهد، اكرام به والدين، كمك كردن به بيوه و يتيم وسرپرستي آنان، نيكي كردن در مقابل بدي و… كه در موارد متعددي به آن ها تاكيد شده، و در آن تمام اين صفات و خصلت هاي پسنديده تعليم داده شده است.
18. ج.م . رودويل (اسلام شناس انگليسي) : قرآن مقام والايي دارد، زيرا نام خداوند و خالق جهان و ستايش او را در ميان ملل بت پرست نشر داد و آن را به همه كس اعلام كرد. اروپا نبايد فراموش كند كه مديون قرآن است. همان كتابي كه آفتاب علم را در ميان تاريكي قرون وسطا در اروپا جلوه گر ساخت.
19. ارنست رنان مي گويد : اگر كسي خواسته باشد به كتابي كه از آسمان نازل شده است ايمان بياورد، آن كتاب فقط قرآن است زيرا كتب ديگر آسماني امتيازات قرآن را ندارند.
20. لئون تولستوي (فيلسوف و نويسنده ي مشهور روسي) : هركس بخواهد سادگي و بي پيرايه بودن اسلام را درك كند، بايد قرآن را بخواند، در آنجا قوانين وت عليماتي بر مبناي حقايق روشن و آشكار صادر و احكام آسان و ساده براي عموم بيان شده است.
نتيجه : بعد از خواندن مقالاتي از محققين و دانشمندان غربي در موردقرآن، دريافتم كه آنان بيش از بسياري از مسلمانان امروزي به عظمت و شگفت انگيز بودن آن پي برده اند، عده اي كه با انصاف و بدون اغراض سياسي و فقط به منظور تحقيق و كشف حقيقت به بررسي قرآن پرداخته اند و بيشتر آنان عضو آكادميهاي بزرگ علمي غرب هستند، خود به اسلام گرويده اند و عده اي ديگر نتايج تحقيقات خود را در اختيار كساني گذاشته اند كه از بيداري مسلمانان و توجه ي دوباره ي آنان به قرآن در هراسند تا آنها بتوانند با كمك گرفتن از اين تحقيقات راههاي جديدتري را براي دور نگه داشتن مسلمانان از قرآن تجربه نمايند.