عذاب دوزخ و پوست انسان
در يكي از كشورهاي اسلامي كنفرانسي در بارهء اعجاز قرآن كريم بر پا گرديده بود. در اين كنفرانس دانشمندان مشهوري كه به اسلام ايمان نداشتند نيز از اغلب نقاط جهان دعوت شده بودند.
علامه شيخ محمد متولي الشعراوي داستان را اينگونه روايت ميكند: پروفيسر تايلندي «تا گاثات تاگاسن» كه از بزرگترين دانشمندان جهان در زمينهء علم تشريح است در اين كنفرانس در بارهء اعصاب انسان سخن ميراند. سخنراني او بيشتر روي اين محور متمركز بود كه اعصاب حسي مستقيماً در زير پوست انسان قرار دارند به نحوي كه اگر پوست انسان بسوزد، ديگر احساس درد هم تماماً از بين ميرود.
در اين هنگام يكي از دانشمندان قرآن پژوه به پا خاست و آيهء 56 سورهء «نساء» را كه خداوند(ج) در آن از عذاب اهل دوزخ سخن ميگويد، تلاوت كرد:
]…كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُوداً غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ[
«به زودي كساني را كه به آيات ما كفر ورزيدهاند، در آتشي سوزان درآوريم كه هر گاه پوستهايشان (بسوزد) و بريان گردد، پوستهاي ديگري را برجايش نهيم تا عذاب را بچشند، آري خداوند توانا و حكيم است»
و سپس گفت: از آنجا كه خداي سبحان ميخواهد به ما بگويد كه عذاب دوزخ براي كافران عذاب دائم و مستمرّي است كه هرگز توقف نميپذيرد، و از آنجا كه خداي عليم كه خود آفرينندهء انسان است ميداند كه وقتي پوست انسان بسوزد، احساس درد در او از بين ميرود، پس در اين آيه ما را به اين حقيقت متنبه ساخته است كه پوست بدن دوزخيان همينكه بسوزد، دوباره به فرمان وي پوست جديد ديگري جانشين آن ميگردد تا احساس آنها به عذاب الهي همچنان مستمرّ و پيوسته باقي بماند.
چون اين آيات بر پروفيسر «تاگاثات تاگاسن» تلاوت گرديد، او گفت: آيا به راستي اين سخن چهارده قرن قبل گفته شده است؟ گفتند: آري؛ گفت: آخر اين حقيقتي است كه علم جديداً به آن پي برده است. بنابراين ممكن نيست كه گويندهء آن بشري باشد و يقيناً اين كلام، كلام خداي سبحان است. دانشمندان عزيز! اينك وقت آن فرارسيده كه من در محضر شما به اين حقيقت گواهي دهم كه: خدايي جز معبود يگانه نيست و اينکه محمد(ص) فرستادهء برحق اوست. آنگاه با نداي بلند شهادتين را تكرار كرد:
«أشهد أن لا إلا إلا الله و أشهد أن محمدا رسول الله»
از اين داستان که بگذريم شما تصور كنيد كه اگر خداي عزّوجلّ نحوهء استمرار عذاب دوزخيان را به دقيقترين شيوهء علمي آن براي ما بيان نميكرد، چه اتفاقي ميافتاد؟ يعني اگر اين حقيقت علمي كه اعصاب حسّي مستقيماً در زير پوست انسان قرار دارد و چون جلد بسودزد، احساس درد در انسان از بين ميرود كشف ميشد، اما قرآن كريم براي ما چگونگي استمرار عذاب را بيان نميكرد، آن وقت حتماً كافران ميگفتند: اكنون ديگر علم مشكل ما را با عذاب خداي شما حل كرد. چرا كه پوست بدنهاي ما در دوزخ پروردگار شما در كوتاهترين مدت ميسوزد و بعد از آن ديگر ما به هيچ وجه درد و رنجي را احساس نميكنيم! پس (العياذ بالله) همه مباني دين شما بر اساس چنين پندارهايي بنا نهاده شده است! شما تا كنون پي هم از عذاب جاويدان سخن ميگفتيد و اينك علم آمد و اين جاودانگي شما را ابطال كرد. حالا ديگر ما بي پرواتر از هميشه بر راه كفرمان رهنورديم.
در اينجا بود كه واقعاً ميان قرآن كريم و حقايق علمي تصادم رونما ميشد، از آن روي كه پروردگار متعال در آيات 74 و 75 از سورهء «زخرف» ميفرمايد:
]إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ، لا يُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَهُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ[
«بي گمان مجرمان در عذاب جهنم ماندگار اند. عذاب از آنها تخفيف نمييابد و آنها در آنجا نوميداند»
اما از آنجايي كه قرآن كتاب خداوند(ج) است و دين وي حق است، پس آيهء كريمه 56 سورهء «نساء» آمده است تا اين علامات استفهام را براي هميشه از ميان بردارد.
خوب؛ آيا فقط همين يك دليل مادي و علمي بر حقانيت قرآن كريم و بر وجود خالق متعال كافي نيست؟ و هرگاه همين آيهء مباركه توانست يكي از بزرگترين دانشمندان جهان را به اعلام اسلام آن هم در برابر يك كنفرانس بين المللي در حالي وا دارد كه سخت تحت تأثير اعجاز علمي قرآن كريم قرار گرفته بود، پس آيا فقط همين يك آيه، براي قناعت ايماني تمام اهالي روي زمين به پذيرش اسلام بزرگ بسنده نميباشد؟!