شنود از آسمان
علم «نجوم بيسيمي» از جديدترين علومي به شما ميرود كه تقدم علمي در عصر جديد به آن دست يافته است.
در يكي از شبهاي تابستان سال 1931 دانشمند نجومي «كارل جانسكي» براي گذراندن رخصتي كوتاهي كه داشت، در مزرعهء خود واقع «نيوجرسي» نشسته بود. او در اين حال با دستگاه بيسيم خود كه سيستمهاي راديويي مختلف جهان را در معرض شنود وي قرار ميداد، همين طور بيهدف مشغول بود. ناگهان متوجّه شد كه دستگاه وي صداهاي مبهم و رمزهاي مبهمي را كه او قبلاً آنها را نشنيده است دريافت ميكند. براي وي جالب بود كه در شب دوم نيز او امكان شنود اين صداهاي مجهول را پيدا كرد. پس به اين موضوع علاقهمندگرديده، شبهاي پي در پي همت خود را صرف اين كار نمود تا بلكه براي اين صداهاي غامض تفسير قابل قبولي بيابد.
البته توجّه او به اين امر بعد از آن بود كه او اولا مطمئن گرديد، صداهايي را كه ميشنود با صداهاي امواج و توفانهاي كهربايي تفاوت دارد. ثانياً متوجّه گرديد كه اين صداها را به طور پيوسته از يك جهت معين و روي طول موج واحدي ميشنود. كه اين امر او را سخت تكان داد؛ زيرا اين كشف، بُعد مهم ديگري بود كه وي را نسبت به اين قضيه جديتر ميساخت.
سرانجام پس از مواظبت هاي پيوسته يي كه بيش از هشت ماه طول كشيد، او دريافت كه اين صداها با برنامه و نظام فرستاده ميشوند. و از جملهء دريافتهاي وي يكي اين بود كه آن صداها تا وقت معيني از سال هر شب نسبت به شب قبل، چهار دقيقه جلوتر دريافت ميشوند. و از آنجا كه دوران زمين بر محور خورشيد ستارگان را وا ميدارد تا هر روز چهار دقيقه جلوتر از روز قبل طلوع و غروب نمايند، در اينجا بود كه جانسكي به اولين حقايق علم جديدي كه آن را «علم نجوم بيسيمي» ناميدند دست يافت. چه اين حقايق به روشني بازگو كنندهء اين واقعيت بودند كه در آسمان صداها و امواجي وجود دارد.
در پايان سال 1933 همايشي داير گرديد كه دانشمندان علم نجوم بي سيمي را گرد هم آورد. جانسكي در اين همايش ضمن تقديم گزارش خود چنين گفت: «قطعاً در آسمان نجوم و كهكشانهايي وجود دارند كه پيوسته سخن ميگويند و اين سخنان كه دريافت آنها با تلسكوپهاي بيسيمي امكان پذير است، معلومات بسيار بيشتري از آنچه كه هم اكنون در عرصهء كوني وجود دارد را در اختيار بشر قرار ميدهد».
گزارش جانسكي اولين خشت بناي علم نجوم بي سيمي گرديد. به دنبال آن بود كه اين علم موفقيتهاي ديگري را نيز احراز كرد تا آنکه سرانجام اولين نقشهء بيسيمي آسمان در سال 1940 ترسيم گرديد.
در فبروري سال 1942 دلايل بيشتري بر صحت نظريّه جانسكي آنگاه به دست آمد كه دانشمندان صحت پخش آن امواج را در حالي مورد تأكيد قرار دادند كه سلسله يي از صداهاي بي سيمي، عمليهء منظم دريافت رادار را در انگلستان مختل گردانيد و بعد از كوششهاي نفسگير دانشمندان براي آگاهي از اسباب و علل تعطيل رادارها، آنان به اين نتيجه رسيدند كه اين امر به علت وصول رمزهاي بيسيمي از مكانهاي مجهولي در نجوم بوده است.
و در اينجا بود كه دانشمندان دانشگاههاي مختلف دنيا و در رأس آنها دانشگاههاي كمبرديج، مانچستر، هايد و بيشتر رصدخانههاي جهان، به تأسيس تلسكوبهاي بي سيمي اقدام نمودند. و با پيشآهنگي رصدخانهء بالومار، نيرومندترين تلسكوب بي سيمي جهان كه رمزهاي بيسيمي را از مسافت هشت هزار ميليون سال نوري دريافت ميكرد، بر پا گرديد. و با در نظر داشت اينکه سال نوري حوالي (5785343000000) مايل است، به اعتبار اينکه سرعت نور (186) هزار مايل در ثانيه ميباشد، پس تلسكوب فوق از مسافت (462827520000000000000000) مايل اشارات و رموز بيسيمي را دريافت ميكند.
در نتيجه تا كنون دريافت صداهاي مبهمي از بيشتر كواكب ممكن گرديده است. اما اين دستگاهها در ميان همهء كواكب كشف شدهء قابل دسترس تلسكوبي، نيرومندترين اشارات و رموز را از خورشيد و مشتري دريافت ميكنند. در 23 نوامبر 1958 پروفيسر فرلوفل دانشمند بزرگ نجومي در بريتانيا اعلام كرد كه او موفق به دريافت امواج بي سيمي از سياره مشتري گرديده است.
هنوز هم دانشمندان پژوهشها و بررسیهاي خود را در رابطه با اين دانشي كه انتظار ميرود، روشنیهاي بيشتري را در بارهء اين كائنات عظيم پرتو افكن سازد، ادامه ميدهند. بدان اميد كه بتوانند توسط اين تلسكوبهاي بيسيمي و از طريق اين صداها، اشياي معيني را در مكانهاي معيني ترصد نمايند. آخرين تلاش از اين دست، فرستادن سفينه هاي بدون سرنشين فضايي توسط سازمان فضايي امريكا «ناسا» به سوي سيارهء مريخ است. چنانکه انتظار ميرود، اين تلسكوبها بتوانند شمار صحيح ستارگان را نيز ارائه كنند.
جيمس جينز دانشمند نجومي معروف ميگويد: «براي آنکه مجموعهء كلي نجوم آسمان را تخيل كرده بتوانيم، بايد كتابخانهء بزرگي را تصور كنيم كه حاوي نيم مليون جلد كتاب است. حروف طبع شده در تمام صفحات مجموعهءكتابهاي اين كتابخانه، تقريباً ميتوانند خود را به تعداد نجوم كشف شدهء آسماني نزديك نمايند. حال اگر ما به سرعت يك صفحه در يك دقيقه، هشت ساعت در روز را مطالعه نماييم، پس ناگزير بايد به مدت هفتصد سال پيوسته براي خواندن اين كتابخانه وقت صرف كنيم. اما زميني كه ما بر آن زندگي ميكنيم، بسيار كوچكتر از نقطهء بالاي حرف نون يا نقطهء زيرين حرف با در اين كتابخانه يي است كه حاوي نيم مليون جلد كتاب ميباشد.
اگر شنيدن اين صداها و دريافت اين رموز و امواج بيسيمي از ماوراي نجوم را پايان مرزهاي تقدم علمي در عصر جديد بدانيم، آيا برما لازم و ضروري نيست كه بر همهء عالم، بر همه تلسكوبها و بر همهء دانشگاهها سبقت گرفته و فقط يك لحظه در آيات قرآن كريم تدبّر ورزيم.
آري؛ قرآن كريم چهارده قرن قبل به ما گفته است كه: جنيان در كمينگاههايي از آسمان براي شنيدن صداهايي كه در آن وجود دارد مينشستند. و سپس خداي عزّوجلّ اراده كرد كه آنان صداي ملكوت آسمانها را نشنوند. اينك توجّه كنيد به آيهء 9 از سورهء «جن» كه ميگويد:
]وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعْ الآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَاباً رَصَداً[
«و ما (جنيان) در آسمان براي شنيدن به كمين مينشستيم، اما اكنون هر كه بخواهد به گوش باشد، تير شهابي در كمين خود مييابد»
پس آيا جنيان نيز به همان كوششي برخاسته بودند كه اكنون دانشمندان بشر به آن برخاسته اند تا چيزي از رموز آسمان را شناخته و از آفرينش آسمان و آنچه در آن است سر در آورند؟
اما آناني كه ميگويند؛ تلاش جنيان براي شنيدن از آسمان، تلاش در جهت استماع وحي بوده است، پس اين تواتر كه وحي را جز خود انساني كه بر وي وحي فرستاده ميشود شنيده نميتواند، نظرشان را ابطال ميكند. بناءً فقط خود پيامبر(ص) است كه ميتواند وحي را بشنود و حتي آناني كه در جوار وي اند، نيز وحي را شنيده نميتوانند. حتي آنگاه كه رسول خدا(ص) در بستر خواب خويش قرار داشتند، همسر ايشان که در جوارشان قرار داشت، نه وحي را ميشنيد و نه هم از آن با خبر ميشد. كما اينکه جنيان بعد از نزول قرآن بر پيامبر(ص) نيز در كمينگاههاي شنود خود در آسمان مينشستند؛ به دليل اولين آيه از سورهء «جن» كه ميگويد:
]قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنْ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قرآناً عَجَباً[
«بگو اي پيامبر! به من وحي شده است كه تني چند از جنيان گوش فرا داشتند و گفتند: راستي ما قرآني شگفتآور شنيديم»
و اين نشان ميدهد كه آنان قرآن را بعد از نزول آن بر پيامبر(ص) شنيدند و به آن گوش فرا دادند، چنانکه انسانها به آن گوش فرا ميدادند. از آن گذشته خبر دادن از تلاش براي شنود از آسمان و آنچه در آن است، محدود به همين يك آيه هم نيست، توجّه كنيد به آيهء 18 از سورهء «حجر» كه ميگويد:
]إِلاَّ مَنْ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُبِينٌ[
«و به يقين ما در آسمان برجهايي قرار داديم و آن را براي تماشاگران آراستيم، و آن را از هر شيطان رانده شده حفظ كرديم، مگر آن كس كه دزديده گوش فرا دهد، كه شهابي روشن او را دنبال ميكند»
و آيهء 8 از سورهء «صافات» كه ميگويد:
]لا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلإٍ الأَعْلَى وَيُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ[
«ما آسمان اين دنيا را به زينت اختران آراستيم، و آن را از هر شيطان سركشي نگاه داشتيم، بهطوري كه نميتوانند به انبوه (فرشتگان) عالم بالا گوش فرا دهند و از هر سوي پرتاب مي شوند»
و آيهء 38 از سورهء «طور» كه ميگويد:
]أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ[
«آيا نردباني دارند كه بر آن (بر شوند و) بشنوند؟ پس بايد شنوندهء آنان برهاني آشكار بياورد»
بي گمان اين آيات و آيات مشابه آن، توجيهي است از سوي قرآن كريم براي آن كوششها و تلاشهايي كه جنيان در راه ترصد آسمان و اطلاع از چگونگي اوضاع و احوال آن به راه انداخته بودند تا به شناخت بيشتري از رازهاي كائنات الهي نايل گردند.
قرآن كريم در بيشتر از يك سوره، انظار را متوجّه اين حقيقت ميسازد كه در آسمان آيات و نشانه هاي روشني براي باورمندان وجود دارد. و نيز در آفرينش آسمان و آفرينش زمين آيات و نشانههاي بسيار ديگري است. بلكه حتي قرآن ما انسانها را به صراحت به سوي آسمان و مطالعه در آن ميكشاند؛ آنجا كه آِيهء 101 از سورهء مباركهء «يونس» ميگويد:
]قُلْ انْظُرُوا مَاذَا فِي السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا تُغْنِي الآيَاتُ وَالنُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ[
«بگو بنگريد كه در آسمانها و زمين چيست؟ ولي نشانهها و هشدارها، گروهي را كه ايمان نميآورند، سود نميبخشد»