پیام دلسوزانه به برادران عزيز هزاره از طرف برادر حکمتیار امیر حزب اسلامی افغانستان — ډیلی شهادت

 

 

بسم الله الرحمن الرحيم

 

پیام دلسوزانه به برادران عزيز هزاره از طرف برادر حکمتیار امیر حزب اسلامی افغانستان

 

ډیلی شهادت

 

 

 

برادران عزيزم!
شما را به برادرى و اخوت دعوت مى كنم، به عزت و سربلندى، به زندگى برادروار در خانه مشترك مان افغانستان، به صلح، عدالت و برابرى، به نجات از سلطه اجانب، به نجات از سلطه تفنگداران وابسته به بيگانه، دين فروش، وطن فروش و غلامان و مزدوران اجنبى، به قرآن كه كتاب خداى ما و رهنمود تمامى مسلمانان است، بياييد دست برادرى بهم بدهيم، جنگ ميان اقوام برادر و همكيش را براى هميش خاموش كنيم، و نيروهاى خويش را عليه دشمن بزرگ و آزادى كشور از سلطه اشغالگران  صليبى سوق دهيم.   
آنانكه ديروز شعار مرگ بر شيطان بزرگ را منافقانه سر مى دادند و امروز يوغ همان شيطان بزرگ را در گردن انداخته و تحت قومنده افسران امريكايى عليه ملت خود مى جنگند نه دوست شما اند،نه همكيش و هم مذهب شما و نه وفادار به كشور و ملت خود. اينها كسانى اند كه زمانى شما را به جنگ پشتون ها سوق دادند، گاهى به جنگ تاجكها و پنجشيريها، گاهى به تسليم شدن به روسها و كمونيستها و زمانى به سازش با انگليسها و امريكايى ها. از قصرهايى مجللى كه اين خائنين به وطن و ملت در كابل، مزار، هرات، غزنى و باميان ساخته اند بايد درك كرده باشيد كه اينها نه در غم هزاره بودند و نه در فكر دفاع از مذهب، بنده هوس خود و در فكر پر كردن كيسه خود بودند، نه وفادار به قوم خود بودند و نه در غم مذهب، اينها قوم فروش و مذهب فروش اند، زمانى به نام خمس شما را غارت كرده اند و زمانى به نام جنگ براى دفاع از مذهب. خمس اينها دامى براى غارت افراد بى خبر از حقيقت دين است، خمس به فرموده قرآن از مال غنيمت اخذ مى شود كه چهار حصه آن به مجاهدين بر مى گردد و بخش پنجم آن حق خدا و پيامبرش خوانده شده كه از طريق پيامبر و امام و رهبر مسلمين به فقراء و مساكين داده مى شود، نه در قرآن طبقه اى به نام آخوند و سهمى در اموال مردم براى آنان آمده و نه در حديث، جعلكاران مذهبى نما اين را از خود جعل كرده اند.
آنانكه بر قبور شخصيتهاى مذهبى قصر ها و گنبدهاى زركوب ساخته اند، آنهم از پول فقير و مسكين و حاجتمند ساده لوح، و به نام اين كه در آستانه اين قبور حاجت تان بر آورده مى شود و دعاهاى تان مستجاب مى گردد، دروغ مى گويند، جعلكار و فريبكار اند، حرفهاى شان صد در صد مخالف قرآن و ارشادات پيامبر عليه السلام و ائمه عالى قدر اسلام است، اين همان شركى است كه قرآن به شدت آن را رد مى كند و عامل سقوط در جهنم مى خواند، شرك تنها بت پرستى نيست، شخصيت پرستى و قبر پرستى بنياد بت پرستى است، در حقيقت بت پرستى از قبر پرستى نشأت كرده، بخش عمده قرآن به رد اين نوع شرك اختصاص يافته. پيامبر عليه السلام نه بر قير پسران خود ابراهيم و قاسم گنبد ساخت و نه بر قبر دختران خود رقيه رضي الله عنها و ام كلثوم رضي الله عنها، و نه بر قبر عزيزانش چون حمزه رضي الله عنه، فاتح و شهيد جنگ احد، آنكه قرابتش به پيامبر عليه السلام بيش از على رضي الله عنه است و نقشش در دفاع از دين بيش از او، على رضي الله عنه هر مرقدى را كه بيش از يك وجب بلند مى يافت ويران مى كرد و هر جنده و پرچمى را كه بر قبرى افراشته مى يافت سرنگون مى كرد، اين مجاورين قبور دشمنان خدا، پيامبر و اسلام اند اما در پوشش محبت دروغين با اهل بيت، اينها فريبكارانى اند كه از جوار اين قبرها تغذيه مى شوند، عوام بى خبر از دين را مى فريبند و از شكرانه ها و نذرانه هاى آنان كيسه هاى خود را پر مى كنند. همينها بزرگترين دشمنان دين اند. مگر شما در هر ركعت نماز تان نمى گوييد: اياك نعبد و اياك نستعين؟ آيا اين تهعد معنى ديگرى جز اين دارد كه نه احدى جز خدا را مى پرستيم و نه از احدى جز خدا استعانت مى جوييم؟!! اگر معنى اش همين است پس استعانت از قبر براى چه؟ مگر نمى دانيد كه قرآن با الفاظ صريح و تأويل ناپذير مى فرمايد: انك لاتسمع الموتى: اى پيامبر! مرده ها نه تنها حرفت را نمى شوند بلكه اگر بخواهى آنان حرفت را بشنوند قادر به آن نخواهى شد!! كسانى كه به شما مى گويند: على رضي الله عنه او ائمه علم غيب داشتند، ادعاء شان پوچ و صد در صد مخالف قرآن است، قرآن با تأكيد و به طور مكرر و در آيات متعددش و با الفاظ صريح مى فرمايد: جز خدا هيچ كسى در زمين و آسمان از غيب اطلاعى ندارد، يعنى نه فرشته ها از غيب آگاه اند، نه پيامبران، نه صحابه، نه ائمه و نه اولياء الله، قرآن به پيامبر عليه السلام دستور مى دهد كه با الفاظ واضح به مردم اعلان كند كه:  براى خود مالك هيچ سود و زيانى نيستم مگر آنچه خدا خواسته (و برايم مقدر فرموده)، و اگر از غيب آگاه بودم خير زيات حاصل مى كردم و هرگز ضررى بمن نمى رسيد، من تنها نذير و بشيرى براى مؤمنان نيستم.
معنى اين آيه خيلى واضح و روشن است و به وضاحت تمام حكم مى كند كه عدم نيل به اهداف و مواجه شدن با ضرر و زيان نشانه عدم علم غيب هر انسان است، يعنى اگر رسول الله صلی الله عليه وسلم علم غيب مى داشت در جنگ احد مجروح نمى شد و هفتاد تن از يارانش به شهادت نمى رسيدند، زيرا مى دانست كه چگونه از شر دشمن در امان باشد و چگونه از پيروزى دشمن جلوگيرى كند، اگر على رضي الله عنه علم غيب مى داشت در مسجد مورد حمله ناگهانى قرار نمى گرفت و مجروح و شهيد نمى شد، اگر امام حسين رضي الله عنه علم غيب مى داشت در كربلا با هفتاد و دو تن از يارانش به شهادت نمى رسيد. اگر امام رضاء علم غيب مى داشت با پسر هارون الرشيد بيعت نمى كرد، جام زهر را نمى نوشيد، (همانگونه كه برخى از آخوندها ادعاء مى كنند.)
آخوندهاى جاهل و فريبكارى كه به شما مى گويند: سنى ها دشمن على رضي الله عنه و اهل بيت اند، دروغگو و خائن اند، سنى ها على و اولاد او را مثل شما دوست دارند، على رضي الله عنه را اميرالمؤمنين مى خوانند و بغاوت عليه امارت او را محكوم مى كنند، تفاوت در اين رابطه فقط در اين است كه اهل تسنن تصميم صحابه رضي الله عنهم را در مورد انتخاب ابوبكر، عمر، عثمان رضي الله عنه همانگونه درست مى خوانند كه انتخاب على رضي الله عنه را توسط آنان صحيح مى شمارند، صحابه دست پرورده هاى رسول الله صلی الله عليه وسلم اند و قرآن  از آنان ستايش نموده و لقب رضي الله عنه را براى آنان سفارش داده است، آنها بيش از هر كسى اسلام را شناخته اند و بيش از هر كسى در راه اسلام قربانى داده اند، دين تا ما و تا اقصاى عالم در نتيجه قربانيهاى آنان رسيد، ما و پدران و اجداد ما در ايمان خود مرهون قربانيهاى آنان هستيم، آنان بودند كه وجب وجب راه طولانى مدينه الى افغانستان به خون شان سرخ شد؛ براى آن كه قرآن و پيامش را تا ما رساندند، چگونه مى پذيريد كه آخوندهاى فريبكار، استفاده جو و دين فروش بيش از صحابه دين و حقيقت آن را مى شناسند؟ در حالى كه آنان همه چيز شانرا در راه دفاع از اسلام قربانى كردند و بيش از نود و پنج در صد صحابه در راه دفاع از اسلام در خارج از مدينه به شهادت رسيده اند و اين آخوندهاى حرامخور از نام دين و از طريق اغواى دينداران ساده لوح تغذيه مى شوند؟!! نه يك قطره عرق شان در راه دفاع از دين ريخته و نه يك قطره خون شان.
سياستمداران مزدورى كه به شما مى گويند پشتونها دشمن هزاره اند، عامل بيچارگى و فقر هزاره ها در دو صد و پنجاه سال گذشته بوده اند و بر شما حكومت كرده اند، اينها مبلغين ذليل اجنبى و آتش افروزان جنگ به نفع بيگانگان اند، شياطين آدم نما اند، اينها شما را قربانى منافع بيگانگان كرده اند، همينها بودند كه فرزندان شما را در حالى به جبهات جنگ ايران با عراق مى فرستادند كه كشورتان توسط نيروهاى شوروى اشغال شده بود و تمامى ملت افغان در سراير افغانستان مصروف جنگ خونين با روسها بودند!! و باز همينها بودند كه به هدايت تهران با روسها سازش كردند و مليشه هاى داكتر نجيب كمونيست شدند، راه اكمال مجاهدين را در باميان بستند، با كمونيستها و شوراى نظار جبهه مشترك عليه پشتونها ساختند، چند روز بعد با شوراى نظار وارد جنگ خونين شدند، دليلش آن بود كه شوراى نظار در برخى از موارد به رياض نزديك شد و گروههاى وابسته به سعودى را در كنار خود گرفت، و تهران اين را بغاوت از آقاى قبلى شمرد و خواهان گوشمالى اش شد. در اين جنگ خونين و طولانى خانه هاى هزاره هاى مقيم كارته سخى، دشت برچى، كوته سنگى و … با توپها و تانكهايى شوراى نظار و مؤتلفين پرچمى شان، كه از كوه آسمايى بر سر آنان آهن و آتش مى ريختند ويران شد و هزاران زن و مرد و طفل هزاره كشته شدند، ولى چند روزى نگذشته بود كه باز به هدايت تهران با پرچمى ها و شوراى نظار كنار آمدند، خون رهبر شان مزارى بزرگ و هزاران كشته مظلوم ديگر را فراموش كردند و فروختند. كدام انسان باضمير و آگاه از تاريخ كشور ما مى تواند از اين حقيقت انكار كند كه پشتونها در حكومتهاى ظالم و مفسد گذشته و رژيمهاى شاهى دست نشانده انگليس مثل شما محروم و مظلوم بودند و در فقر و مسكنت زندگى كرده اند، مردم مظلوم پكتيا، پكتيكا، كنر، ننگرهار، لغمان، هلمند، زابل، غزنى، لوگر، وردگ ميدان و سائر مناطق پشتون نشين زندگى بدتر از اهالى مناظق هزاره نشين داشتند.   
بايد بدانيد كه ايران منافع شومش را با ادامه جنگ در افغانستان گره زده، در اثناى خروج قواى اتحاد شوروى از افغانستان با مسكو سازش كرد، نجيب را به مشهد دعوت نمود، ميان كمونيستها، شوراى نظار و گروههاى وابسته به تهران ائتلاف شمال را ساخت تا مأموريت نيمه تمام نيروهاى شوروى در رابطه به ادامه جنگ را به عهده بگيرد، اكمال مالى و نظامى اين ائتلاف از سوى مسكو و از طريق تهران صورت مى گرفت، و در اثناى هجوم نيروهاى صليبى بر افغانستان با واشنگتن سازش كرد و به گروههاى مزدورش وظيفه داد تا در كنار نيروهاى صليبى و تحت قومنده افسران امريكايى عليه برادران افغان خود بجنگند، دفاتر تمامى گروههاى مزدورش را از تهران به كابل منتقل كرد، همكارى اش با شيطان بزرگ به پيمانه اى بود كه رفسنجانى، خاتمى و ساير رهبران ايران مى گفتند: اگر همكارى و مساعدت ايران نبود امريكا نمى توانست افغانستان را به اين آسانى و زودى فتح كند!!
برادران عزيزم!! مگر ايران در تمامى سالهاى هجرت بدترين و غير انسانى ترين برخورد را با مهاجرين و مخصوصاً با هزاره ها نداشت؟ برخورد ظالمانه و نامردانه اى كه در هيچ كشورى  عليه هيچ مهاجرى اعمال نشده!! مگر زنان هزاره را بدون شوهر و فرزندان شان از خاك خود اخراج نكردند؟!! مگر شوهر را بدون خانمش و خانم را بدون شوهرش ردمرز نكردند؟! مگر در هر نوبت دستگيرى و اخراج مهاجرين افغانى اولين قربانى اين ستم وحشيانه و عمل خلاف اسلام، و مغاير مروت و ترحم انسانى هزاره هاى مظلوم  نبودند؟! به دليل اينكه زود شناسايى مى شدند و به جنگال پوليس بى رحم و بسيجى وحشى و متعصب مى افتادند. آيا بى مروتى نيست كه هزاره اى برادر افغانش را دشمن خود تلقى كند و ايرانى را با تمامى اين ستمها و بى مروتيها دوست خود بشمارد؟!!
بياييد دست برادرى بهم بدهيم، افغانستان آزاد، مستقل، سربلند و فراغ از جنگ بسازيم و فضايى در كشور ايجاد كنيم كه تمامى اقوام ملت بزرگ افغان در كنار هم برادروار زندگى كنند، از حقوق برابر و مساوى برخوردار باشند و حكومت صالح و خادم صادق ملت داشته باشيم. با تمسك صادقانه به قرآن مى توانيم به اين اهداف مقدس نايل شويم.
سربلند باد افغانستان
متحد باد تمامى اقوام برادر افغان
حكمتيار

 

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *