بسم الله الرحمن الرحیم
موقف و نظرمن درمورد اعلامـیـﮥ مجمع فعالان سیاسی کشور
دوکتور صلاح الدین سعیدی – سعید افغانی
۲۵/۱۲/۲۰۱۰
برادران و خواهران محترم السلام علیکم و رحمه الله و برکاته اما بعد!
اعلامیه مجمع فعالان سیاسی منتقد و حامیان فرهنګ ملی کشور را که از طریق ایمیل برایم مواصلت کرده بود به تاریخ ۲۵/۱۲/۲۰۱۰ مطالعه کردم. اعلامیه ها و حرکات سیاسی کشور از جمله ودان وطن، مجمع اجتماعی تحقق و تفاهم ملی افغانستان آزاد و …. را مطالعه میداریم. خدا حاضر است که با مطالعه برنامـﮥ هر حرکت وسازمان خدمتګار وطن و مردم کشور خوشی زیادی بمن دست میدهد. بلی خوشی بخاطراینکه که در تفاوت به عدﮤ که به سرنوشت مردم و کشور بی تفاوت شده اند، عدﮤ زیادی دیګرهنوز هم دل و دماغ شان برای خدمت به وطن و مردم میتپد، کار وتلاش خیر دارند (من طریق سعی می آرم بجاء – لیس للانسان الا ما سعی).
من درین مقطع صرف چند نګته و شاید هم التقاطی خدمت شما ارایه داشته و توجه شما را به آن جلب نمودن میخواهم:
من به این باورم که جهان جدید و افغانستان را نمی توان به نسخه های دیروز، پیش داوری ها، تعصب، کینه و بدګمانی ها ساخت. بلی مردم ما تجارب تلخ دارند و به هر دست دراز شده و لو به صداقت هم به دیدﮤ شک و تردید مینګرند.
مسلم این است که دیموکراسی، نظام دیموکراتیک و انستیتوت های دیموکراسی الترناتیف و قایمقام خوب دیګر ندارد. اما دیموکراسی را روپوش جنایات ساختن، به نام دیموکراسی تقلب و تخلف کردن و نام آنرا دیموکراسی ګذاشتن نتیجهء جز همین که درین اعلامیـﮥ مجمع فعالان سیاسی منتقد و حامیان فرهنګ ملی کشور آورده شده به نتیجهء دیګری نمی آنجامد. بلی نتیجهء که با دید سطحی منجر به نفیه و عدم قبول دیموکراسی در مجموع میګردد. بلی ده سال اخیر و کارنامه های تحت نام دیموکراسی در افغانستان و بخش از کشور های جهان توانست به نام و حیثیت دیموکراسی لطمهء شدیدی وارد کرده و میکند. من درین مورد نوشتــﮥ طویل و عریض داشتم که به نشر رسیده (دیموکراسی بدون حاکمیت قانون مردود است). بلی دیموکراسی بدون فهم درست از آن مردود است. دیموکراسی حاکمیت مردم، توسط مردم و در خدمت، پالش و پرورش ارزش های مثبت جامعه و مردم بودن است. هریک ازین جوانب را بی اهمیت پنداشتن کار دیمکراسی را زار میسازد. بلی نقش احزاب و سازمان ها در یک جامعه و در دیموکراسی مهم اند و درموارد قایمقام ندارند. فهم من از احزاب و سازمان ها پیشکش کردن برنامه ها و نسخه ها است برای حل مسایل مطرح در جامعه و کشور. این برنامه ها و نسخه در اختیار مردم قرار داده میشوند و مردم در انتخابات آزاد این نسخه ها و مجریان اصلی آنرا یا انتخاب و یا هم رد میدارند. درین راستا ما میتوانیم در سطح حزب وسازمان واحد و یا هم در سطح پلاتفورم های وسیع و جبهات برای اهداف مشترک کار و فعالیت نموده، ادای رسالت نمایم.
فهم من از قضیـﮥ افغانستان و این تراژیدی که بیشتر از سه دهه ادامه دارد این است که باید برعلاوهء حرکات و کار درچوکات های محدود حزبی و سازمانی در یک پلاتفورم وسیع صورت ګیرد. پلاتفورم نجات (جرګـﮥ نجات افغانستان) که به شکل یک جرګه و جبههء نجات برای رهایی ازین بن بست و پایان دادن به این تراژیدی مردم ما و خطر جدی به امرصلح منطقه و جهانی باشد، کار صورت ګیرد. بلی تمام اولاد صالح وطن و خیراندیشان جهان باید درین چوکات عام و سرتاسری کار و پیکار مشترک نموده و ادای رسالت نمایند.
برای چنین جبهه باید میثاق و برنامــﮥ عام افغانستان شمول طرح شده و برای پیوستن به آن به اختیار مردم قرار ګیرد. بلی درین حرکت باید نباید به زعامت و جاروجنجال های زعامت اهداف بزرګ را خورد کرد. زعامت اصلی باید به مردم و نقطهء مرکزی باید مردم، نسخه ها و و اهداف خیر باشند. بلی فراموش نباید کرد که شخصیت ها و زعامت های طبیعی با اتوریتـﮥ طبیعی وجود دارند که حتی ضرورت به انتخاب فورمال آنها در مراحل اولی ضرورت پنداشته نمی شود. بلی احزاب و سازمان های سیاسی و شخصیت های با پیوستن با چنین جرګه و پلاتفورم نجات افغانستان و امر صلح زمنیــﮥ یک حرکت سیاسی عظیم نجات و رهایی را سازمان دهی بدارند.
پلاتفورم و جرګـــﮥ که در سالهای هفتاد قرن ګذشته در اروپای شرقی با امضای چارت ۷۷ در چکوسلواکیا، پولیند و دیګر کشورهای منطقه آغاز شد و نتایج خوب دیموکراتیک در بر داشت. پلاتفورم و جبهـﮥ که در کشور های مختلف جهان و همین حالا تحت چارت ۲۰۰۸ در کشور مردمی چین آغاز شده.
بلی ازهمین روش های سازنده و در برګیرندﮤ سرتاسری مانند جرګـــه و پلاتفورم نجات مردم افغانستان باید کار مشترک ، سرتاسری و مورد قبول برای همه وطن خواهان کشور را برای کار مشترک برنقاط مشترک آغاز و به حرکت درآورد. کار و حرکت سیاسی ایکه همه خیرخواهان افغان، پیشتازان، احزاب و سازمان های خیر و مردمی درین حرکت سرتاسری تبلور از آرمانهای اساسی خویش را یافته زمینه و بستر خوب برای اهداف خیر انفرادی داده بتواند و این حرکت سرتاسری خیر را بستر آرام برای خودو آرمانهای خویش احساس بدارند.
این است نسخهء اصلی کار که انشاء الله پیروزی از آن مردم، امر خیر و نجات خود و جامعه جهانی خواهد بود.
بلی تلاش و پافشاری بر ایجاد حزب و سازمان سیاسی یک ضرورت است اما باقی ماندن درین سطح وکار سرتاسری نکردن و نه پیوستن به پلاتفورم وسیع زمینه های مانور و کار وسیع و سرتاسری را محدود میسازد.
ایجاد سازمان ها و احزاب سیاسی با برنامه های معین و مشخص سیاسی ضرورت اند اما مشکل سرتاسری را به مدوای خوب نیستند.
اګر درین طرح با من موافقید که به ګمان اغلب و حکم عقل سلیم – بلی، پس ضرورت به کار عملی است.
لذا بیاید کار اصلی را درین سطح آغاز کنیم. بیاید برای طرح یک میثاق سرتاسری جرګهء نجات مردم و کشور ما کار مشترک را آغاز بداریم.
حسبنا الله نعم المولی و نعم الوکیل