مصیبتِ اصلی مشی خارجی است — ډاکټر نثار احمد صمد

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مصیبتِ اصلی مشی خارجی است

 

 

نویسنده : نثار احمد صمد

 

مشکل امریکا نه تروریزم است، نه القاعده یا بن لادن، نه طالبان و نه هم ویکی لیکس. بلکه خودِ مشی خارجی امریکا است که هر چیز را بی راه ساخته است. این پالیسی امروز باعث مخالفت، نفرت و مقاومت یک بلیون مسلمانان را، که یک چهارم نفوس جهان را تشکیل می دهد، برانګیخته است .

 

ببینید وفرت بمب ها، تهدید ها، اخطار ها، کشورها، یورش ها، و قتلها همه و همه محصول این خط مشی بوده است. حالات طوریست که سیستم دفاعی امریکا دیګر بحیث یک بخش القاعده در آمده، یعنی وقفِ یک قدرتی شده که نه حضور فزیکی داشته و نه هم دارای کدام کشوری است.

 

در زمانه های باستان « هرکولیس » با دشمنان بیشماری روبرو بود. اګر یکی را از بین می برد، بجایش ده دشمن دیګر عرض اندام مینمود. امروز امریکا نیز یک دشمن را معدوم میکند ولی بعوض آن ده دشمن دیګر می رویند. مشکل هرکولیس وقتی حل و رفع شد که قتلها را خاتمه داده و از منطقه خارج ګردید.

 

یک وقتی تنها فلسطینی ها « تروریستها!؟ » بودند، ولی امروز که امریکا هر طرف یورش برده و بمباری میکنند در اثر آن عراقی ها، پاکستانی ها، سومالی ها، نایجریایی ها، افغانها، یمنی ها، سعودی ها، حتی افراد مسلمان شدهً اروپا و امریکا نیز « تروریست!؟ » شده اند. چرا؟ بخاطر اینکه امریکا در پاسخ عملکرد مشی خارجی خود متحمل ضربات میشوند، یعنی واشنګتن در جهان ( بخصوص کشور های اسلامی ) با عکس عمل خود مواجه میګردد. اګر ۱۹ جوان بر آن حملهً سپتامبر را نمودند، اګر تبعه انګلیس « ریچرد رید » حملهً بمب کفش بر آنها میکرد، اګر عبدالمطلب تبعه نایجریا با مواد کیمیاوی حمله میکرد، اګر فیصل شهزاد باشندهً پاکستان حملهً بمب موتری میکرد، اګر نجیب الله ځاځی تبعه افغانستان با بمب موتری بر آنها حمله میکرد، انګیزهً همهً آنها عکس العملی بر علیه مشی خارجی امریکا در کشورهای اسلامی بود.

 

تام بوور در کتاب خود ( تیل ) می نویسد که تثلیث امریکا ( یعنی سه ګانګی در مسیحیت ) همانا « خدا ـ تیل ـ ګاز » میباشد خواه در عراق و یا تمام شرق میانه، و یا هم آسیای میانه و حوزهً کسپین باشد. امریکا امروز بر طرزالعمل بریتانیای استعماری ګامزن است یعنی: یک کشور را اشغال نمایید، یک رژیم دست نشانده را در آن تولید ونصب نمایید، یک اردو را برایش تشکیل دهید، یک عده از نیروهای نظامی خود را در آن باقی بګذارید و سپس به اهداف خود بدون هیچګونه مشکلی ادامه دهید! امریکا همین امروز در عراق و افغانستان از عین فورمول استفاده میکند. امریکا دراحداث سفارت خود در بغداد ۷۴۰ ملیون دالر را مصرف نموده که در آن ۸۰۰ پرسونل مشغول کار هستند و عینأ دژها را در کابل و اسلام آباد نیز رویدست ګرفته که یک ملیارد دالر مصرف خواهد داشت و بیش از یکهزار پرسونل در آن ګماشته خواهند شد. واه، چه سفارتهای بزرګ، آن هم در دو کشور کوچک و اشغال شده؟ اسامه بن لادن ګفته است که این « قلعه های صلیبی » میباشند.

 

اګر کمی به عقب برګردیم، خواهیم دید که امریکا از سال ۱۹۷۳ یعنی بتعقیب تحریم نفت از سوی کشورهای عربی از امنیت انرژی محروم مانده و امروز بر نفت عربستان سعودی و کویت متکی است. از آن ببعد هر نوع مشکلات امنیتی و مداخلات امریکایی در منطقه بر همین محور می چرخند.

امریکا در سال ۲۰۱۲ تقریبأ ۲۰٪ نفت خود را از نایجریا تهیه خواهد کرد، ولی اګر این کشور نیز با کدام مشکلی روبرو شود ( یعنی تولید نفت مختل ګردد ) نظامیان امریکایی ضرور یورش خواهند برد و در یک مصیبتِ دیګری فروخواهند رفت درست مانند اینکه پس از جنګ خلیج در عربستان سعودی مستقر شده و برای خود و دیګران غضبی بر پا کردند. این همه شداید و مصایب محصول پالیسی خارجی امریکا بوده  است.

واشنګتن در اثر این مشی خود در پایان دادن نزاع جاری میان اعراب و اسراییل نیز ناکام مانده است. حتی اینکه واشنګتن نه تنها خود را درګیر زدوخوردِ دیګران ساخته بلکه با دو طرفِ متخاصم کمک نیز میکند، چنانچه قبلأ در جنګ میان عراق و ایران و یا از چندین دهه به اینسو با اسراییل و عربستان سعودی ادامه داده است که هر دو جوانبِ متضاد این جنګ بوده اند.

 

پیش بردن صلیب جبری دیموکراسی د ر عراق بی ثباتی منطقوی را بمیان اورده که موجب تهدید به تولید نفت و افزایش قیمت آن شده است. واشنګتن برای تحقق این عمل بیهودهً خود یک تریلیون دالر خرچ نموده، ۴۴۳۲ عساکر شان به هلاکت رسیده و سی هزار جنګجوی دیګر شان مجروح شده اند. اګر به یک کشور دیګر روی آورد، در آنصورت امریکا ورشکسته و مفلس خواهد شد. اګر احیانأ بر ایران حمله نمایند ( که نمی کنند ) آنرا ظاهرأ نام آزاد ساختن ایرانیها خواهند داد، ولی اصلأ برای آسایش اسراییل و یغمای تیل ایران خواهد بود. در حالیکه چنین ارتکاب به اتحاد شیعه ها با سُنیان بر علیه خودش خواهد انجامید. اګر نکات فوق را فشرده سازیم، درخواهیم یافت که واشنکتن مشی خارجی خود را بدینګونه منحرف ساخته است:

الف ـ جنګهای تباه کنی برای نفت؛

ب ـ جنګها برای دیموکراسی قلابی و آزاد سازی تظاهری؛

ج ـ دخالت بیجای در جنګهای دیګران؛

د ـ باالاخره جنګ فریبنده با تروریزم؛

مردم امریکا در همهً این مبادرت ها هیچګونه منافع واقعی و بخصوصی نداشته بلکه به زیان آنها تمام شده است.

 

پس چه باید کرد؟

اول ـ ذریعهً متبادل انرژی را باید جستجو نمود که همانا مستفید شدن از تیل خود است، یعنی بر نفت خود باید متکی شد. چنانچه امریکا بدون تیل در تمام شرق میانه هیچګونه منافع ملی نداشته است. چنین عقب نشینی فواید زیادی در بر خواهد داشت ، یعنی:

الف ـ کشتی های طیاره بردار امریکایی آسوده خواهند شد؛

ب ـ بستګی نفتی امریکا به دیګران خاتمه خواهد یافت؛

ج ـ از شر نګهبانی رژیم های مستبد خلیج رهایی خواهد یافت؛

د ـ هرګونه نفرت بر علیه امریکا به پایان خواهد رسید؛

و ـ دیموکراسی پرستی و آزادی پروری امریکا عملأ ثابت خواهد شد؛

هه ـ اقتصاد امریکا از رکود و سقوط نجات خواهد یافت؛

ی ـ امریکا از شر « تروریزم » و دنیا از شر « امریکا » رهایی خواهند یافت؛

 

دوم ـ امریکا نباید در نزاعها و نبرد های دیګران اشتراک ورزیده و به طرفداری یکی بر علیه دیګری مداخله نماید. چنانچه در جنګهای حزب الله ـ اسراییل، و اعراب ـ اسراییل نموده و یا در خفه کردن حماس مرتکب شده است. آیا چنین دست اندازی کدام سودی عملأ به امریکاییها رسانیده است؟ آیا پشتیبانی کورکورانه از اسراییل به امریکاییها فایده ای رسانده است؟

 

سوم ـ کانګریس امریکا از تاریخ هشت ماه دسامبر سال ۱۹۴۱ بدینسو هیچوقت جنګ را ( طوریکه قانون اساسی امریکا ایجاب میکند ) اعلام ننموده است، در حالیکه بر افغانستان و عراق حمله های غیر موجه صورت ګرفت. چرا؟ این همه و همه خیانت ستراتیژی سازان و مشاورین بوده که بطور غیر قانونی توسط قصر سفید چنین جنګهای بی پایان و ناکام را اعلام نموده اند. پس نیروهای امریکایی را باید ( در اثر فشار بر کانګریس ) از این جنګهای ناکام فراخواند.

 

چهارم ـ واشنګتن باید در سایر کشورها مداخلات جبری خود را اعم از نظامی، مالی، بشری یا سیاسی تحت نام ترویج دیموکراسی متوقف ساخت و تلفات نیروهای امریکایی را تحت این نام خاتمه دهند. اینکه افغانها و عراقیها « دیموکراسی » را نمی خواهند، پس آیا اعطای آن به زور سرنیزه بر امریکا فرض و قرض است؟ امریکا نباید تحتِ این عنوان فریبنده خزانه های خود را خالی و نیروهای خود را با کشتن مواجه سازند.

 

پنجم ـ از همه مهمتر اینکه امریکا باید مشی خارجی خود را اصلاح، تعدیل، ترمیم و بازسازی نمود. آنرا از حالت شر به خیر و از حالت مضر به تقدیر مبدل سازند تا بدینوسیله آرمان مؤسسین امریکا تحقق پذیرد که ګفته اند امریکا باید مداخله ګر، چپاولګر و تشدد ګر نباشد. چنین کار آیندهً مبهم و نامعلوم امریکا را دوباره روشن و متبلور خواهد ساخت.

 

معذالک، خطر برای امریکا در خارج آن از جانب چین یا روسیه ویا بنیادګراها و یا هم تروریزم نبوده، بلکه در داخل آن در قصر سفید و پالیسی سازان و مشاوران آن نهفته است. پس آیا ګفته نمی توانیم که امریکا صرف و صرف نیازمند اصلاح اخلاقی بوده نه اصلاح امنیتی؟ والسلام  ( ن . صمد )  

 

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *