بهارعرب — انجنیر محمد عظیم آبرومند

 

بهارعرب

 

 

انجنیر محمد عظیم آبرومند

نمی دانم خدایا این بهار است یا خزان

همین بینم ! ګلی درچمن مینازد که آنم

 

مقاومت افغانها دردهه هشتاد قرن بیست و ازبدو آغاز قرن بیست ازیګ جانب و بهار عرب ازجانب دیګر واضح می سازد که آزادی از استبداد یک حق ویژه ای مختص به دنیای غرب نیست، بلکه حق مسلم هر انسان آزاده درروی کره خاکی است. هرګروه انسانی که برای آزادی ازاستبداد درمبارزه است  و درطول راه به پیروزی می انجامد ، باید دانست که جبرا به آن نتایجی نخواهد انجامید که در دنیای غرب مطرح است. مودل های فکری وسیاسی دیګری هم توان تبارز درخود را دارا اند تا دربرابر ارزش های مطرح غربی دررقابت قرارګیرند. همینطور مشاهده می کردد که دنیای عرب بعد از دوران استعمار و تجربه نظام های خیالی سوسیالستی ، ناسیونالیستی عربی و تفاله لیبرالیزم غربی به لمس کردن تجربه دیګری روی آورده است که بیشتر بافرهنګ و تمنیات زیربنایی مردمان ان سرزمین منطبق است. ګروندګی اکثریت مردم بخصوص قشر جوان توانمند فکری برای ایجاد نظام های اسلامی مردم محورازطریق انتخابات آزاد ، سری و عمومی همان تمنیات دیرینه اقشارمختلف مردم را نمایان می سازد که درجریان سالیان متمادی درزیر چکمه های نظام های استبدادی جان به سلامت برده اند واکنون در بهار عربی تجسم پیروزی وتحقق برنامه خود را خواهانند.  چرا قابل تصور نباشد که یک جامعه آزادیخواه با سهم ګیری اسلامګریان ازطریق انتخابات آزاد ، سری وعمومی به رفاه ، امنیت و صلح و ثبات و بخصوص حفظ کرامت انسانی آنقدر ارزش خواهد داد که جوامع غربی به آن معتقد اند. چرا متصور نیست که یک جامعه آزادیخواه انسانی که متضمن عد الت اجتماعی ، آزادی فردی و رشد اقتصادی می باشد، دریک نظام دیګری جز نظام لییرالیزم غربی نیزقابل تحقق است. بحران عمیق فکری ، اقتصادی و اجتماعی که حد اقل سه صد سال سرنوشت مسلمین را رقم می زد و به شهادت تاریخ نخستین بار درحمله ناپلیون بالای مصر قابل لمس برای مسلمین ګردید ، درتحلیل نظری حد اقل دوصد سال دیګر ضرورت داشت تا آنرا مسلمین درحیطه تفکر قابل تداعی بدانند. طوریکه جوامع غربی برای دریافت ارزش های انسانی و تثبیت آن  در قوانین مدون مبارزه خونین دوامدار انجام دادند و متفکرین و نخبګان آن کشور ها زحمات فروان فکری را جهت روشن ساختن افکار عامه متقبل شدند ، همان طور جوامع اسلامی ازرفتن این راه مستثنی نیستند . چنین است که برای برانداختن کابوس استبداد ، قایم ساختن عدالت اجتماعی ودفاع ازکرامت انسانی  وبلاخره تبین آزادی درچارچوب زیربناهای فرهنګی و دینی  سالیان بسا ظولانی است که فداکاری خونین انجام میدهند. مدل اجتماعی و سیاسی که اکنون درجریان تکمیل و تثبیت است ،  آن چیزی را هویدا می کند که جوامع مسلمین آنرا حد اقل سه صد سال دردل می پرواندند واکنون آن پرورش و آن نیاز درګزینش جنګ ، مبارزه ، سعی وتلاش، آنصورت را بخود ګرفته که آنرا در دیوان اکادمیک بنام اسلامګرایی مسمی کرده اند.

قوت یافتن اسلامګرایی دربهار عرب یک پدیده خود پرورده ذاتی آنعده کشورهای است که اقشار جوان آن درحال تعریف وتبین متباین از نظام های حاکم در غرب زمین  آنرا شناخته اند و دریک خود آګاهی جمعی نمای ازعزت نفس وخودی خود را تفسیرو تثبیت می کنند. باید دانست که آنها درتلاش مستمر اند تا هویت اسلامی ملموس وموجود آنها دریک نظام سیاسی ویک ساختاراجتماعی ونظم اقتصادی وضاحت کامل یابد.  به همین لحاظ به صراحت میتوان ګفت که همچوپروسه درحال جوشیدن وتحقق یافتن به هیچصورت خیانت وخبطی به آزادی وکرامت انسانی نیست ، بلکه مدلی است جدا و رقیب نسبت به نظام لیبرالیزم غربی. مصداق این مدعا دررای مردم بخوبی تجسم می یابد ، طوریکه باشندګان کشور های مانند تونس ، مصر ولیبا اکثرا به آنعده ازشخصیت های سیاسی اعتماد می کنند که معروف به اسلامګرایی اند و باوجود تبلیغات شدید منفی رسانه های غربی نسبت به آنها ، آنها توانسته اند که اعتماد مردم را نسبت به خود بلامنازعه جلب کنند. این هم از یکنوع هماهنګی وهمکاری ساختار های اجتماعی انکشور ها حکایت می کند که قابل چشم پوشی نیست.

انګیزه های اصلی دلبستګی مردم به ګروه های سیاسی اسلامیګرا دورکن عمده را با خود همراه دارد که آن ارکان را محققین جامعه شناسی و نخبګان علوم سیاسی دنیای غرب نیزمورد توجه خود قرارداده اند.

رکن اول دلبستګی آنان موضوع عدالت اجتماعی است؛ ومردم انکشورها جدا اطمینان دارند که اسلامګرایان به مسله عدالت اجتماعی منحیث مهمترین اصل تحقق تمنیات مردم بخاطر داشتن تقوا وپرهیزکاری رهبران و حامیان اصلی خود، اهمیت برازنده قایل اند؛ زیرا آنان درسیر تاریخی به طبقه پیشتازاقتصادی وسیاسی تعلق خاطرنداشته و امر تعادل بین فقروثروت را دراموراجتماعی مراعات می کنند. رکن دوم دلبستګی مردم به آنعده شخصیت های سیاسی واجتماعی که اسلامګرا اند مسله فساد اداری می باشد که امور اداری آنکشور ها را فراګرفته است. فساد اداری درکشور های اسلامی منبعث از وابستګی رهبری سیاسی واجتماعی کهنه و فرتوت ګذشته آنها به اجانب بوده و این امر باعث بر تعمیم خویش خوری طبقات حاکم مزدوردر ساختار اقتصادی انکشور بوده است. درین جوامع شهره عام وخاص است که اسلامګرایان کمترین میل به فساد ورشوت در ادارات دولتی ازخود نشان میدهند. ادراکات ذهنی آن جوامع ازپدیده عدم وابستګی به فساد ورشوت اسلامګرایان همان رکن دوم محبوبیت مردمی آنان است.

حتی بعضی نویسندګان غربی چنین دریافته اند که آن دورکن یاد شده قلب بهار عرب را تمثیل می کند ، زیرا انقلابیون عربی نه تنها زمامداران مستبد را ازپا درآورده اند بلکه ساختارهای کهنه اجتماعی را  منقلب نموده واستراد حقوق افراد و تمثیل آزادی وخواسته های آنان نظام های خاندانی و اشرافی که زیرنام ریاست جمهوری وجود طفیلی خود را دوام میدادند ازبیخ برکنده است. آنګونه زمامداران که اشرافیت و استبداد خود بافته آنان چیزی دیګری جز تبلور رفتار آنان در حیطه سیاست ومدیریت نبوده است. طوریکه درنظام کنونی حاکم در افغانستان آنرا دقیقا مشاهده میکنیم. این نکته مهمترین جلوه ای آزادی فردی است که استشمام آن جوانان را به شور آورده و بستګی های خاندانی و قومی را مورد نقد واضمحلال می داند. تونس ، مصر ولیبا البته نمادی دقیق از آزادی فردی مشمولین انقلاب است که درمنازعه با وابستګی های خویش خوری و وابستګی اشرافی درچرخ مبارزه قرار ګرفته است. البته نقش سیکولارها را در جوشش انقلاب های عربی نادیده نباید ګرفت. آنها نیز درانقلاب سهیم بوده اند لیکن بدقت میتوان ګفت سهم اجتماعی آنان برای تصاحب قدرت سیاسی قلیل است ، زیرا اسلامګرایان از نهاد های جوامع مدنی برخوردار اند و درین راستا بجدیت وصداقت فعالیت مستمر داشته اند و سازمان های سیاسی تعمیم یافته ومدرن را دراختیاردارند که آنګونه سازمان ها ساختار مردمسالارانه حقوقی دارند. این واقعیت غیرقابل انکار است که درکشور های تونس ، مصرو لبیا سکولار ها منحیث یک ګروه ارزنده وتعیین کننده سیاسی عرض کرده نتواستند. این یک واقعیتی است که چه دلپسند برای بعضی باشد وچه دلګیر کننده برای آنان تلقی ګردد. دلچسبترین چیزیکه مورد مداقه است طوری است که مردمان این سرزمین نخستین باریست که بعد از سه صد سال بحران به یک تلاش وتمرینی برای یک قرارداد اجتماعی دست زده اند که دوراز بیګانه محوری بوده ودرآن اصل تساهل واعتماد مراعات می ګردد. این یک دورنمای بسا دلکش است . فضای کنونی مصر خاطر نشان می کند که میدان تحریر به هیچصورت وبه هیچ بهانه ای خالی از تمنیات انقلابیون نخواهد ګردید. اربابان قدرت مضمحل شده کهنه میدانند که حادثه ده  نود قرن بیست الجزایردرآنجا تکرارشده نمی تواند ، زیر حامیان خارجی آنان دردوجنګ خانمان سوز ګیر افتاده اند وتوان مقابله ازآنها ګرفته شده است.

چه بخواهیم وچه نخواهیم اسلامګرایان نقش رهبری سیاسی واجتماعی را بعهده ګرفته اند و شعار مشهور آنان مبنی براینکه یکانه راه حل اسلام است درسطح دنیای سیاست وفرهنګ درقرن بیست ویکم منحیث یک اصل غیرقابل انکار مطرح می باشد. حالا موقع آن رسیده که رقابت فکری واجتماعی درون اجتماعات اسلامی درفضای تساهل وتفاهم تیوری های مورد نیاز سیاست واقتصاد را عرضه بدارند تا مدارای انسانی و اخوت ایمانداری تحولات ضروری دنیای مدرن را درعرصه اجتماع ،سیاست واقتصاد بمیان آورد. البته دستیابی به این تحولات طوریکه اسلامګرایان مدعی اند جبرا کاپی از ارزش غربی نخواهد بود ، همانطوریکه اصرار میرود ، دینمداری آنان یکنوع تفکر محافظانه کارانه آنان درارزش ها است که به هیچصورت قابل تردید واقع ګردیده نمیتواند تا انجاییکه آزادی های فردی و کرامت انسانی ویابزبان مروج غربی منشورحقوق بشر در آن تلاش ها مراعات ومحترم شمرده شود.

قضاوت عادلانه درباب بهار عرب آنوقت میسر است که حرکات سیاسی واجتماعی آنکشورها را درچوکات تمنیات مردمی خودهمان کشور ها بررسی کنیم.

خدا دانا وحکیم است.

 

محمد عظیم آبرومند

مالتا ۲۰ نوامبر ۲۰۱۱ میلادی

مطابق ۳۰ عقرب ۱۳۹۰ هجری شمسی

 

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *