سفر به سوي فضا
اگر انسان به دعوت قرآن كريم لبيك ميگفت و در آيات شريفهء آن تدبّر و تأمّل ميكرد و به ويژه در آيات كريمه يي كه افق نگاه و انديشهء انسان را به سوي عوالم آسماني توجيه مينمايند، بدون شك عصر فضا، چهارده قرن از زمان جلو ميافتاد و بي ترديد، بايد اين مسلمانان ميبودند كه عصر نهضت فضا را رهبري ميكردند، آنسان كه حركتهاي علمي جهان در عصرهاي اوليهء تاريخ اسلام را رهبري كردند.
همهء ما ميدانيم كه انسان در اكتبر سال 1957 با فرستادن اولين قمر مصنوعي وارد اسباب و مقدمات اين سفر گرديد. ليكن در زمانهاي دور، قبل از آنکه حتي بشر در اين باره فكر كند، يعني هزار و چهارصد سال قبل، قرآن كريم نگاه انسان را به سوي آسمانها جلب كرده و او را به بررسي آنچه كه در آنهاست، فراخواند و سپس آشكارا اعلام كرد كه جنّيان در اين عرصه از انسان پيشي گرفته و در راهپيمايیهاي فضاييشان تا به آنجا پيش رفتند كه سخنان ساكنان آسمانها را ميشنيدند. چنانکه در سورهء «جن» اين واقعيت به روشني مطرح گرديده است؛ از جمله در آيات 8 و 9 اين سوره كه ميفرمايد:
]وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاءَ فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَساً شَدِيداً وَشُهُباً، وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعْ الآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَاباً رَصَداً[
«جنيان گفتند: و ما برآسمان دست يافتيم و آن را پر از نگهبانان توانا و تيرهاي شهاب يافتيم و در (آسمان) براي شنيدن به كمين مينشستيم، (اما) اكنون هر كه بخواهد به گوش باشد، تير شهابي در كمين خود مييابد»
قرآن كريم از اين حد فراتر رفته و ميگويد: اين فقط جنيان نيستند كه آهنگ تسخير آسمان را كردند بلكه بشر نيز در اين ميدان به كوشش برخواهد خواست. كما اينکه جنيان نيز در راه دستيابي به آسمان از كوششهاي خويش دست برنخواهند داشت، اما كاميابي در اين سفر فقط و فقط منوط به يافتن سلطه و ابزار، يعني قدرت علمي و توان تخنيكي خواهد بود. اين حقيقت را متن آيهء شريفهء 33 از سورهء مباركهء «رحمن» اينگونه بيان ميكند:
]يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالإِنسِ إِنْ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ فَانفُذُوا لا تَنفُذُونَ إِلاَّ بِسُلْطَانٍ[
«اي گروه جنيان و انسيان! اگر ميتونيد از كرانههاي آسمانها و زمين به بيرون رخنه كنيد، پس رخنه كنيد (ولي) جز با (به دست آوردن سلطه) و تسلطي رخنه كرده نميتوانيد»
اما از ديدگاه قرآن، ميدان و ابعاد اين كاميابي محدود است و هرچند قرآن حدّ و مرزي دقيق را در اين رابطه مطرح نكرده است اما دستيابي بشر به فضا، فراتر از كل و يا بعضي از مجموعهء شمسي را در بر نخواهد گرفت؛ زيرا آيات شريفه به روشني ميگويند كه بعد از پيمايش فاصله يي معيّن در اين مسير، امكان پيشروي بيشتر براي انسان و جن موجود نيست. چه در آنجا شرارهاي گداخته از آتش و عناصري بسيار اشتعالزا وجود دارند كه جلو پيشروي انسان و جن را ميگيرند. اين حقيقت از متن آيهء 35 سورهء «رحمن» دانسته ميشود كه ميگويد:
]يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِنْ نَارٍ وَنُحَاسٌ فَلا تَنتَصِرَانِ[
«بر سر شما شرارههايي از (نوع) تفتهء آهن و مس فرو فرستاده خواهد شد و (از كسي) ياري نتوانيد طلبيد»
قطعاً تعمق در اين آيات نشان ميدهد كه قرآن كريم انسان را در دنيا و نه در آخرت ـ چنانکه بعضي بر آنند ـ به راهپيمايي و گشودن قلمروهاي آسمان تحريك ميكند، از آن رو كه در روز حساب امكان اين امر هرگز وجود ندارد كه انسان به سير در قلمروهاي آسمان و زمين بپردازد، چه در آن روز آسمان و زمين دگرگونه ميشوند. چنانکه متن آيهء شريفه 48 از سورهء «ابراهيم» ميگويد:
]يَوْمَ تُبَدَّلُ الأَرْضُ غَيْرَ الأَرْضِ وَالسَّمَوَاتُ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ[
«روزي كه زمين به غير اين زمين، و آسمانها (به غير اين آسمانها) مبدل گردد و (مردم) در برابر خداي يگانهء قهار ظاهر شوند»
و در آن روز آسمانها درهم پيچيده ميشوند، پس براي نفوذ در آنها جايي موجود نبوده و هيچ كوششي هم براي رخنهكردن در آنها معني و موضوعيت ندارد. اين حقيقت از نصّ آيهء 104 سورهء «انبياء» استنباط ميشود كه ميگويد:
]ْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْداً عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ[
«روزي كه آسمان را همچون در پيچيدن صفحهء نامهها در ميپيچيم. همانگونه كه بار نخست آفرينش را آغازكردهايم، دو باره آن را باز ميگردانيم. وعده يي است بر عهدهء ما كه ما انجامدهندهء آنيم»
به علاوه قرآن كريم در آياتي ديگر، اعراض صعود به فضا را به روشني توصيف نموده است. چنانکه در آيهء 125 از سورهء «انعام» ميگويد:
]فَمَنْ يُرِدْ اللَّهُ أَنْ يَهدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلامِ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ[
«پس كسي را كه خدا بخواهد هدايتش نمايد، دلش را به سوي پذيرش اسلام ميگشايد و هر كه را بخواهد گمراه كند، دلش را سخت تنگ ميگرداند، چنانکه گويي به زحمت در آسمان بالا ميرود»
بلي؛ اين حقيقت علميي كه قرآن هزاروچهارصد سال قبل به آن اشاره نموده، اساس علم جديدي است كه فتح قلمروهاي فضا آن را پديد آورده و اين علم، به نام علم طب فضايي ناميده ميشود. اين علم ميگويد كه انسان در حال صعود به فضا به دلايلي چون كمبود فشار هوا، نبود يا كمبود اكسيژن، عدم ثبات درجهء حرارت در طبقات بالايي جو و از دست دادن وزنش در بلنداي سير و سفرهاي فضايي، سخت در فشار و تنگنا قرار ميگيرد.
همچنان آيات كريمهء سورهء «انشقاق» گشودن فضا را توصيف نموده و مراحل آن را بازگو مينمايد. جايي كه ميگويد:
]فَلا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ، وَاللَّيْلِ وَمَا وَسَقَ، وَالْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ، لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ[
«نه؛ نه؛ سوگند به شفق، سوگند به شب و آنچه شب فرو پوشاند، سوگند به ماه آنگاه كه بدر تمام شود، كه قطعاً شما از حالي به حالي (و از مرحله يي به مرحله يي) برخواهيد نشست»
شفق: سرخي افق در هنگام غروب است، اما شب و آنچه كه شب آن را فرو ميپوشاند: ستارگان درخشان اند كه شب آنها را پوشش ميدهد.
ملاحظه ميكنيم كه آيات مباركهء فوق، نگاه انسان را به سوي آسمان معطوف مينمايد؛ به سوي آنچه كه در آن از ستارگان وسيارگان و ماه است آنگاه كه بدر تمام ميشود. اما همهء اينها در نصّ آيه به صيغهء سوگند مطرح ميشود تا بر يك حقيقت بزرگ تأكيد بگذارد؛ آن حقيقت عبارت است از :
]لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ[
بلي؛ و در اينجاست كه اين آيات شريفه حقيقت علميي را تثبيت ميكند كه علم فضا اخيراً به آن دست يافته است. و آن عبارت از ضرورت راهسپاري به سوي فضا از طريق پيمودن مرحله يي به سوي مرحلهء بعدي و از طبقه يي به سوي طبقهء ديگر است. چنانکه امروز ايستگاههاي فضاييي ساخته ميشود كه دانشمندان آنها را توقفگاههاي ضروري براي پيمايش مراحل دورتر فضايي ميدانند.
]لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ[
شما طبقه طبقه، مرحله به مرحله و ايستگاه به ايستگاه، بر دايرههاي فضا بر مينشينيد و در نتيجهء مشاهدات خودآيات قاطع وجود و وحدانيت خداوند بزرگ را ميبينيد؛ زيرا آيهء بعدي بيدرنگ ميگويد:
]فَمَا لَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ[
«پس آنان را چه شده است كه ايمان نميآورند»
بلي؛ چرا اين انسانهايي كه آثار قدرت و عظمت الهي را دركيهان مشاهده ميكنند، چرا اين انسانهايي كه ميبينند قرآن كريم صدها سال قبل اين حقايق علمي را با اين همه وضوح و روشني بيان نموده است، ايمان نميآورند؟
و چرا اين انسانهايي كه ميبينند خداي سبحان اينگونه قرآن عظيمي را نازل نموده است، در هنگام قرائت آن در پيشگاه خداي عزّوجلّ به سجده نميافتند؟
]وَإِذَا قُرِئَ عَلَيْهِمْ الْقرآن لا يَسْجُدُونَ[
«و چون بر آنان قرآن تلاوت شود، چهره بر خاك نميسايند؟»