گناه کردم، چی کنم؟

gonah

آیا میدانستید؟

﴿گناه کردم، چی کنم؟﴾

﴿بخش دهم﴾:

بسیار پیش می‌آید که انسان به مرحله‌ای می‌رسد که دیگر از گناه لذت نمی‌برد، اما آنطور که برخی از همین گناهکاران می‌گویند «نمی‌تواند آن را ترک کند».

اما او که از گناه لذتی نمی‌برد چرا نمی‌تواند دست از آن بکشد؟

تا وقتی که جز گناه و سرزنشِ نفس لوامه چیزی عایدش نمی‌شود چرا آن را ترک نمی‌کند؟

این چیزی نیست جز فلج شدن اراده، و عادت کردن به معصیت، و ترسی ناشناخته که «اگر آن را ترک کنم چه به سرم خواهد آمد»،

و عدم یقین به اینکه اگر آن را ترک کند حتما الله سبحانه در عوضِ آن، چیز بهتری به او او خواهد داد.

انسان به وضعیتی شبیه به برخی انواع اعتیاد دچار می‌شود که در آن دیگر به او حالت لذت و نشئگی دست نمی‌دهد، اما از نظر روحی و روانی به آن وابسته است و می‌ترسد آن را ترک کند و در راه به دست آوردن آن از مال و اخلاق و همه چیزش می‌گذرد.

گناهان نیز نوعی اعتیاد دارند. گویا معتادان به آن مانند برده‌ای بیچاره و افسرده‌اند، در غل و زنجیری وهمی که شیطان به واسطه ی آن، آن‌ها را به هر جا که بخواهد می‌کشاند!

درست است که این زنجیرها وهمی است! اما شخص حتی جرات این را ندارد که آن را نادیده بگیرد و به شیطان پشت کرده و برعکس مسیر او را در پیش گیرد.

انگار این «معتاد» گرفتار چیزی شده که الله سبحانه و تعالی در این آیه بیان نموده است:

اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولَٰئِكَ (۱۹ مجادله)

شیطان بر آنان مسلّط شده و یاد خدا را از خاطر آنها برده؛

چیره شدنی که در آن شیطان بدون پرداخت هیچ مبلغی، صاحب آن بنده می‌شود!

یعنی حتی بدون به دست آوردن متاع کم ارزش دنیا!

چیزی که باعث می‌شود بنده در این اسارت باقی بماند این است:

﴿الله سبحانه و تعالی را از یاد آنان برده است﴾

انگار بنده فراموش کرده پروردگاری دارد که می‌تواند از او یاری بخواهد تا او را از مخمصه‌ای که در آن گرفتار شده نجات دهد.

ای کسی که معتاد گناه شده‌ای! یادت رفته که شیطان از چهار جهت توانایی رسیدن به تو را دارد؟

قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ (۱۶) ثُمَّ لآتِیَنَّهُم مِّن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَن شَمَآئِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ [اعراف: ۱۶ – ۱۷]

شیطان گفت:

به سبب آنکه مرا به بیراهه افگندی من هم برای گمراهی آنان سر راه راست تو خواهم نشست، آنگاه از پیش رو و پشت سر و از سمت راست و سمت چپشان به آنان می‌تازم و بیشترشان را شکرگزار نخواهی یافت.

می‌بینی که شیطان توانایی هجوم از بالا را ندارد و نمی‌تواند میان تو و پروردگارت فاصله ایجا کند.

نمی‌توانی سرت را بالا بگیری و بگویی: پروردگارا؟!

زیرا: هر رحمتی که الله سبحانه و تعالی برای بندگان خود بگشاید، کسی نمی‌تواند جلوی آن را بگیرد. [فاطر: ۲].

بنده ی مؤمن همیشه گناهانش را نصب العین قرار می‌دهد، به گونه‌ای که حالت دل شکستگی و پشیمانی را در او ایجاد می‌کند، در نتیجه به دنبال آن گناهان تن به طاعات و بندگی بیشتر می‌دهد و تا می‌تواند اعمال حسنه انجام می‌دهد، تا جایی که شیطان چه بسا بگوید:

﴿ای کاش او را در این گناه نمی‌انداختم﴾!

بدین سبب است که بعضی از توبه‌کنندگان، تبدیل به صالحان و شایستگانی می‌شوند که هرگز قبل از آن نبوده اند.

آگاه باش که الله سبحانه و تعالی آنگاه که بنده ی تائبش به او روی می‌آورد هرگز خود را عقب نمی‌کشد.

آیا این داستان را شنیده‌اید؟!

در گذشته پسری تحت حمایت و سرپرستی پدرش با بهترین غذاها و نوشیدنی‌ها زندگی می‌کرد، بهترین لباس‌ها را بر او می‌پوشانید و نیکوترین تربیت را برایش فراهم کرده و مخارجش را تامین کرده و دائماً در صدد رفع تمام مایحتاجش بود تا آن که او را روزی برای انجام کاری فرستاد!

ولی دشمنان، ناجوانمردانه او را در راه گرفته و اسیرش کرده و به شدت بستند و به سرزمین دشمن بردند.

او هر بار که به یاد تربیت پدرش و احسان‌های پی در پی او می‌افتاد، اندوه و حسرت دلش را به درد می‌آورد و آن همه نعمت و محبت را به یاد می‌آورد.

ولی در اسارت دشمن بدترین شکنجه‌ها را تحمل می‌کرد تا آن که تصمیم گرفتند او را به قتل برسانند که ناگاه چشمش به پدرش افتاد که به او نزدیک شده و به طرفش می‌آید.

به طرف پدر دوید و خود را جلو او انداخت و استغاثه می‌کرد و می‌گفت:

﴿پدرجان، پدرجان، پدرجان، به پسرت نگاه کن که به چه حالی افتاده است﴾ در حالی که اشک‌ها بر گونه‌هایش جریان می‌یافت.
او پدرش را به آغوش گرفته بود و رهایش نمی‌کرد و از طرفی دشمنان هم به دنبالش بودند تا به او رسیدند و بر بالای سرش ایستاده و او همچنان پدر را رها نمی‌کرد.

آیا می‌گویی، پدرش او را در این حالت به دشمن تحویل می‌دهد و از بار این مسئولیت شانه خالی خواهد کرد؟

بنابراین، گمانت در باره ی کسی که رحمتش به بندگانش از پدر و مادر نسبت به فرزندشان بیشتر است، چیست؟!

هرگاه بنده از دشمن بگریزد و به سوی او روی آورد و خود را با تمام وجود در برابرش بیندازد و گونه‌هایشان را به خاک آستانه‌اش به همراه گریه و فغان بمالد و بگوید:

ای پروردگارِ من! رحم کن بر کسی که هیچ رحم‌کننده‌ای جز شما ندارد، و هیچ یاری‌دهنده‌ای جز شما برایش وجود ندارد…

و هیچ پناه‌دهنده و حامی جز شما ندارد…

و هیچ کمک‌دهنده‌ای جز شما ندارد…

مسکین و بیچاره و فقیر توست و گدای آستانه‌ات می‌باشد…

تو تنها پناه‌دهنده‌اش هستی و پناهش تنها به سوی توست…

هیچ ملجاء و مأوایی از عذاب شما غیر از خود شما ندارد…

پس ای برادر، و ای خواهر مسلمان!

به انجام اعمال صالحه و خیر و کسب حسنات و همراهی با صالحان و نیکان بشتاب!

از انحراف و شک بعد از هدایت، و گمراهی بعد از رهیابی شدیداً بپرهیز، زیرا الله سبحانه و تعالی همراه توست.

عزیزان گرانقدر:

لطفاً این مضامین خیلی مهم و حیاتی را با تمام خانواده، اقارب، دوستان، و همکاران تان شریک سازید، و در رشد فکری، عقیدتی، ایمانی و وجدانی همنوع تان اقلاً یک امر خیری را، مایه ی حصولِ صدقات جاریه ی تان سازید.

جزاکم الله خیراً!

ا.ج.ع

ادامـــه دارد…

سه شنبه بیست و هشتم شوال ۱۴۳۷

دوم اگست ۲۰۱۶

https://www.facebook.com/meydanestid

و از طریق گوشی های موبایل!

m.facebook.com/meydanestid

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *