آيا ميخواهيم به خداوند متعال (ج) رجوع کنيم، اما نفس مانع ما ميشود؟؟؟؟؟؟
نوشتۀ سليمان شاه صوفی زاده
بسياری از مردمان طوری هستند که، اگر به قلب های شان نگاه کنيم، دارای اخلاق نيکو و با همۀ مردم دارای برخورد خيلی صميمانه بوده، با ارتکاب جرائم واعمال زشت خويش از خداوند (ج) بسيار ميترسند، ولی….. هنگاميکه متوجه اعمال شان شويم، آن را اعمال مخالف با خداترسی و اعمال يک شخص غير صالح مييابيم.
پس چرا؟؟ وچگونه اين دو حالت متضاد دريک شخص واحد باهم جمع شده اند؟؟
بسياری از ما انسانها هنگاميکه ارادۀ يک عمل نيکی را ميکنيم تا بدينوسيله به خداوند (ج) تقرب حاصل کنيم،صدها عذروبهانه ای که مانع انجام دادن ارادۀ ما ميگردند، برای ما پيدا ميشوند.
آيا گاهی درجستجوی سبب وعلت به وجود آمدن اين حالات وموانع شده ايم؟؟؟؟
آيا گاهی فکر کرده ايم که اين چه نوع قوۀ است که درمقابل اراده های نيک ما قرار گرفته، خواست وارادۀ مارا به ناکامی مواجه ميسازد؟؟؟
بدون شک، اين نفسهای ما است که شکارمکاری های شيطان بزرگ (ابليس) شده، درهمکاری با آن دشمن مکار، مانع راه ما ميگردند. اين نفس های ما است که ما را از رسيدن به هدف اصلی (سرفرازی وکمال دارين) جلوگيری نموده، و هرنوع تحرک وکوششهای مارا ناکام وخنثی ميسازند.
نفس انسان هميشه مانند طفل خوردسالی است که ، بدون آنکه از انجام ويا سود وزيان حقيقی چيزی آگاهی داشته باشد، مايل به سرگرمی ها، لذت ها وخوشی های ظاهری هستند، ودر کسب هرچه زودترتمايلاتش بدون آنکه از ضرر های بعدی آنها آگاه شود، از عجله وبی صبری کار ميگيرد.
چنانکه افراد زيرک وچالاک واستفاده جو، هميشه برای دشمنی و برآورده ساختن اهداف شوم شان اطفال خوردسال وکم تجربۀ يک فاميل ويا افرادی را که استعداد تفکر وتدبر وتميز خوب وبد شان را ندارند، انتخاب نموده ودردام خود مياندازند، شيطان (ابليس) نيزنفس انسان را که مايل به کسالت بوده، تنبل، سهولت طلب و بی صبرميباشد، برای شکارش انتخاب مينمايد، تحت حملات شديد ومکارانه اش قرار ميدهد، با وسوسه های گوناگون از اراده های نيکش منصرف ساخته، درخواب غفلت عمرش را به پايان می رساند. و تا هنگاميکه دستش را بدست ملک الموت نداده باشد، رهايش نميکند.
پس چه بايد کرد؟؟؟؟
آيا تربيۀ نفس ممکن است؟؟؟
بلی، درست است که نفس انسان مانند اطفال خورد سال فريفته ومايل به زيب وزينت ولذت های ظاهری ميباشد،ولی چنانکه اطفال خورد سال را ميتوان با مراقبت، تربيت سالم وآگاه ساختن شان ازسود وزيان بعدی هرچيزی، وگاه گاهی نظر به ضرورت ولازم ديد، با جديت وفشارمانع رسيدن به تمايلات وخواسته های زيانبار وغير مشروع شان شد، و آنها را ازتباه شدن وناکامی نجات داد، همچنان ميتوان نفس انسان را که بدون تميز خوب وبد وآگاهی از نتيجه ، به لذت های ظاهری هرچيز تمايل دارد، تحت مراقبت قرار داده به طرف کاميابی ونجات کشانيد.
پس نبايد در اصلاح هرچه زودتر نفس تآخير کنيم. زيرا به هراندازۀ که نفس های ما آلوده و آغشته به امراض گوناگون معصيت، جرائم وسرکشی شود، به همان تناسب تحت مراقبت قرار دادن ، تربيۀ سالم وعلاج آن دشوارتر ميشود.
بناءً دور از حکمت نخواهد بود اگرهمين امروز آزاد ساختن نفس خود، از بند واسارت دشمن مکار وفريبکار (شيطان) را اراده کنيم، وبا استفاده از رهنمودهای مؤثروعلاج کنندۀ دين مقدس اسلام، درين زمينه اسباب نجات از تباهی وبدبختی دردنيا وآخرت را فراهم سازيم.
اگر خواسته باشيم البته با ارادۀ محکم وخواست واقعی وجدی، ميتوانيم نفس مايل به کسالت ، معصيت و راحت طلب خويش را مبدل به يک نفس بيدار وشنوا، نفس زحمت کش و کاميابی طلب واقعی بسازيم، نفس امرکننده به بديها را مبدل به يک نفس امرکننده به خير ونيکويی بسازيم، نفس مطيع شيطان را نفس سرکش به شيطان ومطيع به خداوند رحمن بسازيم.
پس هرگاه نفس های ما به اين مرحلۀ از بيداری، آگاهی وشناخت واقعی رسيد، توانائی تميزخوب را از بد پيدا کرد، گناه ها وجرايم بر شانه های ما سنگينی خواهد نمود، معصيت ونافرمانی خداوند (ج) درانظار ما خيلی زشت وبا کراهيت جلوه خواهد نمود، وبرخلاف، اطاعت وفرمانبرداری از خداوند (ج) برای ما آسان، خوب وخوش آيند جلوه خواهد نمود، وبا انجام دادن هرعمل نيک افتخارنموده، دربدن ما راحت واطمينان خاطر پيدا خواهد شد.
درچنين مرحله ما برآورده ساختن خواسته های نفس را، وتسليم شدن به آن را، تسليم شدن به خواست دشمن سرسختی که مارا مانند اطفال خوردسال با پيش کردن بعضی از لذت های ناچيزی دعوت به تعقيب راهی ميکند که به چاه و يا حفرۀ عميقی انجاميده باشد ، خواهيم دانست.
اگر ما بدانيم که شخصی دست مارا گرفته با جبر وفشار ميخواهد به سوی چاه ويا حفره ای که مملوء از آتش است ببرد وقصد انداختن مارا در آن آتش داشته باشد، آيا ما درمقابل آن ساکت خواهيم ماند؟ آيا ما هيچ عکس العملی از خود نشان نخواهيم داد؟ آيا ما خود را به آسانی وساده گی به اختيار آن شخص خواهيم گذاشت؟ آيا به آن شخص بدون چون وچرا، بدون عکس العمل، و بدون دفاع از خود تسليم خواهيم شد؟؟؟
طبعاً جواب ما منفی و نخيرخواهد بود.
پس اگرچنين است، واين يک حقيقت است که هرگز وبه هيچ صورت، ولوکه با تحمل هرنوع جبر وفشار وشکنجه باشد، هيچ يکی از ما حاضر نخواهد شد تا خودرا برای سوختن ودرچاه انداختن به دست واختيار کسی قرار دهد، پس وای برما!!! افسوس، وصد افسوس برما!!!!!
چگونه ميتوانيم بدون کدام جبروستمی به خواسته های نفس ودشمن مکار وخطرناک خويش (شيطان) تسليم شده ، نقش پای آنها را تعقيب نموده، با رضايت کامل راه بربادی وتباهی خويش را با آنها می پيماييم؟؟؟
آيا کاملاً عقل خود را از دست داده ايم؟؟؟؟
اگر جواب منفی است، وعقل ما هنوز برجا است. لازم است از عقل خويش استفادۀ نموده، برای نجات خويش بيانديشيم. ازهمين لحظه درهر مقطعی از عمر که قرار داريم، تصميم بگيريم که بعد ازين حتی برای يک لحظه هم تسليم خواسته های دشمنان چون نفس وشيطان نخواهيم شد. برعکس در صدد انتقام ايام گذشته برآمده، تدبيرشکست وخنثی ساختن هر چال ونيرنگ آنها را بانديشيم. نه تنها ازآنها اطاعت نکنيم، بلکه به سبب اطاعت هميشه گی از خداوند (ج) ورسولش (ص)، ودوری از گناه ومعصيت، نفس امر کننده به شر ومعصيت را مبدل به يک نفس امرکننده به خير ونيکوئی نمائيم.
آيا رسيدن به آن مرحله ممکن است؟
بلی، %100 ممکن است. اما بشرطيکه مراقب اعمال روزمرۀ مان باشیم، واعمال مان را روزانه محاسبه کنیم تا مبادا درقسمتی از روزبخشی از اعمال مان را به نفع دشمن ( نفس وشيطان) انجام داده باشیم، که اگر چنين بود، درصدد اصلاح و نکردن دوبارۀ آن شویم.
شرط ديگرش اينست که برای عبادات وعملکرد روزمرۀ مان برنامه ای تهيه نمائیم تا با انجام دادن اعمال نيک وبررسی اعمال روزمرۀ مان، از غافل شدن دوباره، وتنبلی جلوگيری نمائيم.
چگونه اعمال روزمرۀ خويش را برنامه ريزی کنيم؟
اگرچه حالات وماحول وطرززنده گی انسانها باهم متفاوت اند، ولی باز هم ميتوان به طور نمونه از برنامۀ ذيل استفاده نمود:
بايد اراده کنيم که اگر نظر به مصروفيت های زياد توان بيشتری نداريم، حداقل روزانه نيم ساعت از وقت خويش را قبل از نماز صبح برای عبادت اختصاص دهيم. و اين نيم ساعت را به طورذيل تقسيم بندی نمائيم:
1- ده دقيقۀ اول را دروضوء گرفتن و اداء محض دو رکعت نماز سپری نمائيم.
2- پنج دقيقۀ دوهم را برای عذروتضرع به خداوند (ج) ، طلب مغفرت واظهار ندامت از گناهان اختصاص دهيم.
3- ده دقيقۀ سوم رادرخواندن قرآن کريم وتفکر وتدبر درمعانی ومطالب آن سپری نمائيم، ولوکه يک صفحه ويا چند آيه باشد.
4- پنج دقيقۀ چهارم را درتصميم گيری برای اعمال نيک درآن روز، وتدبير اينکه چگونه امروز درمقابل چال ها ونيرنگ های شيطان، با توجه ودوراز غفلت، ايستاده گی نمائيم، تا از شکست دشمن وکاميابی خويش لذت ببريم.
5- اگر قبل از روا شدن نماز فجر وقت اضافی داشتيم، آنرا در ذکر خداوند وانتظار نماز فجر سپری نموده، تا آنکه نماز صبج را با حضور قلب ودروقت آن اداء نمائيم.
برای تحمل اين عمل روزمره، درابتداء بايد نفس های خودرا مجبور وعادت نمائيم، تا بعداً نفس های سرکشی که قبلاً نفس های امرکننده به بدی ها، ودوری جوينده از نيکی ها بودند، به حالتی برسند که درمقابل اين عمل وعادت نيک ما، نه تنها بغاوت نکنند، بلکه ازين عمل نيک ما لذت ببرند ومبدل به نفس های امرکننده به نيکی گردند.
همچنان علاوه بر ادای نمازهای پنجگانه واحکام ديگر اسلامی، بايد ساعتی از روز را نيزبطور دائمی برای عبادت واعمال مفيد چون خواندن قرآن کريم، حفظ آيات (ولو که يک آيه هم باشد)، خواندن مقاله ويا داستانی…. اختصاص دهيم.
مهمتر از همه ساختن پلان برای عملکرد روزمرۀ بدون زيان ميباشد. طوريکه در آخر روزويا در آخر هفته مروری بر اعمال خويش بکنيم واعمال خودرا بررسی نموده، علامت گذاری (+ و- ) نمائيم وببينيم که چه اندازه در اعمال نيک خويش تقدم وپيش روی نموده ايم؟ به همين منوال اعمال روزمرۀ خويش را زير نظر داشته زنده گی خويش را هر روز نسبت به روز قبلی مطابق به خواست ورضای خداوند تغيردهيم، که بالآخره ان شاءالله به منزل مقصود وهدف اصلی خويش رضای خداوند (ج)، وکاميابی دارين خواهيم رسيد.
خداوندا (ج)، مارا برای ساختن چنين برنامۀ روزمره، ارادۀ محکم وآهنين، وصبر واستقامت عطا فرمايد. آمين