نامه اي به نفسم…
مصدر: سايت فارسی زبان آفتاب
براي تو اي نفسم…
اين چند خط را مي نويسم…
چقدر زجرم دادی…
چقدر مرا اندوهگين و پريشان كردي و زندگيم را سخت كردی…
اي نفس تا كي آخر، اي نفس…
مرا با گناه هلاك مي كني… و با اشتباه خسته…
آيا از دنيا و زينتهايش سيرنمي شوي و دست برنمي داری…
مرا با دنيا و زينتهايش رها نكن… زيرا روزي از اين دنيا سفر خواهم كرد
هرروز به اميد فردايي كه مي آيد مي نشيني و فردا منتظرفرداي بعدی…
و هر روزي كه مي گذرد به اجل نزديكتر مي شوی…
تا كي نافرماني خدا را مي كني؟
و تا كي اي نفس غافل هستي و به لهو و لعب مي پردازي؟
آيا گمان مي كني كه با وعده ها ،غفلتها و كارهاي بيهوده، سعادت خوشي و شادماني را از خدا هديه مي گيری…
نه، هزاران بار نه…
آيا انسان در اين دنياي فاني و حقير مي تواند به شادماني و سعادت برسد؟؟ !!
آيا انسان با چيز فاني به خوشبختي مي رسد؟؟
آيا انسان با خوشي كوتاهي كه به دنبال آن غم و اندوه است شادمان مي شود؟؟
آيا انسان از گناه زايل و لذت زودگذر لذت مي برد؟؟
نه به خدا قسم من از هر كسي بهتر تو را مي شناسم…
تو به لذت فاني راضي نمي شوی…
و نه دنياي فانی…
زيرا عاقل براي چيز فاني سعي و تلاش نمي كند حتي اندكي از نيرويش را براي آن به كار نمي برد…
بلكه مطمئنا به چيز باقي طمع دارد…
آنگاه كه براي چيزي تلاش و كوشش كردي، اي نفس ثمره و نتيجه آنرا مي بينی…
دنيا گذرا است … و زينتها و خوشي هايش و امتحانات و هرچه درآن است فاني مي باشند…
چون خداوند بزرگ فرموده است " كل من عليها فان ويبقی وجه ربک ذوالجلال والاکرام"
حتي تو اي نفس فنا خواهي شد و مي ميري.. پس چه به ارث گذاشتي و چه اندوخته كردي و براي بعد از مرگ چه اعمالي انجام داده اي؟؟
اي نفس به خدا قسم تو براي من با ارزشی…
زيرا با تو و از طريق عمل تو … شقاوت و خواري، يا سعادت و خوشبختي من مشخص مي شود…
بوسيله تو اي نفس…. وارد آتش سوزان خواهم شد.
و بوسيله تو اي نفس…. وارد بهشتي مي شوم كه به پهناي آسمان و زمين است
توبه كن اي نفسم توبه كن… قبل از آنكه ديگر نتواني توبه كنی…
طعم حقيقي خوشي و راحتي را در پرتو ايمان و ياد خداي رحمن می چشی… آن هنگام كه از معاصي و هوي و لهوولعب دست كشيدی…
تو خوب مي داني كه گناه باعث غم و اندوه ، مشكلا ت و زندگي سخت مي شود چنانچه خداوند متعال فرموده: " ومن اعرض عن ذكري فان له معيشة ضنكا".
به سوي خدا رو كن ، گناه و بيهودگي ديگر كافي است…
هرچه كردي ديگر كافي است … عصيان و هوی ديگر كافي است
براي بازگشت به سوي خداوند عزوجل… تو را ندا مي دهم … ازتو خواهش مي كنم
همانا فرصت از دست رفت … با توبه و عزمي استوار و با عبادات خويش روي آور… به سوي آمرزنده مهربان
زمان بازگشتت فرا رسيده… زمان بازگشتت فرا رسيده…
فرصت از دست مي رود!!!!