بسم الله الرحمن الرحيم
قبر پرستى و سجده به قبر شرك است
ارسالی: عبدالله کابلی
(……. و اذاقلتم فاعدلوا و لو کان ذاقربٰى و بعهد الله اوفوا ذٰلكم وصٰكم به لعلكم تذکرون) ترجمه : وچون سخن ميگوئيد، پس انصاف ورزيد اگرچه (در بارۀ) خويشاوندان باشد و به پيمان خدا وفا کنيد. و بدين ترتيب به شما توصيه کرد تا باشد که پند پذير شويد. سورۀ الانعام آيت ١۵٢ . در آيت مبارکۀ فوق خداوند(ج) به بندگان خود حكم ويا توصيه ميكند که در سخن گفتن عدل و انصاف نمايند يعنى سخن حق را اظهار نمايند اگر چه در مورد خويشاوندان شان هم باشد و به عهد خداوند وفا کنند.
عدل و انصاف در سخن وقتى مراعات ميشودکه گوينده صادق بوده، در موضوع معلومات کامل داشته، و از حب و بغض شخصى و احساسات استفاده نكند. متاسفانه امروز اکثر هموطنان ما اين اصل و اين آيت را در نظر نميگيرند و در تلويزيونهاى افغانى بدون معلومات کافى در دين، در موضوعات مهم دينى بدون در نظر گرفتن عدل وانصاف به اساس حب و بغض شخصى و احساسات سخنرانى و اظهار نظر ميكنند. بطور مثال در مورد پروگرامهاى تلويزيونى کابلى و ملا زاده که امروز از موضوعات داغ در بين افغانها ميباشد هر افغان صحبت و اظهار نظر ميكند بدون اينكه پروگرامهاى آنها را ديده باشند و يا در دين معلومات کافى داشته باشند. چون اين اختلاف يك اختلاف دينى است که در طول چندين صد سال فيصله نشده بناً بايد هر افغان مسلمان چه شيعه و چه سنى در موقع اظهار، نظر حكم اين آيت فوق را مراعات کند، از احساسات کار نگيرند و اگر پروگرامهاى ملازاده و کابلى را بصورت کامل و دقيق نه شنيده اند در مورد اظهار عقيده نكنند و به اين فتنه که اشخاص معلوم الحال آنرا بر پا کرده اند دامن نزنند.
درين موضوع بايد صرف اشخاصى اظهار نظر نمايند که عالم دين بوده و پروگرامهاى تلويزيونى هردو جانب را بصورت دقيق شنيده و تحليل نموده باشند. حتى عالم دين اگر اين پروگرام ها را بصورت دقيق نديده و نه شنيده باشد بايد اظهار نظر نكنند چرا که در آن صورت مراعات عدل و انصاف مشكل و غير ممكن خواهد بود.
علماى دينى افغانستان که در پروگرامهاى تلويزيونى حصه ميگيرند مكلفيت دينى دارند تا در مورد اين موضوع اظهار نظر نموده و حق را از باطل جدا نمايند و اين فتنه را خاموش سازند.
در مدت اضافه از دوسال که ملازاده در تلويزين رنگارنگ پروگرام داشت هيچ شيعۀ افغان در مورد آن فكر نمى کرد و آنرا مربوط به ايرانى ها ميدانستند و تنها آيت الله هاى ايرانى مانند قزوينى، دانشمند؟، هدايتى و امثال آن ناله و فرياد ميكشيدند اماوقتيكه ملا زاده در تلويزين پيام افغان مردم را به توحيد دعوت کرد بعضى فتنه انگيزان شهرت طلب، فتنۀ را بر پا کردند که خاموشى آن مشكل خواهد بود.
پروگرام هاى آقاى کابلى را اکثر افغانان مشاهده نموده اند. آقاى کابلى بدون ارائۀ سند ملا زاده را به انداختن نفاق در بين شيعه و سنى محكوم ميكند. آقاى کابلى اظهار ميدارد که ملا زاده شيعه ها را توهين ميكند، و امامان شيعه و اهل بيت را توهين ميكند، ملازاده زيارت قبر ها را حرام و شرك ميداند و ملا زاده توسل را شرك ميداند. کابلى براى اثبات اين ادعا هاى خود هيچ سندى هم ندارد و صرف سخنانش را بعضى پيروانش کور کورانه بدون اين که پروگرامهاى ملا زاده را ديده باشند تائيد ميكنند. بعد از آن کابلى به ملازاده، به امام تيميه و ديگر علماى اهل سنت و آقاى خطاب دروغ ميبندد و همه را توهين ميكند و بازهم ادعا ميكند که وى به همه احترام دارد و مخالف تفرقه و نفاق هم نميباشد.
طوريكه همه ميدانيد ملا زاده يك بلوچ ايرانى است و طوريكه خودش هم هميشه اظهار نموده با رهبران مذهبى ايران اختلافات سياسى و مذهبى دارد. وى در قرآن و حديث وارد است، عالم دين است ، زبان عربى را که براى دانستن مسائل دينى ضرورى ميباشد ياد دارد و علاوه از اسلام در اديان ديگر هم معلومات کافى دارد. ملازاده از مدت دوسال قبل در تلويزيون رنگارنگ پروگرام داشت و تا جائيكه هزاران شنونده شاهد هستند هميشه شيعه و سنى را به توحيد و خدا پرستى دعوت ميكند و غير ازين کار، کار ديگرى ندارد. وى هيچ وقت در بين شيعه و سنى تفرقه نه انداخته است. و حتى در بين شيعۀ راستين و سنى حقيقى هيچ فرقى قايل نيست و اين موضوع را هزاران مرتبه اظهار نموده است. وى مذهب شيعه يا دين شيعه يا شيعه ها را توهين نكرده اما هميشه آيت الله ها ومدعيان ولايت و امامت و مراجع تقليد ايران را که مردم را به گمراهى و شرك دعوت ميكنند با دلايل شرعى مشرك ميداند و به شيعه ها توصيه ميكند که از کتاب خدا و سنت پيغمبر پيروى نمايند نه از مدعيان ولايت. ملا زاده از دوستى اهل بيت کسى را منع نكرده و خودش زياد تر از شيعه ها دوستدار اهل بيت ميباشد. هيچ وقت حضرت على(رض) و حضرت امام حسن و حضرت امام حسين و حضرت امام جعفر صادق و بقيه امامان را توهين نكرده و در بين ياران پيغمبر (ص)نيز فرق قايل نيست و هميشه گفته که ياران پيغمبر و حضرت على (رض) و صحابه و حتى حضرت امام حسين و يزيد اختلاف دينى نداشتند و همه پيرو قرآن و سنت پيغمبر بودند واگر اختلافى بوده اختلاف سياسى بوده مانند موضوع تعين خليفه و غيره که آنرا هم خود شان در وقت و زمان آن حل و فصل نموده اند. ملازاده صرف ميگويد که حضرت على، حضرت امام حسن، حضرت امام حسين و بقيه امامان، شيعه نبودند و همه پيرو سنت پيغمبر بودند آيا اين حرفهاى ملا زاده توهين است به امامان شيعه و يا اينكه مدعيان تشيع امامان خود را خود شان توهين ميكنند و آنها را شيعه ميدانند.
پروگرامهاى ملازاده را سالها مردم شنيده اند و هيچ مسلمان حرفهاى کابلى را تائيد نمى کند. ملا زاده حتى در بين شيعۀ راستين و سنى حقيقى هيچ فرقى قايل نيست. اگر حرف هاى کابلى افتراه نيست بايد از برنامۀ تلويزيونى ملازاده براى اثبات قول خود سند مستند بياورد.
ملا زاده قبر پرستى و سجده به قبر را شرك ميداند و مسلمانان شيعه و سنى را از آن منع ميكند و عكس هاى رهبران ايران را در حال سجده به قبر نشان ميدهد. برعكس ملا زاده، رهبران مذهبى ايران و مشكور کابلى زيارت قبر و قبر رستى را بزرگترين عبادت ميدانند و مردم را به آن تشويق ميكنند.
زيارت قبر و دعا براى ميت با حاجت خواستن از قبر و قبر پرستى فرق دارد. و هيچ مسلمانى نخواهد بود که حاجت خواستن از قبر را شرك نداند. آيا کسيكه غير از خداوند ازکس ديگرى ولو از قبر على و يا قبر پيغمبر حاجت بخواهد مشرك نيست؟ خداوند ميفرمايد "ادعونى استجيب لكم" و نفرموده که ادعو على استجيب لكم يا ادعو محمد يا حسين استجيب لكم. در تمام قرآن يك آيت موجود نيست که مردم را به زيارت قبر امر کرده باشد. آقاى کابلى نظر به حديث بخارى که اصلاً علماى شيعه به حديث بخارى عقيده هم ندارند زيارت قبور را جائزميداند و دعائى را که در وقت زيارت قبر بايد خوانده شود دليل مى آورد. جاى شك نيست که روزانه مليونها نفر به زيارت قبور ميروند و بر مردگان دعا ميكنند و از خداوند براى مردگان طلب مغفرت ميكنند. اما طوريكه قبلاً ذکر شد زيارت قبر و دعا براى ميت با حاجت خواستن از قبر و قبر پرستى فرق دارد.
آقاى کابلى در تلويزيون آريانا اول به لسان عربى فتوى امام تيميه را در مورد زيارت قبور قرائت نموده و گفت: " آسيكه قبر پيغمبر را زيارت کند و از وى حاجت خود را طلب نمايد مشرك است و بايد توبه کند و اگر توبه نكرد قتل وى جايز است " بعد در همان لحظه در ترجمۀ اين فتوى بمقصد فتنه انگيزى کلمۀ خواستن حاجت از قبر را ترجمه نكرده و صرف گفت که امام تيميه گفته "کسيكه قبر پيغمبر را زيارت کند مشرك است و اگر توبه نكرد قتل وى جائز ميباشد." آيا اين فتنه افگنى و افترا نيست؟
کابلى مانند استادان ايرانى اش توسل را حلال ميداند و آيات مبارك قرآن را ذکر اما ترجمه و تفسير غلط مينمايد. امروز فضل خداوند هر افغان و ايرانى کمى عربى ميدانند و اگر نمى دانند اکثر قرآن ها ترجمه فارسى دارند خواهش من اين است که هر مسلمان که به اين موضوعات و بحث هاى اسلامى علاقه دارند خود شان به ترجمۀ قران مراجعه نمايند و به ببينند که ده در کجاست و درختان در کجا و اين آيت الله ها و حجت الاسلام ها تا کدام اندازه آيات قرآن را غلط ترجمه و تفسير مينمايند. مثالهاى زياد ازين تحريف ها موجود است که همه از تلويزيون سلام تاريخ وار ياد داشت شده است.
هدف از ذکر کلمۀ وسيله در قرآن کريم طوريكه آقاى کابلى و مدعيان ولايت ميگويند وسيله قرار دادن قبر يا مرده و يا حضرت على (رض) و اهل بيت و امامان براى نزديكى به خداوند نيست. هدف از وسيله طوريكه همه علماى اسلام ميگويند ايمان به خداوند است، چنگ زدن به قرآن و سنت پيغمبر است، اعمال صالحه است که اين ها توسل شرعى ميباشند وانسان را به خداوند نزيك ميكند نه قبر پرستى و مرده پرستى. قبر پرستى و مرده پرستى شرك بخداوند يا وسيلۀ دورى از خداوند است که مراجع تقليد به اين وسيله پيروان خود را از خداوند دور و به خود نزديك ميسازند. درك اين موضوعات مشكل نيست مگر براى کسانيكه مانند آقاى کابلى گوش دارند و به آن نمى شنوند، چشم دارند و به آن نمى ببيند و قلب دارند و به آن نمى فهمند و مانند رهبران مذهبى ايران هستند.
ادعاى ديگر کابلى اين است که ملازاده منكر امام زمان است و امام زمان را توهين ميكند. يگانه ادعاى کابلى که حقيقت دارد و من آنرا تائيد ميكنم همين است. اما ملا زاده منكر مهدى نيست و بين مهدى آخر زمان و امام زمان شيعه ها فرق قايل است. امام زمان به قول آيت الله هاى ايرانى و مشكور امامى است که خانۀ کعبه را تخريب ميكند، مسجد نبوى را خراب ميكند، دو سوم حصۀ مسلمانان را قتل ميكند و فعلاً هم در چاه چمكران پنهان ميباشد و غيره و غيره. آيا اگر امام زمان يك موجودى با چنين صفاتى باشد با دجال کدام فرقى دارد؟ وآيا مانند ملازاده هر کس ويرا دجال نخواهد گفت؟
شيعه هاى افغانستان و حتى شيعه هاى ايران قبل از آمدن خمينى با اهل سنت صرف اختلافات جزئى داشتند. مثلاً شستن يا مسح پا در وضو، خواندن نماز دست بسته يا دست باز و يا حتى زنجير زنى ماه محرم و زيارت کربلا. در آن وقت شيعه هاى عادى به کتاب الكافى که يك کتاب پر از شرك است نه ايمان داشتند و نه از آن خبر بودند اما امروز رهبران مذهبى ايران مردم را به قبرپرستى، امام پرستى، توسل به قبرو مرده ها، ايمان به کتاب الكافى و صد ها اعمال شرك ديگر دعوت و تشويق ميكنند. در آن وقت در بين شيعه و سنى فرق هاى جزئى موجود بود و شيعه هاى افغانستان مفكوره و عقيدۀ مشكور کابلى را که شاگرد و تربيه يافتۀ مدعيان ولايت و قزوينى است نداشتند و با سنى هاى افغان برادرى، قرابت و دوستى داشتند.
من باز هم از شيعه هاى افغانستان و ايران ميخواهم که پروگرام هاى تلويزيون سلام را ببيند و صحبت هاى آيت الله ها و حجت الاسلام ها را بشنوند و بعد قضاوت کنند که آيا ملا زاده مذهب شيعه و امامان شيعه را توهين ميكند و برعلى دروغ ميبندد يا آيت الله ها و رافضى هاى ايران.
اين مدعيان تشيع بر امامان خود دروغ ميبندند و نا دانسته امامان خود را توهين و تحقير ميكنند آه مثالهاى آن هر روز در تلويزيون سلام تكرار ميشود و همه ثبت و ياد داشت شده است.
من يقين دارم که اکثر شيعه هاى عادى کتاب الكافى را نخوانده اند و از مزخرفاتى که آيت الله ها و مدعيان تشيع در مذهب شيعه داخل کرده اند اطلاع ندارند کتابيكه از حمار بن حمار بن حمار يعنى از خر پسر خر روايت ميكند و اين قرآن را قرآن اصلى نمى داند و هزاران حرف هاى مزخرف ديگر دارد آيا ايمان آوردن به آن درست است. اگر انسان خردمند قبل از ايمان آوردن به الكافى، آنرا مطالعه نمايد و حتى فهرست آنرا بخواند من يقين دارم که به عوض ايمان آوردن به آن، آنرا پاره پاره خواهد آرد.
حجت