Default title

آیا میدانستید؟

﴿ای پیامبر، خداوند و مومنانی که از تو پیروی کرده اند برای تو کافی است﴾ (انفال ۶۴)

turkey

آیا میدانستید؟

﴿ای پیامبر، خداوند و مومنانی که از تو پیروی کرده اند برای تو کافی است﴾ (انفال ۶۴)

الله سبحانه و تعالی در ابتدا همه انسان ‌ها را با نعمت ‌های خود مدد میکند، چه آن‌هايی که راه ﴿خير﴾ را انتخاب می‌کنند و چه آن‌ها که راه ﴿شر﴾ّ را برمی‌گزينند.

کسانی که راه صحيح را انتخاب کردند و دعوت پيامبران را پذيرفتند، الله سبحانه و تعالی برای آنان مددهای خاص ديگری را افاضه ميیکند که سبب سعادت شان می ‌شود.

اما كسانی كه بر خلاف دستورات الله سبحانه و تعالی عمل كنند، از رحمت خاص الهی محروم مي‌شوند و الله تعالی آنها را به اسباب وامی‌گذارد.  

از جمله ی امدادهای بر یک ملت، نصرت و یاری الله سبحانه و تعالی است که به صورت های گوناگون در صحنه ی نبرد حق علیه باطل شامل حال رزمندگان می شود و قدرتِ غیبی به یاری آنان می شتابند و پیروزی نصیبشان می گردد.

قرآن کریم، این مهم را در ضمن متجاوز از چهل آیه بیان داشته است .

كمك و ياری الله سبحانه و تعالی شامل كسانی می شود كه شايستگی برخورداری آن را داشته باشند و تنها كسانی آن شايستگی را پيدا خواهند كرد تا پايان راه ثابت قدم و استوار بمانند،‌آن كساني كه در برابر زيان هاي مالي و جاني ثابت و استوار می ايستند و از جای به در نمی روند.

كسانی كه در برابر طوفانها سرهايشان را خم نمی كنند و سر تسليم فرود نمي آورند!

آنهايي كه يقين دارند كه هيچگونه ياری و پيروزی وجود ندارد مگر اينكه از سوی الله سبحانه و تعالی باشد!

چنين ياری و پيروزی الهی نيز وقتی نصيب مردمان می شود كه فقط الله تعالی، خودش اراده كند.

بندگانِ محبوب الله تعالی، هنگامي كه رنج و محنت به اوج رسيد، دست به سوی آسمان بلند مي كنند و چشم به لطف و عنايتِ او تعالی میدوزند و تنها و تنها « ياری الله سبحانه و تعالی» را می پايند  و مي خواهند، و راه حل ديگری را نمی جويند و ياری ديگری را چشم نمی دارند،‌

فقط جويای ياری او تعالی و خواستار رضايت او می باشند، زيرا هيچ گونه ياری و پيروزی نيست مگر آنكه از سوی خالقِ یکتا باشد، وبس.

یکی از سنت های عمومی الهی در رابطه با جنبش ها اين است كه حتماً گرفتاری و مشكلاتی را برای آنها به وجود می آورد، به طوری كه برای رهايی از آن گرفتاريهااز تمامی نيرو و توان خويش استفاده كنند، ‌

و پس از آنكه از تمامی اسباب و عوامل ظاهری كه مردم به آن متوسل مي شوند، يأس و نوميدی حاصل گرديد، ياری و نصرت الله سبحانه و تعالی فرا می رسد و آنهايی كه شايستگی رهايی يافتن را داشته باشند، از عذابی كه دامنگير تكذيب كنندگان می شود، نجات پيدا می كنند و از ظلم وستمی كه سردمداران زور بر آنان تحميل مي كنند،‌ در امان می مانند.

آنچه در کودتای نافرجام و ناجوانمردانه ی فتنه گران و خفاشان در ترکیه بوقوع پیوست، و پوزِ منافقینِ بداندیش را به خاک مالید، تحلیل همین سنتِ الهی است که از لابلای سوره های قرآن کریم، و در اینجا از سوره ی ﴿هود﴾ این سنت را برای شما عزیزان در این مقال بیان میکنم.

هم پیامبران و هم پیروانشان (مومنانی که در راه او قدم بر می دارند) پیروزند و مشمول نصرت الهی هستند، و نسبت دادن جند و حزب به الله، کمال اهمیت و بزرگی این گروه را می رساند.

یعنی اینان سپاه و گروه الله تعالی هستند نه سپاه و گروه این و آن؛ به او پیوسته اند و از او یاری و نصرت می جویند و از او فرمان می برند و به او متکی و متصلند؛ البته مادامی که جند الهی و حزب الله باشند و به فرمان او عمل کنند و در راه او مجاهده نمایند، نه آن گاه که فقط نامی از ایمان را دارا باشند و پیوند واقعی با خدا نداشته باشند.

سوره ی مبارکه ی هود، سرگذشت نوح علیه السلام به همراه قومش بیان می شود سرگذشتی که به غرق شدن کفار توسط طوفان منتهی شد، و نوح علیه السلام و پیروان مؤمنش در کشتی نجات یافتند و پس از طوفان از کشتی خارج شده و پا روی زمین نهادند، در این شرح بیان شروعی دوباره برای زندگی است.

مسلمان صادق در هر دوره و مکانی از این شرح و توضیح بهره مند می گردند، زیرا آنان در دوره ای به سر می برند که سنت الهی بر دشمنانی که با آنان می جنگند منطبق گشته و نصرت و کامیابی نصیب گروه حق برباطل میگردد.

بعد از آن که شعیب علیه السلام دعوت را به قومش ابلاغ کرد، دو راه برای آنان آشکار شد: راه حق و راه باطل.

حقی که در شعیب علیه السلام و مؤمنینِ پیروش نمود یافته بود و باطلی که در اشراف قومش و پیروان کافرشان تجسم یافته بود.

هر کدام از این دو گروه طرح و پروژه و برنامه ی عملی خود را داشتند:

۱- برنامه ی عملی مثبت که بر اساس بندگی و دعوت و کار نیک بر پا می شود که شعیب علیه السلام و پیروان مؤمنش اقدام به این کار می کردند!

۲- در مقابل، برنامه ی عملی منفی و پلید، که بر اساس کفر و ظلم و ستم و طغیان و انتشار فساد و تباهی میان مردم و مبارزه ی با حق و یاران حق برپا می شود.

میان این دو کار و برنامه تفاوت از زمین تا آسمان است.

بدین خاطر شعیب علیه السلام با این سخنش این گونه قومش را به مبارزه می طلبد که:

«ای قوم من، همه امکانات را به کار گیرید، من هم [به وظایف خود] عمل می کنم.»

یعنی، هر کدام از ما بر اساس طرح و برنامه ی خود اقدام نماید، و هر کدام از ما در راه خنثی کردن عمل دیگری بکوشد، در نتیجه شما برای شکست من و پایان دادن به دعوتم می کوشید، و من نیز در راه انتشار دعوت خودم و از میان بردن باطل شما و پایان دادن به سیطره و نفوذ شما می کوشم، پس شما بکوشید و من نیز می کوشم!

آینده از آن ماست و نه شما، ما منتظر و چشم به راه وعده ای هستیم که الله سبحانه و تعالی به ما داده است یعنی رهایی و پیروزی و همچنین منتظر عذابی هستیم که الله تعالی، شما را با آن تهدید می نماید و ما مطمئنیم که زمان وقوعِ این تهدید بی شک نزدیک بوده و هنگامی که دامن تان را گرفت خواهید دانست که:

«چه کسی دچار عذابی می شود که او را خوار و رسوا می کند و چه کسی دروغگو است.»

شعیب علیه السلام مبارزه طلبی با آنان را استمرار داده و می گوید:

«چشم به راه باشید و من هم چشم به راهم که عاقبت چه می شود.»

یعنی چشم به راهِ پایان نبرد میان من و خودتان باشید، و بدانید که عذاب، شما را در بر می گیرد، من چشم به راه چنین سرانجامی هستم، گذشتِ زمان بخشی از درمان است.

هنگامی که الله تعالی خواست تا سرگذشت شعیب علیه السلام و قومش را به پایان رساند، وعده وعیدی را که داده بود محقق گردانید.

وَلَمَّا جَاء أَمْرُنَا نَجَّيْنَا شُعَيْباً وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مَّنَّا وَأَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُواْ الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ ‏‏ كَأَن لَّمْ يَغْنَوْاْ فِيهَا أَلاَ بُعْداً لِّمَدْيَنَ كَمَا بَعِدَتْ ثَمُودُ ‏ (هود ۹۴-۹۵)

«‏ هنگامي كه فرمان ما ( مبني بر هلاك قوم مدين ) در رسيد ، شعيب و مؤمنانِ همراهِ او را در پرتو مهر خود ( از عذاب و هلاك ) نجات داديم و صداي ( وحشتناك صاعقه و زلزله ) ، ستمگاران را دريافت و ( بر اثر آن قالب تهي كردند و نقش زمين شدند و ) در خانه و كاشانه خود كالبدهای بيی جانی گشتند . ‏‏

بدان گونه كه انگار هرگز از ساكنان آن ديار نبوده‌اند ( و در آنجا نزيسته‌اند و روزگاري در آن بسر نبرده‌اند . نه خود ماندند و نه اثري از ايشان ماند ) . هان ! نابود ( و دور از رحمت خدا ) باد قوم مدين ! همان گونه كه قوم ثمود نابود ( و دور از رحمت خدا ) شدند . ‏»

این آیات آنچه را میان لشکریان حق و سپاهیان باطل، در طول تاریخ بشری از زمان نوح علیه السلام تا زمان حضرت رسول کریم محمد مصطفی صلی الله و علیه و سلم روی داده به طور فشرده بیان می دارد و هلاکت ستمگران را جلوه می دهد و به ملاحظه باقی مانده ی آثار آنان فرا می خواند،

شهرها و روستاهایی را که در آن بودند همین جاست، خرابه های تعدادی از آن ها پابرجاست، و تعدادی دیگر ویران و نابود شده اند، در حالی که اهالی آن کافر بودند آنان به خاطر کفرورزی و طغیانشان به خویشتن ستم کرده اند و هنگامی که عذاب الهی بر آنان یورش آورد نتوانستند آن را دفع کنند.

این سنت الهی به هنگام تنبیه و عقوبتِ دشمنان اسلام، حق است، بدون توجه به زمان ها و مکان های گوناگون!

الله سبحانه و تعالی، انتقام گیرنده و قدرتمند است و عقوبتش نسبت به دشمنان دردناک و شدید است، آنان را خُرد و نابودکرده و از پا درمی آورد و آنان را مایه ی عبرتِ عبرت گیران می گرداند.

اما فقط مؤمنین نیکوکار از این صحنه ها پند می گیرند، کسانی که از عذاب آخرت می ترسند و از بینش و بصیرت ایمانی و راهنما بهره مندند، اما دیگران بر قلب­هایشان قفل زده شده و دیدگان شان ضعیف گشته است، اینان پند و عبرت نمی گیرند!!

این شرح و توضیح هدف دار و هدف مند،ارائه دهنده ی بشارت به پیروزی حق و شکست باطل برای مؤمنین است و آنان را فرا می خواند تا چشم به راه وعده ای باشند که الله سبحانه و تعالی به آنان داده است و آینده ی درخشان را ببینند و با ثبات و یقین حرکت شان را به سوی آن سرعت بخشند.

از جمله فوایدِ بیانِ سرگذشتِ انبیاء در قرآن کریم، استوار کردن قلب پیامبر اکرم صلی الله و علیه و سلم، و قلب های مؤمنین است، زیرا این سرگذشت های صحنه ی تطبیق سنت های الهی به صورت عملی و واقعی است و پایان سرگذشت ها بیانگر نابودی کفار و منافقینِ کلاهبردار و بوت پاک شان، و پیروزی مؤمنین است و این خود در بردارنده ی بشارت و امید برای مؤمنین بوده و قلب های­شان به واسطه ی آن آرامش و تسکین می یابد.

الله سبحانه و تعالی به پیامبرش صلی الله و علیه وسلم دستور می دهد که کفار را با گفتن این مطلب به آن ها به مبارزه بطلبد که:

« هرچه در قدرت داريد بكنيد كه ما نيز آنچه مي‌توانيم ميكنيم ‏ و چشم به راه باشيد و ما هم چشم به راه هستيم.»

یعنی بر اساس شیوه و برنامه ی خود عمل کنید و تمام سعی و تلاش خود را در جنگ با من و از میان بردن دعوتم به کار گیرید، و ما مؤمنین نیز بر اساس شیوه و برنامه ی خود و با توان خود در ابقا و پافشاری بر حق می کوشیم، در برابرتان می ایستیم، نیرنگ های­تان را از میان می بریم و به انتشار دعوت (اسلام) در میان­تان می پردازیم.

شما هر آنچه را که در توان دارید به کار گیرید و ما نیز هر آنچه در توان داریم به کار می گیریم … روزگار در میان ما دست به دست می شود، اما آینده از آن ماست و زمان به نفع ما می چرخد، زیرا، الله سبحانه و تعالی، به همراه ما است و به زودی شما را درهم شکسته و ما را بر شما پیروز می گرداند.

منتظر باشید که در آینده چه بر سرتان می آورد، ما منتظر تحقق وعده ای هستیم که الله تعالی، به ما داده و ما را بر شما پیروز می گرداند و نسبت به حصول این وعده یقین تام داریم زیرا این وعده ی خدا است و خداوند وعده اش را عملی ساخته و خلاف وعده نمی کند.

زمان به نفع پیامبر اکرم صلی الله و علیه وسلم، و پیروان مؤمنش بود.

این ها فقط سال هایی محدود و اندک بودند تا آن گاه که هجرت به سوی مدینه صورت گرفت، این هم فقط دوره ای کوتاه بود، تا این که نبرد با مشرکین آغاز شد و پایان آن پیروزی مسلمین و استقرار آنان بود و در مقابل کفار دچار شکست و خواری و ضرر و زیان شدند.

مسلمانان صادق معاصر که درگیر جنگ و دشمنی از سوی زندیقان هستند باید همان چیزی را به آنان بگویند که پیامبر اکرم صلی الله و علیه وسلم به کفار زمان خود گفت:

« همه امکانات خود را به کار گیرید، ما هم (به وظایف خود عمل خواهیم کرد و منتظر باشید؛ ما هم در انتظار خواهیم ماند.»

يا اكنون هيچ عذر و بهانه اي برای سست عنصران و انسانهای بی همت باقی مانده است؟

آنچه مايه ی شکستِ انقلاب اخير مصر شد اين بود که توجه ی مردم به اسلام و نصرت الهی اندک بود و به جای آن، به دشمنان و کفار چشم اميد داشتند و حتی کسانی که سخت ‌تر و جدی تر از ديگران شعارهای اسلامی را سر می ‌دادند، در دل به کمک‌های مالی و نظامی مشرکین چشم اميد داشتند.

بايد بدانيم حتی يک گناه کاملاً شخصي میتواند در دوام نعمت‌ها تأثير منفی داشته باشد و آفتی برای پيروزی ‌ها به وجود آورد؛ زيرا براساس آموزه‌های قرآن کريم، و سنت رسول اکرم صلی الله و علیه وسلم، اگر از تقوا، مقاومت و صبر ما کم شود از نصرت الهی نيز کاسته خواهد شد.

بعد از هر نصرتی كه الله سبحانه وتعالی به انسان میدهد، انسان موظف است خالق یکتا را شكر و سپاس بگوید.

بعد از آنكه الله سبحانه و تعالی به ما در یك عرصه ‌ای یك موفقیتی را ارزانی داشت، موظفیم تضرع و توسل و توجه خودمان را افزایش دهیم؛ این وظیفه‌ی ما است.

نصرت، تفضل الهی است؛ باید ما را به الله تعالی نزدیك كند، رابطه‌ ی ما را با خالق مهربان مان احیاء كند، تضرع ما را پیش او تعالی افزایش دهد.

حالا كه نصرت الهی شامل حال مسلمانان ترکیه شده است و ملت غیور این سرزمین توانستند این حماسه‌ی بزرگ را بر پا كنند – كه آثار این حماسه‌ی بزرگ در بخشهای مختلف بتدریج خود را نشان خواهد داد – پس باید دست تضرع و توسل به ذیل عنایت پروردگار بگشایند و از خدای متعال سپاسگزاری كنند.

گذشته از آن، این ملت، تُرک زمین را، از وجودِ منافقین، و منکراتِ مروج، اهم از عملکرد های غیر اسلامی و درامه های مبتذلی که از غرب گرائی و بی دینی اراکین و حکمروایان پیشین به میراث برده است، بایستی پاک و منزه کند،تا نصرت و رحمتِ روزگارانِ پیشینِ خلافت عثمانی را، که از بادوام ترین خلافت های اسلامی در طول تاریخ بشمار میرود، نصیب خود سازد.

اگر مسلمانان جهان، در خصوص حاکمانِ بدبخت، مفسد، نابکار، و بی اعتنای افغانستان، وصیتِ بیمانند ﴿خلیفه عثمان ﴾را که به پسرش ﴿اورخان﴾ قبل از مرگش برایش نوشت، بخوانند و به آن عمل کنند، بیشک که خلافت های عثمانی در هر گوشه و کنارِ مرز های جهان اسلام به اقتدار خواهد رسید:

۱- ای پسرم! از مشغول شدن به اعمالی که خداوند به آنها دستور نداده جداً خودداری کن.

۲- هر وقت در امر حکومت با مشکلی مواجه شدی حتماً با علمای دین مشوره کن.

۳- پسرم! پیروانت را اعزاز و لشکریانت را اکرام کن.

۴- لشکر ومال، تو را فریب ندهد و هرگز از اهل شریعت فاصله نگیر.

۵- پسرم! خودت می‌دانی که هدف ما رضایت الله تعالی است و بوسیله ی جهاد، نورِ دینِ ما در گوشه گوشه ی دنیا پخش خواهد شد، لذا رضای الهی را نصب‌العین خود قرار بده.

۶- پسرم! ما از کسانی نیستیم که هدف از جنگیدن را حکومت‌داری و سلطه بر مردم می‌پندارند، بلکه ما کسانی هستیم که با اسلام زنده هستیم و با اسلام می‌میریم.

برادر و خواهر مسلمان!

در پرتو همین وصیت‌نامه بود که دولت عثمانی اهتمام و توجه ی خاصی به علماء، مؤسسات علمی و لشکری داشتند و جهادی که فتوحات آن مناطق گسترده‌ای را در تصرف آنها درآورد، به همین چیز برمی‌گردد.

ثمره و نتیجه ی این وصیت قبل از همه در دوران “اورخان” با تأسیس اولین دانشگاه اسلامی و تشکیل اولین لشکر در تاریخ جهان ظاهرشد.

در اخیر، اگر کسی حاضر شود، این مضمون را به زبان ترکی با عواطف و احساسات خاصش، آن را ترجمه کند، یکی از دوستانم که اعضای بلند پایه ی پارلمان ترکیه است حاضر است آن را به بزرگمرد تاریخ معاصر، رجب طیب اردوغان، تقدیم کند.

من متیقنم که با مطالعه ی این مقال، و مروری بر تاریخِ صدر اسلام و تدبر در تفسیر سوره ی هود، و وصیتِ خلیفه عثمان به پسرش اورخان، بینش وبُعدِ ارزشمندی در تزکیه ی این خاک، به حکمروای عادل و دین پرور این سررزمین، خواهد بخشید.

معذرت بنده را از نوشتن این مضمون طویل بپذیرید. اکثریت شکایت دارند که مضامین خیلی طویل است. ولی این فرصت شاید در صد ها سال، یک بار، میسر شود، تا موضوع را در روشنائی آیات قرآن کریم و مکتب اسلام عزیز، به رشته ی تحریر درآورد.

بخاطر داشته باشید که مطالعه ی این مضمون برای شما پنج دقیقه و تحریر آن برای من ساعت ها را در برمیگیرد! ساعاتی از من، فدای پنج دقیقه ی مطالعه شما!

جزاکم الله خیراً!

ا.ج.ع

ادامـــه دارد….

دوشنبه سیزدهم شوال ۱۴۳۷

هژدهم جولای ۲۰۱۶

https://www.facebook.com/meydanestid

و از طریق گوشی های موبایل!

m.facebook.com/meydanestid

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *