افغانستان– پاکستان و نشست لندن — دوکتور صلاح الدین سعیدي

 

افغانستان– پاکستان و نشست لندن

 

دوکتور صلاح الدین سعیدي – سعید افغاني

۶/۰۲/۲۰۱۳

 

درهفتهء اول ماه فبروری سال جاری (۲۰۱۳م) نشست سه روزه بین افغانستان و پاکستان (آقای حامد کرزی رئیس جمهور دولت اسلامی افغانستان و آقای آصف علی  زرداری رئیس جمهور دولت اسلامی افغانستان) به وساطت وحضور دیوید کمرون صدراعظم بریتانیای کبیر  درلندن دایر شد. این سومین دور مذاکرات و نشستهای  است که بین افغانستان و پاکستان به وساطت انگلستان صورت میگرد. دور اول این مذاکرات در نیویارک، دوردوم درکابل و اینک دور سوم درلندن صورت میگیرد.

 

درین راستا سوال های  مطرح میگردد که این نشست هاضرورت است ویاخیر؟ چه نتایج خواهد داشت و منفعت بیشترراازین نشست های  کي خواهد برد؟ همچنان اصلاً  طرفین از یک دیگر چه میخواهند وتوان عملی شان چقدر است؟ 

بعداز سال های ۱۹۴۹ و بعد از سقوط حاکمیت رضاء شاه در ایران و دولت پاکستان در منطقه تختــﮥ  خیز و وسیله و متحد بسیار نزدیک دولت امریکا و بریتانیا درمنطقه بوده و درین راه درسالهای مبارزه علیه نظام و سیستم کمونیزم و سقوط آن پاکستان منحیث متحد اساسی امریکا با بدست اوردن سالانه بیشتر از ۸ میلیارد دالر مساعدت مالی توانسته است اهداف امریکایی را در منطقه موفقانه عملی کند.

درین میان درسال ۱۹۵۰ امریکایی های درسال ۱۹۵۰ م به سردار محمد داوود خان صدراعظم وقت افغانستان گفتند تا کابل باشد مشکلات خویش را خود با افغانستان حل کند در غیر آن از کمک های امریکایی محروم خواهد شد که چنین هم شد. برای سیاسیت های آن وقت افغانستان شوروی وقت لبیک گفت و مبارزهء جنگ سرد به جای خود ادامه داشت. 

 به مرورزمان وادامهء جنگ سرد نظام کمونیستی شوروی وقت، تحت همین فشارهای کمربند سبز طرح ریزی شده درامریکا که درآن نیرو های دینی علیه کمونیزم بود، به صورت  عمده با قرمانی ملت افغان و مجاهدت شان، زمنیه های سقوط  شوروی را مهیا کرد و پاکستان درنتیجهء آن  درمنطقه به حیت یکی از  کشور های  مطرح و دارای سلاح اتومی، متحد عمدهء ایالات متحدهء امریکا  مبدل ساخت. 

پاکستان با هوشیاري که داشت ودارد در پهلوی سیاسیت رسمی اهداف که برای آن از امریکا و انگلستان  پول و پشتیبانی وسیع دریافت کرد و در مبارزه علیه کمونیزم و جنگ سرد  برنامهء کمربند سبز ایالات متحدهء امریکا را مبنی به استعمال نیروها دینی اسلامی موفقانه تطبیق کرد و ازین نیرو واین نسخه استادانه استفاده برد. بنحويکه این نیرو هارا بریا اهداف استراتیژیک خویش به ضد حریف هندي خویش و اهداف ستراتیژیک خویش برعلیه افغانستان استادانه به کار برد و این پروسه با اجازه و بدون اجازهء این احزاب و سازمان های سیاسی ونظامی اسلامی بکار برد و میبرد.

درنتیجه پاکستان که از سالهای ۱۹۴۹ ویا از زمان تأسیس خویش ۶۵ سال قبل (۱۹۴۷م)  تاسالهای قبل از دهــﮥ هفتاد قرن گذشته در برابر افغانستان درحالت تدافعی قرار داشت و تلاش میکرد در برابر مطالبات جانب افغانی مبنی بر غیر مشروع بودن خط نام نهاد دیورند (دیورند لاین ) درحالت بس ضعیف قرار داشت، برعکس قوت بگیرد و ابتکار عمل را دردست گرفت.  پاکستان بعد از سالهای هفتاد قرن گذشته توانست با بسیح نیرو های دینی برعلیه حاکمیت کابل و بعداً در مشوره با امریکا و جامعهء جهانی روز به روز تقویه شده و قوت بیشتر یافت. به این ترتیب ستراتیژی پاکستان در برابر افغانستان به یکباره بوجود نیامده بلکی به صورت سیستماتیک و تاریخي پیگیری میشود. 

درین مجاهدت پاکستان از سالهای ۷۰ قرن گذشته تا دم حاضر  که تحت نام دفاع از اسلام مطرح بوده صدها بار عملا واقع شده که منافع استراتیژیک پاکستان بر منافع اخوت اسلامی و کشور های برادر اسلامی عملاً برتری گرفته است.

به این ترتیب مادیدیم  که پاکستان بخاطر اهداف موازی خویش با برنامه های امریکا و انگلستان و … درین عرصه  نیرو وشخصیت های دینی و اسلامی را ایجاد، رشد و انکشاف داده است. و بعد ها به صورت عمده ویا پرچون به فروش آن پرداخته و درین راستا به پرچون فروشي بخاطر نگه داشتن اهمیت و مطرح بودن خویش اولویت داده است.

تصادفی نیست که درسالهای اخیر  باو وجود تقاضای دولت  ایالات متحدهء امریکا از دولت پاکستان مبنی بر تسلیمی جنرال حمید رئیس استخبارات نظامی وقت پاکستان و فعلاً یکی از « نظاقان ویکی از  اعضای رابط  دولت  پاکستان با نیرو های جهادی ضد حاکمیت کابل وضد نیرو های جامعــﮥ جهانی در افغانستان  و…» را بخاطر به امریکا تسلیم نداد که  دولت چیـن به تسلیمی جنرال حمید گل مخالفت کرد. علت اساسی مخالفت دولت چین مبنی برعدم تسلیمی جنرال حمید گل به امریکا درین بود که دولت پاکستان بخاطر اهداف خویش با جدایی طلبان اسلامی و با  اسلامگرایان چینایی مقیم پاکستان دهها مرتبه خیانت کرده و آنها را به گیر و دام  دولت چین قرار داده که در نتیجه  دولت چین کمونیستی  نیز به حمایهء نوکر وخادم خویش جنرال حمید خاین به اخوت اسلامی و برادران اسلامی،  میپردازند.

تمام شواهد و محاسبات عینی و قراین مستند و متعدد نشان میدهـد که درین راستا وتجارت جانب دولت پاکستانی در برابر عواید مالی کشور های اسلامی و خاصتاً منابع مالی عربستان دهها مرتبه آنهای را که ظاهر برای اهداف اسلامی مساعدت میکرد و درپاکستان گشت و گذار داشته اند، به حق شان خیانت کرده باشد و به نیروهای امنیتی سعودی تسلیم کرده باشند.

مسأله دستگیری، نابودی و سر به نیست کردن وشهادت  آن  رهبران وشخصت های جهادی موجود افغانی بشمول حرکت طالب که میخواستند  درکشور خویش افغانستان به صلح و تفاهم نایل شوند، سند دیگر غیر قابل انکار است که دولت پاکستان گذشته از برحق بودن و عدم برحق بودن به حرص وآز خویش تسلیم شده ودر  برابر اهداف مالی و مقاصد استراتیژیک خویش  به هیچ اصل و اساس اسلامی و انسانی خود را وابسته احساس نه کرده و توان عمل هرگونه کار را دارند که بتوانند به منابع مالی و اهداف پاکستانی نایل آیند.

هنوز هم پاکستان به متحدین خویش و جهان استدلال میکند که شما از منطقه خارج خواهید رفت وخارج خواهید شد اما  ما برای تحقق اهداف بعدی و اهداف بعدی  شما در صورت ضرورت برعلیه ایران شیعه و روسیه (اگر باز سر بلند کند وحتی محیلانه قرارمحاسبات در موارد مطرح خواهند کرد  برعلیه چین و ….) به این نیروهای دینی افراطی ضرورت دارند و  نباید این وسیله وحربه  را از دست داد.

هنوز هم پالیسی سازان اصلی پاکستان به این معتقد اند که بی امنی درافغانستان و منطقه سبب مطرح بودن پاکستان، منبع درآمد پاکستان و منبع پُر کردن جیب های  جنرالان پاکستانی میشود.

هنوز هم پاکستان به این معتقدبوده که آتش و سوختن افغانستان سبب ومانع سوختن و کشتن در پاکستان خواهد شد. اما درین آواخر عملاً دیدند که آنکه آتش میزند ریش اش نیز خواهد سوخت.

درچنین شرایط پاکستان درمنطقه و از جانب افغانستان  چه میخواهد و چطور میخواهد به این اهداف برسد و آنرا عملی سازد؟

درمورد اینکه چطور میخواهد واز کدام وسایل میخواهد به این  اهداف خویش برسد و آنر عملی کند مطالب را ارایه کردیم اما حالامشخص پاکستان چه میخواهد و کدام موانع را در برابر خویش دارند؟ این منافع تا کدام حد با منافع دولت انگلستان ازیک طرف، منافع دولت امریکا از جانب دیگر و منافع پاکستان مطابقت دارد؟

درین راستا بگویم وقابل درک هم است که  دولت ها در روابط بین المللی منافع خویش را اولویت داده و  دولت انگلستان نمی خواهد حضورتاریخی خویش را در منطقه وخاصتاً پاکستان به نفع هیچ کشور به شمول امریکا  از دست بدهد وهمین هم  یکی از نکات است که دولت افغانستان آنرا باید  در رابطه به روابط خویش با امریکا و انگلستان بادقت درنظر داشته باشد. 

پاکستان میخواهد در افغانستان حاکمیت دست نشانده ، ضعیف و متکی به خود داشته باشد تا از یک طرف برای جهان کما کان عینک های دید به منطقه و افغانستان باشدو کماکان وسیلهء تطبیق اهداف امریکا و دیگر ابر قدرت ها را درمنطقه بازی کند.

پاکستان نمی خواهد تا هندوستان  به منطقه و افغانستان وارد شود و هدف  زعامت منطقوی پاکستان درمنطقه تهدید شود.

پاکستان میخواهد تا جامعهء جهانی و امریکا زمام  امور افغانستان را چنانچه در جنگ سرد وعده داده شده بود به پاکستان تحویل بدهد.

بلی پاکستان درحد توان و پیگیر در نهایی ساختن خط نام نهاد دیورند لاین است. تصادفی نیست که باوجود (۲۶۴۰ کیلو ) و باداشتن ۳۶۵

معبر، محیلانه در کنفرانس حاضر لندن تأکید میکند که اکثر عبور و مرور درسرحدات افغانستان و پاکستان توسط پاسپورت شود این کار به امنیت طرفین مساعدت خواهد کرد. در حالیکه این تدبیر فریب پاکستان است و برای عبور ومرور نیرو های جهادی اصلاً مانع شده نمی تواند و نیست.

واقعیت این است که  با نزدیک شدن جامعـﮥ جهانی به صورت مستقیم به  افغانستان  دیگر ضرورت به عینک های پاکستاني وجود ندارد و جهان جهت دید به افغانستان دیگر به عینک پاکستانی ضرورت ندارد واین ضرورت درحال منتقی شدن است.

کشورهای جهان تاحدی مشت پاکستان را متأسفانه  نه به ابتکار ادارهء ضعیف  دولت افغانستان،  بلکی با دید و  شناخت خویش باز کردند و یکی از مستندات و لبریزی کاســﮥ  صبر کشور های جهان یافتن و موجودیت بن لادن در قلب محل نظامی پاکستان (ایبت آباد) بود.

اخیراً شواهد بدست آمده  از محل رهایش بن لادن در ایبت آباد پاکستان (۲۰۱۱)  نشان میدهد که مولانا سعید … عضوی برحال  کمیتــﮥ  دفاع پاکستان که جنرال حمید گل نیز عضواین کمیته و چندمولانا؟! و تاجر دین عضواین کمیته روابط تنگا تنگ داشت و جنرال حمید گل در مصاحبهء تلویزیونی چندی قبل خویش از روابط تنگاتنگ خویش مولاناسعید درکمیته دفاع پاکستان به شدت دفاع کرد.

این همه ودلایل ومستندات دیگر جهان و تحلیل گران را به  این معتقد ساخته است که  بازی های دوگانهء پاکستان  که درآن چیزی به شمول اسلام مقدس نبوده و منافع پاکستان اولویت دارند یکی از دلایل عمدﮤ ادامــﮥ تراژیدی ملت افغان، مردم بی گناه منطقه  و خطر صلح جهانی است.

برعلاوﮤ این جامعـﮥ  جهانی دارد درپایان سال۱۳۹۳ (۲۰۱۴م) از افغانستان با گذشت بیش از یک دهه حضور و قربانی گزاف مادی و انسانی  خارج میشود و دست آورد مناسب ندارد.

جامعــﮥ جهانی به شمول امریکا وانگلیس  دارد با  افغانستان روابط مستقیم و ستراتیژیک قایم میکند و نیروهای اصیل افغانی مجبور و محصوردر دست پاکستان نیز به صلح و آرامش بیشتر و بیشتر متمایل اند و روز به روز به عُـمق و بُعد بازی های پاکستان آگاه میشوند و …. این همه پاکستان را نیز  تاحدی به این معتقد ومجبور میسازد تا دیرنه شده و تا فرصت های وجود دارد اقلاً برای مدت زمانی که بتواند از لبهء تیغ تیز جامعــﮥ  جهانی و امریکا جان به سلامت ببرد و از وقت استفاده کرده منابع مالی نیز بدست آورد، باز هم به یک تجارت سیاسی دیگر و با  درنظر داشت واقعیت ها و تجارب گذشته ظاهراً به یک تجارت دیگر دست زند و قسماً با حضور در نشست لندن با حضور نیرو های نظامی و طرفین به شمول آقای اشفاق کیانی (لوی درستیز قوای نظامی ) حاضر میشوندو درین راستا به جهان و جهانیان ارادت نیک خویش را که گویا از دورویه گی دست برداشته اند، فرصت کمایی میکنند. رهایی یکسرهء زندانیان طالب بدون توضیح اینکه اصلا این شخصیت های حرکت طالب جهادی چرا دستگیر شده بودند مسایل که صداقت پاکستان را مورد سوال قرار میدهد. 

اما مطالبات نهایی ساختن خط «دیورند لاین»، وحتی برنامه های الحاق قسمت های پشتون نشین افغانستان به پاکستان  با شواهدزیادی محسوب است.

با حضور در لندن میخواهند تا ابروی کمرنگ و فشار جامعهء جهانی را علیه خویش تضعیف نمود، مانع حضور و کمرنگی حضور هندوستان در افغانستان شده، امتیازات مالی و دیگر اهداف استراتیژیک خویش را کماکان پیگیری کند. 

اینکه این نشست هاضرورت است درین هیچ شک نیست. اما اینکه ازین نشست های بیشتر کی منفعت خواهد بُــرد و کي درمورد صادقانه عمل خواهد کرد سوالات اند که جواب آنرا زمان خواهد داد.

شواهد وقراین نشان میدهد که پاکستان بخاطر باز شدن مشت دورویه اش در طول تاریخ موجودیت اش و  خاضاً دربیشتر ازیک دهـــﮥ اخیر و  با وجود موقف  نامناسب و فشار های  بین المللی علیه وی درین نشست نیز منفعت بیشتر ببرد. همینکه بتواند طرح پاسپورت را برمردم قبایل آزاد و دوطرف خط دیورند لاین کند برای پاکستان دست آورد است که به هیچ صورت به مسأله تلمین صلح  درافغانستان چنانچه پاکستان توجیه میکند ربطی ندارد. 

باز هم سوال مطرح باقی است که  آیا پاکستان وآنهایکه از جانب پاکستان در لندن حضور به هم رسانیدن و تعهدات سپردند و تقاضاهای داشتند، میخواهند ویا مجبوربه تعهدات شده اند ویا واقعاً باز هم رول بازی میکنند و صادق نیستند؟

این چیزی است که بخش از جواب میدانیم اما بخش عمدهء جواب را  زمان خواهد داد.

اماچیزیکی، نتایجیکی  درمحاسبات از وضع وتحلیل آن  نتیجه گیری میشود این است که:

اکثریت نیرو های معینی دینی، مجبور و یا هم  معذور ویاهم  استعمال کننده های دین به حیث وسیله  ویا هم مبارزین صادق خادم به کلمه الله و خادم دین  وخادم به  مردم  ووطن دیگر نمیخواهند، قسماً چشم شان باز شده  و یا نمی گذارند  به آن نحویکه دولت پاکستان میخواهد، ازآنها بهره برداری کند. دولت پاکستان به بخش ازین نیرو ها در پاکستان به نحوی  که محیط پاکستان زندگی میکنند تأثیر دارد اما با بخش عمده و اساسی این نیرو ها  معامله کرده و توانسته است ازین معامله وداد و گرفت منفعت ببرد وخود  را مطرح کند و به این ترتیب از جامعــﮥ جهانی جزیه بگیرد.

دقیقاً تمام محاسبات نشان میدهد که تعداد نیرو های طالب که به صورت عمده دریک معامله پاکستان برآن تأثیر بیشتردارد و اکثر آنها در افغانستان و هند به عملیات نظامی میپردازند در مقابل نیروهای طالب و جهادی افغانی به مراتب کمتر اند.

پاکستان توانسته  بنابر مجبوریت های طالب وجهادی افغانی  و درموارد مطرح بودن  سوال  بقا و عدم بقای شان  به نحوی معامله به نفع طرفین موجودیت خویش را مطرح کنند

بصورت عمده این معامله چیست که دولت پاکستان خود را درمبان مطرح کرد ه و آزآن نفع میبرد؟

پاکستان مطرح میکند ومیگوید: شما نیرو های جهادی و مبارزین هستید، شما میتوانید جهادو مبارزه خویش را بدون ممانعت و ایجاد مشکل و یا با مسامحه از جانب نیروهای پاکستانی به شرطی به پیش ببرید که علیه دولت ونیروهای پاکستانی نه جنگید. ما شما را نمی بینیم و شما ما را نه بیند و در موارد که برای فریب جهانی ضروری است، باید جنگهای زرگری را نیز براه اندازیم.

درین حالت  اگر پاکستان بخواهد که واقعاً  به ضد نیرو های جهادی وطالب درافغانستان  و پاکستان بجنگند ونه گذارد که آنها به افغانستان سرازیر شوند و مبارزه وجهاد درافغانستان کنند. درین صورت آنها به خود پاکستان و دولت پاکستان  مواجــه خواهند و پاکستان این کار را نه خواهد کرد با آنها مواجه و مقابل شوند و خود  قربانی بدهد. درین صورت تمام  برنامه های و نسخه های جنگ سرد و اینکه جهاد افغانستان نجات پاکستان است و نسخه های مشابه از اساس تغیر خواهد کرد. کاری که ماهیت پاکستان توان آنرا ندارد.

درین صورت  عین بازیگر به بازی دیگر میـپردازد. کاری که پاکستان با درنظر داشت ماهیت وتوانایی های پاکستان فعلی بس مشکل ودر موارد میتوان آنرا به نا ممکن قریب خواند.

تمام شواهد نشان میدهد که تازمانیکه در رهبری وساختار رهبری نظامی پاکستان تغییر اساسی وارد نه شود تغییر سیاسیت ومتفاوت از سابق پاکستان،   کار عملی دیده   نمی شود.

وضع نشان میدهد که این هم نوعی از بازی با زمان و بازی جدید پاکستان است که  ظاهراً در برابر افغانستان انعطاف ونرمش معلوم میشود.

تمام شواهد نشان میدهد که این یک مرحلهء جدید از عین بازی دورویهء پاکستان است .

پاکستان در سرزمین بیگانه به صورت غیر مشروع  ایجاد و زمانیکه به اهداف خویش نه رسد، نه خواهد گذاشت. زمان این نتیجه را ثابت خواهد کرد. 

پاکستان توانسته  نیرو های جهادی را برای تضعیف و ازبین بردن نیروهای قومی و وطنخواه ملی پښتون و بلوچ استفاده ببرد و بضد اهداف هندي در داخل افغانستان و هند استعمال کند.

پاکستان با نمایش توانسته از توانمندی های  نظامی کور و کر خویش صرف برای نمایشات تیاتری ضد نیروهای موجودملی درپاکستان، زجر و آزا مردم بی گناه پشتون و بلوچ  استفاده ببرد و از جهان جزیه بگیرد.

شواهد و منطق سخن نشان میدهد که پاکستان توانسته درسطح جهانی با سابقه و شناخت کاری استخبارتی نیرو ها،  شخصیت های  ملی را توسط خود نیروهای استخباراتی جهان با مهارت با مشکلات مواجه ساخته و زمنیـــﮥ  رشد شان را گرفته  و زمنیه  ساز رشد و انکشاف شخصیت هاو گروه های شود که به نحوی با اهداف دور  و نزدیک پاکستان سازگاری دارند. کاری که نیروها و حلقات استخباراتی  ایرانی وقابل فهم، سایر نیروهای استخاراتی جهان میکنند. اما دست پاکستان بخاطر بلدیت به بازی های طویل المدت به مراجع استخباراتی جهانی و تجارب کاری عملاً بلندتر وبالاتر است.

شواهد نشان میدهد که درین راستا بخاطر پیگرد و به مشکل کشاندن افراد و شخصیت های ملی افغانی با داخل کردن شان  در لست های سیاه رسمی وغیر رسمی و ایجاد مشکلات مختلف برای شما،  بحث است قابل توجه و مستقل .

 

با شناخت،  گذشته و حال پاکستان درنشست دوجانبه که دور سوم آن اینک در لندن با قیمومیت و اشراف حکومت انگلستان در ابتدای ماه حاضر صورت گرفت، تلاشهای جدید پاکستان برای تحقق اهداف خویش درمنطقه و جهان است.

 پاکستان وعده های کرد و وعید های درمورد خط نام نهاد دیورندلاین  به جانب افغانی داد.  قرار معلومات دست دوم جانب پاکستانی تلاش کرد که جانب افغانی را از مقاربت و بازکردن  مسأله خط دیورند لاین هوشدار دهد که به گمان اغلب وشواهد وقراین جانب افغانی نیز این مسأله را موضوع روز نمی داند و  به آن اصلاً علاقمندی نشان نه خواهد داد.

درین نشست که به حضور یا ملاقات سطوح بلند از دیپلوماتان  ارشد امریکا و نظامیان دست اول پاکستان ومراجع استخباراتی  دست اول پاکستان و افغانستان حضور به هم رسانیده بودند تلاش است که به حضور یازده سالهء امریکا وجامعهء جهانی برای ختم نحوی فعلی مأموریت نیروهای خویش یک پایان آبرومند بیابند.

مسلماً این حالت و خاصتاً  اینکه درنتیجهء این نشست مسألهء  مصالحه باحرکت طالب ودولت افغانستان در شش ماه آینده با این اطمینان سخن گفته میشود گواه مستند این است، که طرف اصلی درین قضیه به نحوی خویش پاکستان بوده و حرکت طالب وسیله ساخته شده است. 

از جانب دیگر پاسخ به این سوال که پاکستان در قول و  عمل خویش صادق است و آنچه وعده داده در عمل نیز توانانی دارد ویا خیرو اینکه پایان آبرومند ویا عدم آبرومنداین مرحلـﮥ مأموردیت نیرو های ناتو وامریکا عملی خواهد شد،  سوالات اند که   جواب دقیق ودرستر آنرا زمان خواهد داد.

 

پایان

 

 

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *