صلح یعنی سعادت و خوشبختی
نوشتۀ: جواد دادگر
صلح ارزشمند ترین پدیدۀ انسانی است که از اولویت های اساسی برای تداوم زیست باهمی و توسعۀ سیاسی و اجتماعی جوامع به شمار میاید زیرا تأمین صلح و ثبات در یگ جامعه به سعادت و خوشبختی آن کمک کرده و زمینه های پیشرفت و ترقی آنرا در تمامی عرصه ها مساعد میسازد؛ از اینرو سعادت یک جامعه در زمینه های مختلف و رسیدن آن به رشد و تکامل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی اقتصادی و … در گرو استقرار صلح و پرهیز از جنگ و خشونت، بوده و توسعه و گسترش هنجارها و ارزشهای انسانی هم چنان با حمایت از صلح میسر میگردد.
صلح شاخص عمده و اساسی زندگی انسان های امروز تلقی میگردد که اگر در راستایی حمایت از آن تلاش و عزم جمعی در امر از بین بردن عوامل که موجب تقویت خشونت و ضعف صلح میگردد هماهنگ گردد؛ مسلماً آن جامعه به پیشرفت ها و موفقیت های خوبی خواهد رسید. افزون بر این در موجودیت صلح و آرامش تمامی شهروندان به رغم آنکه زندگی مسالمت آمیز را تجربه میکند هم چنان به حقوق و آزادیهای اساسی شان دست پیدا میکنند. تجربۀ وقوع بحرانها، جنگ و تدوام خشونت های گستردۀ در مقاطع مختلف تاریخی مبین آنست که تنها صلح میتواند راهکاری برای بقای همزیستی مسالمت آمیز انسانها باشد و آنها را از فلاکت و نیستی نجات بخشد زیرا جنگ علیرغم آنکه راه حل هیچ مشکلی شده نمیتواند و هیچ دستاورد را در قبال ندارد بل موجب بروز چالشهای میگردد که زندگی انسانها را به خطر و تهدید مواجه میسازد؛ لهذا نتیجه گیری امروز از جنگ و صلح در سطح دنیا اهمیت گستردۀ صلح را در عرصه های مختلف و نقش ویرانگر جنگ را برجسته و این باور را مسلم ساخته است که جنگ فقط مایۀ تباهی و نیستی انسانها گردیده و در آن برندۀ و بازندۀ وجود ندارد.
آری جنگ واقعاً ویرانگر است زیرا برایند آن تنها به ویرانی ها و خرابه های شهر و محل محدود نمیماند و جنگ در عین آنکه کشور را به خرابه ها مبدل و زندگی انسانها را به نیستی میکشاند، ساختار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را نیز نابود میکند بنابرین به دلیل میزان اهمیت صلح است که گرایشات جنگی و خشونت بار امروزه در سطح جهان به گام نهادن در جهت استقرار صلح تغیر یافته و تلاشهای گستردۀ به هدف باز گرداندن آرامش و ثبات بویژه در کشورهای جنگ زده که تبعات شوم ناشی از جنگ عرصۀ پیشرفت و تکامل آن را متأثر ساخته شکل گیرد.
افغانستان هم به مثابۀ کشوریکه تداوم جنگ های ویرانگر داخلی و حاکمیت دومدار خشونت و نابسامانیها گرفتاریهای بیشماری را در عرصه های گوناگون متوجه آن ساخته، همواره از نعمت صلح و آرامش محروم بوده است. بنابرین مردم ما با اعتقاد براینکه پیامد های ناشی از جنگ جز تباهی و ویرانی چیزی دیگری بار نمیاورد، با عزم راسخ مبنی بر استحکام امنیت و ثبات و حمایت از صلح می خواهد به خوشبختی های که همواره آرزوی آنرا داشته دست یافته و با تحمل همدیگر یک زندگی تؤام با سعادت را در سایۀ صلح و امنیت تجربه نمایند؛ اما متأسفانه عوامل مخرب و چالشگر داخلی با همدستی عمال بیگانه همانطوریکه هیچ زمانی نخواسته ثبات قابل اعتبار در کشور ما برقرار گردد، هم چنان تلاش میورزند تا کشور ما را هم چنان از صلح و آرامش باز داشته و مانع پیشرفت و ترقی آن گردد. چنانچه تحرکات نظامی و پی گیری فعالیت های تروریستی به هدف گسترش دامنۀ بد امنی ها از جانب تروریستان طالبی و القاعده که در خارج از مرز های این کشور سازماندهی میگردد امروز به مثابۀ مهمترین چالش و هشدار در خصوص تأمین امینت و ثبات سراسری تلقی میگردد.
بنابرین در شرایط کنونی مسألۀ تأمین صلح، ثبات، آرامش، امنیت و مبارزه جدی علیه بقایای تروریستهای طالبی و القاعده از دغدغه های عمدۀ مردم و دولت مامیباشد، هرچند که دولت جمهوری اسلامی افغانستان با اتخاذ راهبرد های مؤثر نظامی مبنی بر برگرداندن ثبات و آرامش سراسری و تلاش در راستای شناسایی کلیه عوامل ناامنی ها و بد امنی ها در کشور مصمم است اما با آنهم وضعیت امنیتی همه روزه به گونه های مختلف به چالش گرفته میشود.
لهذا اصل مهم اینست که تمامی شهروندان بویژه آنانیکه ظاهراً تحت نام جهاد و در واقع بر قتل و کشتار برادران هموطن و برهم زدن امنیت و آرامش مردم کمر بسته اند با درسگیری از تجارب گذشته و درک اینکه جنگ ویرانگر و تباه کننده است و پیامدهای ناشی از آن پیشرفت و ترقی این کشور را متأثر میسازد با یگ نگرش هوشمندانه به اینکه بانیان و حامیان ادامه جنگ در افغانستان؛ دشمنان واقعی آناند و پیروزی، پیشرفت و توسعۀ سیاسی و اجتماعی تنها در سایۀ صلح و همزیستی مسالمت آمیز میسر است از جبهه گیریهای غیرملی و اعمال غیر انسانی که منجر به کشته و زخمی شدن انسانهای بیگناه میگردد دست بردارند؛ از همه مهمتر اینکه دین مبین اسلام بر اتفاق، همدلی، همبستگی و برادری بین مسلمانان تأکید نموده است بنابرین قتل یک برادر مسلمان و هموطن بدون هیچگونه موجب شرعی نه تنها مبنای شرعی ندارد بلکه با هیچ قاعدۀ دیگری هم توجیه نمیگردد، لذا خوبست با توجه به اینکه افغانستان خانۀ مشترک تمام شهروندان آنست در یک مساعی مشترک؛ با فعالیت های سازنده و دوامدار خویش در امر تأمین صلح و ثبات پایدار، بازسازی، توسعۀ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مؤثر واقع شده و از استقلال و تمامیت ارضی کشور خویش در برابر تهاجمات ناروایی اجانب پاسداری حراست بعمل آوریم، تا باشد یک فردای مطمئن و توأم با سعادت و خوشبختی را برایمان رقم زنیم.
پایان