یادی ا زآن روز سیاه
27 دسمبر 1979 ( 6 جدی 1358 خورشیدی ) یکی از صفحات سیاه تاریخ کشور ما است که در اذهان نسل موجود کشور و آیندگان چون نقش سنگ بجا خواهد ماند. در این روز بود که قوای روسی بشکل علنی و واضح مداخله نمود با تغییر یکی از چهره های مزدور مزدور دیگری را بقدرت رسانید همانگونه که شیوۀ هر استعمار گر بوده که هنگام از کار افتیدن یا نا کار برآمدن یک مزدور ، مزدور دیگری را بقدرت میرساند.
همزمان با این مداخله و چون هر استعمار گر با تجربه، شروع کردند بسردادن شعاراتی که در آن از خیر و بهبودی برای مردم و کشور ما ذکر میشد ، از کلمات خوبی چون دیموکراسی، ستم زدایی از طبقات محروم ، عدالت اجتماعی و دیگر شعاراتی که همیشه در پناه آن طماعان جهانی و استعمار گران خون خوار حرکت های ضد انسانی شان را به پیش میبرند. اما در واقعیت یک مشت افراد مشخص بودند که در یک فیصدی خیلی اندک دارای هرچیز گردیده و اکثریت مردم ما از حقوق اولیه شان محروم گردیدند.
و باز هم چون هر استعمار گر دیگر، روسها نیز برای پیش برد اهداف خویش از اولاده نا اهل و حرام نمک وطن ما استفاده کرده آنها را وسیله یی برای بدست آوردن اهداف خویش قرار میدادند. این فرزندان ناخلف مادر وطن که با هم دور یک حزب جمع شده بودند صادقانه برای بیگانگان و بر علیه هموطنان شان کار میکردند. نزد ایشان معیار یک افغان خوب در این بود که بکدام اندازه دوستی روسها را در دل دارد.
نزد این هموطنان خائن بوطن، آنانیکه عشق بوطن ، آزادی و استقلال کشور داشتند و نمیتوانستند که تسلط بیگانگان را در کشور تحمل کنند همه بنام مزدوران امپر یالیزم و امریکا و… یاد گردیده زیر همین نام آنها را جوقه جوقه به قتلگاه ها و زندانهایی که شرایط غیر انسانی را دارا بود گسیل داشتند.
چه شرم آورست هرگاه مزدوری ، آزادمنش پرغرور بر آزادی اش را مزدور بنامد.
در زندان های مخوف این دژخیمان و بیگانه پرستان انواع شکنجه تطبیق میشد و عده یی را وادار میکردند تا به میل شکنجه گر دروغ هایی را بر خود ببندند تا از آن اعترافات دروغین زیر شکنجه برای مردم عوام ما بشکل سند استفاده کرده و با جذب ساده لوحانی صفوف خودرا بزرگتر سازند.
امروز که از آن روزهای سیاه سالها میگذرد آنانیکه مزدوری بیگانگان را شرف خود میدانستند و هر دیگر اندیش را فقط بجرم اینکه چرا همفکر وی نمیشود نابود میکردند….
آنانیکه اکثریت قشر تحصیلکرده ما را به اشکال گوناگون نابود کردند و از مؤسسات تعلیمی مراکز جاسوسی ساختند، همینها که امروز عدۀ شان در پارلمان و دیگر دستگاههای حکومتی در تفاهم با دشمن ! قبلی شان (امریکا) جا گرفته اند، سنگ دیموکراسی ، آزادی و علمی بودن را بسینه میزنند و احیانا با بیشرمی تمام آن نظام مزدور منش و آن حزب خائن را از همه آن جنایات نا بخشودنی مبرا دانسته برعکس، آزاد منشان را محکوم میدارند.
رسوا باد آنانیکه خیانت بوطن را در بدل خدمت به بیگانگان ترجیح دادند و میدهند.