آقای آحمد غوث زلمی را کې به زندان انداخت و راه حل چیست؟
در دوقسمت/قسمت اول
دوکتور صلاح الدین سعیدی – سعیدافغانی
۲۲/۰۹/۲۰۰۹
خواننده ګان ګرامی برادران و خواهران السلام علیکم و رحمه الله و برکاته!
با تمام قوت تلاش میکنم تا عوض نوشتن مطلب بر نوشته دیګر خودم نوشته مستقل داشته باشم. اما نمیشود که نمیشود. همه روزه طبیعتا زمانیکه که مسایل مربوط به افغانستان را مطالعه نموده و میشنوم با خبر خوش، سعادت انسان و امر صلح لذت برده و از خبر بد متأثر میګردم. هست موارد که در حین خواندن آن سبب قناعت من شده و یا هم میخواهم با جواب مثبت من هم سهم خویش را أداء نموده و به نحوی به امر خیر مساعدت نموده باشیم. با تمام احترام و اخلاص مطلب و نظر خیر خواهانه خویشرا و یا هم ګوشه دیګر ازعین مطلب را خدمت خوانندګان تقدیم میدارم. تلاش دارم تا در صورت که ایجاب کند نه تنها ګوینده و ارایه کننده نظر متفاوت باشیم بلکه نظر و راه حل هم پیشنهاد کنیم. به فهم من تنها مشکل را ارایه کردن کافی نیست. مردم افغانستان بیشتر از همه مشکلات خویش را میدانند. باید راه حل نیز پیشکش کرد.
در همین راستا با مطالعه نوشته مؤرخ ۲۰/۹/۲۰۰۹ خانم عزیزه عنایت در پورتال وزین افغان جرمن آنلاین تحت عنوان ( عوث زلمی شخصیت شناخته شدهء کشور) خواستم نکات و ملاحظات چندی خویش را به شمول راه حل آن خدمت شما تقدیم بداریم.
در رابط به موضوع آقای احمد غوث زلمی در ابتداء خواستم مطلب خویش را به عنوان مکثی بر نوشته خانم عزیزه عنایت متمرکز سازم اما بعدا تصمیم ګرفتم موضوع را در پهلوی ملاحظات بر نوشته فوق کمی وسیع تر و به بخش از جوانب ذیل موضوع با شما در میان ګذارم:
چنانچه در نوشته خانم عزیزه عنایت آمده میخواهم تعمق کنم که: اینکه ایجاد کننده مشکل همین به اصطلاح خانقاه و ګویا تصوف و فهم این صوفیان و خانقایان از اسلام بوده که مشکل را ایجاد کرده ویا نه؟ و اینکه آقای احمد غوث زلمی و …. به اتهام چاپ قران کریم به زبان فارسی مجرم شناخته شده و یا دقیقتر چیزی بالاتر ازین وجود دارد؟ و اینکه مجرد بحث این مسأله در محاکم موجب تکان آزاد اندیشان و سوګ آنها بوده و یا اندازه جزاء و برخورد سیاسی به مسأله؟ فهم ما از آزاد اندیشان چیست؟ اینکه وی و متهمین دیګر به اساس کدام مواد کدام قانون نافذکشور به اعدام و یا بیست سال حبس محکوم شده اند؟ اینکه دخالت و تأثیر ګذاری سیاسیت و سیاسیون در عدالت موجب تکان و ازار آزاد اندیشان!؟ است و یا خود عدالت؟ و اینکه محکمه عادل و قانونی بوده ویاخیر؟ اینکه تکثیر ترجمه فارسی قران ګریم ترجمه شده توسط قدرت الله بختیاری نژاد مشکل را ایجاد کرده ویا هم عوامل دیګر؟ اینکه به متن فارسی اطلاق قران کریم شده و یا چنین اطلاق درست است ویا خیر؟ اینکه نشر مستقل متن فارسی و ګذاشتن نام قران پاک به آن خدمت به اسلام و مجاز است ویا خیر؟ اینکه قاری صاحب مشتاق احمد که پدر بزرګوار شان نیز قاری مشهور بودند توانایی و حق چنین فتوی را دارند و یا خیر؟ اینکه فرار متهم ویا متهمین از عدالت ګذشته ازینکه اتهام وارد بوده ویا خیر کار خلاف قانون بوده ویا خیر؟ و اینکه همین فرار دلیل موجه برای توقیف شده میتواند ویا خیر؟ و اینکه متن فارسی با متن عربی مغایرت دارد ویا خیر؟ و اینکه حبس ۲۰ ساله برای شان عادلانه است و یا خیر؟ اینکه مجازات و پیګرد شان غیر عادلانه است ویا خیر؟ اینکه تلاشها ژورنالیستان و مجامع مدنی به خاطر کمک به متهمین به عنوان افراد بی ګناه بوده و یا اینکه مرتکب خطاء شده اند اما بادر نظرداشت معذرت خواهی و….. باید مورد عفوه قرار ګیردند؟ اینکه عفوه حق است یا امتیاز؟ اینکه مسؤولین امور بی کفایت اند و خود مشروعیت و به تاسی از آن جريت ندارند و یا هم احتیاط شان توجیه موجه دارد؟ اینکه احتیاط مسؤولین امور مبنی بر عفوه شان به خاطر دفاع از اسلام است ویا هم صرف بخاطر منافع سیاسی و حفظ بی دغدغه قدرت شان؟ اینکه زعامت فعلی را میتوان پدر معنوی خطاب کرد ویا خیر ویا خود این حاکمیت مشروعیت در حاکمیت بودن را دارند؟ و اینکه رسالت ما در برابر چیست و چه باید کرد تا در امرخیر، انسانیت وعدالت و ادای رسالت خویش مقصر نباشیم؟
مطالب است قابل دقت، طویل و دارای ابعاد بسیار وسیع که در حین بحث بالای این مسأله باید در نظر ګرفته شوند.
بخاطر وسیع بوندن موضوع من درین نوشته میخواهم به بحث روی بعضی ازین مطالب فوق پرداخته و به هدف خیر و ادای رسالت به اصل موضوع بدون ایجاد تشنج متمرکز شوم.
با وجود اینکه تصادفا زمانی با سپری کردن تحصیلات در افغانستان و سپری کردن کورس یکساله قضاء در وزارت عدلیه وقت فرمان قضایی بدست آورده ام و بعدا نیز به تحصیلات حقوقی در خارج از کشور پرداختم و مدت زمانی طولانی ترجمان و تجربه وکالت دارم به یقین ګفته میتوانم که دهها مطلب قابل بحث را درین بخش و حین بحث بالای موضوع بسیار مهم و قابل تمرکز و تعمق میدانم. اما همان قسمیکه تأمین عدالت در مقاله ها و خارج از محکمه غیر عملی و درست نیست لذا تلاش خواهم کرد به بعضی جوانب سوالات فوق توجه شما را جلب کنم.
من در نوشته های خویش تلاش دارم مختصر باشم اما بنابر عوامل مختلف به آن موفق نه میشوم.
شاید عده بپرسند عنوان فوق من بسیار ساده و جواب آن نیز ساده است و بګویند: آقای احمد غوث زلمی و ….. را کی به زندان انداخت؟ واضح است که مرجع عدلی ( محمکه افغانی) به زندان انداخت و این ضرورت به بحث ندارد که پرسیده شود.آما من قصدا چنین سوال را مطرح میکنم تا به عمق مسأله توجه شما را با دید ګاه ها و شناخت خویش وراه حل آنرا خدمت شما تقدیم بدارم.
این مسأله به فهم ما برعلاوه اهمیت آن در مورد آقای احمد غوث زلمی ابعاد وسیع دارد. تأثیرات این قضیه در آینده کشور و جوانب دیګر قضایای جامعه ما وفق کرده میتواند.
بخش ازین بحث من مقدماتی، بخش آن به اصل مسأله و بخش آن راه حل ها است. در جستجوی راه حل با دوستان مشوره های داشتیم وبه راه حل های ممکن به نتیجه رسیدیم.
در مقام اول علت و مشکل اصلی را ما در فهم نادرست ما از مفاهیم آزادی، دموکراسی، برابری و دیګر اصطلاحات و واژه های میدانیم که بدون پی بردن به عمق و ابعاد این واژه ها آګاهانه و یا هم نا آګاهانه خود و اطرافیان خویش را به مشکلات مواجه ساخته و سبب سؤ استفاده قرار میګیرند:
مثال های زندی چندی از سوء تفاهم و فهم نادرست از مسایل مطروحه کشور را می آورم:
پل است در قریه که توانایی عبور مثلا وسیله بار بری به وزن معیین را دارد. اینکه بالای پل مذکور وسیله نقلیه چنده تنه حق عبور داشته باشد جواب و تصمیم این به اساس فهم غیر دقیق از مفاهیم دموکراسی و حاکمیت مردم و آزادی و … متعلق به نظر و رای ګیری مردم قریه نیست. این جواب و حق عبور و عدم عبور را باید متخصص فن و شخص مسلکی و انجینیر پل سازی ارایه کند که موتر و وسیله نقلیه حد اکثر با کدام وزن ازین پل حق عبور و مرور را دارد.
اینکه برای کدام نوع مرض کدام دوا تجویز میشود این متعلق به نظر متخصص است نه با فهم غلط از دموکراسی و آزادی کار افراد خانواده و اقلیت و اکثریت و یا هم کدام معیار دیګربه نام آزادی و دیموکراسی و ….
بازار آزاد لجام ګسخته. با سطح نازل حاکمیت قانون، بدون موجودیت امکانات و توانایی رقابت آزاد که حد اقل در هشت سال ګذشته در افغانستان تطبیق شد – کاملا رد است.
اما در افغانستان ما ناله و صدا های بازار آزاد را زمزمه میکنیم و تعجب داریم چرا کارا نیست؟ اقتصاد بازار آزاد مختلط نیز وسیله است نه هدف.
دموکراسی در چوکات قانون اما تحت نام دیموکراسی و آزادی به صورت صریح از مواد قانون اساسی تخلف صورت ګرفته و به مقدسات مردم که در قانون اساسی تضمین شده تجاوز صورت میګیرد.
تحت نام دموکراسی در عمل به ضد دموکراسی در کشور که ۹۹ فیصد مردم آن مسلمان است ما به نظام غیر دینی و سیکولار و عملا تجرید شده از جامعه را تاکید داریم. میدانیم که در شرایط بسیار ضعیف و بی کفایت مراجع عدلی و قضایی کشور و مداخلات مستقیم مراجع خارجی و استخبارات دشمن برای شکستن نظام مرکزی و افکار غیر تعریف شده فدرالی برای افغانستان تأکید داریم. بی کفایتی و عدم کارا بودن نظام و حاکمیت نابګار فعلی به هیچ صورت ممثل نظام یونیتار و ریاستی نیست. و این نظام را نمی توان دلیل و سند برای بیکاره بودن نظام یونیتار – ریاستی برای برای افغانستان پنداشت. غیر دموکراتیک و خلاف آزادی بیان هر نظر مخالف را بدون شنیدن منطق و استدلال میخواهیم در ګلو خفه کنیم و جلو هر نوع نظر مخالف را بدون شنیدن دلیل آن رد نموده و برایش موانع مختلف ایجاد میکنیم. خود را دیموکرات و آزاد اندیش میدانیم اما حدود و ثغور دقیق این مفاهیم را نداسته و در عمل خلاف آن عمل میکنیم. معیار همه چیز را افکار و اندیشه خویش قرار داده و برای تحقق و حق جلوه دادن آن از هر وسیله مشروع و نا مشروع استفاده میبریم. برای رفع غلط فهمی مؤثق و درست دانستن نظر خویش مشکل نیست بلکه حق ما ست و باید به حق بودن نظر خویش معتقدباشیم. مشکل درین مرحله و مقطع تحمیل نظر خویش به هر وسیله مشروع و نامشروع آغاز میګردد نه در اعتقاد به صحت و سقم نظر خویش.
توجه فرماﺋید از لحاظ اصول و قوانین شرعی حرام را برای حرام مبرر ګشتاندن حرام است. یعنی کسی بمباردمان میکند و بالای مردم ما مرتکب فجایع شنیع و غیر انسانی میګردد من هم حق دارم سر های مردم لغمان را ببرم. کسی این جنایت میکند من هم حق دارم با سازمان دهی خود کشی ها و بمب ګذاری ها مرتکب جنایت دیګر که به قتل و جرح صد ها انسان بی ګناه می آنجامد شوم. و عده هم با استعمال کلیمات، و اژه ها و لغات سردرګم برای خواننده این حرکت را مقاومت ملی بنامند برای من قابل قبول نیست و نه خواهد بود. مقاومت باید با معیار های منافع ملی خود را عیار کند. سوختاندن مکتب، کشتن معلم و خبر نګار مشخصه مقاومت نیست. اینکه یک حرکت چه زمانی یاغی وباغی است و چه زمانی به مقاومت ملی مبدل میشود بیشتر از همه به خود همین حرکت نیز ارتباط. نباید با فهم و افاده های افراط اذهان مردم را مغشوش و بد راه کرد. همچوم فهم های و افاده های غلط سبب ګمراه کردن ها ګردید و جامعه و اندیشه ها را به جانب افکار ناسالم سوق میدهد.
توجه کنید! بدون هیچ مناسبت جنایت کار و محکوم شدګان جنایت و مرتکبین مواد مخدره و قاتلین هزار ها انسان مورد عفوه قرار میګیرند. شاید کسی بګوید که این حق رﺋیس جمهور است. بلی این حق است. اما رﺋیس جمهور و شخص کلیدی کشور قاعده و فرمول میدهد به این معنا که: تمام کسانی که تحت این و یا آن شرط قرار داشته باشند مورد عفوه ویا تقلیل مجازات قرار ګرفته و در موارد مشخص مثلا به مناسبت های روز استقلال، روز عید، انتخاب رﺋیس جمهورو ….. چنین فرمان های عفوه و تقلیل مجازات به صورت کلیدی و فرمول صادر شده میتواند. اما فرمان عفوه به مناسبت کسب پشتیبانی جنایت کار محکوم شده و دار و دسته آن در انتخابات ریاست جمهوری و … در طول تاریخ جامعه بشری مدرن بی حمتا است. تأکید من براین است که در دولت داری باید افراد کلید به مسایل کلیدی مصروف باشند نه به مسایل انفرادی و شخص این و یا آن قضیه و کیس. بلی ما داشتیم و داریم موارد که خلاف قانون رﺋیس جمهور در مسایل بسیار خورد بانکی مداخله داشت، استورد طیاره ( پیشخدمت طیاره – فلایت اټـندنټ) به امر رﺋیس جمهور مقرر شده، زمین و ملکیت دولتی نه اساس قانون و مزایده بلکه به امر رﺋیس جمهور فروخته شده، تکس و مالیه به امر آمر اداری کم و زیاد شده و ………… این نمونه های از تخلف و قانون شکنی است. در قانون اجرای عمل که باید اجرا نشود و عدم اجرای عمل که باید اجرا شود هردو تخلف و قابل باز پرس است. چه خوش استدلال میکنند که ما از همان بخش کمک های اقتصادی جهان جواب ګو هستیم که به دولت داده شده و از بقیه نیستیم. نه این خطا ء است. عدم هماهنګی کار به سازمانها کمک کننده، عدم اخذ مالیه و تکس بر عواید، عدم کنترول جنس ( سرک ، پل و شفاخانه) تحویل شده برای بهره برداری از جانب دولت و …. تخلفات است که دولت بی کفایت مرتکب شده. درست است که سرک را مرجع بین المللی به شرکت و انجو کمک کرد و انجو ساخت و پول ها را حیف و میل کرد. اما دولت با کفایت حق دارد که بپرسداین سرک به ستندرد برابر نیست و سرک قیر شده پنداشته نمی شود و من تحویل نمی ګیرم و جواز همچو انجو باید بخاطر این تخلف و سوء استفاده ګرفته میشود. باید انفرادی از قضیه تا قضیه تصمیم ګرفته میشد. عمل انقلابی لغو انجو ها به یکبارګی خطاء و نظام قانون آنرا پذیرفته نمیتواند. سخص اخیر را باید محاکم میداشت و داشته باشند.
در کشور که قانون حاکمیت دارد : مالیه و ټکس باید توسط پارلمان به تصویب برسد، تمام اجراات مراجع ادارای باید توسط محاکم قابل باز پرسی باشد و …. اما در افغانستان به صراحت مراجع عدلی و قضایی را مراجع اداری تعویض میکنند. وسخن اخیر را در اکثر موارد مراجع اداری دارد تا مراجع عدلی و قضایی. این و دها تخلف که نتیجه فلاکت بار جزء آنچه مردم ما به آن امروز مواجه اند چیزی نه خواهد بود.
به فهم من مثال های بالا نمونه و مرجع است برای عده در جامعه که جانب بد سوق داده شده و در نتیجه آن اعمال بروز میکنند که در نتیجه انان با برخورد افراط و تفریط انسانها دیګر به زندان میافتند و یا هم مورد پیګرد قرار ګرفته و از جامعه تجرید میشوند.
ای وای بر حال ملت که پنج سال دیګر نیز به چنین افراد بی کفایت و نا سالم دست با مشاکل و بلایای روزمره تباه کن دست و پنجه نرم کنند. اما واپس به موضوع.
درین مثال ها در نظر اول ساده میخواهم بګویم که آنرا جهت فهم عمق مسأله کلیدی میدانم و تفصیل آن به نوشتن کتابها ضرورت کار دارد اما مختصر میشوم:
من فکر میکنم و تصور دارم که بخش از سوال های فوق و بحث های ذیل حتی تا همین حالا به ګوش هریک از آقای احمد غوث زلمی و یا قاری صاحب مشتاق احمد نه رسیده باشد. چه رسد به صلاحیت بحث وارد به آن درحالیکه همین بحث ها در طول قرنهای مختلف وجود داشته ، راه های حل و روایات احسن و موجه در مورد وجود دارند و کتاب های زیادی درمورد نوشته شده:
اینکه متن قران کریم مقدس است و یا هم معنای آن و به تأسی از آن آیا به متن غیر عربی اطلاق قران کریم شده میتواند؟ اینکه ممکن است کماحقه و صد فیصد یک زبان را به زبان دیګر ترجمه کرد؟ اینکه هر لغت، اصطلاح و واژه از خود تذکره دارد که در طول تاریخ از زمان تولد تا حال معانی اصطلاحی تفاوت میکنند و محتوی حدود و ثغور آن متفاوت است؟ اینکه واژه ها لغات و اصطلاحات حتی درعین زبان در کشور های مختلف تفاوت های دارند؟ و اینکه حق ترجمه و تأﺋید ترجمه صلاحیت کیست؟ فرد و یا ګروپ و مشخصات همچو افراد مفتی چه خواهد بود؟ و …….
شخص خبره خواهد ګفت بابا این چه میګویم؟ چنانچه در بالا آمد قران کریم مورد بحث را شخص به نام قدرت الله بختیارنژاد ترجمه کرده محترم قاری مشتاق احمد مفتی فتوی داده و آقای احمد غوث زلمی ژورنالست محبوب کشور آنرا تکثیرکرده. این چه مشکل دارد که این به اصطلاح کهنه فکران و مردم خلاف دیموکراسی و آزادی آنها را به زندان انداخته اند؟
ای کاش موضوع چنین ساده میبود که نیست. واقعیت چنین نیست. زمانیکه به واقعیت مطالب متمرکز میشوم به یک جواب ساده در مقابل سوال: کی احمد غوث زلمی را به زندان انداخته؟ جواب بسیار واضح من چنین است که آقای احمد غوث زلمی و … را همین مشاورین نادان و عدم آکاه از مسایل و در موارد معیین افراد فتنه ګر و فتنه جو به زندان انداخته اند. و یا هم دقیق تر بګویم زمینه به زندان انداختن و بقای آنها را به نحوی محیا و تعیین کرده اند.
ورنه شرع ظاهر را میبند و بر قلب ها الله تعالی آکاه است. به فهم و حتی شناخت شخصی من از محترم قاری مشتاق احمد و با شناخت من از محترم احمد غوث زلمی هردو مسلمان متدین و با خدا اند و قصد خدمت به راه خیر داشتند و دارند. چطور شد که خدمتګاران اسلام به نام اعمال ضد اسلامی مورد پیګرد قرار ګرفته، به زندان محکوم و مجازات میشوند. باز هم یکی از عوامل عوامل عمده جهالت، خود خواهی بی جا، کردن کار بالاتر از صلاحیت، شهرت طلبی و در پهلوی این دست غرض و مشاورین ناسالم اند.
میخواهم تاکید کنم حتی قتل غیر عمد هم قتل است. قتل تصادم موتر دریور قصد دریوری داشت نه کشتن را هم میتوان قتل ګفت که مرتکب آن قابل باز پرس و مجازات است. اما مجازات قتل عمد با شبه عمد و خطاء تفاوت دارد و باید داشته باشد.
ذیلا میخواهم به جریان قضیه متمرکز شوم، تخلف و عدم دقت که درین موضوع واقع شده چیست؟ ګناه آقای احمد غوث زلمی، محترم قاری مشتاق احمد و …. درین مورد چیست؟
دراواسط سال ( ٢٠٠٧ ) در شهركابل کتابي بنام ((قران پاك،با ترجمه روان فارسى)), به بازار عرضه شد. اين کتاب ( قرآن ) توسط شخصى مجهول الهويه بنام قدرت الله بختيارى نژاد ایرانی قبلا ترجمه شده وبعد ازنشروپخش درايالات متحده امريكا، بطور مرموزي به تصرف محترم احمد غوث زلمى نطاق و سخنگوى لوى څارنوالى آن وقت قرار ميګیرد وتوسط مطبعه نورى در شهر كابل چاپ و به مردم بطور رايگان ومجاني توزيع ميگردد.
الله تعالی در قران کرم « ِا نّا اَنزَلنَاه قُرآناً عَرَبِیّاً لَّعَلَّکُم تَعقِلُون»
ترجمه: ما قرآن را بزبان عربی نازل کردیم تا شما درآن تعقل کنید.( پارهء 12، سورهء یوسف، آیه دوم)
در افغانستان و جهان تعدادي زيادي از مفسران به ترجمه وتفسير قران عظيم الشان به زبان هاى پشتو ودرى پرداخته اند. وهمين حالا کار روي ترجمه وتفسير قرآن عظيم الشان بزبان پشتو ودري توسط علماي کشور در جريان ميباشد. ضرورت به تګثیر وچاپ این ترجمه و تفسیر ايراني که مؤلف آن برعلاوه دیګر منکر حديث است وآقای غوث زلمى افتخار اهتمام ونشرآن وتوزيع آنرا در افغانستان بدوش ګرفته است چه میباشد. این ترجمه و تفسیر باساير فن ترجمه فرق دارد . به گزارش ايرنا، اين ترجمه در شش هزار نسخه در چاپخانه نوري كابل چاپ و منتشر شد و هر نسخه آن يكصد افغاني هديه ميشود. تعجب اين است که اين کتاب در ماه مبارک رمضان ۱۴۲۸هجري قمري در۶۳۱ صفحه از چاپ خارج ميشود و با سرعت در بین مردم توزيع ميګردد.
نكته مهم جالب واساسى در اين کتا ب حذف متن اصلى وعربى قران عظيم الشان است. مترجم بدون درج متن عربى خواسته تنها ترجمه آيت هاى قران را به درى به خواننده ارائه كند كه به اساس عقايد اسلامى وبه نظر علماى دين ومفسران محتوی و متن قران کریم مقدس است و به متن غیرعربی اطلاق قران کریم جواز ندارد. ولي آقای بختيار نژاد کتاب ترجمه شده خويش را ا « قرآن پاک » مسمی نموده است.
مجلس نمايندگان افغانستان نیز با ۲۴۹كرسي، اين اقدام را محكوم كرد و خواهان محاكمه آقای غوث زلمي شد.
علماء دانشمندان ومفسران طي اعتراضات خويش ګفتند ونوشتند : این ترجمه بخاطر تعبیر نادرست آیات در مورد شراب ، گدایی ، هم جنس بازی و روابط جنسی و نیز بخاطر اینکه متن عربی آن به منظورمقایسه موجود نيست عمل خلاف اسلام مسمي ګرديد.
آقای غوث زلمي بدون تعقل وتفکرموجه بار ديګر به طبع اين کتاب در افغانستان می پردازد . عده از علماء اين عمل را ترجمه نه، بلکه آنرا تحریف قرآن مسمي نمودند. چاپ و نشر قرآن باید تحت نظر یک کمیسیون خاص از علمای کشور صورت بگیرد.
درمقدم ترجمه آقای احمد غوث زلمی بالای این کتاب مینویسد: ( یا هو، ای بیادت هی هی و های های من!!!؟).
این کلیمات چیست و از کجاء آمده به خیالم همان کلیمات ساخته و پرداخته خانقاه و…. باشد. که میتوان آنرا تخلف دیګر نام برد.
آقای غوث زلمي مجموعه درمقدمه به صراحت اظهار داشته ….. …. یک نسخه کتاب معظم آسمانی به زبان دری بدسترس ما قرار گرفت به نظر من ملائکه آن را بما هدیه …توسط مشتاق احمد خطیب مسجد جامع حضرت تمیم انصاری تقریظ …..
علاوه برآن وقتی کتاب مذکور را ورق بزنیم غلطیهای را در آن سراغ کرده میتوانیم که بطور مثال یاد آور میشویم:
« یا هو، ای بیادت هی هی و های های من!؟
توجه توجه توجه :
این هی هی و های من !!؟؟ چیست و ادبیات کدام دین است؟