فساد و مقابله با آن
از نشانه های طبع سالم بشری یکی هم اینست که همیشه در گزینش خوبی و اجتناب از زشتی جدی و کوشا میباشد. خوبی و بهی را هرجایی که دید و لمس کرد از آن بهره برمیدارد و هرجایی هم بوی زشتی و نا پسندی را احساس کرد اگر در ازاله ان نکوشید حد کمتر خودرا از ان دور میکند.
البته این هم دور از واقعیت خواهد بود اگر کسی فکر کند که جامعه انسانی جامعه فرشته صفتی بوده و در ان اثری از کردار و رفتار ابلیسانه وجود نخواهد داشت.
وقتی وضع چنین باشد که در بین آدمیزادان دارندگان هردو صفت ( خوب و بد ) موجود بوده، حتی در وجود یکفرد هم میتوان از این دو صفت چیزهایی را بیابیم : گاهی خوب و گاهی هم بد!. لذا برای اینکه جامعه انسانی و مردم در وضعیتی بسر برند که در آن آرامش و اطمینان حاکم بوده انسانها، این بهترین مخلوق الهی و خلیفه خدا در زمین بدون خوف و هراس بزندگی شان دوام دهند تا دنیا شگفته تر و زیبا تر شود، قطاری از مقرارات و قواعد را وضع کردند تا هر انکه در مخالفت و ضدیت با آن برآمد جزایش را ببیند. که میوه اش هم خودداری نفس های شریر است از انجام انچه دلشان میخواهد.
یک قدم جلوتر از این قواعد و مقررات مدونه ، عرف و عادت های پسندیده مردم است که بصورت ذهنی عقدی است میان مردم بدون اینکه برای تطبیق آن سپاهی و زندانی بوده باشد، همه اش خلاصه میشود به ذهن و فکر همان مردمان که اگر کسی کار خوبی کرد احترامش را بالا میبرند و اگر کاری خلاف از کسی سر زد نزد مردم بی عزت و بی وزن شده به اصطلاح مردم " بی آبرو میشود" .
ولی همیشه خوب در نزد مردم خوب جلوه نمیکند چنانچه بدهم جلوه ناپسندش را بدل میکند. موازین خوب و بد در اثر شرایط خاصی تغیر میخورد، آن چوکاتی که در آن بدی و خوبی مقایسه میشد بمرور زمان و حدوث وقایع عوض میشود و جای یکدیگر را میگیرند و اینجاست که مصیبت بر بشر میبارد.
در افغانستان هم در اثر حوادث نا میمون سه دهه اخیر موازین خیر و شر کم کم جایشان را بهمدیگر تعویض میکردند چیزهایی که در سابق نزد مردم خوب بود : امانت داری ، صداقت ، دلداری درد مندان، وظیفه شناسی ، احترام به دیگران، همکاری و نوع پروری و … جایشان را به خیانت و دغل بازی، رشوه و سود جویی ، پاگریزی از وظیفه، توهین بدیگران، زور گویی و چور دیگران و … داده که نتیجه هم نبود نظم و دسپلین در جامعه، خوف و هراس میان مردم، تعطیل امور روز مره مردم ، فقر اکثریت و غنای اقلیت گردید.
وقتی در اداره جدید افغانستان قضیه مبارزه با فساد اعلان گردید آنانیکه کتاب و حساب شان آلوده و زشت بود زود تر و با جدیت تمامتر دست و آستین را بالا کرده به گونه های رنگ رنگ در مقابل این عملیه سنگ اندازی نمودند و مینمایند.
این گروه برای اینکه دم به تله تاریخ ندهند و در اینده ها بر علیه خود سندی بجا نگذارند، مخالفت هایشان را در لفافه های مزین، ظاهر پسند و عوامفریبانه بروز میدهند. این صنف شریر بفحوای اینکه " بهترین دفاع ، حمله است" هجوم را بر کسی که در مقابل فساد و شرارت شان واقع میشود آغاز میکنند. و برای اینکه مبارزین بافساد را از اعتبار بیندازند به توطئه ها و تهمت ها متوصل میشوند و بنام های مختلفی میکوشند تا صدایی را که بمنظور اصلاح بلند شده است خفه و خاموش کنند.
اقدامات لوی سارنوال پیرامون تعقیب و افشای آنانیکه به فساد آلوده یا متهم اند یکی از مثال هایی است که بعد از اقدامات وی در جلو گیری از فساد سرو صدای خیلی ها را بلند کرده ، اکثر انانیکه متهم شده اند ( البته قضیه ثبوت و عدم آن کار محکمه است) به محکمه کشانده نشدند، بلکه در بسا موارد که اراکین بلند رتبه دولت موجود، خود از حامیان و سر پوش گذاران بر این متهمان که عده از ایشان از مفسدین شهیر اند، میباشند. گفته ها ، مقالات و عکس العمل هایی در مورد لوی سارنوال دیده شد که عامل آن فقط همان کارکرد وی در مبارزه با فساد بوده است .
اداره " صدای افغان " عقیده کامل دارد تا زمانیکه فساد در وطن حاکم باشد و تازمانیکه مقابله در برابر اصلاحات صورت میگیرد نمیتوان آینده خوبی را برای خود، وطن و نسل های آینده پیش بین بود.
شاید کار های لوی سارنوال در برابر این سیل فساد ناچیز باشد ، اما بازهم قدمی است در را ه نیک و الگویی است برای دیگران و جرسی هم برای بد اندیشان. این گونه اقدامات توسط هرکسی و در هر جایی که صورت گیرد بفکر ما مورد تأیید اکثریت مردم رنجدیده ما قرار میگیرد گرچه عده یی را روی مسائل خاص که نزد شان است برمی انگیزد.