آيا ميتوان بجز خدا ديگران را حافظ، ناصر، کافی، فريادرس و… دانست؟

 

بسم الله الرحمن الرحيم

 

آيا ميتوان بجز خدا ديگران را حافظ، ناصر، کافی، فريادرس وحاجت روا دانست؟

 

عبدالله مؤحد

 

خوانندگان بزرگوارومحترم و پيروان راستين مكتب قران كريم وسنت النبوى سلام عليكم ورحمة الله وبركاته

انشاالله كه با هم پيرامون  مدد جوى از قبور و بارگاه مردگان ، ودرمورد( استغفار) سوره نساء ايه اي /64 / را بررسى خواهيم كرد ،   

نقل قول از اقاي افضليار :شيعه با استناد به بعضى اقوال و نوشته ها از كتب اهل سنت مدعى ست كه اهل القبور صداى مردمان را شنيده و حاجتشان را ادا مى كنند.

 

جواب ما از كلام الله مجيد:

در صورتيکه ادعاء آقای افضليار درست باشد، به صراحت ميتوان گفت که صاحبان اين عقيده آنچنانكه لازم است به الوهيت ايمان ندارند در حاليكه درين مورد حکم قرآن واضح وروشن است كه ميفرمايد  هيچ معبودى به جز الله دعاى درمانده و بيچاره را اجابت نمى كند وفقط الله است كه بلاهارا رفع ودورمى كند

أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاء الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قَلِيلًا مَّا تَذَكَّرُونَ  .نمل ايه 61/

ايا (كيست )آن كس كه درمانده وبيچاره  را چون وي را بخواند اجابت مى‏كند و گرفتارى را برطرف مى‏گرداند و شما را جانشينان اين زمين قرار مى ‏دهد آيا معبودى با خدااست، چه كم پند مى‏پذيريد.

 

پس كساني كه انبياء و اولياء و ائمه وشهداء را به دعا می ‌خوانند گويا از آيات قرآن به كلي بی‌ خبرند، زيرا قرآن كساني را كه در دعا – كه عبادت محسوب مي‌شود ـ كسي ديگر جز خدا را می ‌خوانند مشرك شمرده‌است.  

﴿وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ .إِنْ تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ﴾

و آنانكه غير از خدا مي‌خوانيد مالك پوست هستۀ خرمايي نيستند، اگر بخوانيدشان دعاي شما را نمي‌شنوند و اگر (به فرض محال) هم بشنوند جواب شما را نمی ‌دهند و روز قيامت به شرك شما كفر می ‌ورزند [و مخالفت مي‌كنند] و مانند خداي خبير تو را مطلع نميی سازد. (فاطر/13 و14).

و در سوره ي احقاف آيات 5 و 6 ميفرمايد: (وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ يَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَنْ دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ وَإِذَا حُشِرَ النَّاسُ كَانُوا لَهُمْ أَعْدَاءً وَكَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ كَافِرِينَ)

يعني: و كيست گمراه تر از كسي كه غير خدا را ميخواند، کسيکه اجابت او تا قيامت نكند و آنان از دعا و خواندن ايشان غافل و بي اطلاعند، و چون مردم در قيامت محشور شوند آنان (يعني بزرگاني كه ايشان آنان را خوانده و وسيله قرار داده اند) با ايشان دشمنند و به عبادت ايشان (كه غير خدا را در حوائج خوانده اند) كافر و منكر بوده اند.

 

بهر حال صد ها آيۀ قرآن دلالت دارد كه غير خدا را نبايد خواند و حتي انبياء پس از مردن از اين دنيا بي اطلاعند مثلا درمبحث قبلى هم بيان كرديم كه  حضرت عزير(ع) كه خدا او را صد سال ميراند و آيت صريح قرآن است كه در طول صد سال هيچ اطلاعي از اين عالم نداشت و پس از زنده شدن به حال خود و حتي از خرش كه كنارش مرده بود هيچ علم و اطلاعي نداشت  و همچنين ساير انبياء پس از مردن از اين دنيا بي اطلاعند و خدا در سوره ي فصلت آيه اي مي فرمايد: (أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ) يعني: جزء اين نيست كه اله شما خداي يگانه است، پس سوي خدا مستقيم رويد (كسي را واسطه قرار ندهيد) در مقابل اين همه آيات زياد قرآن که از استمداد و پناه بردن به غير خدا و توسل به قبور و بارگاه مردگان و مانند آن نهي فرمرموده معذلك  عده يی  براي اينكه مسلمين را از توحيد و يكتا پرستي منحرف كند تا در حوائج شان غير خدا را بخوانند و به غير خدا نيز پناه برده و تضرع و زاري كنند آمده دعاي توسلي بنام توسل به چهارده معصوم ساخته تا مردم كساني را كه از دنيا بي خبر و به عالم ديگر رفته اند صدا بزنند و آنان را سميع و بصير بدانند و بين خود و خدايي كه از رگ گردن به ايشان نزديكتر است واسطه قرار دهند؟

 

آري آنها براي تداوم آلودگي و گناه وسيله اي ساخته و مدام غير خدا را مي خوانند تا هميشه بزرگاني براي ايشان وسيله و موجب بخشش گناهان باشند، يعني ايشان انبياء و پاكان را گويا وسيله اي براي استمرار گناه مي دانند در حالي كه اولا انبياء و اوليا هيچ اطلاعي به احوال ايشان ندارند و ثانيا مردمي كه ادعاي مسلماني دارند اصلا پيرامون گناه نبايد باشند، بلكه پاكي و فضيلت پيامبر صلى الله عليه و سلم  و آل و اصحاب پاك او بايد براي ايشان سرمشق و وسيله اي در اصلاح و درستكاري باشد و به آن بزرگان در اين صفات اقتداء نمايد و همچون آنان اهل ايمان و عمل صالح و يكتا پرست باشند و از صراط مستقيم منحرف نشوند ولي متاسفانه كار ايشان بعكس شده و بجاي آنكه صالحين را براي خود الگو و وسيله اي در اصلاح و پاكي قرار دهند و به آنان تاسي نمايند آمده اند آنان را براي خود وسيله ي گناه و انحراف ساخته و به شرك و انحطاط دچار شده اند.

اصلاً هر بشري بايد با گوش دنيوي صداي اهل دنيا را بشنود، آنكه گوش او پر از خاك شده و يا تبديل به خاك گرديده ‌ديگر شنوايي ندارد، و چنانكه گفتيم الله متعال به رسول خود فرموده: ﴿وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ﴾ = تو نمي‌شنواني به آنانی كه در قبرند (فاطر/22)، ﴿إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ المَوْتَى﴾ =تو به مردگان نمی ‌شنواني. (النمل/80).

إِنَّمَا يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ يَسْمَعُونَ وَالْمَوْتَى يَبْعَثُهُمُ اللّهُ ثُمَّ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ63انعام تنها كسانى [دعوت تو را] اجابت مى‏كنند كه گوش شنوا دارند و [اما] مردگان را خداوند [در قيامت] بر خواهد انگيخت‏ سپس به سوى او بازگردانيده مى‏ شوند.  حالا درصورتيکه رسول خدا و خاتم الأنبياء صلى الله عليه وآله وسلم نمی تواند به مردگان چيزي را بگويد و يا بشنواند، چگونه ديگران می ‌توانند با مردگان سخن بگويند؟! و جايي كه مردگان قادر نيستند سخن رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم را جواب بدهند، چگونه از ديگران می ‌توانند بشنوند و جوابشان را بدهند؟!!.

آيات قرآن دلالت دارد كه رسولان خدا, پس از وفات به كلـي از دنيـا بي‌خبـر می باشنـد و از امـت خـود كاملا بي اطلاع‌اند, لـذا می فرمايد: ﴿يَوْمَ يَجْمَعُ الله الرُّسُلَ فَيَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ قَالُوا لَا عِلْمَ لَنَا إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ﴾  آن روز كه خدا رسولان خود را جمع كرده و از آنها می ‌پرسد تا چه اندازه شما را اجابت كردند؟ می ‌گويند نمی دانيم, همانا تو خود داناي غيبهايي. (المائده/109).

و باز مي ‌فرمايد كه در روز قيامت به عيسي (ع) خطاب مي‌شود كه: ﴿يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَهَيْنِ﴾ (المائده/116). مضمون آيه اين است كه: اي عيسي آيا تو به مردم گفتي كه من و مادرم را دو اله (معبود) بگيريد؟ عيسي (ع) عرض مي‌‌  كند: «خدايا تو منزهي و من حق ندارم چيزي را به ناحق گويم … من نگفتم به ايشان مگر آنچه تو مرا به آن امر كردي, به ايشان گفتم خدا را كه پروردگـار مـن وشمـاست عبـادت كنيـد» و سپس حضرت عيسي عرض مي‌‌كند: ﴿كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً مَا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ﴾ = من تا وقتي كه ميان ايشان بودم شاهد و ناظرشان بودم, چون مرا وفات داديد خبري ندارم و تو خود بر هر چيز مراقب و ناظري. (المائده/117).

پس طبق اين آيات حضرت عيسي (ع) كه از كِبَار انبياء است پس از وفات به كلي از امت خود بي‌ خبر بوده, در اين‌صورت چگونه امام و امامزاده خبر دارد ؟!

 

قلْ مَا كُنتُ بِدْعًا مِّنْ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُّبِينٌ .9احقاف

بگو (اي محمد ) من از [ميان] پيامبران نودرآمدى نبودم و نمى‏ دانم با من و با شما چه معامله ‏اى خواهد شد جز آنچه را كه به من وحى مى‏ شود پيروى نمى‏ كنم و من جز هشدار دهنده ‏اى آشكار [بيش] نيستم.

 وَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللّهُ شَهِيدٌ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ.46يونس  )

 و اگر پاره‏اى از آنچه را كه به آنان وعده مى‏ دهيم به تو بنمايانيم يا تو را بميرانيم [در هر دو صورت] بازگشتشان به سوى ماست‏ سپس خدا بر آنچه مى‏كنند گواه است .

 قُل لا َّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي ضَرًّا وَلاَ نَفْعًا إِلاَّ مَا شَاء اللّهُ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذَا جَاء أَجَلُهُمْ فَلاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ 49يونس ) بگو ( اي محمد) براى خود زيان و سودى در اختيار ندارم مگر آنچه را كه خدا بخواهد، هر امتى را زمانى [محدود] است آنگاه كه زمانشان به سر رسد پس نه ساعتى [از آن] تاخير كنند و نه پيشى گيرند .

وَإِن  يَمْسَسْكَ اللّهُ بِضُرٍّ فَلاَ كَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَإِن يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلاَ رَآدَّ لِفَضْلِهِ يُصَيبُ بِهِ مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ 107يونس )

 و اگر خدا به تو (اي محمد ) زيانى برساند آن را برطرف ‏كننده‏اى جز او نيست و اگر براى تو خيرى بخواهد بخشش او را ردكننده‏ اى نيست آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد مى‏ رساند و او آمرزنده مهربان است :

قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ .زمر 13/

بگو (اي محمد ) من اگر به پروردگارم عصيان ورزم از عذاب روزى هولناك (قيامت ) مى‏ترسم  :

(أَفَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذَابِ أَفَأَنتَ تُنقِذُ مَن فِي النَّارِ.زمر19/

پس آيا كسى كه فرمان عذاب بر او واجب آمده [كجا روى رهايى دارد] آيا تو ( اي محمد ) كسى را كه در آتش است مى‏ رهانى

به تصريح قران رسول اكرم صلى الله عليه وسلم ميفرمايد كه به سوي الله بگريزيد يعنى به الله  پناه ببريد واز الله بخواهيد

( فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّي لَكُم مِّنْهُ نَذِيرٌ مُّبِينٌ .) ذاريات50/  پس به سوى الله بگريزيد كه من شما را از طرف او بيم‏ دهنده‏ اى آشكارم .

هيج اشكال وجودندارد كه در زمان حيات حضرت خاتم نبيين وامام المتقين صلى الله عليه وسلم مسلمانان به نزد انحضرت صلى الله عليه وسلم امده و از ان حضرت صلى الله عليه وسلم طلب دعا واستغفار نمايند اما بعد از وفاتشان صلى الله عليه وسلم هيج دليلى نه ازقران ونه ازسنت صحيح وجود ندارد كه مسلمانان به عالم برزخ بروند وطلب استغفار نمايند 

طلب استغفار فرزندان یعقوب علیه السلام از پدرشان

 قَالُواْ يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ  قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّيَ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ یوسف97/98

فرزندان حضرت یعقوب عليه السلام از پدر خويش خواستند كه راجع به گناها نمان برای ما ازالله متعال طلب امرزش كند  همانا ما ازخطا كاران هستیم یعقوب علیه السلام فرمود از خداوند برای شما استغفار خواهم كرد هما نا اوبخشنده ورحیم است .

درنگاه نخستین ممكن است تصور شود از این ایه وهمچنین از ایات 64 النسا، و5 المنافقون چنين بر میا ید كه گنهكاران موظف هستند بنزد پیا مبر علیه السلام رفته واظهار كنند كه به فلان گناه  مرتكب شده ایم تا رسول الله صلى الله علیه واله وسلم درحق ایشان ازخداوند امورزش بخواهد وقطعا استغفار اومانند استغفار شخص عادی نبوده وتاثیرش بیشتر خواهد بود 

ما در اين مورد به توضیح بیشترى  ميپردازيم : 

دردین مقدس اسلام حق بردو نوع است حق الله وحق الناس مثلا به جاي اوردن پنچ وقت نمازكه حق الله متعال است ، هر گاه كسی نماز را بجای نیاورد میتواند خودش مستقیما ازخداوند استغفار كند درمقام تدارك براید ودر این مورد براى استغفارش ضرورت ندارد به شخصى متوسل شود اما در مورد حق الناس مثلا به ما ل وآبروى كسى صدمه زده به آن توهین نموده است تنها با استغفاراز خداوند گناهش امرزیده نمیشود باید ازكسی كه به او ضرر رسا نیده واهانت كرده وقلبش را متاثر ساخته است معذرت  بخواهد ورضایت خاطر اورا جلب نماید.

درایه فوق الذكراستغفار نیز منحصر و راجع به همین حق الناس است زیرا بدون شك فرزندان یعقوب عليه السلام به ازار و اذیت او پرداخته، درباره یوسف عليه السلام وبرادرش بنیامین خاطرش را ازرده بودند. اینك میخواهند پدرشان انان را عفو كند وبعد از ان از الله متعال نیز براي ایشان طلب امرزش بخواهد چنانکه یعقوب علیه السلام نیز فرمود درباره شما ازخداوند طلب مغفرت خواهم كرد وخدا بخشنده ومهربان است . دراین ایه  طلب استغفار فرزندان يعقوب عليه السلام واضح است منظور فرزندان این بوده كه درمرحله اول یعقوب علیه السلام از تقصیر شان درگذرد  وسپس ازخداوند برای انان طلب مغفرت كند .

 

 اين هم جوابی كه الله متعال از زبان يعقوب عليه السلام به دكان داران دين وانان كه امام وامام زاده ، گنبد وبارگاه مردگان وقبور را پرستش واز انان طلب حاجات مي خواهند:

يعقوب عليه السلام ميفرمايد كه من هيج كاري به شما نمي توانم بكنم فقط از خدا بخواهيد وبه الله توكل كنيد

وَقَالَ يَا بَنِيَّ لاَ تَدْخُلُواْ مِن بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُواْ مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغْنِي عَنكُم مِّنَ اللّهِ مِن شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ :يوسف/67)

گفت اى پسران من (همه) از يك دروازه [به شهر] در نياييد بلكه از دروازه‏هاى مختلف وارد شويد و من [با اين سفارش] چيزى از [قضاى] خدا را از شما دور نمى ‏توانم داشت، فرمان جز براى خدا نيست بر او توكل كردم و توكل‏كنندگان بايد بر او توكل كنند .

   دراین مورد ایات دیگری  نیز درقران مجید ذكر گردیده كه درانها به مردم امر شده است تا از پیامبر بخواهند كه در حق انان از خداوند استغفار كند وما در اینجا  به ذكر ایات مباركه ماقبل و مابعد ايه ى /64 سوره نساء را بيان نموده وثابت  خواهيم كرد كه اين ايات در باره حق الناس مي باشد    

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن يَكْفُرُواْ بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلاَلًا بَعِيدًا)

 سوره اي نساء ايه /60 ترجمه: آيا نديده‏ اى كسانى (منافقين) را كه مى‏ پندارند به آنچه به سوى تو نازل شده و [به] آنچه پيش از تو نازل گرديده ايمان آورده‏اند (با اين همه) مى‏خواهند داورى ميان خود را به سوى طاغوت ببرند با آنكه قطعا فرمان يافته‏ اند كه بدان كفر ورزند (ولى) شيطان مى ‏خواهد آنان را به گمراهى دورى دراندازد.

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْاْ إِلَى مَا أَنزَلَ اللّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنكَ صُدُودًا ) سوره نساء ايه/61 و چون به ايشان(منافقين) گفته شود به سوى آنچه خدا نازل كرده و به سوى پيامبر (او) بياييد  منافقان را مى ‏بينى كه از تو سخت روى برمى ‏تابند.

وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا ) سوره نساء ايه64

و ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر آنكه به توفيق الهى از او اطاعت كنند و اگر آنان (منافقان ) وقتى به خود ستم كرده بودند (عوض اينكه محاكمه را بنزد طاغوت ببرند) پيش تو مى‏آمدند و از خدا آمرزش مى‏خواستند و پيامبر [نيز] براى آنان طلب آمرزش مى‏ كرد قطعا خدا را توبه‏ پذير مهربان مى‏ يافتند .   

فَلاَ وَرَبِّكَ لاَ يُؤْمِنُونَ حَتَّىَ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لاَ يَجِدُواْ فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسْلِيمًا) و65  ولى چنين نيست به پروردگارت قسم كه ايمان نمى‏آورند (منافقان) مگر آنكه تو را در مورد آنچه ميان آنان مايه اختلاف است داور گردانند سپس از حكمى كه كرده ‏اى در دلهايشان احساس ناراحتى [و ترديد] نكنند و كاملا سر تسليم فرود آورند.

وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا:  

 و ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر آنكه به توفيق الهى از او اطاعت كنند و اگر آنان (منافقان ) وقتى به خود ستم كرده بودند (عوض اينكه محاكمه را بنزد طاغوت ببرند) پيش تو مى ‏آمدند و از خدا آمرزش مى‏ خواستند و پيامبر [نيز] براى آنان طلب آمرزش مى ‏كرد قطعا خدا را توبه ‏پذير مهربان مى ‏يافتند .   

  از این ایه وسایر ایات قران كريم استنباط میشود كه اینگونه  استغفار در مورد حق الناس بیان شده است یعنى گنهكاری كه میخواهد گناهش بخشیده شود باید هما ن  كسی را كه بوی تعدی وتوهین واذ یت كرده است شفیع قرار داده و ازاو خواستار شود كه او را عفو كرده وراضى گردد وبعد از ان ازخدا نیز برای گنهكار امرزش مسألت نماید و ما قبل ایه مذكور حاكى ازاین است كه یكعده اي از منافقان در باره قضیه أی ، محاكمه را پیش یكى از علمای یهود بردند درصورتیكه میبایست قضاوت را بر پیامبر اسلام كه مطاع بود وا گذار كنند واین موضوع نسبت به رسول اكرم (ص ) اشكارا توهین بود بنا بر این درمقام استغفار مؤظف بودند كه به حضور پیامیر (ص) بیایند  وازاو عفو وامرزش بخواهند تا اینكه حضرت  خودش ایشان را ببخشد و از خدا نیز برای انان طلب امرزش  كند همچنین   در سوره منافقون ايه /5 ایه  كه میفرماید :

 اذا قیل لهم تعالوا یستغفر لكم رسول الله لووا رؤسهم ورایتهم یصدون و هم مستكبرون :

هنگامیكه به منافقان گفته میشود بیائید پيامبر خدا برای شما استغفار كند سرهای خود را می پیچند(روي گردان میشوند) وانان رامیبینى كه مردم را از راه خدا  باز میدارند درحالیكه استكبار كنندگانند .

دراین ایه نیز  اگردقت شود معلوم خواهد شد كه منافقان برای جلو گیری از بیشرفت حقایق به حضرت پیامبر(ص) شكنجه وازار وتوهین روا میداشتند بنا بر این مؤظف بودند كه برای استغفار درمرحله اول نزد پیامبر امده واز آن حضرت طلب عفو ومغفرت نمایند وبعد از انكه حضرت ازحق خود گذشت ازخدا نیز برای ایشان مغفرت بخواهد .

 

 درخاتمه میگوئیم که اين امر (اگر قرار ميبود كه هركس مرتكب هر گناهی که میشد  میبائیست نزد  پيامبر رفته وبه گناه خود اقرار نماید) اشكالات دیگری  رانیز در بر دارد مثلا  در صورتیكه  تمام گنهكاران درنزد رسول الله ص) به گناه خود اقرار نمایند حجب وحیائی كه لازم است میان رسول الله (ص) ومردم وجود داشته باشد از میان میرود. گذشتهاز آن چون تعداد مقصرین بیشتر است هرگاه تمام انها برای هرگناهی كه مرتكب میشدند مؤظف باستغفار از پيامبربودند ، دراین صورت اوقات شریف رسول الله صلى الله عليه وسلم صرف استغفار باین وآن میشد ،البته اوقات رسول اكرم صلى الله عليه وسلم خیلی گرانبهاتر از ان بود كه دراین امر جزئی صرف شود وعلاوه بر این از وظائف مهمی كه از طرف خداوند بر او محول شده بكلی باز میماند  .

 

نتیجه-

بنا بر انچه كه ذکر نموديم از ایه( تعالوا یستغفر لكم رسول الله )  ونظا ير آن هرگز مستفاد نمیشود كه هركس مرتكب گناهى شود باید نزد پيامبر صلى الله عليه وسلم رفته وبه گناه خود اقرارنموده وبوسیله پيامبر صلى الله عليه وسلم ازخدا امرزش بخواهد ، بلكه این ایات درموارد خاصى كه در بالا شرح داده شد نازل گردیده  است .

 

اينهم ايات ديگري كه الله متعال جواب انان را كه به نام دين، حق امام، وجوهات  وخمس ، بوسيلۀ دين نان ميخورند وعوام الناس رابه سوى قبور سوق مي دهند ميفرمايد:

 (اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لاَ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَن يَغْفِرَ اللّهُ لَهُمْ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ  .التوبه ايه 80)

 ( اي محمد ) چه براى آنان (منافقان ) آمرزش بخواهى يا برايشان آمرزش نخواهى [يكسان است‏ حتى] اگر هفتاد بار برايشان آمرزش طلب كنى هرگز خدا آنان را نخواهد آمرزيد چرا كه آنان به خدا و فرستاده ‏اش كفر ورزيدند و خدا گروه فاسقان را هدايت نمى‏ كند .

( . سَوَاء عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ.منافقون/ايه 6 )

(اي محمد ) براى آنان (منافقان) يكسان است چه برايشان آمرزش بخواهى يا برايشان آمرزش نخواهى خدا هرگز بر ايشان نخواهد بخشود خدا فاسقان را راهنمايى وهدايت نمى‏ كند.

ولي در همان سوره نساء خطاب به گنهكاران  ميفرمايد هركس كه به خود ظلم يا كار بدي را انجام داده باشد ميتواند مستقيم به پروردگارش روى اورده واز الله متعال بدون واسطه امرزش بخواهد الله متعال غفور ورحيم است :

  وَمَن يَعْمَلْ سُوءًا أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللّهَ يَجِدِ اللّهَ غَفُورًا رَّحِيمًا.نساء110.

 و هر كس که كار بدى كند يا بر خويشتن ستم ورزد سپس از خدا آمرزش بخواهد خدا را آمرزنده مهربان خواهد يافت:

  

نقل قول از جناب افضليار .اللهم رب هذه الدعوة التامة، والصلاة القائمة، آت محمداً الوسيلة والفضيلة، وابعثه الله مقاماً محموداً الذي وعدته، إنك لا تخلف الميعاد

خداوندا ، اين ( اذان ) همان دعوت كامل و تمام است ، و نمازى است بر پاى داشته ،  به محمد همان وسيله و فضيلتى بده ، و اورا بر آن مقام و منزلتى بزرگ و شايسته ( مقام محمود ) كه به او وعده داده اى در روز بعث ( روز رستاخيز ) زنده گردان كه تو ( خدا ) وعده ات را هرگز خلاف نمى كنى. 

 

جواب ما:

اين دعا كاملا درست وصحيح وسنت است واز ابتداتا انتهاء اش طلب وسيله وفضيلت از الله متعال وخالق ارض و سماواة به رسول گرامى اسلام ميباشد .

 

نقل قول از جناب افضليار. كساني كه توسل را شرك می ‌دانند حرفشان تنها در صورتي درست مي بود كه ما براي وسائط و ابزار اصالت و استقلال قائل مي شديم.

 

جواب ما:

واعظان كاين جلوه در محراب و ممبر مى كنند

چون به خلوت مي روند ان كاري  ديگر ميكنند

 

 اين هم يكى از دعاهاى كه دركتاب (مفاتيح الجنان) درمورد نماز صاحب زمان نوشته شده ودعايی است كه موجب شرك وضد قران را خوانده ميشود.  

«یا محمد یا علی یا علی یا محمد أکفیانی فإنکما کافیای یا محمد یا علی یا یا علی یا محمد انصرانی فإنکما ناصرای، یا محمد یا علی یا علی یا محمد احفظانی فإنکما حافظای یا مولای یا صاحب الزمان الغوث الغوث الغوث أدرکنی أدرکنی أدرکنی»

تاآخر دراین دعاء: اولاً،غیرخدارا ميخوانند که شرک و ضد ده‌ ها آیات قرآن است که از آن جمله در سورة جن فرموده:

(فَلا تَدْعُو مَعَ اللَّهِ أَحَدا(جـن18). یعنی:احدی راباخدا نخوانید.       

 

قل انما ادعو ربي ولا اشرك به احدا : سوره جن ايه 20)

 بگو (اي يمحمد) فقط   پروردگارم را ميخوانم واحدى را شريك او نمى كنم ، ايا اين صاحب زمان شما قران نخوانده سوره زمر ايه 36 ميفرمايد( اليس الله بكاف عبده)

ايا الله كفايت كننده بنده ا ش نيست؟

ونساء ايه /6(وكفى باالله حسيبا )

الله حساب رسي را كافى است ،

 ونساء/ 45(وكفى باالله نصيرا)

 وكافى است كه الله ياور شما باشد . الله متعال فرموده من براي نصرت وحساب وساير امور كافى هستم ولى شما ميگوييد يا محمد يا علي شما دوتا مرا كفايت وياري ونصرت دهيد.

اما اين دعا سازان دعائی ساخته اند كه يا محمد ويا علي احفضانى) يعنى يامحمد يا على مرا حفظ كنيد،

 الله متعال در سوره هود ايه 57 فرموده (ان ربى على كل شيء حفيظ )

پروردگارم حافظ ونگهبان هرچيز است   :

ودرسوره نساء ايه ي 80/فرموده فما ارسلناك عليهم حفيظا ) وسوره شورى ايه ي/ 48  ( فما ارسلناك عليهم حفيظا

ماتورا ( اي محمد) براى انان  نگهبان نفرستاده ايم ،

 ودر سوره انعام ايه /107فرموده (وما جعلناك عليهم حفيظا  وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِوَكِيلٍ)

 ونگردانيديم ترا(اي محمد) بر ايشان نگهبان و تو وكيل آنان نيستى…..

وايات ديگرالله متعال به رسول خود ميگويد تو حافظ ديگران نيستى ، ما تورا حافظ و نگهبان قرار نداديم

 ايا آن كسي  كه به امام وامام زاده، وصاحب زمان خيالى  ميگويد، الغوث ويا ادركنى ويا به فريادم برس فكر نكرده كه غير ازالله متعال فرياد رس نيست  ايا رسول الله وساير أنبياء كجا خودرا فرياد رس مردم خوانده اند آن هم بعد از وفاتشان .

پس نميدانيم که دلايلی روشنتر ، بهتر و واضحتر از دلايل قرآنی کدام دلايل خواهند بود که  اين دوستان مارا از خواندن غير خدا و فرياد رس، دستگير و حفاظت کننده دانستن غير خدا منصرف ساخته و مطابق آيات واضح و روشن قرآن خداوند يگانه را حاجت روا، فرياد رس، بخشندۀ گناهان، حفاظت کننده و…. بدانند؟.

 

شفاعت:

افراد مذکور معتقد اند كه انتخاب شفيع به اختيار زوارقبور است، ولي الله متعال انتخاب شفيع را فقط حق خود دانسته و اين حق را از مخلوق سلب کرده و در مورد شفاعت ملائکه فرموده: ﴿وَكَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئاً إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللهُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَرْضَى﴾ = و در آسمان چه بسيار فرشتگاني که شفاعتشان سود نبخشد مگر پس از آنکه خداوند براي کسي که بخواهد و راضي شود رخصت دهد (النجم/26). و نيز فرموده: ﴿وَلَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ﴾  = هيچ شفاعتي نزد پروردگار براي کسي سودي ندارد مگر براي کسيكه حق دربارة او رخصت دهد (سباء/23). و در اين زمينه شاعر چنين مي‌فرمايد:

 

اگر خداي نباشد ز بنده‌اش خشنود           شفاعت همه پيغمبران ندارد سود

 

اولاً اگر به صرف زيارت کسي مستحق شفاعت شود بايد تمام  منافقين كه  حضرت رسول صلى الله عليه وسلم  را زيارت کردند و همچنين تمام فساق و فجاري که به زيارت قبرها رفته‌اند همه وارد بهشت و مشمول شفاعت گردند و ديگر قانون قرآن و عقاب و حساب لغو گردد!!.

ثانياً در آيات قرآن به افراد انسان حتي انبياء اجازۀ شفاعت آن چنان كه اخوند هاى صفويه وحجتيه ي قم خيال مي ‌کنند داده نشده و هيچ آيه‌اي چنين صراحتي ندارد، بلکه حتي نسبت به مؤمنين شفاعت را در قيامت نفي نموده و فرموده: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ﴾ = اي مؤمنين از آنچه روزي شما کرده‌ايم انفاق کنيد قبل از آنکه روزي فرا رسد که در آن نه داد و ستد و نه دوستي و نه شفاعتي دادرس انسان باشد  (البقره/254).

ثالثاً بعضي از آيات قرآن شفاعت را منحصر به خدا نموده چنانکه مي‌فرمايد:

﴿مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ﴾ = آيا يادآور نمي‌شويد که جز خدا سرپرست و شفيع ديگري نداريد؟ (السجده/4) و نيز فرموده:

﴿قُلْ لِـلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعاً﴾  = بگو که شفاعت تماماً از آن خداست (الزمر/44).

رابعاً اگر از بعضي آيات قرآن چنين برداشت مي‌ شود که ملائکه شفاعت مي‌ کنند بايد دانست که اين شفاعت بعد از اجازه خداوند بوده‌است و در ضمن بايد دانست که نمي‌‌ توان انبياء و اولياء را بر ملائکه در کارهايي که انجام ميدهند به قياس گرفت، مثلا طبق قرآن ملائکه افراد انسان را قبض روح مي‌ کنند در صورتي که نمي‌‌توان گفت انبياء و اولياء نيز چنين کاري را انجام مي ‌دهند. علاوه بر اين شفاعت ملائکه و انبياء و اولياء همان رحمت إلهي است که توسط ملائکه و شايد انبياء و اولياء به مشفوع ‌له ابلاغ مي ‌‌شود. زيرا فقط خدا به حال بندگان آگاه بوده و از رفتار و کردار ايشان مطلع است. آيات قرآن نيز به اين مطلب صراحت كامل دارد.1

وبعضي از دكان داران دينى  مي گويند چون رسول الله در روز قيامت شفاعت مي کند. پس جائز است که ما به او متوسل شويم.

درجواب اين عده بايستي گفت:   که رسول الله صلي الله عليه وسلم در روز قيامت صاحب چند نوع شفاعت مي باشد. ولي اينرا نبايد فراموش کرد که الله تعالي است که به رسول الله صلي الله عليه وسلم اجازه مي دهد از افرادي که او (يعني الله) از آنها راضي است شفاعت کند. پس مي بينيم که مالک اصلي شفاعت الله سبحانه و تعالي است چون بايستي که شفاعت به اجازه او باشد و همچنين از افرادي شفاعت مي شود که الله تعالي از آنها راضي باشد. بنا بر اين صحيح نيست که انسان دست به دعا بلند کند و بگويد:  يا محمد اشفع لي .   اي محمد مرا شفاعت کن . و يا اينکه بگويد:    يا محمد اغفرلي ذنبي ) ( اي محمد گناه مرا بيامرز:  و…….. بلکه صحيح اين است که بگويد:  اللهم ارزقني شفاعة محمد صلي الله عليه وسلم  :  الهي مرا از شفاعت محمد صلي الله عليه وسلم بر خوردار کن . و اينکه بگويد: اللهم لا تحرمني من شفاعة محمد صلي الله عليه وسلم :

: الهي مرا از شفاعت محمد صلي الله عليه وسلم محروم مگردان .

 

 اين ايه مباركه درباره ي غزوة بدر ميباشد ياران وشا گردان مكتب النبوي كه در هرحالت فقط الله متعال را به فرياد ميخواندند:  

إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجَابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلآئِكَةِ مُرْدِفِينَ)سوره انفال ايه /9.

[به ياد آوريد] زمانى را كه پروردگار خود را به فرياد مى‏طلبيديد پس دعاى شما را اجابت كرد كه من شما را با هزار فرشته پياپى يارى خواهم كرد .

 

والحمدالله رب العلمين .

والسلام عليكم ورحمت الله وبركاته

 

1 – علامه برقعى

 

 

 

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *