اسلام ؛ معارضین و مدافعین
درین چند دهه اخیر "جنجالی" فروکش نمیکند که جنجال دیگری سر میکشد و مردم را بخود مشغول میکند.
این جنجال بازی ها غالبا پیرامون اسلام و آنچه مربوط به عقیده مسلمانان میشود ربط پیدا میکند. قهرمانان این دارو مدارها غالبا روی عواملی که بدور از جوانب علمی و تحقیقی میباشد ، خود را بخاطر تحقق اهداف خاص شان در دائره مناقشه و احیانا مشاجره قرار میدهند و از این طریق خود را بهدف خود نزدیکتر میسازند.
بعد از اینکه گرد و غبار جنگ دوم جهانی اندکی فروکش کرد، زورگویان پیروز در این کشمکش هسته سازمان ملل را در ظاهر بخاطر امن و صلح جهانی و در اصل بخاطر تضمین منافع اقویا گذاشتند ، همزمان با آن مسودۀ را بنام حقوق بشر نیز طرح کردند که تنها حامی منافع همین قدرتمندان بود و بگونه حربه برضد ضعفاء از آن استفاده برده و میبرند.
در همین مسوده موسوم به حقوق بشر از اصل آزادی و احترام به عقاید مردم یاد آوری شده است ، ولی واقعیت چیزی دیگری را نشان میدهد.
اسلام که آئین جزء بزرگی از خانوادۀ بشری را تشکیل میدهد هرگز از این قانون مستفید نمیشود بلکه منافقانه با استناد بمواد دیگری از همین قانون به شکل زننده یی مورد هجوم و تجاوز قرار میگیرد .
مدعیان حقوق بشر هرگز برای یک مسلمان حقی را که برای غیر مسلمان قایل اند نمیپذیرند. اگر بر پیامبر ، قرآن ، اماکن مقدسه و یا شخصیت های معتبر اسلامی تجاوز صورت گیرد خیلی ساده پنداشته شده و چه بسا که این مدعیان حقوق بشر در کنار متجاوز البته با استدلال های یکجانبه قرار میگیرند و یا سکوت میکنند، در حالیکه اگر برخورد مماثل با دیانتهای خودشان صورت گیرد آنگاه جهانی از غوغا را براه میندازند.
اگر مسلمان وحشیانه شکنجه شد، به هزارها افراد بیگناه کشته شد، و یا از اعضای وجود کشته شدگان مسلمانان چه افراد عادی باشند یا مخالفین و جنگجو ، قطعاتی را بریده و آنرا بشکل یاد گاری و افتخار با خود نگه داشت ، چیزی است کم اهمیت اگر بکلی از آن چشم نپوشند. در حالیکه وقتی مسلمانی متهم شود که ثبوت قطعی هم نیست انگاه محکمه های بین المللی دائر میگردد، سازمان های جهانی میجوشد و تا از حق بشری دفاع کنند!.
ازاین ما جراها که بر علیه مسلمانان براه افتیده بود یکی هم تهدید کشیش " تیری جونز"بود که قران را میخواست بسوزاند. واکنش های مختلفی نشان داده شد ، مدعیان دیموکراسی وحقوق بشر با عذر و زاری از این کشیش درخواست کردند که این کار را نکند، اما نه بخاطر اینکه این عمل ذاتا بداست ، بلکه بخاطر اینکه حیات عساکرشان را در افغانستان و عراق بخطر میندازد. از وی خیلی احترامانه و با تضرع خواستند تا لطف نموده و اینکار را (( شاید فعلا )) انجام ندهد.
در این جا هیچ کسی و هیچ دستگاه اطلاعات جمعی قضیه را به همه میسیحیان و یا دیانت مسیحی ربط نداد، مراجع مسیحیت را در دائره اتهام قرار ندادند. اما اگر چند مسلمان نمایی که ضرر شان به اسلام بیشتر از غیر مسلمان رسیده است کاری را کردند، رسانه ها و شخصیت ها و انجمن ها همه، تیر شان را هدف دیانت و عقیده اسلامی قرار دادند.
در زمان حاضر هجوم بر عقیده و مقدسات اسلامی به مودی مبدل شده است ، و احیانا بشکل زینه و نردبانی برای بلند شدن به هرم شهرت و ثروت و منصب بوده ، و برای عده هم بمجوز پیدا کردن برای پناهندگی در غرب مبدل شده است.
هرگمنام و بی منصبی اگر بخواهد صاحب شهرت و مقامی شود آسان ترین راه هجوم و بد ورد گفتن به معتقدات اسلامی و مسلمانان است ، که غالبا بدور از حقیقت و واقعیت ها بوده با برداشتهای نادرست خودشان همراه است.
چه بسیارند از این گونه افراد که اصلا از اسلام و قرآن چیزی نمیدانند ولی آنرا میخواهند محکوم کنند. چیزی که به آن تیری جونز کشیش اعتراف کرده و گفت من اصلا نمیدانم در قرآن چه است ! اما میخواهم آتشش زنم!.
در دنیا هیچ گروه ،عقیده و مفکوره چنین ساده و آسان مورد هجوم افراد عادی و رسمی قرار نمیگیرد که عقیده اسلامی و مسلمانان قرار میگیرند ، تا جاییکه اکثر مسلمانان در کشور های اروپا و امریکا در یک حالت خوف و ترس بسر میبرند.
از جانبی هم عده یی از مسلمانان بجای اینکه با چنین حرکات و هجمات عاقلانه برخورد کنند یکسره عقل را بکنار گذاشته با احساسات نارس و بی فایده و احیانا برای اهداف دیگری عکس العمل های نشان میدهند که آب به اسیاب مخالفین میریزند.
وقتی سلمان رشدی کتابش را بر علیه معتقدات اسلامی نوشت ، عکس العملهای ناسنجیده عده یی از وی قهرمانی ساخت که تا حد پیشنهاد بدست آوردن جائزه نوبل رسید ، در پهلوی اینکه این برخورد ( که بعدها واپس گرفته شد) از مسلمانان چهره خشن دیگری را ترسیم نمود.
فعلا هم در افغانستان با وجود اینکه تیری جونز بعد از بدست آوردن شهرت و مقام نزد افراطی های راست و مذهبی غربی ، از بجا آوردن تهدیدش منصرف گردید، بازهم عده یی از هموطنان ما بخاطر وی چه آسان کشته و زخمی میشوند.
مگر ما خون زیادي داریم؟