بن دوم امید ها و یأس ها!
احمد خالد جمال زاده
آنگاه که در پی دو حادثۀ هولناک و بهم پیوسته نهم و یازدهم سپتامبر 2001 میلادی بحران کشور ما با بحران جهانی گره خورد،سایر ملت های دنیا غم شریک ملت ما شدند و در سحرگاهی که اشعۀ های زرین خورشید،فضای مه آلود شهربن را در می نوردید،طومار جنگ تحمیلی 23 ساله در افغانستان نیز در هم می پیچید، و سنگ بنای تحولی گذاشته می شد که برای اسلام آباد خوشایند نبود و به آن مضطربانه نگاه می کرد و مردمان سایر کشور های دنیا نیز ناباورانه به آن می نگریستند که ناگهان موافقتنامه تاریخی «بن» در ماه قوس 1380 برابر دسمبر 2001 میلادی تحت نظارت وضمانت سازمان ملل متحد و جامعه بین المللی از طرف شخصیت های مهم سیاسی و نظامی و جناح های مختلف سیاسی افغانستان که طرفدار اعادۀ صلح و آسایش در کشور بودند،به امضأ رسید،این پیش آمد عظیم،مردم دنیا را شگفت زده و ملت افغانستان را که غرق در اندوه و نا امیدی بودند،سرشار از شادی و امید ساخت.
و پس از تشکیل اداره وقت حکومت داری مدرن در افغانستان مورد استفاده قرار گرفت ودر فیصله نامه کنفرانس بن هم عناصری از حکومت داری مدرن (دموکراسی،حقوق بشر،حاکمیت قانون ) ذکر شده بود.اما متأسفانه که در این کنفرانس بر ساختار ها، شیوه های اجرایی حکومت داری،طریقه ها و طرح های مشخص مدیریتی چیزی نیامده بود. کنفرانس بن که در نخستین روزهای زوال نظام طالبانی در شهر بن آلمان برگزار گردید بیشتر بر محور تقسیم قدرت سیاسی می چرخید. و در کل گفته میتوانیم که شرکت کننده گان این کنفرانس از کسانی بودند که در قضایای کشور از گذشته و حاضر به نحوۀ ذیدخل بودند. بنابرین کمتر توجه ای بر چالش ها و مشکلاتی مدیریتی قدرت سیاسی در کشور نشد.
جامعه بین المللی که از بازی گران اصلی کنفرانس بن بود در گزینش شرکا دچار لغزش گردید و شرکا خود را از میان کسانی برگزید که مردم افغانستان نسبت به آنها به دیده بی اعتمادی می نگریستند و این مسئله باعث شد تا روحیه مردم که در نتیجه توجه جامعه بین المللی و کشور های بزرگ جهان شکل گرفته بود به یأس مبدل گردد.
و از سوی دیگر افراد برگزیده شده از سوی جامعه بین المللی در کشور اصلاً بر مواد مندرجۀ کنفرانس بن خود بی اعتنا بودند چه رسد به اینکه در تطبیق آن تلاش نمایند آنها به دموکراسی ارزشی نه تنها قایل نبودند بلکه مخالف سرسخت آن بودند و بار ها تناقض گویی ها را میان جامعه بین المللی و ساختار جدید افغانستان باعث گردید.و همچنان خواستند ارزش های مانند حقوق بشر،حاکمیت قانون و جامعه مدنی را توسط ناقضین این ارزشها که هیچ گونه باورمندی به این ارزش ها نداشتند،پیاده کنند. و این طرح نامیمون نه تنها هیچ مفیدیتی برای مردم و دولت افغانستان نداشت بلکه مواد مندرجه کنفرانس را هم به چالش کشاند.
با در نظر داشت ترکیب فوق و گذشت چندین سال از حکومت موقت،حکومت عبوری،تدویر لوی جرگه، تدویر انتخابات ریاست جمهوری و بالاخره تدویر انتخابات شورا های محلی و انتخابات هر دو مجلس شورای ملی که از طرف دولت افغانستان و مسئولین ذیدخل بیرونی مورد تائید قرار گرفت،انتظار میرفت که اوضاع روز تا روز بهبود یابد ولی برعکس اوضاع روز تا روز وخیم تر شده رفت.
هر اندازه ایکه کشور های ذیدخل بین المللی و خاصتاً ایالات متحده امریکا تلاش کردند و می کنند نتیجه مثبت بدست نمی آید. زیرا ساختار سیاسی دولت البته تعداد زیاد آن از لحاظ ترکیب خود در تضاد با اعمار یک جامعه مدنی بوده وبا آن هیچگونه علاقه مندی و دلچسپی ندارند. عده ی هم در حال تحکیم مواضع و برنامه های شخصی و یا گروپی خود بوده و با چگونگی مسایل امنیتی و ثبات کشور در قدم اول کار خود نمی نگرند و هیچ نوع علویت نزدشان ندارد، بلکه آنچه برایشان مهم است موقف شخصی ویا تحکیم موقف گروپی شان بوده و از موجودیت خود برای رشد جوانب مختلف امورات خود و حلقه مربوط شان در تلاش اند.جنگ وجود دارد، مکاتب به آتش کشیده میشوند.فساد اداری جاری است،اصل شایسته سالاری وجود ندارد،اداره خدمات ملکی در نصب افراد وابسته به مسولین آن اداره تلاش می نماید،نارضایتی وجود دارد که همه ارگان ها از آن سخن میزنند،قاچاق مواد مخدر به سرعت مافوق صوت در حرکت است، مسؤلین ترافیک مواد مخدر و منفعت بران،آن قرار افواهات همه کاره اند،قرار اظهار وزیر داخله افغانستان که اعلام کرده بود برخی والیان و فرماندهان پلیس در ولایات کشور از مقام های خود سوء استفاده می کنند. اکثراً روسأ نهاد های تحصیلی کشور در جذب افراد وابسته به قوم و ملیت شان در تلاش هستند.در نهاد های تحصیلی کیفیت خیلی پائین است که باعث کم شواد شدن و بی سواد ماندن اولاد وطن شده، نظم اصلاً وجود ندارد،شعار به حد زیاد است که تمام برنامه های رسانه ها را احتوا نموده ،فقر و بیکاری از چالش های اساسی که هروز کشور را به بحران خطرناکتری مواجه می سازد.
ضعف در مدیریت و رهبری، از دشواریهای جدی «حکومت داری خوب»، به حساب میآید. در این مدت، کنفرانس های بینالمللی در پاریس، هاگ و لندن راهاندازی شدند. در هر سه کنفرانس، تعهدات جامعه جهانی پیرامون افغانستان، بازنگری شد و وعدههای بیشتر همکاری به افغانستان ارایه گردید. در کنفرانس پاریس، بر نقش شفافیت تاکید زیادی صورت گرفت؛ حتا گفته شد، که ادامه کمکهای جامعه جهانی، مشروط به شفافیت و حسابدهی دولت افغانستان خواهد بود؛ اما، با وجود این تاکیدات، تغییرات خاصی اتفاق نیافتاد.
حالا پرسش اساسی در اینجاست که بن اول با همه این لغزشها و مشکلات نتوانست صلح و امنیت را به افغانستان بیآورد،ونه تنها گروههای ناراضی از دولت افغانستان دست از سلاح برنداشتند بلکه روزتا روز به تعداد ناراضیان افزوده می شد. بن دوم چه دردی را دوا خواهد کرد و مردم مظلوم افغانستان صاحب کشور با ثبات خواهد شد؟ آیا صلح به افغانستان برخواهد گشت؟آیا دیگر نیروهای بین المللی مردم بیچاره را در حملات شبانه شان بشکل مظلومانه شهید نخواهد ساخت؟ چه تضمینی وجود دارد؟ این ها و صدها و هزاران پرسش دیگری که در ذهن مردم کشور لاجواب باقی مانده است و گذشت زمان حقیقت مسئله را ثابت خواهد ساخت.
در آستانه برگزاری کنفرانس بن دوم دولت پاکستان که نقش محوری را در صلح و امنیت منطقوی دارد از حضور در این کنفرانس خوداری کرد و گفته میشد که تحریم بن دوم از سوی دولت پاکستان بهانه ای برای باج گیری از غرب بوده است و حالانکه بن دوم روز گذشته با افتتاحیه حامد کرزی رئیس جمهور کشور ،بانک مون دبیرکل سازمان ملل متحد و اندرامیرکل صدراعظم آلمان آغاز گردید. خالد رحمان صاحب نظر پاکستانی قطع رابطه با پاکستان را برای امریکا خطرناک خوانده گفت:« قطع رابطه با پاکستان جنگ ده سالۀ افغانستان را نا کام خواهد ساخت». در همین حال صدر اعظم آلمان چند لحظه قبل از شروع کنفرانس بن دوم گفت:«صلح در افغانستان،صلح در منطقه است. آنچه در کنفرانس بن دوم فیصله خواهد شد به نفع منطقه خواهد بود».نمی دانم که گفته های صدر اعظم آلمان تا چه اندازه تحقق خواهد یافت؟زیرا عدم حضور پاکستان در این کنفرانس مخالفت مستقیم آن دولت با صلح در افغانستان است همانطوریکه یک افغانستان با ثبات به نفع پاکستان و شرکای آن نیست.
و امروز دولت پاکستان یک بار دیگر با راه اندازه حملات انتحاری در شهر های کابل، مزار شریف و قندهار که صدها افغان بیگناه را به خاک و خون کشانید،قدرت نمای خود را به دولت افغانستان و شرکای جهانی آن نشان داد که پاکستان از پایه های اساسی بی ثباتی در افغانستان می باشد و اکثراً حملات انتحاری و نا امنی ها از سوی آن کشور در افغانستان راه اندازی می گردد.
نویسنده : احمد خالد « جمال زاده »