تحلیل کلی از وضعیت زنان افغانستان
نوشتۀ زاهد اساس
مقدمه:
زنان افغانستان در دوره های گذشته تاریخی شاهد برخورد های نا مأنوس و نا متجانس از سوی دولت مردان بوده اند،ازجانب تعدادی از افراد ا زنان موجود ناقص العقل و ناقص الخلقه پنداشته شده و از کوچکترین حیثیت ذاتی و کرامت انسانی بر خوردار نبوده اند.
تبعیض، ظلم، تعدی و انواع خشونت های روحی و جسمی بر زنان تحمیل میشد که مغایر ارزش های اسلامی و قوانین انسانی میباشد. مثلاً از دیدگاه اسلام:
خداوند (ج) در قرآن کریم میفرماید: " ان اکرمکم عندالله اتقاکم " یعنی به تحقیق گرامیترین شما نزد پروردگارتان با تقوا ترین شماست. این نشان میدهد که آیه مبارکه فوق هر دو طیف از جامعه ( زن و مرد ) را شامل میشود، خواه زن باشد یا مرد مگر با تقوا باشد نزد پروردگار گرامی و عزیز است و خداوند ارزش زنان را همسان با مردان در نظر دارد، در جای دیگر خداوند (ج) میفرماید: " من شما را از یک مرد و یک زن آفریدم تا در کنار هم آرام بگیرید " این فرموده بیانگر این واقعیت است که زنان در کنار مردان و مساوی با مردان از آرامش و امنیت روحی و جسمی باید برخوردار باشند نه اینکه زن وسیله باشد در خدمت مردان و مثال های دیگر…
همچنین در قوانین انسانی در بسیاری از اعلامیه ها، کنوانسیون ها، قرارداد ها و معاهدات دو جانبه و چندین جانبه حقوق زنان به عنوان نصفی از پیکر جامعه تسجیل یاقته است.
مثلاً: ماده هفت اعلامیه جهانی حقوق بشر صراحت دارد که ( همه در برابر قانون مساوی هستند و حق دارند بدون تبعیض بطور یکسان از حمایت قانون برخوردار شوند…). ماده ششم اعلامیه اسلامی حقوق بشر چنین مشعر است ( الف: در حیثیت انسانی، زن و مرد برابر است و به همان اندازه که زن وظایف دارد، از حقوق نیز برحوردار است…).
بند الف ماده دوم کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان چنین صراحت دارد: گنجانیدن اصل مساوات زن و مرد در قانون اساسی و سایر قوانین مربوط هر کشور چنانچه تا کنون منظور نشده باشد…).
اما در مقطع از تاریخ به مجاهدت ها، از خود گذری ها و فدا کاری های زنان بر میخوریم که برای حفظ استقلال، تمامیت ارضی،ارزش های اسلامی و کرامت انسانی مبارزه نموده است و در برابر بی عدالتی ها مبارزه نموده و درس شهامت و فداکاری را به دیگران آموخت و آموختانده اند که زنان هم میتوانند در کنار مردان بر علیه ظلم و استکبار و تجاوز مبارزه نمایند، زنان میتوانند به دفاع از حیثیت، ناموس کشور شان بپردازند و میتوانند درس عبرت بدهند برای متجاوزان روزگار که ما نمونه های بارز آنرا در تاریخ کشور خود داریم.
اما نویسنده به مقطع مشخص از تاریخ ( از آوان ظهور طالبان تا اکنون ) به وضعیت زنان اشاره مختصر نموده است.
الف: وضعیت زنان در زمان حکومت طالبان:
طوریکه مبرهن و آشکار است در دوران حکومت طالبان همه ارزش های جامعه اسلامی ما فرو ریخت، انسان ارزش ماهیوی خود را از دست دادند، با انسان این مرز و بوم برخورد های خشن و غیر انسانی صورت میگرفت، قتل های عام، خشونت های جسمی و روحی، ذبح نمودن انسان، چور و چپاول، تجاوز به عنف و عفت، اعدام های مخالف معیار های قبول شده انسانی و اسلامی، تحت فشار قرار دادن مردم از طریق تحریمات اقتصادی و صدها مشکلات دیگر از مشخصات بارز دوران حکومت طالبان ثبت تاریخ گردید.
اما خشونت های اعمال شده علیه زنان بسیار فاجعه بار تر و غیر انسانی تر بود که همه موازین و ارزش های اسلامی را زیر پاه گذاشت.
طالبان که تحت نام اسلام و عدالت اسلامی به افغانستان آمدند بنام اسلام زنان را محروم از حقوق حقه شان نمودند و به حصار های خانه محبوس نمودند، درهای مکاتب را بروی شان مسدود ساختند، از فعالیت های سیاسی و اجتماعی باز ماندند. و حتی اجازه نداشتند که به بیرون از خانه های خود برآیند تا مبادا به ایمان مردان صدمه وارد شود و چشم شان به زنان بیفتد و حوس شیطانی آنها گل کند، تا مبادا جامعه فاسد شود و اسلام آسیب ببیند. اما بیخبر از اینکه خداون (ج) خطاب به مردان میکند و میفرماید که چشمان تانرا از دیدن زنان نا محرم باز دارید و به زنان نا محرم با نگاه غرض الود نبینید. این هم هدایت خداوند (ج) است بخاطر امنیت اجتماعی زنان تا زنان با خیال آسوده و آرام به کارهای روزمره خود و فعالیت های اجتماعی بپردازند، تا زنان ابتکارات و خلاقیت های خود را به نمایش بگزارند و در کنار مردان برای آبادانی این کره خاکی تلاش نمایند.
زن یعنی مادر، یعنی عاطفه، یعنی مهر و محبت و نمادی از صداقت و ایمان داری، این موجود عظیم که تداوم دهنده نسل انسان در کره خاکی است به واسطه طالبان محروم از همه حقوق و آزادی های خود گردیدند.
…..متاسفانه بنام دین از طرف حامیان و داعیان دروغین همه حقوق و آزادی های انسان به ویژه زنان این سرزمین سلب گردید، دین مقدس اسلام که اولین پیام شان ( اقرأ ) است و به تعقیب آن ( الذی علم بالقلم ) یعنی دین که با خواندن و نوشتن نازل میشود و بشارت میدهد به دانایی، علم، آموختن، بصیرت و آگاهی، بنام این دین گروه بنام طالب و حامی دین، دین را ابزار ساخت در جهت عدم آگاهی، عدم آموختن، سرکوب نمودن قلم و خواندن، جهل و نادانی.
در دین که پیغمبر بزرگ شان آموختن علم را بر مرد و زن مسلمان فرض نموده بنام این دین دروازه های مکاتب بروی دختران این سر زمین بسته میشود، معلمان بطور بسیار فجیعانه و ظالمانه سربریده میشوند، مکاتب به آتش کشیده میشوند، دانشگاه ها بروی طیف وسیع از جوانان اعم از دختران و پسران مسدود میگردد، زنان حق رفتن به شفاخانه را نداشتند، ازدواج های اجباری، خرید و فروش زنان و دختران این مرز و بوم، بد دادن دختران در برابر جرمی که اقارب اش انجام میدهد به حیث عرف در جامعه افغانی ما رایج بود و همین اکنون هم در گوشه و کنار این کشور این روال ادامه دارد. خداوند در قرآن کریم میفرماید ( ولاتزرو وازرۂ وزره اخری ) یعنی هیچ گناه کاری بار گناه دیگری را بدوش نمیکشد. به عبارت ساده تر جرم شخصی و مسئولیت شخصی. همچنین پیغمبر (ص) میفرماید: هیچ کس به جرم پدر یا برادرش مورد مؤاخذه قرار نمیگیرد، اما در افغانستان این روال وجود داشت و دارد که این یک فاجعه برای دین، برای مردم و برای زنان افغانستان میباشد.
ب: وضعیت زنان بعد از کنفرانس بن:
کنفرانس بن نقطه عطف در تاریخ افغانستان به حساب میاید. در کنفرانس بن تاریخ افغانستان به نفع ملت و مردم افغانستان به ویژه زنان ورق خورد، بعد از دو و نیم دوره بحران دولت موقت و به تعقیب آن دولت انتقالی که نتیجه مستقیم کنفرانس بن بود بوجود آمد که تا حد قابل توجه زمینه برای حضور زنان در اجتماع فراهم شد و بعد از آن در لویه جرگه اضطراری حضور زنان بسیار گسترده بود و تمثیل از هویت و شخصیت زنان نمودند، در لویه جرگه قانون اساسی حضور شان چشمگیر بود و توانستند که در قانون اساسی افغانستان حقوق خود را به صورت بسیار سیستماتیک تسجیل نمایند.
ماده 22 قانون اساسی صراحت دارد که ( هر نوع تبعیض و امتیاز بین اتباع افغانستان ممنوع است، اتباع افغانستان اعم از زن و مرد در برابر قانون دارای حقوق و وجایب مساوی میباشند ) طوریکه این ماده صراحت دارد در جامعه مرد سالار چون افغانستان حق و حقوق مساوی با مردان برای زنان به عنوان اتباع در قانون اساسی تسجیل یافت و به تأسی از این ماده قانون زنان افغانستان حق کار، فعالیت، اجتماعات، تشکیل نهاد های مدنی و سیاسی و غیره را یافتند، در فصل دوم قانون اساسی حقوق اساسی، سیاسی و مدنی را برای زنان به طور مساویانه به مردان قایل شدند.
به تعقیب آن انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد مطابق ماده 33 قانون اساسی که صراحت دارد ( اتباع افغانستان حق انتخاب کردن و انتخاب شدن را دارا میباشند ) حقوق سیاسی را برای زنان به رسیمت شناخت، برای بار نخست در تاریخ افغانستان و به تأسی از این ماده زن افغان حق این را دریافت نمود که خود را در ریاست جمهوری بصورت عینی و عملی کاندید نماید که ما شاهد آن بودیم، اگر چه در گذشته ها هم در قانون اساسی این حق تسجیل یافته بود مثلاً در قانون اساسی دهه دموکراسی و بعد از آن اما صرف بروی کاغذ باقی ماند و در عرصه عمل تحقق نیافت. حضور گسترده زنان در انتخابات گذشته و همچنین تعداد کاندیدان زن بیانگر این واقعیت است. بعد از آن در انتخابات پارلمانی و شورا های ولایتی حضور زنان بسیار پررنگ بودند و موفق شدند که تعداد زنان را به حیث نماینده گان خود در پارلمان افغانستان و شورا های ولایتی روان کنند به امید اینکه حق و حقوق از دست رفته شان را دوباره تأمین کنند.
حضور زنان در مطبوعات و رسانه های جمعی و ادارات دولتی بسیار فعالانه است و خلاصه هر نوع حقوق مدنی وسیاسی در قانون اساسی برای زنان به عنوان شهروند به رسمیت شناخته شد و زمینه فعالیت شان مساعد گردید.
ج: حال چی باید کرد ؟؟؟
با توجه به بحث فوق باید بگویم که افغانستان یک کشور اسلامی و مبتنی بر ارزش های اسلامیست، و از جانب دیگر یک جامعه کاملاً سنتی است، اسلام با توجه به حق و حقوق ایکه برای زنان قایل است یک مقدار مکلفیت ها را هم به عهده زنان گذاشته است که از آن جمله حفظ حجاب اسلامی و رعایت ارزش های اسلامی است و با در نظرداشت وضعیت موجود جامعه یک سلسله عنعنات، اصول و ارزش ها را باید رعایت کنند، هنوز مشکلات وجود دارد، هنوز مردان فرصت طلب و زنستیز در افغانستان موجود است که مخالف وضعیت فعلی است، هنوز در گوشه و کنار افغانستان خشونت های مادی و معنوی علیه زنان اعمال میشود و تا آن حد این خشونت ها زننده و فاجعه بار است که یکتعداد از زنان آسایش و راحتی خود را در میان شعله های آتش جستجو مینمایند و با گذشت هر سال این روند افزایش پیدا میکند،تا هنوزهم به خرید و فروش زنان و دختران پرداخته میشود و ما شاهد خشونت های هستیم که بر زنان تحمیل میشود. اما دولت، نهاد های مدنی و حقوقی که مجوز فعالیت دریافت نموده با مسولیت پذیری کامل باید این مشکلات را از فراروی زنان افغانستان بردارند، آنهم از طریق ایجاد کورس های آموزشی، مراکز جمع آوری صنایع دستی زنان، برگزاری سیمینار ها و ورکشاپ ها در مناطق مختلف کشور، آگاهی اذهان عامه نسبت به قانون و از آن طریق ایجاد حاکمیت قانون. در پهلوی آن زنان افغانستان مسؤلیت دارند که از فرصت ایجاد شده به نحوه موثر در جهت رفاه خودشان و عامه مردم تلاش نمایند، شئونات اسلامی را رعایت و از ارزش های دموکراسی به صورت مثبت استفاده مطلوب نمایند و با مسولیت پذیری کامل حضور خود را در جامعه نهادینه نمایند، تا باشد که یک جامعه آباد و مبتنی بر عدالت اسلامی و ارزش های جامعه مدنی داشته باشیم.
بااحترام
"اساس"