چرا دوست نما هاى مرحوم امان الله خط ديورند را به رسميت نه مى شناسند؟
نويسنده: سيد حسيب مصلح
تاريخ: 2/8/2008
شهر ملبورن – آستراليا
سخن من با آنانى است كه با سياست يك بام و دو هوا به دروغ سنگ دفاع از شخصيت، دست آورد ها و كارنامه هاى مرحوم امان الله پادشاه استقلال طلب و ترقى خواه افغانستان را جهت كوبيدن طرفداران به رسميت شناختن خط ديورند به سينه مى كوبند، تا باز بيش از پيش اذهان عوام مسلمان افغانستان را از اصل علت جنگ و بحران در كشور ما، كه همانا معضله ى عدم به رسميت شناختن خط ديورند توسط افغانستان است، به انحراف به كشانند.
آرى، سخن من با آنانى است كه با نيرنگ بازى از يك طرف مرحوم امان الله را يك شخصيت و قهرمان ملى، امير، غازى و ناجيى استقلال كشور مى گويند، ولى از طرف ديگر بر خلاف كارنامه ها و دست آورد هاى سياسى و تاريخى آن پادشاهِ كم طالع افغانستان حاضر نيستند مانند وى معايده ى خط ديورند و همه مرز هاى كشور را با كمال واقعيت بينى بر اساس منافع ملى ميهن ما به رسميت به شناسند، و به داعيه ى ناميمون پشتونستان سازيى افغانستان، كه اكنون توسط هندوستان – تك تاز ميدان رقابت با پاكستان در منطقه – تمويل مى شود، پايان بخشند.
كشورى كه مرز هايش معين، مشخص و از لحاظ قوانين بين المللى به رسميت شناخته شده نه باشد، چگونه مى تواند داد از مداخله بيگانگان به ويژه همسايگانش به قلمروش را سر دهد و از ديگران جهت دفع مداخله بيگانگان طلب كمك و همكارى كند؟ (1)
من بارومندم كه مرحوم امان الله با وجود بعضى كمبودى هاى آشكار در سياست مترقى سازى افغانستان و كاستى هاى ديگرى در ديدگاه هايش در قبال چگونه زود به كاروان تمدن عصرى رساندنِ افغانستان كه باعث زوال حكومتش هم شد، يك پادشاه آگاه و نسبتاً مترقى بود كه دست آور هاى مثبت وى نسبت به كمبودى هاى كارنامه هايش بيشتر بودند. دست آورد هاى بزرگ آن پادشاهِ نسبتاً مترقى كشور همانا نخست كسب استقلال افغانستان و سپس دوباره به رسميت شناختن خط ديورند و همه مرز هاى كنونى كشور مى باشند. درك درست از تاريخ كشور در قبال اين دو دست آورد بزرگ به ما مى آموزاند كه عدم به رسميت شناختن خط ديورند توسط افغانستان به معنى انتحار سياسيى كشور ما به شمار مى رفت و مى رود.
اگر مخالفان به رسميت شناختن خط ديورند مى گويند كه مرحوم امان الله خان يك قهرمان و شخصيت ملى افغانستان بوده و است، در اين جا باز در قبال موقف شان پيرامون عدم به رسميت شناختن خط ديورند توسط رژيم كرزى اين پرسشى به جا ايجاد مى شود كه اگر از ديدگاه ايشان مرحوم امان الله، كه خط ديورند را به صفت مرز رسمى افغانستان با همسايه جنوب – شرقى افغانستان قبول نمود و به رسميت شناخت، يك شخصيت و قهرمان ملى، امير وغازى و ناجيى استقلال افغانستان كنونى با مرز هاى فعالى اش بوده و است، پس خود بر اساس چه منطقى مخالفِ به رسميت شناختن مرز هاى افغانستان امروزى با كشور همسايه ى جنوب – شرقى اش هستند؟
مرحوم امان الله در سال 1919 ميلادى استقلال همين افغانستان امروزى را با همين قلمرو و حدود اربعه ى معينش و با همين مرز هاى فعلى اش از استكبار بريتانياى همان زمان گرفت. چرا حالا طرفداران پشتونستان سازى افغانستان يعنى دشمنان منافع ملى افغانستان كسانى را، كه مانند مرحوم امان الله پادشاه استقلال طلب كشور مرز هاى افغانستان كنونى را بدون هيچ ادعاى بر خاك و قلمرو هيچ كشور همسايه ى به رسميت مى شناسند، متهم به ”خيانت ملى“ مى كنند؟
به عبارت ديگر، پرسشى كه من از مخالفان به رسميت شناختن خط ديورند دارم اين است كه آيا شما با چه منطق از يك طرف مرحوم امان الله را به صفت يك شخصيت و قهرمان ملى، امير و غازى و ناجيى استقلال سياسى و ملى افغانستان مى خوانيد، در حالى كه از طرف ديگر بر خلاف سياست مستقل حكومت امانى داد از عدم به رسميت شناختن خط ديورند توسط افغانستان را سر مى دهيد، و كسانى را كه خواهان دوباره به رسميت شناختن مرز هاى كشور به ويژه خط ديورند مانند مرحوم امان الله ناجيى استقلال ملى و سياسى افغانستان هستند به ”خيانت ملى“ متهم مى كنيد؟
ملت ما خوب مى داند كه مرحوم امان الله خان مانند پدر و پدر بزرگش آگاهانه و مستقلانه خط ديورند را به صفت مرز رسمى افغانستان، كه مرز هاى جنوب و شرق كشور را در بر مى گيرد، به رسميت شناخته بود. شهروندان ميهن دوستِ افغانستان آن اقدام نيك مرحوم امان الله را به ديده ى قدر مى نگردند و از همين رو وى را به صفت يك شخصيت و قهرمان و ناجيى استقلال ملى و سياسى افغانستان مى شمارند كه با حيات سياسى كشور به خاطر منافع قوم، قبيلوى و تبارى مانند محمد داؤود و محمد ظاهر و ديگر اخلاف كرسى نشينِ موافق و مخالف شان بازى نه كرد.
باز پرسش ديگرِ من از مخالفان به رسميت شناختن خط ديورند اين است كه آيا به نظر شما مرحوم امان الله پادشاه استقلال طلب افغانستان با به رسميت شناخت مرز هاى كنونى افغانستان فعلى به ويژه دوباره به رسميت شناختن خط ديورند يك قهرمان ملى است يا از ديدگاه شما او با به رسميت شناختن خط ديورند يك خاين ملى به شمار مى رود؟
اگر پاسخ به پرسش بالا اين است كه مرحوم امان الله نه يك خاين ملى بل يك قهرمان ملى بوده و است، سپس پرسش ديگر اين است كه آيا خود مخالفان به رسميت شناختن مرز هاى كنونى كشور با مخالفت و بغاوت عليه به رسميت شناختن معايده ى ديورند، كه حكومت هاى عبدالرحمن، حبيب الله و امان الله و محمد نادر آن را قبول كردند و به رسميت شناخته بودند، خاينين ملى به شمار نه مى روند؟
پرسش ديگر من اين است كه آيا مخالفان به رسميت شناختن خط ديورند با چنين عمل جنايت كارانه و خاينانه ى خويش تماميت ارضى، هستى و حيات سياسى كشور و وحدت ملى ملت مسلمان افغانستان كنونى را به جاده ى نابودى سوق نه داده اند؟
من شخصاً مرحوم امان الله را به صفت يك شخصيت و قهرمان ملى افغانستان مى پذيرم. من اقدام خردورزانه ى مرحوم امان الله را در مورد دوباره به رسميت شناختن خط ديورند توسط وى و حكومتش هم قبول دارم. من بر اساس منافع ملى افغانستان به اين باور هستم، هر كسى كه داد از عدم به رسميت شناختن خط ديورند توسط افغانستان را سر داده و سر مى دهد خاين ملى و دشمن هستى، حيات و هويت ملى افغانستان بوده، است و مى باشد، و بايد در دادگاه عالى كشور به سزاى اعمال ننگينِ خود بر اساس منافع ملى كشور به رسد، تا درسى باشد به روسيه، هندوستان، … و نوكران حلقه به گوش شان كه از كشور و شهروندان ما جهت ايجاد فضاى ناسالم امنيتى در منطقه به نفع منافع فرامرزى خويش استفاده نه كنند. افغان ملتى ها با بلند كردن پرچم دفاع كاذب از شخصيت، كارنامه ها و دست آورد هاى تاريخيى مرحوم امان الله با سياست عدم به رسميت شناختن خط ديورند مى خواهند زير پوششِ بهانه ى دفاع از وى عليه مخالفان گروهك جنايتكار و باداران خارجى خويش توطئه هاى را در جهت بيش تر بى ثبات ساختن افغانستان به نفع سياست هاى استعمارگرانه ى باداران هندوستانى و روسى خويش كه همانا تأسيس كشورى به نام پشتونستان با تجزيه افغانستان و پاكستان است، دامن به زنند.
حامد كرزى به خوبى واقف نه شده است كه يكى از علل بى ثباتى و به مخاطره انداختن وحدت ملى افغانستان، متنفر و منزوى ساختن وى در اذهان عامه همين گروهك افغان ملت به رهبرى احدى وزير ماليه رژيم كنونى است. گروهك افغان ملت با حضور فعال اعضاى بلند پايه حزب اسلامى در دستگاه رژيم كرزى كه خواهان يك جا شدن دو كشور افغانستان و پاكستان هستند، و قوى تر شدن پايگاه طرفداران به رسميت شناختن خط ديورند در سطح ملى، منطقوى و جهانى كه خواهان حل و فصل معضله ى مرزى بين دو كشور همسايه و مسلمان هستند، از اين مى ترسد كه در آينده براى سران اين گروهك غير ملى، كه با سياست شتر مرغى حيات و هستى افغانستان را به ورطه ى نابودى كشانده است، از دستگاه رژيم كرزى بيرون رانده خواهند شد، چون كشور هاى كمك دهنده به رژيم كرزى به اين باور رسيده اند كه معضله ى خط ديورند اساس همه بحران ها و كشمكش ها و مداخلات در افغانستان است. كشور هاى آلمان، بريتانيا، كانادا، آستراليا و فرانسه اكنون بيدار شده اند، و با درك و تحليل درست از جغرافياى سياسى منطقه و گذشته ى معضله ى عدم به رسميت شناختن خط ديورند توسط افغانستان به اين نتيجه رسيده اند كه افغانستان بايد از ساختار تك تبار سازى دستگاه هاى ادارى، نظامى و قضايى با به رسميت شناختن خط ديورند و فراموش كردن ادعا هاى پوچ و بى جاى قوم گرايانه توسط سران تبار سالاران رژيم كنونى فاصله به گيرد، تا بحرانِ دامن گير حيات سياسى اش به زودى پايان يابد. كشور هاى نام برده خوب درك كرده اند كه چرا بايست سربازان آنان به خاطر بقاى يك مشت تبارسالار، متعصب قومى، تبعيض گراى متمدن نما، روشنفكر نماى قبيله گرا، تبه كارانى ملت ستيز، جانى هاى حرفوى، جنايت كارانِ قدرت طلب، قاچاقبرانِ مواد مخدر و زن ستيزانِ دموكرات نما كه لجام رژيم كنونى را به سركردگى حامد كرزى در دست دارند، جان خويش را به خطر اندازند، و كشته شوند؟
جهان روز به روز آگاه تر شده مى رود و بهتر مى داند كه سران رژيم كنونى به رهبرى حامد كرزى يك مشت دروغ گويانى هستند كه منافع جهان، منطقه و افغانستان را با چنگ زندن به اريكه قدرت در پرتو حضور نيرو هاى بيگانه در افغانستان به بازى گرفته اند. كشور هاى نامبرده در بالا خوب درك كرده اند كه حامد كرزى و مشاوران تبار سالار وى با حيات سربازان شان جهت به كرسى نشاندن اهداف ناميمون تبار سالارانه ى خويش بازى مى كنند. تا زمانى كه افغانستان همه مرز هايش با پاكستان را بدون هيچ ادعاى پوچ قومى و مرزى به رسميت نه شناسد، ارسال بيشتر نيرو و كمك نظامى و مالى به رژيم وابسته كرزى به خارج يك خيانت به افغانستان و ملت مسلمان افغان و جهان بشريت به شمار مىرود، چون حضور چه رسمى و چه غير رسمى نيرو هاى خارجى در افغانستان فقط به نفع بقاى رژيم تبعيض گرا و وابسته ى كنونى در كابل است كه توسط دشمنان مردم و كشور افغانستان رهبرى مىشود.
تبارسالارانى كه در سطح رهبرى دستگاه رژيم كرزى جا دارند ديگر نه مى توانند جهان را بيش از پيش فريب به دهند. حامد كرزى و گروهك افغان ملت و جنايت كارانِ تبارسالارى كه در رژيم كنونى شامل اند ساليان دراز كوشش كردند كه جهان را از توجه بر اصل معضله ى خط ديورند دور نگه دارند. اما افغانان ميهن دوست و آگاه با استناد به اسناد مؤثق توانسته اند اذهان سران كشور هاى كمك دهنده به افغانستان را باز و آگاه سازند و جهت دهند كه تنها كليد راه حل بحران افغانستان همانا به رسميت شناختن مرز هاى كنونى افغانستان با پاكستان توسط هر دو كشور همسايه است. اگر افغانستان خط ديورند را به رسميت به شناسد، بساط بازى هاى گروهك ها و دسته هاى تبار سالار، قبيله گرا، قوم گرا و قاچاقبر و نوكران هندوستان و روسيه به رهبرى خان هاى دو سره از قلمرو افغانستان براى هميشه بر چيده خواهد شد، و افغانستان با حفظ حيات و هستيى سياسى اش مى تواند بار ديگر در كنار ملل ديگر با پيشكش نمودن سياست زيست با همى و حسن همجوارى در صلح و امنيت به سر به برد.
اين قلم باورمند است كه تغيير نام كشور، تك زبان سازى زبان رسمى كشور و تبار ستيزى راه حل بحران هاى دامن گير افغانستان نه بوده و نيست. قشر گرايى نه مى تواند حلال مشكلات افغانستان باشد. تنها راه حل بحران هاى دامن گير افغانستان همانا فقط به رسميت شناختن همه مرز هاى فعلى افغانستان با همه كشور هاى همسايه اش مانند زمان حكومت مرحوم امان الله است.
پرسشى را كه من از سر دسته هاى گروهك افغان ملت دارم اين است كه اگر مرحوم امان الله خان از ديدگاه شما يك شخصيت و قهرمان ملى افغانستان بوده و است، و به نظر شما با به رسميت شناختن خط ديورند يك خاين ملى نه بوده و نيست، پس آيا شما خود با سياست عدم به رسميت شناختن خط ديورند از جمع خاينين ملى افغانستان نيستيد؟
نسل هاى آگاه، ملت گرا و ميهن دوست افغانستان، كه تحت هيچ شرايطى زير بار افكار وارداتى و نظريات ملت تباه كنِ تبارسالاران و ديگر دشمنان منافع ملى افغانستان نه رفتند، و نه مى روند، به خوبى درك و شناسايى كرده اند كه معضله ى عدم به رسميت شناختن خط ديورند توسط افغانستان علت اصليى همه بحران هاى دامن گير كشور و ملت ما بوده و است. اگر افغانستان پس از تأسيس كشور برادر پاكستان مرز هايش را با آن دولت بدون هيچ نوع توقعى بى جا بر اساس معيار هاى پذيرفته شده ى بين المللى به رسميت مى شناخت، كجا كشور ما ميدان تاخت و تاز مستبدين، استعمارگران و مستكبرين سرخ و سياه و سپيد قرار مى گرفت، كه متاسفانه قرارگرفته است؟
افغان ملتى ها و كسانى كه عليه سياست سالم حكومت امانى در قبال موضوع خط ديورند پرچم بغاوت و بيرق مخالف را بر دوش خويش مى كشند، در نزد شهروندان آگاه كشور – كه مرحوم امان الله را به صفت شخصيت و قهرمان ملى و ناجى استقلال كشور مى شناسند – به صفت دشمنان حيات سياسى و هستى ملى و وحدت ملت افغانستان شناخته مى شوند.
سران رژيم وابسته ى كرزى به امريكا، اعضاى شوراى ملى افغانستان، اعضا و سران احزاب و سازمان ها، جمعيت ها، گروه ها شورا ها و گروهك افغان ملت بايد در مورد سياست حكومت امانى در قبال به رسميت شناختن مرز هاى افغانستان موقف خويش را بدون هيچ گونه سكوت و طفره روى يا تحريف و دست برد به واقعيت هاى تاريخى يا كتمان حقايق اعلان كنند، و به ملت ما ثابت سازند كه از ديدگاه ايشان آيا مرحوم امان الله با به رسميت شناختن مرز هاى افغانستان كنونى و با رسميت شناختن خط ديورند يك قهرمان و شخصيت ملى و ناجى واقعى استقلال افغانستان بوده، يا يك خاين ملى افغانستان به شمار مى رود؟
اگر از ديگاه ايشان مرحوم امان الله خان يك شخصيت، قهرمان و ناجى استقلال ملى و سياسى افغانستان كنونى بوده و است و با به رسميت شناختن خط ديورند به كشور ما خيانت نه كرده، پس چرا خود ايشان مرز هاى كنونى كشور ما را مانند آن پادشاه ترقىخواه كشور به رسميت نه مى شناسند؟
وزارت امور خارجه رژيم كرزى بايد سياست رسمى رژيم را در مورد به رسميت شناختن خط ديورند اعلان كند، تا به ملت ما آشكار شود كه رژيم واقعاً از افغانستانى نمايندگى مى كند كه استقلالش را مرحوم امان الله با همين مرز هاى كنونى اش كسب كرده است. سكوت وزارت امور خارجه به ويژه مقام وزير خارجه رژيم در قبال اين موضوع يك خيانت به تماميت ارضى، حدود اربعه، استقلال و امنيت ملى و عدم شفافيت در سياست خارجى به خصوص در بخش سياست حسن همجوارى با كشور پاكستان به شمار مى رود.
ياداشت:
(1) رژيم كرزى از يك طرف با باز كردن نمايندگى هاى سياسى در كويته و پشاورمناطق پشتون نشين پاكستان را به صفت بخشى از قلمرو دولت پاكستان به رسميت مى شناسد، و از طرف ديگر داد از عدم به رسميت شناختن خط ديورند را سر مى دهد! حامد كرزى مترسك سياسى افغانستان چندين بار ادعا كرده است شوراى ملى افغانستان، كه ممثل اراده ى ملت مسلمان افغانستان و مرجع عالى قانون گذارى كشور است، داراى توان بحث و تصميم گيرى روى موضوعِ به رسميت شناختن مرز هاى افغانستان با پاكستان (خط ديورند) نيست! اگر شوراى ملى افغانستان فاقد توان تصميم گيرى و فاقد صلاحيت تعيين سرنوشت كشور از لحاظ حقوقى و قانونى است، پس شهروندان افغانستان چگونه بايست قانونى بودن رژيم كرزى به شمول تعيين وزراى رژيم، اعضاى دادستانى و دادگسترى كشور را به پذيرند؟