کنفرانس پیترسبرگ دوم ، کمپنی کوکاکولا و بابانوئل کرزی(Santa Claus)
دپلوم انجنیر محمد عظیم ابرومند
گاه گاهی فکر آدمی به کجا رخنه می کند و کدام رشته های ناپیوند را پیوند معقول می بندد و چه بسا عجایبی را ازپرده بیرون می کشد؟ درین مقال نیز کوششی درین راستا رفته ، نمی دانم تاچه اندازه از مقبولیت منطقی و معقولیت سیاسی برخورداراست؟ این قضاوت دردست خوانندگان این نوشته گذاشته شده تا درروشنائی قدرت تمیز وعقل سلیم سره را از ناسره جدا کرده حق مطلب ادا کنند.
دردنیای مسیحیت غربی یک عنعنه ای معروف است که درشب اول کرسمس بابانوئل با ریش ومحاسن سفید و قبای سرخ به خانه های مردم امده ، تحایف و اهدایا درزیر درخت کرسمس می گذارد که ازدیرزمانی آنها میل داشتن آن چیز ها را در دل می پروراندند. فردا آن شب یعنی در روز اول کرسمس موقعیکه اطفال آن خانواده به جانب درخت کرسمس که در صحن اتاق سالون تزیین یافته رجوع می کنند ، مشاهده می کنند که برای هریک ازاعضای خانواده هدیه دلخواه زیر درخت کرسمس گذاشته شده و بابانائول ناپدید شده است.
بابانائول شب کرسمس ، همان چهره معروف تجارتی است که شرکت کوکاکولای امریکائی آنرا در سرتاسر جهان مسیحیت معروف ومشهور ساخته است. این چهره محبوب اطفال در دنیای مسیحیت که سراسر مملو ازمحبت و بزرگمنشی و ترحم است ، برخاسته ازاختراع تبلیغات ماهرانه تجارتی شرکت کوکاکولای امریکائی می باشد که بعد ازسال 1931 میلادی درنزدیکی ایام عید کرسمس درفروشگاه های امریکا وشاهراه های پرازدحام شهرها وارد صحنه می شد وبا هدیه های شیرین و جبین فرشته گین کودکان را تحسین ویا تسکین می داد. آن کودکان تشنه مهر وهدیه با یک عالم خیالات یک تصویر محبوب ازآن چهره محجوب درذهن می کشند و درایام بلوغ و رسائی ذهن به آن تصاویر کودکانه لبخند تلخ برلب می زنند و چرخ روزگار بازهم بدوران می افتد.
مگر اکنون آن کودک ایام گذشته جوان رشید دوران حال است . او میداند که درزیرقبای بابانوئل یک اجیر ویا مزدبگیر روزانه است که برای یک کف پول آن کودکان تشنه مهرومحبت و هدیه را بدنیای خیالی دعوت می کند. گرچه همه میدانند که آن مرد، مزدور دستگاه های بزرگ و پر طمصراق شرکت های بزرگ صنعتی و تجارتی بوده ، لیکن بازهم آن اسطوره رنگین بارخسار نازنین و محاسن سمین منحیث چهره پرلطف دیانت مسیحیت و الگو محبت درسراسر دنیای تجارت وصنعت باشوکت وعزت مطرح است. به کلام ساده ومختصر اینکه بابانوئل یک اختراع تبلیغات ماهرانه تجارت وصنعت کوکاکولا بوده که اکنون یک چهره رسم وعنعنه ومذهب گردیده است.
همان چهره ترسیم شده در سطوربالا بنوع دیگر در کنفرانس پیترسبرگ دوم تبارز کرده است. موسم عید کرسمس نزدیک و هشتاد وسه کشور جهان طبق روش ماهرانه شرکت کوکاکولا یک مجلسی ترتیب دادند بنام پیترسبرگ دوم که آن چهره پرترحم وپدرانه بابانوئل را در آن مجلس دوباره به جهانیان معرفی کنند. این چهره پرترحم آقای کرزی است که خود میداند که مزد کار دبیران کنفرانس بن است . افغانها وجهانیان که ترک ایام کودکی نموده اند نیز میدانند که بابانوئل درقبای لطف ومهر صرف یک مزدور است که معاش خور صنعت و تجارت است نه لطف اش ذاتی است و نه مهرش خودی.
پیترسبرگ دوم با همه سازوبرگ آن، صرف برای تمدید قرارداد کار آقای کرزی شاروال کابل برگزارشده بود. ازآغاز تا انجام کنفرانس تنها سخن و گفت از شهکاری های سیاسی آقای کرزی بود. همه آفرین وتحسین نثار آقای کرزی و سایرخدمتگذاران درجه دوم گردید. نه نقدی و نه حرفی از حق مردم و رای ملت ، نه گپی و نه دفی از عدالت و نه کلامی و زبانی ازخیانت ونه هم سخنی ازجنایت و وحشت دربرابرملت. ازافتتاح تا انتها جشن پیروزی وبهروزی و نکته سنجی برای بهبودی.
ده سال ازهجوم خارجیان درافغانستان می گذرد. خون صدهاهزار افغان ریخته شد. فرزندان بیگانگان نیز یا کشته ویا شکسته با تابوت و یا بی تابوت به کشورشان برمیگردند و صنعت خونریزی و دستگاه های آدمکشی ازهر دری و ازهرکنجی خون افغان می ریزند و بابانوئل افغان ، فرزندان افغان زمین را با چهره پرمهر و آغوش پر تیرمی خواهد اغفال کند و کنفرانس پیترسبرگ وی را با تاج نخوت و مروت مزین می سازد.
بابانوئل افغان با انتخابات جعلی ، فساد اداری ، مافیای مواد مخدر ، پاشیدگی دولتمداری ، همرکابی با جلادان قومی وهمکیشی با کاسه لیسان ایرانی ، دلبستگی با هم مشربان پاکستانی خود، چه جفای نیست که برمیهن و کوچه و برزن ملت افغان روا نمی کند.
عایدات مستقیم و غیر مستقیم دولت فعلی برابر به یک اعشاریه سه میلیارد دالر است. مصارف این دولت نصب شده و تمدید حیات نموده ازطریق کنفرانس پیترسبرگ دوم بیشتر از ده برابر این رقم است.
آقای کرزی دعوی دارد که الی سال 2014 اردو و پولیس افغانستان را دارای چهارصدهزار نفر پرسونل دفاعی وامنیتی می سازد. تنها برای پرداخت معاشات پرسونل مورد نظرش شش میلیارد دالر ضرورت خواهد بود ، صرف نظر ازهمه تسلحیات نظامی که ضرورت یک اردو و پولیس را تشکیل می دهد. سوال درین جاست درحالیکه کشور المان که هشتادودومیلون نفوس دارد برای دفاع کشور خود به دوصدوبیست هزار عسکر نیازمند است و افغانستان مظلوم وفقیر برای اردو وامنیت خود به چهارصد هزار عسکر وپولیس ضرورت مبرم احساس می کند. این کدام محاسبه مضحک است؟
درکنفرانس پیترسبرگ وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران آقای علی اکبر صالحی با ممارست تام رو بجانب وزیرخارجه امریکا گفت که موضع امنیتی افغانستان برای ایران ازاهمیت بسزای برخوردار است. به همین لحاظ دراینده نیز تلاش خواهیم ورزید تا درزمینه ثبات درافغانستان مثل گذشته یک نقش فعالانه درجریانات بین المللی داشته باشیم. مبتکرین کنفرانس مانند امریکا ، المان و دیگران سخنان آقای صالحی را سازنده تلقی کرده اند و امید وارند تا پاکستان نیز بعد ازتیرگی روابط سیاسی چند روز قبل دوباره مثل ایران نقش سازنده دراوضاع افغانستان داشته باشد.
پاکستان به قول نظامیان درجه اول خود که در رسانه های خبری افشا گردید ، هر حرکت کوچک و بزرگ را با پتناگون درمیان می گذارد وتحرکات نظامی حتی بسیار کوچک خود را درسرحدات افغانستان با مشوره پنتاگون انجام میدهد. درپهلوی این وابستگی نظامی و سیاسی همه جهان اطلاع یافتند که نظامیان دولت پاکستان تحت عنوان سرکوبی طالبان پاکستانی سه میلیون باشندگان خود را از اماکن شان بی سرپناه ساخت و حملات نظامی بالای مناطق کشور خود انجام داد و هزارها نفر درین حملات چه مردم ملکی وچه نظامی پاکستانی کشته شدند. پس اکنون چند روز قبل ازکنفرانس بن دوم این کدام غیرت ملی وهمت مردمی دولتمردان پاکستان غوغا برپا کرده است که دولت پاکستان بخاطر کشته شدن 24 عسکر خود ازشرکت در کنفرانس بن دوم ابا ورزید. رابطه پاکستان با جامعه جهانی یعنی پیترسبرگ همانقدر سازنده است که ایران نیز دعوای ان سازندگی وهمرزمی را درقضایای افغانستان از خود دارد.
هیلاری کلینتن وزیر خارجه ایالات متحده امریکا دراخیر کنفرانس خاطرنشان ساخت که دوست اش بابانوئل افغان(آقای کرزی) تعهد نموده که درسال 2014 میلادی انتخابات منصفانه را برگزار خواهد نمود. ضمنا درکنفرانس اشاره به نکته مهمی دیگر نیز شد مبنی بر اینکه دولت اقای کرزی تغییرات ضروری ومهمی را در قانون اساسی افغانستان بمیان خواهد آورد.
کنفرانس پیترسبرگ آلمان دور دوم باهمه سازوبرگ تبلیغاتی و حجم کثرت شرکت کنندگان دول یورش کننده برافغانستان یکی ازناکام ترین کنفرانس های بین المللی درتاریخ محسوب خواهد گردید. دول ناتو ، امریکا واتحادیه اروپا نه تنها دربخش استراتیژیک برنامه های سیاسی واقتصادی ونظامی خود منفعل و پاشیده اند بلکه دردوام منافع درازمدت خود هم مجبور بر مناقشه درازمدت خواهند گردید. اثرات مصارف نظامی را بالای نظام اجتماعی وسیاسی خود احساس می کنند واحتمال دارد ، اگر نخبگان وماهران سیاست و اجتماع چاره جوئی های جدی ازقبیل خودداری و قناعت را تبلیغ نکنند و تغییرات بنیادی درزندگی مادی خود قایل نگردند ، بعد ازدهه دوم قرن بیست ویک به سراسمیگی اوضاع اجتماعی خواهند رسید و اجتماعات بحرانی آنان باعث مبارزات خونین طبقاتی خواهد گردید.
درین راستا باید خاطر نشان ساخت که بهتر است ازمخاصمات و جنگ در افغانستان دست کشیده به مفاهمه ومذاکرات شفاف رو آورند تا دریک فضای اعتماد راه برگشت قوای ناتو ازافغانستان بازشده و ملت افغان به تمنیات برحق دیرین خود مانند آزادی ، عدالت و نظام سیاسی برخاسته از ارمان ملت نایل آیند و همه میدانند که ملت افغان پشتیبان وحامی صلح درمنطقه وجهان خواهد بود.
محمد عظیم آبرومند
آلمان ،هشتم دسامبر سال 2011 میلادی
مطابق 17 قوس 1390 هجری شمسی