مسلمانِ راستین

rasteen31

آیا میدانستید؟

﴿مسلمانِ راستین﴾

( قدم به قدم بسوی نور)

(بخش پانزدهم ):

درود وسلامِ بی پایان بر شما و اهل ییت شما عزیزان خوش قلب و دوستداران صفحه ی آیا میدانستید!

در بخش قبلی این مضمون، در مورد گام هفتم که ﴿شناخت نفس ، تدارک و راه اندازی اسبابِ غلبه بر آن﴾ بود، به تفصیل صحبت کردیم.

انسان تا وقتی نفسش را نشناسد، اسباب و راه های غلبه بر آن را فراهم کرده نمیتواند.

نفس و تمایلات نفسانی، مجموعه ی انگیزه های فکری است که در قلب انسان شکل میگیرد، و دماغ آن را تحلیل و بر رسی نموده، به اعضای وجود، برای اجرای عمل امر میکند.

اینجا، یک شانس خیلی عالی را الله سبحانه وتعالی به بندگانش ارزانی کرده است، و آن این است که:

تا زمانی که این افکار نفسانی، به اعضأ و جوارح بدن انتقال نیافته است، جنبه ی فکری را دارد، و الله تعالی بندگانش را به آن محاسبه نمیکند، ولی هرگاه فرد این افکارِ منکر را در صحنه ی عمل پیاده میکند، در آنصورت جوابده این عمل زشتش است.

مسلمان تا زمانی اسباب کنترُل نفسش را فراهم نسازد، از گام هفتم پا به پله های بالائی گذاشته نمیتواند.

این نفس، رغبت، میلان، شهوت و وساوس شیطان است که انسان را از ادای عبادت و نماز باز میدارد، و در عباداتش کمی و نقص وارد میکند.

مسلمان سعی میکند تمایلاتِ نفسانی اش را یکایک مورد مطالعه و بر رسی قرار دهد، و ماده وار عواملی که زمینه ی گرایش نفس را بسوی خواهشاتش، مساعد میسازد، از خودش دور کند.

بطور مثال، شخصی برای نماز فجر تنبلی و سستی میکند، و قادر به ادای نماز فجر نیست، و یا در وقتش آن را ادأ کرده نمیتواند. این شخص بایستی عوامل ناتوانی در این امر و اسبابی را که باعث محروم کردنِ وی از فضیلت نماز فجر میشود، بررسی و رد یابی کند.

چیزی است که او را از ادای بهترینِ عبادات بازمیدارد. رغبت زیاد بخواب، لعب و لهو، تمایل به شهوات، ضیاع وقت وشب نشینی های بیمورد، نخواندن اورادِ بسترِ خواب، و یا بی اعتنائی در مقابل خالق یکتا؟!

عوامل نفسانیِ زیادی هستند که باعث محرومی یک شخص از فضایل نماز فجر میشود، و مسلمان بایستی در صدد پیدا کردنِ این عوامل باشد تا آنرا تشخیص داده، در برداشتنِ موانع جداً عمل نماید.

نفس در ابتدا از جسم آدمی نشأت گرفته و در دامن او پرورش می­یابد و بعدها چنان قوای وجودی آن رشد می­یابند که بدون حاجت به این بدن خاکی و طبیعی می­تواند به حیات خود ادامه دهد.

نفسِ انسان همیشه در قالب بدنی متناسب با شؤون و اطوار خود باقی می­ماند. این بدن گاهی بدن طبیعی و گاهی بدن برزخی و زمانی بدن اُخروی می­باشد که تفاوت های عمده و قابل ملاحظه بین ابدان وجود دارد.

چون كلیدِ معرفتِ الله سبحانه و تعالی معرفتِ نفس انسان است، برداشتنِ این گام ﴿ گام هفتم﴾ در مبحث ﴿ قدم بقدم بسوی نور﴾ خیلی مهم است.

بر همین است که بزرگان گفته اند:

” مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّهُ”

هر آنکه نفسش را شناخت، خالقش را شناخت!

برادر و خواهر مسلمان!

برای انسان، قبل از اینکه خالقش را بشناسد، چیزی دیگری نزدیکتر از خودش و نفسش چی بوده میتواند؟

هیچ چیز به تو از تو نزدیكتر نیست ، چون خود را نشناسی دیگری را چگونه شناسی؟

از کناره های نفس انسان، گرسنگی، تشنگی، خشم، غضب، ترحم، خوشحالی، اندوه و… خوب میشناسد و به راحتی این همه را تفکیک میدهد، اما برای شناختن نفسِ خودمان اینها کافی نیست.

مسلما سعی میکند حقیقتِ خود را طلب کند و بداند که او کی است، از كجا آمده است، به كجاخواهد رفت و در این منزلگاهِ مسافرانه، برای چی كاری آمده است؟

مسلمان از خودش سوال میکند:

من برای برای چی آفریده شده ام و اصل خلقت من برای چیست؟

آیا این خوشی که، با بدست آوردنِ آن خودم را خوش احساس میکنم، همان خوشیِ اصیل است که یک مسلمانِ راستنین بدنبالش است؟

اگر چنین نیست، پس خوشی و سعادت حقیقی من چیست و در چیست؟

آیا این بدبختی که من فکر میکنم بدبختی برایم است، همان بدبختی است که قرآن و سنت بیانش کرده اند، و اگر این همان بدبختی نیست، پس بدبختی و شقاوت من چیست و در چیست؟

مسلمان در موردِ تمام صفات نیک و زشتش تدبر و تفکر میکند، ولست مکمل این صفات را، از (الف تا یا) آماده میسازد، سپس، یکایک در مورد این صفات، خودش را مؤاخذه و معائینه میکند:

آیا این صفاتی كه در باطنِ من جمع شده اند، صفات نیکان و خوبان اند، و یا صفات دیوان و دَدان؟

صفاتِ بهایم و چهارپایان اند، و یا اینکه صفاتِ فرشتگان و ملائک؟

از این جمله كدام یک، مالِ من است و مربوط به من میشود؟ چون هر یكی آن غذائی و نیز سعادت و شقاوتی دارد.

۱- غذا و سعادتِ چهارپایان، خوردن، خفتن و شهوت است، که متأسفانه در جامعه ی امروزی شمارش اینچنن شخصیت ها، رو به افزایش است.

۲- غذا و سعادتِ درندگان، دریدن و كشتن و خشم راندن است. نمونه ی بارز آن را در اطراف دور و نزدیک، بنام های مختلفی می بینیم و به چشم سر مشاهده میکنسم.

۳- غذا و سعادتِ دیوان ، شر انگیختن و مكر و حیلت كردن است. بدبختانه، اکثریت زنان جامعه و نیز عده ای از مردان را سراغ داریم که به سحر، جادو، هزاران مکر و حیله، میخواهند شیرازه ی خانواده ها را ازهم بپاشند، ونیز خائنینی را سراغ داریم که کلید خزانه ی ملت، عزت و شرفِ خاک و نام وطن را بدست بیگانگان سپرده اند.

۴- غذای فرشتگان و سعادت ایشان ، مشاهده ی جمال حضرت الهیت است!

مسلمان راستین سعی میکند تا گوهرِ فرشته را در خودش دریابد و خویشتن را از دست شهوات و غضب نجات داده ، خودش را به پله های بلند معرفت برساند.

مسلمان در طلب فهم اینکه چرا این همه صفاتِ چهارپایان را در او آفریده اند، جد و جهد میکند و در مورد، عمیقاً تدبر و تفکر جدی و سعی شباروزی بخرج میدهد.

مسلمان در پی این مهم است: آیا این همه صفاتِ زشت چهارپایان برای این در من است تا همه را سیر و ارضأ کنم و نفسم را پرورش دهم، و یا اینکه آنها مرا پرورش دهند وسیرم کنند؟

نخیر عزیز دل من!

این همه صفاتِ بهایم و حیوانی در انسان برای آن است که همه را تحت تسخیر خویش آوَری، و اسیر خویش سازی، از یکی منحیث مرکب و از دیگری منحیث سلاح بر علیه خواهشات و مهار کردن نفس سرکش استفاده کنی.

تا زمانیکه انسان نَف٘سش را به زنجیر نکشد و اسیرش نسازد کجا توان فراهم کردنِ وسایل سعادت دارین دراو حاصل میشود؟

نفس انسان برای آن است تا ذریعه ی آن، انسان تخم سعادتش را در این دنیای زود گذر و فانی بکارد، و قرارگاه سعادت ابدی خویش را ذریعه ی همین نفس آهسته آهسته درست کند.

کشتِ تخم سعادتِ امروز، در حاصلگیری پُربارِ فردا امریست که دربدست آوردن آن، انسان به بصیرتِ باطن ضرورت دارد، و بصیرت باطن، در شناختن نفس، ذلیل و اسیر کردنِ وی، و استفاده ی آن بر علیهِ خودش است.

انسانها تا زمانی میان خودشان و خالق یکتا سبحانه وتعالی حجاب دارند که پیرو و مطیع نفس های شان اند،

هرگاه این اطاعتِ نفس از سرزمینِ دل کنده شود، این حجاب ها را، یکی بعد دیگری، آهسته آهسته برمیدارند.

در نهایت میتوان گفت که اطاعت از نفس، کدورت و سیاهی دل را در بندگی و اطاعت از خالق یکتا، الله سبحانه وتعالی، زیاد میکند، و با ارتکابِ هر گناهی، که در حقیقت خوراکِ نفس است، لکه ی سیاهی در قلب انسان نقش میبندد، که این خود، لطمه ی بزرگی است در بصیرتِ باطنِ انسان.

گناه زیاد، لکه های سیاه بیشتر در قلب، توبه، عبادت، و توقف گناه، زدودنِ لکه ها از قلب!

کدامش در رسیدن به گام هفتم شما را کمک و مساعدت خواهد کرد عزیز؟

بخش های بعدی این مضمون مهم و حیاتی را از این صفحه از یاد نبرید!

ا.ج.ع

ادامـــه دارد….

دوشنبه بیست و سوم ربیع الاول ۱۴۳۷

چهارم جنوری ۲۰۱۶

https://www.facebook.com/meydanestid

و از طریق گوشی های موبایل!

m.facebook.com/meydanestid

Or simply type this keyword in your facebook search engine:

meydanestid

نوت: بخش قبلی را از لینک زیر دریافت کنید:

https://www.facebook.com/meydanestid/photos/pb.582425941852445.-2207520000.1451836774./910473655714337/?type=3&theater

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *