کتاب وجوب عمل به سنت رسول الله(ص) — اسلام 411

 

بسم الله الرحمن الرحيم

مقدمه مترجم

إنَّ الحمد لله نحمده ونستعينه ونستغفره ونعوذ بالله من شرور أنفسنا ومن سيئات أعمالنا من يهده الله فلا مضل له ومن يضلل فلا هادی له وأشهد أن لا إله إلاَّ الله وحده لا شريك له وأشهد أنَّ محمداً عبده ورسوله صلی الله عليه وعلی آله وأصحابه ومن تبهعم بإحسان إلی يوم الدين
أمابعد:
علم حديث و سنت رسـول الله (ص) علمی است كه بوسيلهء آن أقوال و أفعال و أحوال و كردار پيغمبر (ص) شناخته ميشود.

سنت يعنی چه؟

در لغت: روش خوب و بد سنت گفته ميشود چنانكه رسول الله (ص) فرمودند:

من سنَّ سنة حسنة فله أجرها وأجر من عمل بها إلی يوم القيامة، ومن سنَّ سنة سيئة فعليه وزرها ووزر من عمل بها إلی يوم القيامة. [مسلم].

كسيكه سنت و روش خوب بنيان نهد أجر و پاداش آن سنت و پاداش كسيكه به آن عمل كند، تا روز قيامت به او ميرسد، و كسيكه سنت و روش بدی بنيان نهد گناه آن كردار و گناه كسی كه آن كار بد را انجام ميدهد تا روز قيامت به بانی آن ميرسد.
در اصطلاح محدثين: مجموعه گفتار و كردار و تأييد و وصف كيفيت خَلْقی و خُلُقی ثابت شده از پيغمبر (ص) چه قبل از بعثت، و چه بعد از آن، سنت گفته ميشود.
در اصطلاح أصوليين: قول، فعل، و تقرير يعنی أحـوال نقل شده از رسول الله (ص) سنت نام دارد. مثال قـول: گفتار پيامبر (ص) در هر مناسبتي، و آنچه متعلق است به شرح أحكام چنانكه فرمودند

إنَّما الأعمال بالنيات. [متفق عليه].

در حقيقت اعمال و كردار به نيت بستگی دارد.

مثال أفعال و كردار: آنچه صحابه از أفعال و كردار رسول الله (ص) در عبادات و غيره مانند أدای نماز و بجای آوردن حج و آداب روزه و حُكْم و قضاوت كردن در كيفرها و عقوبتها و مجازات إلهی نقل كرده اند.
مثال تقرير پيغمبر: اگر از صحابه فعلی صادر ميشد و پيامبر (ص) در برابر آن سكوت ميكرد، و يا آنرا تأييد مينمود، و يا اينكه آن كار را تمجيد ميكرد، اين چيز تقرير نام دارد.

أهميت مطالعه سنت مصطفی (ص)

بحث در سنت مصطفی (ص) أمری بسيار با أهميت است، و سنت يكی از مصادر تشريع إسـلامی است، خصوصاً وقتی ميبينيم دشمنان إسلام برای أمت إسلامی توطئه ميكنند و ميخواهند در مورد سنت مصطفی (ص) در دل مسلمانان شك و ترديد ايجاد نمايند، زيرا ما در عصری هستيم كه نظام عالم مضطرب و آشفته است و از ايجاد راه حلی صلح آميز برای جهانيان عاجز مانده است.
و عقيدهء ما مسلمانان بر اين است كه هيچ راهی برای سعادت دنيوی و أخروی وجود ندارد بجز رجوع به تعاليم مبين إسـلامِ پاك از تحريف و تبديل و تغيير، چنانكه رسالت محمدی آنرا برای ما از نزد خداوند آورده است.
مصادر تشريع إسلامی در بين مسلمانان ظاهر و آشكار و محفوظ و معروف است.
و جای هيچ شك و ترديدی نيست كه سنت مطهر پيامبر إسلام (ص) دومين مصدر تشريع بعد از كتاب خدا قرآن ميباشد، زيرا غالباً قرآن شامل قواعد عامه و أحكام كلی در تشريع إسلامی است، و سنت مطهر شرح دهنده اين قواعد و كليات ميباشد.
اين برای كسی واضح و روشن ميگردد كه دسترسی به سنت مطهر رسول اكرم (ص) را دارد و آنرا در معرض عمل قرار داده است.
در قـديم سنت مطهر از طرف فرقه های گمراه و ملحد مورد حمله قرار گرفته، همچنين در عصر حاضر نيز مورد هجوم بعضی از مستشرقين و خاورشناسان متعصب و مبلّغين دين يهود و نصاری و استعمار زده قرار گرفته، آنهم برای ايجاد فتنه و هدم اين ركن بزرگ و أساس إسلامی است، و متأسفانه بعضی از كسانيكه مسلمان غرب زده اند به آنان كمك كرده به سنت مطهر طعنه زده و ميزنند، از جمله اين مسلمان نمايان نويسنده ای بنام أبو ريه ميباشد كه در كتاب خود (أضواء علی السنة المحمدية) كه مصادر و مراجع او بيشتر از آراء معتزله و آراء مستشرقين و از غلات فرقه های گمراه إسـلامی است به تشكيك در سنت مطهر رسول اكرم (ص) مبادرت ورزيده است.
و ما به سبب اين كتاب را كه روشنگر أهميت سنت مطهر رسول الله (ص) ميباشد، برای فارسی زبانان جهان ترجمه كرده تا اينكه بتوانند با خواندن و مطالعه آن به أهميت سنت مطهر پـی برند، ناگفته نماند كه أيـن كتاب كه: (وجوب العمل بسنة الرسول (ص) وكفر من أنكرها)، (وجوب عمل به سنت رسول الله (ص) و كفر كسيكه آنرا انكار كند) نام دارد از نوشتهء عالم و دانشمند بزرگ إسلامی علامه الشيخ عبدالعزيز بن عبدالله بن باز مفتی عام عربستان سعودی است.
اميدواريم توانسته باشيم بوسيلهء ترجمهء اين كتاب خـدمتی به دين مبين إسلام كرده باشيم. قبلاً از خوانندگان محترم از اشتباهات احتمالی در ترجمه و چاپ پوزش ميطلبيم، چون كسی بجز أنبياء و پيامبران عليهم الصلاه والسلام معصوم نيست. و بشر مايه اشتباه است.
از خداوند مسئلت داريم كه آنرا خاص برای رضای و خشنودی خود قرار دهد.

و آخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمين.
وصلی الله علی نبينا محمد وعلی آله وصحبه.

أبو عبدالله
إسحاق بن عبدالله بن محمد دبيري
الرياض 4/6/1415هـ

 

الحمد لله رب العالمين والعاقبة للمتقين والصـلاة والسلام علی عبده ورسوله نبينا محمد المرسل رحمة للعالمين وحجة علی العباد أجمعين وعلی آله وأصحابه الذين حملوا كتاب ربهم سبحانه وسنَّة نبيهم (ص) إلی من بعدهم بغاية الأمانة والإتقان والحفظ التام للمعانی والألفاظ وأرضاهم وجعلنا من أتباعهم بإحسان . أما بعد:

علمای إسلام در قديم و جديد اتفاق كرده اند كه أصول و أساس معتبر در إثبات احكام شرعی و بيان حلال و حرام در درجهء أول قرآن كتاب خدا است كه:

لاَ يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلاَ مِنْ خَلْفِهِ [ فصلت:۴۲]
[ باطل از هيچ سمت و سو در آن راه نمييابد ].

سپس سنت رسول الله (ص) كه از هوی و هوس صحبت نميكند، بلكه وحی است كه خداوند بر او نازل فرموده است.
سپس إجماع علمای أمت إسلامی است.
وعلماء در أصول ديگر اختلاف كرده اند كه از مهمترين آنها قياس ميباشد.
و جمهور أهل علم بر اين هستند كه قياس حجت است اگر شروط معتبر آن كامل باشد. و دليل بر اين أصول بسيار است كه شمارش نميتوان كرد و شهرتش بيش از آن است كه ما آنرا در اينجا ذكر كنيم.

أما أصل أول:

قرآن كتاب خدا است كه در بعضی از جاها اين كتاب به وجوب إتباع و پيروی و تمسك و چنگ زدن به آن، و توقف كردن در حدود قوانين إلهی دلالت ميكند.
خداوند ميفرمايد:

اتَّبِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلاَ تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء قَلِيلاً مَّا تَذَكَّرُونَ [الأعراف:۳].
[از آنچه از(جانب) پروردگارتان به سوی شما فروفرستاده شده است، پيروی كنيد به جای او از دوستان(و سرورانِ ديگر) پيروی مكنيد. چه اندك پند ميپذيريد].

و ميفرمايد:

وَهَذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ [ الأنعام:۱۵۵].
[و اين كتابی مبـارك است كه ما آنـرا نـازل كرده ايم، پس از آن پيروی كنيد و پروا داريد تا مورد رحمت قرار گيريد].

و همچنين ميفرمايد:

قَدْ جَاءكُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُّبِينٌ (۱۵) يَهْدِی بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ وَيُخْرِجُهُم مِّنِ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَی صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ [المائدة:۱۶].
[به راستی از طرف خدا برای شما نور و كتابی روشن آمده است. خداوند با آن كسی را كه خشنودی او را بجويد به راه های نجات هدايت ميكند و آنان را به توفيق خود از تاريكيها به سوی نور بيرون ميبرد و آنان را به راه راست هدايت ميكند].

و ميفرمايد:

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءهُمْ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ (۴۱) لاَ يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلاَ مِنْ خَلْفِهِ تَنـزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ [فصلت:۴۲].
[بيگمان كسانيكه قرآن را ـ چون به آنان رسيد ـ انكار كردند(از ما نهان نيستند) و به راستی آن كتابی گرانقدر است. باطل از هيچ سمت و سو در آن راه نمييابد از(سوي) فرزانه ستوده فروفرستاده شده است].

و همچنين خـداوند ميفرمايد:

وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لأُنذِرَكُم بِهِ وَمَن بَلَغَ [الأنعام:۱۹]
[و اين قرآن به من وحی شده است تا با آن شما را و كسی را كه(پيامش) به او برسد، بيم دهم].

و همچنين ميفرمايـد:

هَذَا بَلاَغٌ لِّلنَّاسِ وَلِيُنذَرُواْ بِهِ [إبراهيم:۱۵۲]
[اين پيام رسانيای برای مردم است و تا به آن هشدار يابند]

و آيات در اين معنا زياد است.

إنّی تارك فيكم ما لن تضلوا إن اعتصمتم به كتاب الله. [مسلم].
من بين شما چيزی گذارده ام كه اگر به آن اعتصام كرده و چنگ بزنيد و عمل كنيد هرگز گمراه نخواهيد شد، و آن كتاب خدا(قرآن) است.

و همچنين در صحيح إمام مسلم از زيد بن أرقم (رض) روايت است كه رسول الله (ص) فرمود:

إنّی تارك فيكم الثَّقَلَين أولهما كتاب الله فيـه الهُدی والنور فخذوا بكتاب الله وتمسكوا به.
من بين شما دو چيز سنگين و عظيم به أمانت گذارده ام يكی كتاب خدا است، هدايت و پيروزی و نور در آن است، آنرا محكم بگيريد و به آن چنگ بزنيد.

پس مردم را بسوی كتاب خدا تحريك و تشويق نمود سپس فرمود: و أهل بيت را ميان شما ميگذارم، دربارهء أهل بيتم از خـــدا بترسيد، و آنرا دو بار تكرار كرد.
و در لفظ ديگر: قرآن ريسمان خدا است، كسيكه به آن تمسك ورزد و چنگ بزند او بر راه راست هدايت خـواهد بود، و كسيكه آنرا ترك كند بر گمراهی است.
إجماع علماء و مؤمنين أعم از صحابه و آنانيكه بعد از آنها آمده اند در مورد وجوب تمسك به كتاب خدا و حُكْم و قضاوت به آن همراه سنت رسول خدا (ص) كافی است، و نيازی به آوردن دلائل در اين مورد و طولانی كردن مطلب نيست.

أصل دوم:

از أصول سه گانه كه علمای إسلام بر آن اتفاق و إجماع دارند سنت صحيح رسول الله (ص) است، و كسانيكه بعد از رسول الله (ص) آمده اند به آن أصل و أساس إيمان آورده و آنرا حجت قرار داده و به أمت محمدی آموزش داده اند، و كتابهای بسياری در اين باره تأليف كرده اند، و آنرا در كتابهای أصول فقه، و مصطلح حديث بيان نموده اند.
و دلايل در اينمورد بسيار زياد است بطوريكه نميتوان آنها را در حصر و شمار آورد، بعضی از اين دلايل در كتاب خداوند، قرآن مجيد وارد شده اند و دستور به پيروی و اطاعت از رسول خدا (ص) ميدهند و مورد خطاب اين دستورات أمت رسول خدا (ص) در عصر او و كسانيكه بعد از او ميآيند، قرار ميگيرد.
زيرا او برای تمامی جهانيان فرستاده شده و آنها مأمورند تا روز قيامت تابع و پيرو او باشند، و او (ص) مفسر و بيان كننده قـرآن است، و مبهم آن با أقوال و كردار و تقريرات او بيان شده است.
و اگر سنت پيامبر (ص) نبود مسلمانان تعداد ركعات نماز، چگونگی آن، و واجبات نماز را نميدانستند، و تفصيل و شرح أحكام روزه، و زكات، و حج، و جهاد در راه خدا، و أمر به معروف و نهی از منكر را نميدانستند، و شرح أحكام معاملات از خريد و فروش، و محرمات از حلال و حرام، و واجبات را در مورد كيفرها و مجازاتهای شرعی نميدانستند.
و از جمله آياتی كه در اين باره نازل شده خداوند ميفرمايد:

وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ [آل عمران:۱۳۲].
[و از خدا و رسولِ(او) فرمان بريد تا مشمول رحمت قرار گيريد].

و ميفرمايد:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللّهِ وَالرَّسُـولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً [ النساء:۵۹].
[ای مؤمنان، از خداوند اطاعت كنيد و از رسول(او) و صاحبان امرتان(هم) اطاعت كنيد هرگاه در چيزی اختلاف كرديد، اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد، آن را به خدا و رسول بازگردانيد. اين بهتر و نيك انجام تر است].

و ميفرمايد:

مَّنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّهَ وَمَن تَوَلَّی فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا [ النساء : ۸۰]
[هركس از رسولِ(خدا) اطاعت كند، در حقيقت از خداوند فرمان برده است. و كسيكه روی گرداند، (بدان كه) تو را بر آنان نگهبان نفرستاده ايم].

چگونه ممكن است طاعت او و بازگردانيدن آنچه مردم در آن اختلاف كرده اند به كتاب خدا و سنت رسول الله (ص) باشد اگر احتجاج به سنت رسول الله (ص) نشود؟ يا اينكه تمام سنت محفوظ نباشد؟ و بنابراين قول باريتعالی بندگان خود را بر چيزی ارجاع داده كه وجود ندارد! و اين از باطل ترين و پوچ ترين دروغها است، و از بزرگترين كفرها به خدا و سوء ظن به اوست.
خداوندميفرمايد:

وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ [ النحل:۴۴]
[و به تو قرآن نازل كرديم تا برای مردم روشن سازي، آنچه را كه بر آنان فروفرستاده شده است، و باشد كه انديشه كنند].

و همچنين ميفرمايد:

وَمَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَهُدًی وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ [ النحل:۶۴]
[و كتاب را بر تو فروفرستاديم مگر(از آن روي) تا آنچه را كه در اختلاف ورزيدند، برايشان روشن سازی و(نيز براي) راهنمايی و بخشايش برای گروهی كه ايمان ميآورند].

پس چگونه خداوند بيان قرآن نازل شده را به رسـول الله (ص) واگذار ميكند، اگر سنت وجود نداشته باشد، يا اينكه حجت و ثابت نباشد!
مثال اين خداوند ميفرمايد:

قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُـولَ فَإِن تَوَلَّوا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُم مَّا حُمِّلْتُمْ وَإِن تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَی الرَّسُـولِ إِلاَّ الْبلاَغُ الْمُبِينُ [ النور:۵۴].
[بگو: از خداوند فرمان بريد و از رسول(او نيز) فرمان بريد. و اگر روی بگردانند، بر(عهده) او(پيامبر) تنها همان است كه به آن مكلّف شده است و بر(عهده) شماست آنچه تكليف يافته ايد. و اگر از او فرمان بريد راه خواهيد يافت. و بر(عهده) رسولِ(ما) جز پيام رسانی آشكار نيست].

و ميفرمايد:

وَأَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ [ النور:۵۶]
[و نماز را بر پا داريد، و زكات را بپردازيد، و از رسولِ(خدا) فرمان بريد، باشد كه مورد رحمت قرار گيريد].

و ميفرمايد:

قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِی لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ يُحْيِی وَيُمِيتُ فَآمِنُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الأُمِّيِّ الَّذِی يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ [ الأعراف:۱۵۸]
[بگو: ای مردم، من فرستاده خداوند به سوی همه شما هستم، كسيكه فرمانروايی آسمانها و زمين از آنِ اوست، معبود(حقي) جز او نيست، زنده ميكند و ميميراند. پس به خداوند و رسول او، آن پيامبر درس ناخوانده ای كه به خداوند و سخنان او ايمان دارد، ايمان آوريد و از او پيروی كنيد، باشد كه راه يابيد].

و در اين آيات دليل واضحی است كه هدايت و رحمت در إتباع و پيروی از رسول الله (ص) ميباشد.
و اين چگونه ممكن است با عمل نكردن به سنت او؟ يا اينكه گفته شـود سنت او صحيح نيست! و يا گفته شود نميتوان بر آن سنت اعتماد كرد!
و ميفرمايد:

فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَن تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ [ النور:۱۶۳]
[پس بايد آنان كه بر خلاف فرمان او رفتار ميكنند از آن برحذر باشند، كه بلايی به آنان برسد، يا عذابی دردناك گريبانگيرشان شود]

و خداوند ميفرمايد:

وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا [ الحشر:۷]
[(در اينجا يك قاعدهء مهم مقرر داشته و آن تبعيت رهبر مسلمين از نصوص شريعت) و آنچه كه رسولِ(خدا) به شما بدهد، آن را بگيريد. و از آنچه كه شما را از آن باز دارد، باز آييد].

و آيات در اين موضوع و مطلب بسيار است و همهء آنها بر وجوب اطاعت رسول الله (ص) و بر پيروی از آنچه او آورده دلالت ميكنند، چنانكه قبلاً دليل بر وجوب إتباع كتاب خدا و تمسك به آن طاعت و أوامر و نواهی ذكر كرديم، و اين دو أصل و أساس ملازم و وابسته به هم هستند و از هم جدا شدنی نيستند، هركس يكی از آن دو را انـكار كند ماننـد اينكه ديگری را انكار و دروغ دانسته، و اين به إجماع أهل علم و إيمان كفر و گمراهی و خروج از دايرهء إسلام ميباشد.
و أحاديث در وجوب اطاعت رسول خدا (ص) و اتباع و پيروی از آنچه آورده و تحريم معصيت او بطور متواتر وارد شده است ؛ و آنهم در حق كسيكه در زمان او بوده و بعد از او تا روز قيامت خواهد آمد.
و از جمله اين أحاديث، حديث أبيهريره (رض) كه رسول الله (ص) فرمودند:

((من أطاعنی فقد أطاع الله ومن عصانی فقد عصی الله)). [متفق عليه].
كسيكه از من اطاعت كند، مانند اينكه از خدا اطاعت كرده، و كسيكه از من نافرمانی كند، مانند اينكه خدا را معصيت و نافرمانی كرده است.

و همچنين أبوهريره روايت ميكند كه رسـول اكرم (ص) فرمودند:

((كل أمتی يدخلون الجنّة إلاَّ من أبی قيل يا رسول الله ومن يأبی قال: من أطاعنی دخل الجنة ومن عصانی فقد أبي)). [البخاري].
همه أمت من داخل بهشت خواهند شد مگر كسيكه خود از دخول آن امتناع ورزد، گفته شد ای رسول الله چه كسی است كه از دخول آن امتناع ميورزد؟ فرمود: كسيكه از من اطاعت كند داخل بهشت خواهد شد، و كسيكه از من نافرمانی كند، او همان كسی است كه خود از دخول آن امتناع ورزيده است.

و أحمد و أبوداود و حاكم با إسناد صحيح از رسـول الله (ص) فرمودند:

((ألا إنّی أوتيت الكتاب ومثله معه، ألا يوشك رجل شبعان علی أريكته يقول عليكم بهذا القرآن، فما وجدتم فيه من حلال فأحلوه، وما وجدتم من حرام فحرّموه)).
[أحمد، أبوداود، حاكم، با سند صحيح].
همانا به من قرآن، و مِثل و مانند آن (يعني: سنت رسول الله (ص)) داده شده است، همانا بزودی مردی سير خورده و تكيه زده بر متكا و بالشت خود كه بگويد: بر شماست كه فقط پيرو قـرآن باشيد، و هر چه در آن از حلال يافتيد، پس آنرا حلال بدانيد، و آنچه در آن از حرام يافتيد، آنرا حرام بدانيد(۱) .

أبو رافع ازپدرش روايت ميكند كه رسول الله (ص) فرمودنـد:

((لا ألفين أحدكم متكئاً علی أريكته يأتيه الأمر من أمری مما أمرتُ به أو نهيتُ عنه فيقول لا ندري، ما وجدنا فی كتاب الله اتبعناه)).
[أبوداود وابن ماجه با سند صحيح].
نبينم كه يكی از شما بر بالشت خود تكيه زده و أمری از أوامری كه من به آن أمر كرده ام، و يا از آن نهی كرده ام بر او آيد و او گويد: نميدانم! فقط آنچه در كتاب خـدا پيدا كرديم قبول خواهيم كرد.

و حسن بن جـابر از مقدام بن معدی كرب (رض) روايت ميكند كه ميگويد:

((حرّم رسول الله (ص) يـوم خيبر أشياء ثم قال يوشك أحدكم أن يكذبنی وهو متكئ يحدِّث بحديثی فيقول بيننا وبينكم كتاب الله فما وجدنا فيه من حلال استحللناه، وما وجدنا فيه من حرام حرمناه، ألا إنَّ ما حرّم رسول الله مثل ما حرّم الله)). [ترمذی وابن ماجه وحاكم].
رسول الله (ص) روز غزوه خيبر چيزهائی را حرام كرده، سپس فرمود: پيدا ميشود يكی از شما كه مرا تكذيب كند در حاليكه بر بالشت خود تكيه زده و از سخنان من صحبت ميكند، سپس ميگويد: بين ما و شما كتاب خدا است، هر چه در آن حلال يافتيم، آنرا حلال ميدانيم، و آنچه در آن حرام يافتيم، آنرا حرام ميدانيم، بدانيد كه همانا آنچه رسول الله (ص) حـرام كرده مانند آن چيزی است كه خداوند آنرا حرام فرموده است.

و أحاديثی بطور متواتر از رسول الله (ص) ثابت است كه در خطبهء خـود وصيت ميفرمود كه: حاضرين به غائبين ابلاغ كنند، و ميفرمود: ممكن است ابلاغ شده ای برداشت بيشتر و دقت و توجه بهتری از شنونده داشته باشد.
و از آن أحـاديث متواتر: حديثی در صحيحين است كه رسول الله (ص) در حجه الوداع در خطبهء خود در روز عرفه و روز عيد قربان برای مردم چنين فرمودند: أفراد حاضر به أفراد غائب برسانند زيرا ممكن است كسيكه به او ابلاغ شود دقت و توجه بهتری از شنونده داشته باشد.
پس اگر سنت او بر شنوندگان و ابلاغ شدگان حجت نبود، و اگر سنت او تا روز قيامـت باقی نميماند، به آنها دستور تبليغ داده نميشد.
پس معلوم ميشود كه دليل بودن و حجت بودن سنت او همچنان پا بر جا است، بر شنونده ای كه از زبان رسول الله (ص) شنيده، و بر كسيكه برای او با أسانيد صحيحه نقل شده است.
و أصحاب و ياران پيامبر (ص) سنت قولی و فعلی او را حفظ كرده اند و همچنين تابعين، سپس تابعين آنرا ابلاغ كرده اند به نسل بعدی خود، و همچنين علماء و دانشمندان ثقه كه گفتار آنان مورد اعتماد ميباشد نسل بعد از نسل، و قرن بعد از قرن نقل كرده اند.
و آنرا در كتاب های خود جمع آوری و بيان كرده اند و صحيح و ضعيف آنرا بيان كرده اند. و برای شناخت احاديث صحيح و ضعيف قوانين و ضوابط معيـنی بين خود قرار داده اند تا بوسيلهء اين قوانين صحيح و ضعيف أحاديث شناخته شوند. و علماء و دانشمندان، كتابهای سنت أعم از صحيح بخاری و مسلم و كتاب های ديگر را بخوبی و بطور كامل حفظ كرده اند، همچنانكه خداوند كتاب خودش (قرآن) را طبق وعده اش از بازيچه قرار گرفتن، و الحاد، و كفر كافران، و تحريف و تغيير ياوه گويان حفظ نموده است، چنانكه ميفرمايد:

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ [ الحجر:۹].
[بيگمان ما قرآن را فروفرستاده ايم و به راستی ما نگهبان آن هستيم].

و جای هيچ شك و ترديدی نيست كه سنت رسول الله (ص) وحی نازل شده است، و خـداوند آنرا حفظ فرموده، چنانكه كتاب خود قرآن را حفظ فرموده، و باريتعالی برای آن سنت علمائی نقّاد و جداكنندهء خوب از بد برانگيخته كه تحريف و تغيير و تبديل باطل انديشان و ياوه گويان، تعبير و تفسير جـاهلان را از آن دور ميكنند، و هر آنچه را كه دروغگويان نادانان و ملحدان به آن چسيانيده اند دور ميكنند، زيـرا باريتعالی آنرا تفسيری برای قرآن كتاب خود، و بيان آنچه مبهم و مشكل است از احكام قرار داده، و ضمن آن احكام ديگری است كه نص آن در قرآن وارد نشده، مانند تفصيل و شرح احكام دوران شيرخوارگی بچـه ها، و بعضی از احكام ميراث، و تحريم جمع بين زن و عمهء او، و بين زن و خـالهء او، و غير از اين از احكام كه در سنت صحيح رسول الله (ص) وارد شده و در قرآن از آن ذكری نيست.
ذكر بعضی از آنچه از صحابه و تابعين و أهل علم و دانش در تعظيم سنت رسول الله (ص) و وجوب عمل به آن وارد شده در صحيحين از أبو هريره (رض) روايت است كه گفت وقتی رسول الله (ص) دنيا را وداع گفتند بعضی از عرب كافر شدند، أبوبكر
t گفت: سوگند به خدا كه جنگ خواهم كرد با كسيكه بين نماز و زكات فرق گذارد، عمر بن الخطاب t به او گفت: چگونه با آنان جنگ ميكنی در حاليكه رسـول الله (ص) فرمودند:

((أمرت أن أقاتل الناس حتی يقولوا لا إله إلاَّ الله فإذا قالوها عصموا منّی دماءهم وأموالهم إلاَّ بحقها)). [متفق عليه].
مأمور شده ام با مردم بجنگم تا اينكه بگويند: لا إله إلاَّ الله: معبود بحقی بجز خدای يكتا نيست، پس اگر آنرا گفتند جان، و مال آنها، بجز به حق آن(۱) از من حفظ ميشود.

و أبوبكر صديق (رض) گفت آيا زكات از حق آن نيست؟ سوگند بـه خدا اگر گردنبند شتری كه به رسول الله (ص) ميدادند از من منع كنند به خاطر منع آن، با آنان جنگ خواهم كرد، عمر t گفت در نتيجه دانستم كه خداوند سينه و قلب أبوبكر را برای جنگ روشن كرده و دانستم كه او بر حق است.
و صحابه (رض) رأی و مشورت أبوبكر
t برای قتال أهل ردت را قبول كردند و با او به جنگ پرداختند تا اينكه آنان را به إسلام برگردانند، و كسيكه بر آن اصرار كرد او را كشتند.
و اين قصه برای تعظيم و بزرگداشت سنت رسول الله (ص) و وجوب عمل به آن واضح ترين دليل است.
مادر بزرگی بسوی أبوبكر آمد و از ميراث خود سـؤال كرد، أبوبكر (رض) به او جواب داد كه در كتاب خدا حقی برای تو در اين باره وارد نشده، و نميدانم كه رسول الله (ص) در اين مسأله قضاوتی كرده باشد، و از مردم سؤال خواهم كرد، سپس از صحابه
y سـؤال كرد و بعضی از آنها شهادت دادند كه رسول اكرم (ص) مادر بزرگ را سهم يك ششم داده، پس أبوبكر (رض) به آن قول قضاوت كرد.
عمر (رض) عاملان خود را وصيت ميكرد كه بين مردم با كتاب خدا قضاوت و حكم كنند، و اگر در كتاب خدا آن حكم را نيافتند به سنت رسول اكرم (ص) رجوع كنند، و وقتی در بارهء سقط جنين كه در شكم مادر مرده است به سبب تعدی و ظلم به او اشكال پيدا كرد از صحـابه (رض) سؤال كرد، محمد بن مسلمه و المغيرة بـن شعبه رضی الله عنهما نزد او گوهی دادند كه رسول الله (ص) دربارهء اين به آزاد كردن كنيزی و يا برده ای قضاوت كرده، پس عمر (رض) به آن حكم قضاوت كرد.
و وقتی عثمان (رض) حكم عزاداری زنی كه شوهرش فوت كرده را نميدانست كجا بايد عزادار باشد، فريعه دختر مالك بن سنان خواهر أبوسعيد الخدری رضی الله عنهما به او خبر داد: رسول الله (ص) به او أمر فرمودند بعد از وفات شوهرش در خانه اش عزاداری كند تا اينكه حداد و عزای او تمام گردد پس عثمان (رض) به همان حكم قضاوت كرد. و همچنين در اجرای كيفر و عقوبت و مجازات و شلاق زدن بر شراب خواری وليد بن عقبه به سنت پيامبر (ص) قضاوت كرد.
و وقتی به علی (رض) خبر رسيد كه عثمان (رض) از حج تمتع منع ميكند، علی (رض) حج تمتع انجام داد ـ يعنی به حج و عمره با هم لبيك گفت ـ و فرمود: سنت رسول الله (ص) را به خاطر قول و سخن يك نفر ترك نميكنم.
و وقتی بعضی از مـردم بر عبدالله بن عباس رضی الله عنهما در مورد حج تـمتع اعتراض كردند و گفتند: أبوبكر و عمر به حج إفراد تشويق كرده و آنرا مقدم ميدانستند، عبدالله بن عباس رضی الله عنهما گفت: ميترسم كه سنگهايی از آسمان بر شما پرتاب شود، من ميگويم رسول الله (ص) چنين فرمودند، و شما ميگوئيد أبوبكر و عمر چنين گفتند!
پس كسيكه به خاطر قول أبوبكر و عمر با سنت مخالفت نمايد، بيم آن ميرود كه دچار عذاب شـود، پس حال كسانيكه به خاطر قول غير أبوبكر و عمر رضی الله عنهما مجرد به رأی و اجتهاد خــود با سنت مخالفت ميكنند، چه خواهد شد؟
و وقتی بعضی از مردم با عبدالله بن عمر بن الخطاب رضی الله عنهما در مورد بعضی از سنتها اختلاف كردند، عبدالله (رض) گفت: آيا ما مأموريم كه تابع عمر باشيم؟
و وقتی مردی به عمران بن حصين رضی الله عنهما گفت: ما را از كتاب خدا قرآن سخن بگو، و او داشت سخن از سنت و حديث رسول الله (ص) ميآورد عصبانی شد و گفت: سنت بيان كننده و تفسير كننده كتاب خـداسـت، اگر سنت نبود نميدانستيم كه نماز ظهر چهار ركعت است و مغرب سه ركعت است، و صبح دو ركعت است، و تفصيل و شـرح احكام زكات و غير از اينها كه در سنت است نميدانستيم.
و أخبار بسياری از صحابه (رض) در تعظيم شأن سنت و وجوب عمل به آن و تحذير از مخالفت به آن وارد شده است.

و همچنين عبدالله بن عمر رضی الله عنهما وقتی روايت كردند كه رسول الله (ص) فرمودند:

((لا تمنعوا إماء الله مساجد الله)). [متفق عليه].
كنيزان خدا(زنان مسلمان) را از رفتن به مساجد منع مكنيد.

بعضی از پسران او گفتند: سوگند به خدا كه آنان را منع ميكنيم، پس بر آنها عصبانی شـد و به آنان بدی گفت، و گفت: ميگويم رسول الله (ص) فرمودند، و ميگوئيد سوگند به خدا آنان را منع ميكنيم!
و وقتی عبدالله بن المغفل المزنی (رض) (و او از صحابهء رسول الله (ص) ميباشد) ديد يكی از نزديكانش سنگريزه را بر يكديگر پرتاب ميكنند از آن عمل منع كرد و به او گفت رسول الله (ص) از پرتاب كردن سنگريزه و ريگ نهی فرمودند و فرمودند: اين سنگريزه ها چيزی را صيد نميكند، و دشمنی را شكست نميدهد، و او را باز نميدارد، وليكن دندانی را ميشكند، و چشمی را بيرون ميآورد و كور ميكند، سپس او را در وقت ديگری ديد كه همان كار را انجام ميدهد، گفت سوگند به خدا كه تا أبد با تو سخن نخواهم گفت، تو را از رسول الله (ص) با خبر ميكنم كه از آن نهی فرمودند، سپس دوباره آنرا انجام ميدهي؟
و إمام بيهقی در كتاب خود (سنن الكبري) از أيوب السختيانی تابعی جليل روايت ميكند كه گفت: اگر سنت رسول را برای مردمی بسخـن و گفتار آوردی و او گفت ما را از اين واگذار و از قرآن سخن بگو، بدان كه آن شخص گمراه است.
و إمام أوزاعی رحمت الله عليه گويد: سنت حكم كننده و شرح دهنده كتاب خدا است، و مطلق های كتاب را مقيد ميكند و يا به احكامی كه در قرآن ذكر نشده ميپردازد.
چنانكه خداوند ميفرمايد:

أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ [ النحل:۴۴]

و قبلاً گفتار رسول الله (ص) را ذكر كرديم كه فرمودند:

((ألا إنّی أوتيت الكتاب ومثله معه)).
همانا به من قرآن و مانند آن داده شده است.

و إمام بيهقی از عامر الشعبی رحمت الله عليه روايت ميكند كه به بعضی از مـردم گفت:

((إنَّما هلكتم فی حين تركتم الآثار)). [البيهقي].
براستی شما هلاك و گمراه شديد وقتی أثر و سنت صحيح رسول الله (ص) را ترك كرديد.

و إمام بيهقی رحمه الله از إمام أوزاعی رحمت الله عليه روايت ميكند كه به بعضی از دوستان و ياران خود گفت: اگر از رسول اكرم (ص) حديث و سنتی بتو رسيد مبادا به غير از آن سخن بگوئي، زيرا رسول الله (ص) ابلاغ كننده ای از جانب باريتعالی بود.
و إمام بيهقی از إمام سفيان بن سعيد الثوری رحمهما الله روايت ميكند كه گفت: همانا همهء علم و دانش علم به سنت و آثار رسول الله (ص) ميباشد.
و إمام مالك رحمه الله به طرف قبر رسول الله (ص) رو كرد و فـرمود: سخن و گفتار همهء ما قابل رد است، مگر سخن و گفتار صاحب اين قبر كه قابل رد نيست(
۱).
(
۱) يعنی قول صحيح او واجب القبول است .
و إمام أبوحنيفه رحمه الله گويد: اگر حـديث و سنتی از رسول الله (ص) آمد آنرا بر سر و چشم ميگذاريم.
و إمام شافعی رحمـه الله گويد: هرگاه از رسـول الله (ص) حديث صحيحی روايت كردم و آنرا نگرفتم و عمل نكردم شما را گواه ميدانم كه عقل خود را از دست داده ام.
و همچنين إمام شافعی ميگويد: اگر سخن و گفتاری گفتم و حديث رسول الله (ص) بر خلاف گفته من بود، پس قول و گفتار مرا به ديوار بزنيد.
و إمام أحمد بن حنبل رحمه الله به بعضی از ياران خود گفت: مرا تقليد مكنيد، و إمام مالك را تقليد مكنيد، و إمام شافعی را تقليد مكنيد، و از آنجائيكه بگيريد كه ما آنرا گرفتيم، (يعنی از أحاديث پيامبر اكرم (ص)).
و همچنين إمام أحمد ميگويد: تعجب كردم از أقوامی كه إسنـاد و صحت إسناد حـديث رسـول الله (ص) را دانستنه سپس ميروند و رأی سفيان را ميگيرند.
و خداوند ميفرمايد:

فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَن تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ [ النور:۶۳].
[پس بايد آنان كه بر خلاف فرمان او رفتار ميكنند از آن برحذر باشند، كه بلايی به آنان برسد، يا عذابی دردناك گريبانگيرشان شود].

سپس گفت: آيا ميدانی فتنه چيست، فتنه شـرك است، ممكن است اگر بعضی از گفتار رسول الله (ص) را رد كرده قبول نكند در قلب او گمراهی افكنده شود و هلاك گردد.
و إمام بيهقی از مجاهد بن جبر تابعی جليل روايت ميكند در قول خداوند:

فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللّهِ وَالرَّسُولِ [ النساء:۵۹].
[اگر در بارهء چيزی اختلاف نموديد برای رفع اختلاف به كتاب خدا و سنت رسول الله (ص) مراجعه كنيد تا حل اختلاف از كتاب و سنت بيابيد].

گفت: برگردانيدن بسوی خدا يعني: بسوی كتاب او، و برگردانيدن بسوی رسول يعني: بسوی سنت اوست.
پس اگر در چيزی اختلاف كرديد آنرا بسوی خدا و رسول خدا برگردانيد.
و إمام بيهقی از محمد بن شهاب زهری رحمه الله روايت ميكند كه گفت: كسانيكه از علماء و دانشمندان ما رفتند و فوت كردند ميگفتند اعتصام و پيروی از سنت رسول الله (ص) نجات و پيروزی است.
و موفق الدين بن قدامه رحمه الله در كتاب خود: روضة الناظر در بيان أصول احكام چنين ميگويد: أصل و أساس دوم از دلايـل، سنت رسول الله (ص) ميباشد، و گفتار رسول الله (ص) حجت است زيرا از دلايل معجزات بر صدق و راستی اوست، و خداوند به طاعت او و تحذير از مخالفت او أمر فرموده است.
و إمام ابن كثير رحمه الله در تفسير اين آيه گويد:

فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَن تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ [ النور:۶۳].
[پس بايد آنان كه بر خلاف فرمان او رفتار ميكنند از آن برحذر باشند، كه بلايی به آنان برسد، يا عذابی دردناك گريبانگيرشان شود].

يعني: از أوامر رسول الله (ص)، آنهم طريقه و راه و روش و سنت و شريعت اوست، پس گفتار و كردار بنيآدم با گفتار و كردار رسول الله (ص) مقايسه و مطابقت ميشود، و آنچه موافق آن بود قبول، و آنچه مخالف آن بود مردود و بر قائل و گوينده او برگردانيده ميشود، و آن هم هركه خواهد باشد.
چنانكه رسول الله (ص) فرمودند:

((من عمل عملاً ليس عليه أمرنا فهو رد)). [متفق عليه].
هر كس عمل و كرداری انجام دهد كه راه و روش ما بر آن نيست آن عمل و كردار مردود و غير قابل قبول است.

پس بترسد و برحذر باشد كسيكه ظاهراً و باطناً مخالف شريعت رسول الله (ص) باشد (أَن تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ).
كه به آنان مصيبتی در قلبهايشان از كفر و نفاق و بدعت بوجود آيد.
(أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ).
يعنی در دنيا به كُشتن و يا مجازات و يا زندان و غير از اينها مبتلا شوند.
از إمام أحمد بن حنبل از عبدالرزاق از معمر از همام ابن منبه روايت است كه أبـوهريره گفت: رسـول الله (ص) فرمودند:

((مَثَلی ومَثَلُكم كمثل رجلٍ اسْتَوْقَدَ ناراً فلمّا أضاءتْ ما حولها جعل الفراشُ و هذِهِ الدوابُّ اللائی يقعْنَ فی النَّار يقَعْنَ فيها وجعلَ يحجُزُهُـنَّ ويغْلبْنَهُ فَيقْتَـحِمْنَ فيها قال فذلك مثلی ومثلكم، أنا آخذُ بحجزكم عن النَّار، هلمَّ عن النَّار فتغلبونی وتقتحمون فيها)). [متفق عليه].
مَثَلِ من و مَثَلِ شما مانند مردی است كه آتشی روشن كرده وقتی اطراف خـود را نورانی و روشن كرد و پروانه ها و حشرات كه اطراف آن ميگردند در آتش ميأفتند، آن مرد جلوگيری ميكند و نميگذارد كه پروانه ها و حشرات در آتش بيفتند ولی بر او غلبه كرده خود را در آتش ميأندازند، فرمود: پس اين مَثَلِ من و شماست، من كمربند شما را گرفته از آتش دور ميكنم، و شما بر من غلبه كرده و هجوم ميكنيد و خود را در آتش ميأندازيد.

و إمام سيوطی رحمه الله در كتاب خود: (مفتاح الجنه فی الاحتجاج بالسنه)(كليد بهشت در حجيت سنت رسول الله (ص)) چنين ميگويد:
(بدانيد ـ خدا شما را رحمت كند ـ هركس حجيت حديث رسول الله (ص) قولی و فعلی با شروط معروف آن در أصول دين را انكار كند (ص) كافر ميباشد، و از دايرهء إسـلام خارج است، و روز قيامت با يـهـود و نصـاری و با فرقـه ها و طائفه های گمراه و كافر محشور خواهد شد).
و أخبار از صحابه و تابعين و كسانيكه بعد از ايشان آمده اند از علماء و دانشمندان در تعظيم سنت و وجوب عمل به آن و تحذير از مخالفت آن بسيار زياد وارد شده است.
و أميد است آنچه در اينجا ذكر شد از آيات و أحاديث و أخبار، برای كسيكه حق طلب است كافی و قانع كننده باشد، و از خداوند برای خود و تمامی مسلمانان توفيق به آنچه رضايت آنرا دارد مسئلت دارم، و سلامت از أسباب خشم و غضب او، و اينكه تمامی ما را به راه مستقيم هدايت فرمايد، او شنوا و نزديك است.
وصلی الله وسلم علی عبده ورسوله نبينا محمد وعلی آله وأصحابه وأتباعه بإحسان.

عبدالعزيز بن عبدالله بن باز
مفتی عام عربستان سعودی و رئيس كبار علماء
و رئيس دايرهء بحثهای علمی وفتوای شرعي

 

 

 

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *