انتخـــاب الهـــــی
محمد عزیز عزیزی
آنکه از جمله بر گزید مــرا
از کرم ، او بلطـف دید مـرا
تا ج شاهی بفرق من بنهاد
عزتِ بیش ازاو رسید مرا
از همـه بند ها ،رهایم ساخت
بردرش ساخت او،عبید مرا
بَرگـُزید از میان جن ومَلـَک
زین جهان ازقریب یا بعید، مرا
کرد اعطا مقـــام انســانی
جایگاهی که کس ندید، مرا
هیچ کس رُتبه ای چنین نیافت
زان مقـــام این خبر رسید مرا
جنتم داد و بیشتر خواستم
بر بسیـط زمین کشید مرا
کفرنعمت، وَشِکـَوه بنمـــودم
در گذشت وسخــن شنیـد، مرا
شکــر بربندگی اگر کـردم
داد بس نعمتِ مــزید مــرا
»بنـدۀ پر گناه، کس نخـرد«
»با هـزاران گنـه خرید مر«ا
پادشاه کی؟ نظر کنــد به غلام
حضرتِ، او ببر کشیــد مــرا
مُلک شاهی، در زمینم داد
لــــذت وفـــرحت آفرید مرا
بهتــراز مادرم به طـول حیات
نازهــا بیش، ازاو رسیــــد مــرا
درب دل قفل گر شود گاهی
ذکـر او هر زمان کلید مرا
روسیاه بوده ام ز بار گنـــه
رحمتش کرد روسپیـد مـــرا
زنده باشم به شـــوق دیدارش
گــردمادم کنــد شهیــد مــرا
گردهم جان به آرزوی وصال
روز شــادی وعیش وعید مرا
چشم پوشم زتخت سلطانی
گر او با چشم بنــده دید مــرا
یا الهی! توئی اُمیـدِ«عزیز»
تو مــکن هیچ نا اُمیــد مــرا
پایان
—————————–
محمد عزیز( عزیزی) ساعت 11:30
روز دوشنبه26 سرطان سال 1391
مطابق به : 26 شعبا ن المعظم سال 1433 هجزی قمری
برا بر 16 ماه جولای 2012 میلادی