بحثي پيرامون نماز بزبا ن افغانی — امين الدين سعيدی

 

 

بسم الله الرحمن الرحيم

بحثي پيرامون نماز بزبا ن افغانی

 

تتبع ونګارش: امین الدین   )سعیدی)

مـــدیــر مطالعـــات سـتراتـــیــــژیـــک افغان

ومسؤل مرکز کلتوری دحـــــق لاره-جرمنی

 

خواننده محترم در اين اواخر  برای دیمکراتیزه کرده دین؟! برخی از روشنفکران افغانی ماتحلیل  های را درپیش  گرفته اند  که میخواهند در جمله  سایر  فعالیت های  فر هنگی؟!   نماز  مردم  مسلمان  افغانستان را نیز بر  شرایط  دیموکراتیک ! ؟   برابر نموده  وآنرا به اصطلاح از  عربـــیـت  بیرون کشیده  وبه زبانهای  افغانی  در کشور مروج  سازند. برای روشن شدن این امرکه آیا  نمازبزبان افغانی  جواز دارد ؟ یا خیر !  تحلیل  ذیل را  حضور خواننده ګان محترم تقدیم میدارم.

 

از خداوند متعال برای خود و شما  کسانیکه در جستجو حق و راستی اند توفیق مزید جهت فهم درست از اسلام و فهم درست از مفاهیم دیموکراسی را  از  بار گاه ایــــزد متعال  استدعا دارم. امین

 

  صلوة یا « نماز »:

 

کلمه « صلاة  » ( نماز ) اصلآ عربی بوده، یکی از ارکان عمده اساسی و پنج ګانه اسلام است که ادای آن  بالا هرمسلمان عاقل  و دارای شرایط   دريک شبانه روز پنج وقت فرض است.  ( نماز فجر، نماز  ظهر،  نماز  عصر،  نماز  مغرب و    نمازعشا. ).

« معنای لغوی « صلاه »  را با ذكر ريشه آ ن ميتوان چنين  تعريف کرد:

 «صلاه» در اصل، رابطه‌ای متقابل برای نزديك‌تر شدنِ دو طرف به هم است و يا توجه وانعطاف در مقابل كسی را صلوة گويند.

صلوة در اسلام همان عبادت بزرگی است كه در رأس عبادات در دين اسلام قرار گرفته است، كه خداوند می‌فرمايد: «فَإِذَا قَضَیْتُمُ الصَّلاَةَ فَاذْكُرُواْ اللّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنتُمْ فَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ إِنَّ الصَّلاَةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَّوْقُوتًا و چون نماز را به جاى آورديد خدا را [در همه حال] ايستاده و نشسته و بر پهلو آرميده ياد كنيد. پس چون آسوده ‏خاطر شديد نماز را [به طور كامل] بر پا داريد، زيرا نماز بر مؤمنان در اوقات معين مقرر شده است.».

اصطلاح نماز

معنای لغوی «صلا ة» در عربی، به معنی «فراخواندن» است. اصطلاح  «نماز يا لمونځ» اکثرا  در کشور عزيز ما افغانستان وکشور هاي   چون پاکستان ، ایران، هندوستان ، بنگلادش، ترکیه کردستان  مورد استفاده قرار  میکیرد. ولی در سایر کشور ها  برای اصطلاح نماز  اصطلاح عربی  نماز  همان  ٔ «صلاة» را بکار  ميبرند.

کلمه  نماز به معنای خم شدن و سرفرودآوری برای ستایش و احترام است .    )فرهنگ معین ( 

 آمادگی براي نماز

بر اساس هدايات  قرآن کریم، درجایی که در آن نماز بجاء آورده ميشو د، باید پاک باشد. لباس نمازگزار نیز باید پاک و عورت انسان باید  پوشانده باشد.  نمازگزار پیش از نماز می بایست وضو، غسل  ، یا تیمم کرده باشد. نمازگزار، رو به قبله بایستد وآذان و اقامه بگوید و پس از آن وارد نماز شود.

مقام ومنزلت  نماز

نماز در همه ادیان ابراهیمی وجو د  داشته . ویکی از بهترین وسیله جهت  تقرب به ذات الهی محسوب میشود . وبه صراحت تام حکم کرده میتوانیم که :  نماز  از جمله کهن تر ین عبادت است که از آغاز خلقت انسان وجود  داشته ، اګرچه چګونګی ادای آن  در هر زمان  مختلف ومتفاوت بوده است .

هيچ دين وشريعتی بدون نماز نبوده است طوریکه قرآن عظیم لشان در مورد  میفرماید : «رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِيمَ الصَّلاَةِ وَمِن ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاء  پروردگارا مرا برپادارنده نماز قرار ده و از فرزندان من نيز پروردگارا و دعاى مرا بپذير» و يا در اين آيه به حضرت اسماعيل خداوند چنين می‌گويد: «وَكَانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا  خاندان خود را به نماز و زكات فرمان مى‏داد و همواره نزد پروردگارش پسنديده[رفتار] بود.».

نماز نياز بنده گان، نشان ايمان وشكوه انسان است. نماز خلوت عاشقان صفوت عارفان و سلوك سالكان است، همان‌گونه كه قرآن كريم می‌فرمايد: «یَا أَیُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَیْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِن قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِیَابَكُم مِّنَ الظَّهِيرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاء ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَّكُمْ لَیْسَ عَلَیْكُمْ وَلَا عَلَیْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَیْكُم بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ كَذَلِكَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآیَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ  اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد قطعا بايد غلام و كنيزهاى شما و كسانى از شما كه به [سن] بلوغ نرسيده‏اند سه بار در شبانه روز از شما كسب اجازه كنند پيش از نماز بامداد و نيمروز كه جامه‏هاى خود را بيرون مى‏آوريد و پس از نماز شامگاهان [اين] سه هنگام برهنگى شماست نه بر شما و نه بر آنان گناهى نيست كه غير از اين [سه هنگام] گرد يكديگر بچرخيد [و با هم معاشرت نماﺋيد] خداوند آيات [خود] را اين‌گونه براى شما بيان مى‏كند و خدا داناى سنجيده‏كار است.» .

ياد خدا مايه آرامش دل‌ها، نماز ياد خدا است، نماز سبب رستگاری و مواظبت بر نمازها را می‌توان در آيات قرآن جستجو كرد و دانست كه نماز مايه رستگاری بشريت است: «وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ یُحَافِظُونَ و كسانى كه بر نمازشان مداومت مى‏ورزند» و «الَّذِينَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ/ همان كسانى كه ايمان آورده‏اند و دلهايشان به ياد خدا آرام مى‏گيرد آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرامش مى‏يابد.».

 

نماز وانبــياءعلیه السلام

آدم علیه السلام ونماز:

مفسرين  قرآن عظيم الشان  در تفسير آيه  «  فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَات  » میفرمایند که    حضرت آدم از جمله اولين  انسان از نوع  بشر بود که  از جانب پروردګار  مأمور به اداي نماز شد .

 ولى اينكه چگونگى و به چه شکل وچه  شرايط و عدد ركعات و اوقات آن به چه ترتيب بود  روايات  موثوق در دست نيست.  آنچه اهميّت دارد اين است كه آدم براى بجاء آوردن نماز مكلّف و مسؤول بوده و شرعيت  وى همراه با حكم نماز بود .

ادريس عليه السلام و نــماز:

ادريس علیه السلام پدر ګلان نوح  عليه السلام   با عبادت  نماز اشنا بوده،  ونماز را بجاء مي آورد.

نـــوح عـليه السلام  و نماز:

روايات اسلامي  تأ کيد ميدارد  که پروردگار بزرگ از نوح و همه ى انبــياء پيمان گرفت كه: ازپروردګاری یک تا   اطاعت جويند  و از شرك دوري گزينند، و نيز خداى مهربان حضرت نوح را به نماز و امر به معروف و نهى از منكر و رعايت حلال و حرام دعوت كرد.

ابراهيم علیه السلام  و نماز:

حضرت ابراهيم عليه السلام  وقهرمان توحيد، پــدر انبياء ، حليم ، صالح ، مخلِص ، مخلّص ، موحّد و بيناى ملك و ملكوت ياد مى شود ـ به فرمان پرروردګار، هـــاجــــر و فرزند شيرخواره اش اسماعيل را از شهر شام حركت داد و به دلالت پروردگار راه پيمود تا به جايگاه كعبه رسيد. پس آن طفل شيرخوار و مادرش را بناء به خواست پرورګار در آن سرزمين بى آب و علف با مختصرى طعام و پيمانه اى از آب پياده كرد !!  سپس از همسر مهربان خداحافظى كرد و اراده ى بازگشت نمود. در اين وقت هـــاجــــر دامن ابراهيم را گرفت و عرضه داشت: چرا مى روى و به كجا خواهى رفت؟ ما را در اين دشت مخوف  و زمين بى آب و علف به كه وامى گذارى؟

ابراهيم علیه السلام التماس هاجر را ناديده گرفت و با آرامشى  خاصّ  به هاجر ګفت  : اينكه تو و اين طفل گرسنه را در اين بيابان مى گذارم.

  « رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتي بِوَاد غَيْرِ ذِي زَرْع عِندَ بَيْتِكَ الُْمحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلاَةَ  » . (  ابراهيم  : ٣٧ )

پروردگارا ! من زن و فرزند خود را در بيابانى خشك و سوزان در كنار خانه ى تو قرار دادم. پروردگارا ! براى اين كه نماز به پاى دارند .

ابراهيم بزرگوار یکی از پیامبران الهی  به نقل از قرآن مجيد درخواستهاى بسيار مهمى از حضرت حق داشت. خداوند مهربان تمام دعاهاى ابراهيم (ع) را اجابت فرمود، كه از جمله ى درخواستهاى آن مرد بزرگ يكى اين بود :

 )رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلاَةِ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ ) .  ابراهيم  : ٤٠ )

پروردگارا ! من و فرزندانم را به پــا دارنده ى نماز قرار ده  و درخواست مرا به پيشگاه لطف و عنايتت بپذير .

اســـماعــــيــل (ع) و نمـــاز:

كتاب الهى درباره ى حضرت اسماعيل مى فرمايد :

« وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْماعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولاً نَّبِيّاً * وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاَةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِيّا »  ) سوره  ـ مريم : 54 ـ 55( .

«اسماعيل را به ياد آر كه داراى اوصاف پسنديده بود : وفادار به پيمان ، فرستاده ى حق ، حبر دهنده ى از حقايق ، و امر كننده ى زن و فرزند به نماز و زكات ، و بنده اى بود كه خداوند در تمام برنامه ها از او خشنود بود» .

اسحاق و يعقوب و انبياى از ذرّيه ى ابراهيم و نماز

قرآن كريم عظيم الشان ميفرمايـــد:

«  وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلاًّ جَعَلْنَا صَالِحِينَ * وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاَةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ  »
  (  انبيا : 72 ـ  73  )  .

«ما به ابراهيم ، اسحاق و فرزند انش  يعقوب را عطا كرديم و همه را صالح و شايسته و لايق مقام نبوت قرار داديم ، و آنان را به پيشوايى خلق برگزيديم تا مردم را به امر ما هدايت كنند ، و هر كار نيكو از انواع عبادات و خيرات مخصوصاً اقامه ى نماز و اداى زكات را به آنان وحى كرديم ، و اينان براى ما بندگان سربه فرمان بودند .»

شعيب عليه السلام و نماز:

مردم مَديَن مردمى آغشته په فساد، ياغي وطاغي  و متجاوز به حقوق حق و خلق بودند.  پروردگار با عظمت ما  حضرت شعيب (ع) را در ميان آنان مبعوث به رسالت فرمود، تا آنان را از گمراهى و ضلالت نجات دهد .  قرآن عظيم الشان  ميفرمايد  :

« وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْباً قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِنْ إِله غَيْرُهُ وَلاَ تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّي أَرَاكُم بِخَيْر وَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْم مُحِيط * وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلاَ تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ * بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِن كُنتُم مُؤْمِنِينَ وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظ  ( هود  : 84 ـ 86       (.

« براى هدايت و راهنمايى مردم مدين برادرشان شعيب را فرستاديم . او به مردم مدين از جانب حضرت حق چنين گفت : اى جامعه ! خداى جهان آفرين را بپرستيد ، زيرا جز او خدايى نيست ، و آنچه را به وسيله ى پيمانه و ترازو به مردم مى فروشيد از آن كم مگذاريد . من خير شما را به شما نشان مى دهم . چرا مى خواهيد از راه تقلب و خيانت به ثروت خود بيفزاييد ؟ من شما را از عذاب روز فراگير مى ترسانم ، هاى اى ملت ! پيمانه را پر بدهيد ، جنس ترازويى را بدون كم گذاشتن به مشترى ارائه كنيد ، و از گناه و تجاوز به حق مردم دست برداريد .»

مردم مدين ! بى ترديد آنچه خداوند در سايه ى مقرراتش بر شما حلال دانسته به بنفع شماست اگر اهل ايمان هستيد. من قدرت بازداشتن شما را از تجاوز ندارم ، وظيفه ى من تبليغ برنامه هاى خداست و بس .

تعاليم شعيب ضامن خير دنيا و آخرت مردم بود ، ولى جامعه ى مدين در برابر شعيب و دلسوزيهاى او موضع سختى گرفتند و نخواستند هدايت حق را بپذيرند و دست از هوا و هوس و شهوت و دنياپرستى بردارند . و عجيب اينجاست كه تمام برنامه ها و تعاليم آن بزرگمرد الهى را نتيجه ى نماز شعيب مى دانستند وبه اين معنا علم داشتند كه نماز ، باز دارنده ى نمازگزار از هر فحشا و منكرى است . آنان به شعيب گفتند :

«  قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَن نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَو أَن نَفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّكَ لأنتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ ». ـ هود ( 11 ) : 87 .

اى شعيب ! ما در پرستش معبودهاى پدران خود ثابت قدميم و در برنامه هاى مالى خود آزاد ، و از هر راهى كه بخواهيم ثروت به چنگ مى آوريم و به هر صورت كه اراده كنيم مى فروشيم  .

اى شعيب ! به نظر ما آنچه تو را تحريك كرده كه ما را از آيين نياكانمان برگردانى و مسير خريد و فروش ما را عوض كنى نماز توست . به راستى تعجب آور است كه با ما سر ستيزدارى در حالى كه ما تو را مرد بردبار و درستى مى دانيم .

آرى ! نماز رشد دهنده و هدايتگر و بازدارنده ى از فحشا و منكرات و فساد بود، اما مردم شهوت پرست مدين نمى خواستند در چنين حصن حصينى داخل شوند و دايره ى حيات را با اين دژ محكم و حصار مستحكم از شرّ شياطين و خطرات مصون و محفوظ بدارند .

موسى عليه السلام  و نماز:

حضرت  موسي كليم الله ازجمله  انبياى اولوالعزم  بشمار  ميرود :  قرآن عظيم الشان  ميفرمايد :  زمانيکه  حضرت  موسي  ، در مسير مدين و مصر به وادى سينا و منطقه ى طور رسيد ، صداي پروردګار پا عظمت  را ميشنود :

« يَامُوسَى * إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً». 

وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَى * إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلاَةَ لِذِكْرِي.

اى موسى ! من پروردگار تو هستم، بوت های خویش را  از پاى خود  بيرون كن ( : از همه چيز جز من قطع علاقه نما ) ، چون هم اكنون در وادى مقدسى .

من تو را به مقام شامخ رسالت برگزيده ام، بنابراين به آنچه به تو وحى مى شود گوش فرا ده :

منم خداى يكتا ، خدايى كه جز من نيست ، پس مرا اطاعت كن و در مسير عبادت من قرار گير و نماز را به خاطر ياد من به پاى دار .

آرى ! نماز كه همراه با شرايط ظاهرى و باطنى اقامه شود ياد حضرت محبوب را در دل زنده مى سازد و حاكميت آن ياد را در اعمال و اخلاق مى گستراند و امنيتى همه جانبه در قلب ايجاد مى كند به طورى كه انسان از شرّ شياطين در مصونيّت الهى مى رود و از بركت آن امنيّت ، سعادت دنيا و آخرت آدمى تضمين مى شود .

لقمان و نـــمـــــاز:

لقمان حکميم به پسر خويش ميګفت :« يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاَةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنكَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزِمِ الْأُمُور » ( یقمان : 17 )  .

اى پسرم ! نماز را به پاى دار و در جامعه اقدام به امر به معروف و نهى از منكر كن و در برابر حوادث بردبار و صبور باش ، كه تحمل و صبر در راه ارشاد مردم نشانه اى از عزم ثابت مردم بلند همّت است .

داود عليه السلام و نماز:

در تاريخ اسلامي  وروايت اسلامي  آ مده است که : داود عليه  السلام در منزل خويش  محرابهاي  متعددي  داشت وميخواست تا  در هر  ګنج از خانه خويش به ياد  پروردګار مشغول گردد  .

داود عليه السلام اوقات روزانه خويش  را به  چهار مرحله تقسيم كرده بود :  ساعتي را  براى حلّ مشكلات مردم ، ساعتي را  براى زن و فرزندش ، ساعتي را  براى دعا و مناجات د ر دل كوهها و كنار دريا ها  ، و ساعتي را  براى انس با محبوب در خلوت منزل و در كنار محراب عبادت .

سليمان عليه السلام  و نماز:

روايت اسلامي است که :  که سليمان  عليه السلام  در حاليکه از اپله قف دست خود امرار  معاش  ميگرد  ولي  او شبها به پيشګاه پروردګار خويش مي ايستد ،در حالى كه  چشم هاي  پر از شک بود  ، په عبادت  پروردګار مشغول  بود .

علماى اسلام  در تفسير آيات 30 تا 33 سوره ى   ص  متمايل به اين معنا شده اند كه سليمان در بازديد از اسبهاى آماده براى جنگ از نماز عصرش غافل شد و به وقت غروب آفتاب متوجّه از دست رفتن نماز گشت و به اين خاطر به غم و غصّه ى شديدى دچار آمد .

آن گاه خداوند قادر آفتاب را براى او برگرداند تا نماز عصرش را در ظرف معيّن وقـتــش بجاى آورد !

يونس علیه السلام  و نماز:

پیام ودعوت یو نس  علیه السلام  همیشه  بر    پایه  یکتا پرستی  استوار بود،  ومردم  را اشرک کفر وګناه  منع میفرمود .ولى بعضی از مردم در برابر تعاليم الهى او تكبر ورزيدند و با وى به مخالفت برخاستند تا جايى كه آن حضرت را از هدايت خود نااميد ساختند. در نهایت حضرت یونس علیه السلام جهت نابودى قوم نينوا نفرين نمود و سپس آنان را رها كرده و به جايى رفت كه مردم به او دسترسى نداشته باشند .

چون به منطقه بازگشت زندگى مردم را عادى يافت، معلوم شد جامعه ى نينوا به پيشگاه حق برگشته و عذاب را با قدرت و قوّت توبه از خود دور كرده اند .

پس، با خشم و غضب منطقه را ترك كرد و چنانكه مى دانيد از ميان امواج دريا در شكم ماهى جاى گرفت . خداوند علت نجاتش را از آن زندان مهلك چنين بيان مى فرمايد :

« فَلَوْلاَ أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ * لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ» .

پس اگر او اهل تسبيح نبود ، هر آينه تا قيامت در شكم ماهى مانده بود .

در مجمع البيان از قول مفسّر بزرگ قتاده آمده است كه منظور از تسبيح و ستايش يونس نماز بود) .

زكريّا ( ع) و نماز:

قرآن مجيد در باب نماز زكريّا مى فرمايد :

« هُنالِكَ دَعا زَكَرِيّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لى مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّة طَيِّبَةً اِنَّكَ سَميعُ الدُّعاءِ * فَنادَتْهُ الْمَلائِكَةُ وَ هُوَ قائِمٌ يُصَلُى فِى الِْمحرابِ اَنَّ اللهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيى مُصَدِّقاً بِكَلِمَة مِنَ اللّهِ وَ سَيِّداً وَ حَصوُراً وَ نَبِيّاً مِنَ. »

در آن هنگام كه زكريّا عنايات حق را نسبت به مريم مشاهده كرد ، عرضه داشت : پروردگارا ! مرا از لطف خويش فرزندانى پاك سرشت عطا فرما ، همانا تو اجابت كننده ى خواسته ى بندگانى .

زكريّا در حالى كه در محراب عبادت به نماز ايستاده بود فرشتگان به او بشارت دادند كه همانا خداوند ترا به ولادت يحيى مژده مى دهد ، فرزندى كه به پيامبرى عيسى گواهى خواهد داد و خود نيز در راه هدايت مردم پيشوا و پارساست و نزد پيامبرى از شايشتگان است .

عيسى علیه السلام و نماز:

داستان عيسى (ع) و مادرش مريم كه داراى مقام عصمت و طهارت بود، از عجايب مسائل روزگار است .

پروردګار با عظمت ما براى نشان دادن قدرت خود، و براى عبرت ديگران و در جهت هدايت امتها به طور مكرر به واقعه ى عظيمه ى اين پسر و مادرش در قرآن مجيد  اشارات داشته است. .

از عجايب حيات عيسى سخن گفتن او در گهواره پس از ساعاتى چند از ولادت است كه در آن گفتار، حقايق الهيّه را براى مردم بازگو كرد و به خصوص به اين معنا اشاره فرمود كه من مأمور به نمازم :

« قالَ اِنّى عَبْدُاللّهِ اتانِىَ الْكِتابَ وَ جَعَلْنى نَبِيّاً * وَ جَعَلَنى مُبارَكاً اَيْنَما كُنْتُ وَ اَوْصانى بِالصَّلوةِ وَ الزَكوةِ ما دُمْتُ حَيَّاً * وَ بَرّاً بِوالِدَتى وَ لَمْ يَجْعَلَنى جَبّاراً شَقِيّاً * وَ السَّلامُ عَلى يَوْمَ وُلِدْتُ وَ يَوْمَ اَمُوتُ وَ يَوْمَ اُبْعَثُ حَيّاً »( ـ مريم (  ) 30 ـ 33  )

عيسى(ع) در گهواره گفت: همانا من بنده ى خدايم ، به من كتاب آسمانى عنايت شده و به شرف نبوّت آراسته ام و هر كجا باشم براى جهانيان مايه ى بركت و رحمتم. من تا زنده ام دستو دارم نماز را به پاى دارم و زكات مال بپردازم. من مأمورم به مادر نيكى كنم و از شقاوت دورم. سلام حق بر من روزی كه به دنيا آمدم و روزى كه مى ميرم و روزى كه در قيامت مبعوث مى شوم .

محمّد (صلى الله عليه وآله وسلم) و نماز:

مسائلى كه در باب نماز در در دین مقدس اسلام بیان یافته است در  هيچ دین آسمانی به این عظمت  ذکر  نیافته است.

نماز دردین مقدس اسلام  حقيقـتى جامع و واقعيـّتى كامل است كه در پرتو آن انسان به آداب الهى مؤدّب مى شود و طريق رشد و كمال و عرفان و طريقت و عشق و حقيقت را مى پيمايد .

نماز در دین مقدس اسلام دارائي چنان عظمت است كه اگر با شرايط مخصوص به خودش انجام بگيرد، انسان را تا مقام قرب و وصال محبوب ابدى پرواز مى دهد .

فرضیت نماز:

فرضیت نماز بر اساس حکم آیه متبرکه :« واقیموا  الصلاة » (بر پادارید نماز را با تمام حقوق آن  ) وآیه « ان الصلاة کانت علی المومنین کتابآ موقوتا » ( النسا ء : ۱۰۳ ) ( همانا نماز بر مؤمنان در وقتش ، فرض  کرده شده .) ثابت ګردیده است .

حدیث : « لا سهم فی الا سلام لمن لا صلاة له » ( سلام نیست در اسلام  برای کسیکه نماز نمیخواند )

نماز  عبادتیست که پیامبر  صلی الله علیه وسلم واصحاب کرام  آنرااز آغاز بعثت  ادا ء می نمودند . البته تعین پنچ وقت برای ادای نماز بعد از شب معراج تثبیت وفرض ګردیده . البته  ابتدا پنچاه نماز تشریع ګردید ، ولی بادرخواست پیغمبر صلی الله علیه وسلم  به پنچ نماز  یومیه تبدیل  شد وخداوند فرمود که در همین  پنچ  نماز اجر پنچاه  نماز را قرار خواهد  داد .

یکنیم سال قبل  از هجرت پیغمبر صلی الله علیه وسلم  به مدینه ، پروردګار  با عظمت ما  حضرت  محمد صلی الله علیه وسلم  را  به معرج بر ګرفته  به ملاقات خود شرفیاب  ګردانید ، که در این وقت تحفه نماز پنچ وقت  را برای پیامبر صلی الله علیه وسلم عطا ء فرمود . بعد از آن  حضرت جبرئیل  فرود آمد برای پیامبر صلی الله علیه وسلم اوقات وترتیب  ادای  این  نماز های  پنچ ګانه  را آموخت .

چرا نمیتوانیم  نماز

را بزبان مادری  خود بجاء  آوریم؟

عدم بجاء آوردن نماز  بزبان  مادری غیر عربی بر اين مفهوم است که هدف نماز  واداي آن بزبان  غير عربي  فاقد  اهميت شرعی است.

مسلمان  باید  نماز را به  زبان عربی  ویا هم نماز خویش را  به همان  الفاظ و کلماتی بجاء آورد آنطوریکه پیامبر اسلام محمد صلی الله علیه وسلم بجاء آورده است.

برخی از علل ودلایلی که  چرا  ما نمیتوانیم  نماز خویش را بزبان  غیرآنچه به آن قران کریم نازل شده بجاء  آوریم ذیلآ  تذکر خواهم داد:

اوّل:  نماز عبادت تعبدى و توقیفى  به زبان عربى است:

این بدین  معنا است که:  شریعت اسلام هدایت فرموده است   که نماز را  باید به بزبان عربى بجاء آوريم  .
از جانب دیگر باید گفت که حکمت وفلسفه  و روح عبادت بر تسلیم و تعبد است، انسانی که می خواهد
عبادت پروردگار  را بجاء آورد باید آنرا طوری آنطوريکه پروردګار ما  از ما توقع دارد.

اولتر همه و محتوی کلام درین بحث بسیار کهنه و تاریخی در اسلام است که آیا متن و یا هم معنای قران کریم مقدس است؟ آیا کسیکه قران کریم یا حتی بدون فهم معنای آن میخواند ٍثواب دارد یا معنای آنرا؟ جواب کاملا واضح است که متن و معنای قران کریم هر دو مقدس است. و تلاوت نصوص شرعی به شکل که نازل شده مقدس و ثواب دارد. و اما مسأله نماز:

در حديث  متبرکه آمده است  « صلوا کما رایتمونی آصلی » ( حضرت پیامبر محمد (ص) میفرماید: همانگونه که می بینید من نماز می خوانم  ، نماز ّخوانید. ) .

طبق آیات و روایات اسلامي  و سنت پيامبر صلۍ الله عليه وسلم نماز بايد هما ن طوري  خوانده شود  که طوريکه  آنرا پيامپر بجاء  آورده ويا، نماز به  همان  شکل واجب شده است، اگر چه انسان می تواند در غیر اوقات نماز، با هرشکل وبه هر زباني که دلش  ميخواهد  عبادت کند وبا پروردتار خويش مصرف  راز  ونياز ګردد.
طبیعی است که عدم توجه به خواست الهی و عمل کردن هر شخص بنا بر خواست خود، با روح تعبد و تسلیم سازگار نیست
.
دوم: نماز بمثا به رمز ایجاد  وحدت جهانی  ب
ـین مسلمانان  بشمار ميرود:

خواندن نماز بزبان  عربی و یا دقیق تر بګویم به همان طریق که فرض ګردیده، طریقه، راه ورسم  پیامبر محمد صلی الله علیه وسلم زمینه را برای، وحدت  جهانی بین مسلمانان ايجاد مينمايد.  بجاء آوردن  نماز بزبان و رسم که فرض شده یعنی به زبان عربي بمثابه  ایجاد زبانى مشترک میان همه پیروان اسلام  ودر نهایت  وحدت و پیوند بین المللى دینى بین  مسلمین  بشمار ميرود. تلاش برای ازبین بردن چنین وحدت همان چیزی است که دشمنان اسلام در پی آن قرنها تلاش دارند.

۱- زبان عربی زبان یك قوم نبوده، بلكه زبان عربی  به مثابه زبان دین  برای ما مسلمانان داراِی  اهمیت بسزای  میباشد. اشنای  وتکلم  وقرآت بزبان عربی، وبجاء آوردن  نماز بزبان  قرآن  وطریقه  پیامبر  صلی الله علیه وسلم بزبان عربی  برای مسلمان امکان آنرا  میدهد که با کلام  الله  ( قرآن )  هدایات  پیامبر صلی الله علیه وسلم ( سنت )  رابطه مستقیم   ودایمی  داشته باشد.

 

تکم، سخن زدن  وبجاء آوردن  نماز  بزبان عربی سبب آن میشود که مسلمان نه تنها  با کتاب الله وسنت پیامبر صلی الله علیه وسلم آشنایی مستقیم  پیدا کند،  بلکه به فهم  زبان عربی میتواند  با معارف دینی  هر چه  بیشتر دسترسی  پیدا کند.

2-زبان عربی زبانی جامع  ، بلیغ  وغنی ودر نهایت امر  در برگیرنده لطایف و ظرایف بیانی می باشد که کمتر زبانی  مروج انسانی از این گستردگی و جامعیت برخوردار است. یکی از لوازم زندگی مسلمانان و پیروان هر دینی گسترش زبان آن دین می باشد تا راحت تر با متون مورد علاقه خود آشنا شوند.

همچنان بايد ګفت که: زبان عر بي  را از لحا‌ظ غنای معنوی واصطلاحات آن، واز لحاظ مفاهیم وساختار معنایی، بخصوص در عرصه  معارف دینی، نمیتوان  با دیگر زبان‌ها در مقایسه قرار داد. ازطرف دیگر بخش مهمی ازنماز به قرائت سوره هایی ازقرآن اختصاص دارد. در این سوره ها اعجاز  وجود دارد  که بشر توانمندی آنرا  ندارد كه با دقت و صحت كافی كلام الهی وحیانی را  به زبان دیگر ترجمه وآن کلمات را  جایگزین متن اصلی و عربی  نماید.

 

قابل به تذکر جدی میبینم که درک این مسآله اهمیت بسزای دارد که دانست، در آنچیزیکه که  شرع صراحت دارد جستجوی دلایل عقلانی اضافی خواهد بود.  با آن هم تلاش است تا جوانب منطقی دیګر که داخل فهم اسلامی است خدمت شما تقدیم ګردد.

 

 

 قرآن  کلام الهی است، زبان قرآن  زبان عربی است و این زبان از تنوع واژه و رسایی آن بی نهایت زبان  غنی است كلمات مترادف به مفهوم اصطلاحی در آن وجود ندارد و در نتیجه الفاظی كه در قرآن مترادف به نظر می رسند هریك حامل خصوصیاتی است متمایز از یكدیگر كه ترداف را از آن ها سلب می كند.

 

 انتخاب واژه های عربی در قرآن با خصیصه اعجاز توأم است، به عبارت دیگر به جای لغتی كه در قرآن كریم، مرادف با لغت دیگر به نظر می رسد، محال است لغت دیگری را به كار برد.

بطور مثال کلمه  «خالق»، «بارئ»، «فاطر» در سوره  های مختلفی از قران بکار رفته است، نمی توان خصوصیات آن ها را با تعبیر «آفریدگار» القاء كرد. از آن جا كه خداوندمتعال بر همه لغات ازنظرآگاهی احاطه كامل دارد بهترین آن ها را در جای مناسب آورده است كه این كار از عهده وتوانایی بشر بیرون است…. به تعبیر برخی  از علماء، ترجمه قرآن به سان استفاده از اندام مصنوعی به جای اندام طبیعی است، وهرگز نمی تواند با قرآن كریم هم سطح باشد.

به همین علت هم عده از مفسرین حین ترجمه قران کریم کلیمه تفسیر را استفاده می نمایند. بخاطر اینکه آنچه تحت نام تراجم قران کریم تا حال پیشکش شده در واقعیت تفاسیر قران کریم اند نه صرف ترجمه.

 

دور نه میرویم  : آیا تا هنوز  عالمی  یافت  شده که ترجمه ای دقیق ، جامع و معتبری از سوره حمد كه همه روزه در نمازها تكرار می شوند  بعمل آرد ؟ جواب واضح است  نه خیر  !

 

بیاید به ترجمه  : « بسم الله الرحمن الرحیم»  بحث خویش را آغاز کنیم.

«بسم الله الرحمن الرحيم»  وترجمه  آن بز بان  دري  :
«شروع میکنم به نام خداوند بخشنده مهربان»

اگر ترجمه« بسم »  «بنام  » شود  مشکلی  نیست. آما  « الله » قابل تر جمه نیست  زیرا « الله » اسم  علم( = خاص ) است  برای  خدا  واسم علم  را نمیتوان  ترجمه کرد .

بطور مثال اگر نام  کسی « شمس  » باشد شما نمیتوانید   اورا ( آفتاب ) صدا کنید . در این  شک  نیست   که ترجمه « شمس  »  آفتاب است . ولی کسیکه نامش ( شمس ) اورا آفتاب  صدا کنیم  درست  نیست ودرنهایت خفه میشود. 

كلمه الله اسم خاص است كه مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق مى‏كنند، همان‏گونه كه يهود خداى متعال را «يهوه» و زردشتيان «اهورا مزدا» مى‏گويند. بنابراين نمى‏توان «الله» را ترجمه كرد، بلكه بايد همان لفظ جلاله را به كار برد.

ترجمه کلمه  «الرحمن»  در بسم الله الرحمن الرحيم 

ترجمه دري اش چنين است :  

( بخشاينده ) باصراحت وحکم قطي بايد گفت که  اين ترجمه صد در  صد مفهوم  (  الرحمن )  را  نمي رساند، زيرا  «  رحمن  »   يكى از صفات الله است كه شمول رحمت و بخشندگى او را مى‏رساند و اين شمول در كلمه بخشنده نيست، يعنى در حقيقت رحمن يعنى الله  كه در اين دنيا هم بر مؤمن و هم بر كافر رحم مى‏كند و همه را در مورد لطف و بخشندگى خود قرار مى‏دهد از جمله آن كه نعمت رزق و سلامت جسم و امثال آن عطا مى‏فرماي.

ترجمه ( الرحيم )  در بسم الله الرحمن الرحيم   بزبان  دري 

( الرحيم )  تر جمه  دري اش ميشود: ( مهربان ) ( رحيم )  كلمه‏ اى از قرآنى و نام پروردگار است نبايد  آن را غلط معني كنيم.  اګر (  رحيم )   «بخشاينده» ترجمه شود  معني  تقريبآ  خوبي خواهد بود ،  زيرا رحيم يعنى خدايى كه در آن دنيا گناهان مؤمنان را عفو مى‏كند و صفت «بخشايندگى» تا حدودى اين معنى را مى‏رساند. بنابر آنچه گفته شد معلوم شد كه آنچه در ترجمه «بسم ‏الله» آورده‏ايد بد نيست ولى كامل نيست و از جهتى نيز در آن عدمت دقت ها و به توجیه بالا اشتباهاتى هست .

 با توجه به آنچه گذشت گفته  میتوانیم که: یكی از حكمت های مهم عربی بودن نماز این است:  كه با بجاء آوردن  نماز بزبان  عربی فرهنگ قرانی بزبان  عربی و وحیانی در طول قرون و در میان نسل های پی درپی به خوبی انجام پذیرد وانتقال  یابد .

 مسلمانان باید  در هر زمان و در هر مكان ازطریق نمازهای پنجگانه ارتباط دائمی خود را با زبان دین حفظ نموده و به وسیله این اصل  عناصر فرهنگ دینی را در میان خود  حفظ نموده. آنرا  به نسلهای بعدی منتقل  سازند .

ازطرف دیگر  بوجود آمدن  فرهنگ مشترک  دینی وزبان  مشترک دینی ، دائمی  در بین مسلمانان   زمینه  را برای این امر  مهم وسترگ  مساعد می سازد تا مسلمانان وجوامع اسلامی  در حد  اعلای  امادگی  دربرابر تهاجمات فرهنگی بیگانه  قرار داشته باشند. بدین اساس ونصوص ارایه شده  گفته میتوانیم که  بجاء  آوردن   نماز بزبان عربی  درفرهنگ پذیری و انتقال فرهنگی مسلمانان نقش به سزایی دارد و هم در پایایی و پایداری فرهنگ و هویت دینی آنان کمک ومساعدت مینماید.

سوم   :  بايد  تذکر دهم که پروردګار  ما همينطور اراده فرمود ه است که:

دين مقدس اسلام و نام پیامبرصلي الله عليه وسلم تا که  بشريت  زنده  است، زنده بماند، اين هدف عظيم وسترګ صرف وصرف  از طریق نماز که بزبان عر بي  بجاء  آورده شود امکان پذیر است وبس.  علاوه بر آن که نماز به همین شکل، عبادت پروردگار است، موجب طراوت مکتب و احیای دین  نيز ميباشد .
شاید یکی از رموز خواندن نماز به زبان عربی و با دیگر شرایط و آداب، حفظ
نماز بعد از قرن‌ها است، در حالی در ادیان دیگر ، ارتباط دائمی و همیشگی که مسلمانان با خدای خویش دارند، وجود ندارد و این مسئله در افزایش ایمان بسیار موثر است.

اگر چه با توجه به دلایل‌  که ذکر کردیم نماز باید به زبان عربی خوانده شود، اما این بدان معنی نیست که انسان نتواند به هیچ زبان دیگری با خداوند سخن نگوید. انسان می تواند با هر زبانی که خواست در غیر نماز با خدا سخن گفته و با او راز و نیاز کند و درد‌ها و نیاز‌های خود را با او در میان گذارد .

1- چنانچه ګفته آمدیم تأکید میدارم که ترجمه ها معمولا بیانگر تمام مقاصد و معانی الفاظ ترجمه شده و متونی که ترجمه شده نیستند. و معمولا تطبیق تمام عیار بین دو زبان و بودن اصطلاحات کاملا معادل مشکل است و اختلاف در ترجمه ها خصوصا در متون دینی بسیار شایع و متناسب با اختلاف برداشتها از یک متن دینی است. از سوی دیگر ترجمه حد دقیق و محدودی ندارد و همه لهجه ها و زبانها را در بر می گیرد.

هر لغت از خود تاریخ و تذکره دارد و بسیار مشکل است ابعاد معانی تمام لغات و اصطلاحات در همه زبانها عین پروسه را پیموده باشد. مثلا در حال حاضر حتی در بین خود یک زبان هم چنین مشکل وجود دارد. مثلا زبان انګلیسی انګلستان، زبان انګلیسی افریقای جنوبی، زبان انګلیسی امریکا شمالی و …. در موارد در املا و انشاء و مفاهیم لغات و اصطلاحات از هم فرق دارد. چه رسد به ترجمه یک زبان به زبان دیګر و آن هم بدون تفسیر بعضی مفاهیم و معانی بعضی لغات و اصطلاحات. تصور کنید خواند نماز به زبان غیر از اصلا نازل شده با این همه ملحقات و تفاسیر که ضرورت باشد به کجا خواهد انجامید.

3-عبادات  الهی  برای  انجام  وبجاء آوردن  آن  برای خود احکامی  وهدایاتی  دارند که نه میشود آنرا به اساس  اساس مصالح بشری  ومصالح  زبانی  مطابق به عقل  بشری خویش تعدیل  وتغیر  دهیم وعقل خویش را  بر وحی آسمانی  وراه وروش  پیغمبر صلی الله علیه وسلم ملاک  قرار دهیم .در قران عظیم الشان  وعبادت اسلامی  معجزه  های  وجود  دارد  که عقل  قاصر بشریت  تا هنوز  توانمدی درک کلی   آنرا نیافته است . در هر چیز   وبه خصوص به فرایض  عبادتی  الهی به  عقل  مراجعه  کردن  انسان  را نه تنها به  هدف میرساند  ، بلکع موجب  فساد  هم میگردد.

در خاتمه بحث با صراحت تام باید گفت:  اولا ما علت اصلی احکام را نمی دانیم و ثانیا آنکه اگر ترجمه نماز بز بان  مادری  واز جمله بزبان ( پشتو ودری )  معمول ګردد به یقین کامل پراکندگی و چند  دستگی نه تنها  در بین مسلمانان  افغانستان  بلکه  در مسلماتان  جهان  ایجاد خواهد نمود.  بجاء آوردن  نماز بز بان های  مادری  موجب آن خواهد شد. که نوع از  سر درگمی ، آشفتگی ودر نهایت امر را به حدی خواهد رسانید که معانی اصیل و دقیق قرآنی در خطر تحریف و گم شدن قرار خواهد گرفت. و در ضمن وحدت رویه و عامل وحدت در جامعه مسلمین به معرض خطر مواجه خواهد شد. به فهم و درک من عده برای این امر آګاهانه و عده ای هم نا آګاهانه کار میکنند.  

در ضمن تجربه زندگی نشان داده آنجا که دست‌ها و سلیقه‌های انسانی در کارهای مختلف دخالت کرده است ، آن را به صورت‌های مختلف در آورده واصل خويش انحراف  نموده است.

اين تجربه  را ميتوان در مورد احکام و تکالیف دینی آديان ديګر بخوبي  مشاهده نمود . که همين انسان  بنام  نو آوري در دين چه بلاي را در  شرايع آسماني بميان  آورد ، وجوهر  وحقيقت آنرا مسخ  نموده  وبحيث  يک  دين  بي مفهوم  براي  جامعه بشري پيشکش نموده است . بطور مثال ميتوان  اۍ  نماز  روز يکشنبه  کليسا  نام برد .

ـ رسول الله -صلي الله عليه وسلم- می‌ فرمايد: «من صلّى صلاة لم يقرأ فيها بأم القرآن فهي خداج، ثلاثاً، غير تام». (مسلم ۳۹۵، ۱/۲۹۶.)

هركس نماز بخواند و در آن سوره فاتحه را نخواند (اين را بداند) كه آن نماز ناقص و ناتمام می ‌باشد، و اين مطلب را سه بار تكرار فرمودند.

۴ ـ در حديثي قدسي ابوهريره – رضي الله عنه- روايت می ‌كند كه رسول اللهصلي الله عليه وسلم- فرمود: خداوند ـ عزوجل ـ بيان می ‌دارد:

«قسمت الصلاة بيني وبين عبدي نصفين، فإذا قال: )الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ( قال الله: حمدني عبدي، وإذا قال: ) الرَّحْمـنِ الرَّحِيمِ(، قال الله: أثنى عليّ عبدي، فإذا قال: )مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ(، قال الله: مجدني عبدي، وقال مرة: فوض إليّ عبدي، فإذا قال: )إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ(، قال: هذا بيني وبين عبدي، ولعبدي ما سأل، فإذا قال: )اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ  * صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ(، قال الله: هذا لعبدي، ولعبدي ما سأل». (مسلم ۳۹۵، ۱/۲۹۶).

«  نماز را بين خود و بنده‌ام به دو بخش تقسيم كرده ام، پس هرگاه او بگويد: «الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ»، خداوند می ‌فرمايد: بنده‌ام مرا حمد و ستايش كرده است، و اگر بگويد: «الرَّحْمـنِ الرَّحِيمِ»، خداوند می ‌فرمايد: بنده ‌ام مرا ثنا كرده و بزرگ داشته است، و يك بار فرمود: بنده ‌ام امورش را به من واگذار كرده است، و آنگاه كه بگويد: «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» خداوند می ‌فرمايد: اين (رمز و پيماني است) بين من و بنده ‌ام، و هر آنچه كه بنده ‌ام بخواهد برايش مهيا شده و فراهم می ‌باشد، و آنگاه كه بگويد: «اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ  * صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ»، خداوند می ‌فرمايد: اين از آنِ بنده ‌ام است، و هر آنچه را كه بنده ‌ام بخواهد فراهم می ‌گردد.

بر اساس آنچه گفته شد در صحيح ترين نظريات وگفته‌ های دانشمندان و فقها آمده است كه: خواندن سوره فاتحه در نماز واجب است، حال تفاوتي ندارد كه در نمازهاي جهريه باشد يا سريه. البته مذهب امام شافعي –رحمه الله- و سايرين نيز بر همين حكم می ‌باشد.

مستحب است براي كسيكه سوره فاتحه را می‌خواند در پايان آن (  آمین )  بگويد، كه معناي آن چنين است: خداوندا! اين دعا و درخواستي را كه در سوره فاتحه خواندم بپذير و اجابت كن. رسول الله -صلي الله عليه وسلم- در اين باره می ‌فرمايد: «إذا أمّن الإمام فأمنّوا فإنَّه من وافق تأمينه تأمين الملائكة غفر له ما تقدم من ذنبه». (متفق عليه، البخاري۷۸۰، ۲/۲۶۲ فتح الباري، ومسلم ۴۱۰، ۱/۳۰۷).

«  آنگاه كه امام بگويد: آمين، شما نيز آمين بگوئيد، زيرا چنانچه كسي آمين گفتنش با آمين فرشتگان هماهنگ و همراه گردد، هر چه گناه در گذشته انجام داده است بخشيده خواهد شد.

همه دين در نماز خلاصه شده است و در حقيقت نماز تجلي واقعي دين است و به همين جهت گفته شد كه هر كس اهل نماز نباشد اهل دينداري نيست و ديندار كسي است كه قائم به نماز باشد.

 

خواندن فاتحه ودرک معاني آن و تفکر در مضمون آن  ا ز مهمترين  مقاصد نماز است  و بهتر است آخر هر آيه وقف کردن امام مسلم از ابو هريره رضي الله تعالي عنه روايت ميکند که شنيدم از پيغمبر صلي علي و عليه وسلم که خداي عزوجل فرمود :قراءت فاتحه در نماز بين خودم و بنده ام را  به دو قسمت تقسيم کردم و براي بنده امآنچه بخواهد پس هر گاه بنده گفت اَلحَمدُلِلَّهِ رَبِّ العَالَمِين خداوند مي فرمايد :بنده من شکر وسپاس من به جا آورد و هر گاه که گفت اَلرَّحمَنِ الرَّحِيم خداوند مي فرمايد :بنده ام ثناي من گفت ومرا ستود وهر گاه گفت مَالِکَ يَومِ الدَّينِ خداوند مي فرمايد بنده ام مرا بزرگ دانست و خود را به من سپرد و هر گاه گفت إِيَّاکَ َنعبُدُ و إِيَّاکَ نَستَعِين خداوند مي فرمايد اينست بين من و بنده ام و براي اوست هر چه بخواهد و هر گاه گفت: إِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقِيم . صِراطَ الَّذِينَ أنعَمتَ عَلَيهِم غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِم وَ لاَ الضَّالِين.خدا مي فرمايد اين براي اوست آنچه مي خواهد.

 

بنآ هدف که در بجاء آوردن عبادت  نماز وجود  دارد بجز بزبان عربی وبجز بطریقه پیامبر بزګوار اسلا م به هیچ زبان دیګری  تحقق  نمی  یابد .

در صدر اسلام صحابه کرام که اکثرآ  از کشور های مختلف   بسوی  اسلام  رو  آوردند بجزء بزبان عربی به هیچ زبان دیګری بجاء  نه اورده اند. یعنی آن حالت و مطلب که  در عصر محمد صلی الله علیه وسلم موجود بود و در آن عصر با وجود عین حالت روش دیګر استفاده نه شده پس دلیل دینی و منطقی ندارد که آنرا به زعم و استدلال اینکه ګویا آنچه را که میخوانیم باید بدانیم– تغییر داد.

  بلی تعلم و فهم آیات قرانی و نصوص شرعی و فهم مفاهیم  آن هدایات دینی بوده بر ماست تا از دین خویش معرفت داشته باشیم و تعالیم دینی داشته باشیم. این امر و ضرورت و حکم دین  دلیل برای تغییر و نوآوری غیر شرعی در اسلام شده نمیتواند و نیست.

 

 

الهی ما را به راه راست هدایت فرما.

 

ختم

 

 

نام مقاله  : بحثي پيرامون  نماز بزبا ن افغانی

تتبع ونګارش:    امین الدین  ( سعیدی)

مـــدیــر مطالعـــات سـتراتـــیــــژیـــک افغان

ومسؤل مرکز کلتوری دحـــــق لار-جرمنی

ادرس   :

saidafghani@hotmail.com

 

 

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *