نقش جوانان و مشکلات آنها در جامعه — دوستداران وطن

 

 

نقش جوانان و مشکلات آنها در جامعه

 

برگرفته شده از سايت محترم دوستداران وطن

 

الحمد للَّه رب العالمين و الصلاة و السلام على سيدنا محمد و آله و صحبه اجمعين
اسلام آخرين دين الهى و كاملترين برنامه زندگى براى كليه اقشار بشريت مى‏باشد. خداوند متعال براى دعوت به اين دين، حضرت محمد صلى الله عليه وسلم را برگزيد و او را بر ساير پيامبران فضيلت و برترى بخشيد. وقتى آنحضرت صلى الله عليه وسلم به رسالت و پيامبرى مبعوث گرديد نخستين گامى كه برداشت اين بود كه براى ابلاغ پيامهاى الهى افرادى را در نظر گرفت تا بوسيله آنها دعوت اسلام را به بندگان الهى برساند اغلب اين افراد نوجوان يا جوان بودند.

 

نخستين هسته‏هاى هدايت
خود آن حضرت صلى الله عليه وسلم در سن چهل سالگى به نبوت مبعوث گرديد و اين سن اوج و كمال نيروهاى جوانى است. حضرت ابوبكر صديق رضى الله عنه 37 ساله بود، حضرت عمر رضى الله عنه 27 ساله بود و حضرت عثمان رضى الله عنه هنوز به سن چهل سالگى نرسيده بود، حضرت على )كرم اللَّه وجهه( كه از همه آنها كم سن‏تر بود، عبداللَّه بن مسعود و عبدالرحمن بن عوف و ارقم بن الارقم و سعيد بن زيد و مصعب بن عمير و عمار بن ياسر و دهها تن از جوانان مكه نخستين كسانى بودند كه دعوت رسول‏اللَّه را پذيرفتند. در نخستين مقر و مركز دعوت اسلامى يعنى دارالارقم گرد رسول اكرم صلى الله عليه وسلم جمع شدند و در راه پيشبرد دعوت الى اللَّه مشكلات و ناملايمات را به جان خريدند تا اينكه اسلام ريشه زد و تبديل به درختى تنومند گرديد كه شاخه‏هاى آن در اكناف و اطراف جهان منتشر شد. 

 
فاتحان بزرگ اسلام جوانان بودند
تاريخ گواهى مى‏دهد كه اغلب فاتحان نيرومند جوانانى بودند كه با نيروى اراده و ابتكار و استعانت از اللَّه فتوحات اسلامى را گسترش دادند »عقبه بن نافع« كه جوانى نيرومند و داراى عزم آهنين بود وقتى به كنار اقيانوس اطلس رسيد، اسبش را به دريا زد و چنين گفت:
»اللهم رب محمد لولا هذا البحر لفتحت الدنيا فى سبيل اعلاء كلمتك اللهم فاشهد«
پروردگارا اگر اين دريا در ميان راه مانع من نبود، حتماً براى سربلندى كلمه‏ات تمام جهان را فتح مى‏كردم. الهى تو خود گواه باش.


قتيبه باهلى
قتيبه باهلى جوانى سرشار از اراده و ابتكار بود وقتى به سرزمين چين پا گذاشت يكى از همراهانش گفت »اى قتيبه! در سرزمين تركان پا گذاشته‏ايد، آيا مى‏دانيد كه حوادث و خطرهاى بزرگى در كمين است؟« قتيبه در حالى كه سرشار از نيروى ايمان و يقين بود پاسخ داد: »با توكل بر خدا به اين سرزمين آمده‏ام، اگر اجل فرا رسيده باشد، از ابزار و لشكر چيزى ساخته نيست.«


سلطان محمد فاتح
سلطان محمد، فاتح قسطنطنيه جوانى 24 ساله از آل عثمان بود، قسسطنطنيه يا استانبول كنونى شهرى است استراتژيكى كه رسول اكرم صلى اللَّه عليه و سلم براى فاتح آن مژدهايى داده بود.
از زمان حضرت معاويه رضى الله عنه گرفته تا قرن هشتم بسيارى از سران كوشيدند كه پيشگوئى رسول اللَّه توسط آنان تحقق يابد و مژده‏هاى آن حضرت را به خود اختصاص دهند، اما هيچ كدام نتوانستند شهر را فتح كنند تا اينكه محمد جوان با يك ابتكار بى سابقه يعنى عبور دادن كشتى‏ها از خشكى، توانست قسطنطنيه را كه پايتخت دولت »بيزانس« بود جزو قلمرو اسلام در آورد.
محمد بن قاسم 17 ساله فاتح سند و هند  تعدادى از مسلمانان در »سند« مورد اهانت كفار واقع شدند و از مركز خلافت اسلامى تقاضاى كمك كردند.
فرمانرواى آن روز، محمد بن قاسم ثقفى را كه جوانى هفده ساله از قبيله بنى‏ثقيف بود، از مركز اسلام به سند اعزام نمود. محمد بن قاسم پس از فتح سند وارد هند گرديد و همه سرزمين‏ها را تسخير كرد. و بنابر عدالت و اخلاقش محبوبيتى بى سابقه در آن ديار كسب كرد.


تاكيد رسول اكرم صلى الله عليه وسلم به صيانت دوران جوانى و قدردانى از آن
حضرت رسول اكرم صلى الله عليه وسلم مى‏فرمايد: پنج چيز را قبل از پنج غنيمت بدانيد. زندگى را قبل از مرگ، جوانى را قبل از پيرى، توانگرى را قبل از نادارى، سلامتى را قبل از بيمارى، فراغت و فرصت را قبل از گرفتارى،
آن حضرت صلى الله عليه وسلم فرمودند: هفت نفر در روز قيامت در سايه عرش الهى در حالى كه هيچ سايه ديگرى نخواهد بود جاى مى‏گيرند. نخستين آنها پادشاه و زمامدار عادل است كه قانون اللَّه را بر زمين به اجرا مى‏گذارد
نفر دوم جوانى است كه دوران با شكوه جوانى را در عبادت و بندگى پروردگارش سپرى نموده است.
در اثرى ديگر آمده است: اگر پيرمردان عبادت‏گذار و جوانان فروتن و پرهيزگار و حيوانات علف خوار موجود نمى‏بودند، خداوند متعال حتماً بر اثر گناهان عموم مردم، آنها را به عذابهاى سختى گرفتار مى‏كرد.

 
اصحاب كهف الگوى صبر و استقامت
اصحاب كهف چند نفر جوان بودند كه عليه اوضاع زمان شان قيام كرده به مبارزه بر خواستند. حكام ستمگر و طاغوت آن زمان اين جوانان را به مرگ تهديد كرده و از آنها خواستند تا تسليم شوند و با باطل هم صدا گردند، اما جوانان مؤمن و متعهد زير بار نرفتند و تحت ثأثير قرار نگرفتند. خداوند متعال بقدرى از آنها اعلام رضايت نمود كه ذكرشان را در قرآن جاويدان گذاشت و آنان را الگوى آيندگان معرفى كرد چنانكه مى‏فرمايد:
»انّهم فتيه آمنوا بربهم و زدناهم هدى و ربطنا على قلوبهم اذ قاموا فقالوا ربّنا رب السّموات والارض لن نّدعوا من دونه الهاً لقد قلنا اذاً شططاً.«
»آنان جوانانى بودند كه به پروردگارشان ايمان آوردند؛ ما به هدايتشان افزوديم و دلهايشان را مستحكم كرديم آن هنگام كه به پا خواستند و اعلام كردند: همانا پروردگار ما پروردگار زمين و آسمانها است، به جز او معبودى را نمى‏خوانيم؛ اگر چنين كنيم سخنى گزاف گفته‏ايم،«
تاريخ نشان مى‏دهد كه هر زمان قشر جوان با هر تعدادى كه بوده‏اند متحد و متفق شده و تصميم نيكويى گرفته‏اند حتماً باعث تحولى شگرف در جامعه شده و از خود يادگارى به جا گذاشته‏اند


جوانانى در كام دشمنان
امروز بسيارى از حركت‏هاى بى‏دينى و گروههاى انحرافى صرفاً به اين دليل بر خود مى‏بالند كه به نوعى توانسته‏اند با گرفتار ساختن چند نفر از جوانان در دام فريبشان، از آنها به نفع نظريات‏شان كار بگيرند و از بى خبرى شان سوء استفاده نمايند.
حربه دشمنان در نبرد با جوانان
دشمنان در سنگرهاى فكرى و فرهنگى چنان تلاش مى‏كنند كه لحظه‏اى آسايش ندارند. آنها پى برده‏اند كه از طريق جنگ با اسلحه و از بين بردن فيزيكى فرزندان مسلمان نه تنها نمى‏توانند  همه آنها را از بين ببرند، بلكه خشم و نفرتشان را عليه خود بر مى‏انگيزند طوريكه نسل‏هاى آينده طعم تلخ جنايات شان را هميشه به ياد خواهند داشت.


ابزارهاى جديد
اينجاست كه آنها بجاى جنگ گرم، جبهه جنگ سرد را اختيار كرده و از اهرمهاى فريبنده زير استفاده مى‏كنند.
1- ترويج اعتياد و پخش مواد مخدر، ترياك، هروئين، حشيش، تنباكو و غيره.
2- ترويج غناء و موسيقى و ساز و آواز و رقص و ترانه‏هاى مبتذل و تحريك آميز.
3- اشاعه فحشاء و بى حجابى و پخش كتابهاى ضد اخلاق و فليم‏هاى سكسى، و تشويق به مد پرستى و مد رنيسم.
4- بدبين ساختن نوجوانان به علماء و مساجد و مراكز و بزرگ جلوه دادن نكات ضعف بزرگان اسلام و علماء دين و امت. دشمان مى‏دانند كه با اجراى سياستهاى فوق درميان نسل جوان، آنها به عناصرى سست و بى حال و غير متعهد، بى هدف و بى‏تفاوت تبديل خواهند شد و به جاى اينكه رهسپار آموزشگاهها و دانشگاهها و مراكز علم و عبادت شوند، برعكس زينت بخش اماكن فساد شده و آواره و بى‏بند و بار خواهند شد.
توصيه دشمنان دين به نوكران و مزدوران خويش
يكى از بزرگان فرامانسونرى چنين مى‏گويد: برما لازم است براى پيروزى خود از زنان كار بگيريم هرگاه در ميان آنها فحشاء رواج داده شد، بدانيد كه لشكر دين نابود خواهد شد.
يكى از استعمارگران مى‏گويد: ويرانگرى يك ليوان مشروب و يك زن خواننده كمتر از هزار توپ و تانك نيست، پس امت محمد را بدين وسيله نابود كنيد و در منجلاب ماديگرايى و شهوت رانى غرق نماييد.
علامه قرضاوى مى‏گويد: يكبار نخست وزير اسرائيل در جلسه روزنامه نگاران مطلبى ارائه كرد يكى از حضار گفت: اينگونه علنى صحبت نكنيد مبادا عرب‏ها اين مطلب را در جائى بخوانند و تصميمى بگيرند. نخست وزير گفت: مطمئن باشيد آنان آنچنان با كارهاى ديگر مشغولند كه براى خواندن طرح‏هاى ما فرصت ندارند.
»علامه ناصح علوان« مفاد قرار داد 13 يهود را چنين نقل كرده است: ما بايد توده‏ها را از عمل و ابتكار باز داريم و البته اين بوسيله مشغول ساختن آنها به لهو و لعب و بازى و ترويج مسابقات ورزشى و غيره ممكن مى‏باشد.(2)


مشكلات جوانان در جامعه كنونى
قبل از اينكه به نوشتن اين سطور بپردازم، با يكى از جوانان مصاحبه كردم كه به عقيده جوانان مشكلات آنان چيست؟ جوان عزيز در پاسخ بنده اظهار داشت: مشكل بزرگ جوانان اين است كه نمى‏دانند مشكل اصلى‏شان چيست و راه حل آن چگونه است ؟
 براستى كه ندانستن مشكلات، خود بزرگترين مشكل است مانند آنكه عدم تشخيص درست مرض، كار طبيب و مريض را مشكل مى‏سازد و راه درست درمان را مسدود مى‏نمايد؛ اينك ما به پاره‏اى از مشكلات كه معمولاً باعث نگرانى جوانان است اشاره مى‏كنيم.
1- عدم آگاهى كافى نسبت به حقايق اسلامى و مفاهيم دينى.
2- وجود اضطراب فكرى به دليل مطالعات پراكنده و غير منظم و مضر و تماس و ارتباط با افراد مغرض، فرصت طلب و منحرف و تبليغات سوء.

3- نبودن الگو و نمونه‏هاى زنده، توضيح اينكه اغلب نويسندگان، سخنرانى و داعيان وقتى صحبت از جوانان به ميان مى‏آورند مثالها و نمونه‏هائى از گذشته ارائه مى‏كنند كه در اين زمان كمتر به چشم مى‏خورد. در اين صورت است كه جوان امروزى چنين مى‏پندارد كه چون آن زمان سپرى شد، از اينرو نمى‏تواند آنان را الگوى قابل تقليد خود محسوب كند جوان امروزى مى‏خواهد و حق بجانب است كه از ميان جوانان معاصر كه در شرايط كنونى بسر مى برند براى خود الگوئى بيابد.
 4- تضاد و تناقض ارزشهاى قومى و خانوادگى با بعضى از ارزشهايى كه از طريق تحصيل و مطالعه به آن متوجه شده‏اند. توضيح اينكه جوانان تحصيل كرده به جهت اينكه در ميان خانواده و فاميل و قوم ارزشهايى را مى‏بينند كه با حاصل مطالعات آنها نه تنها سنخيت و مناسبت ندارد بلكه احياناً منافى و متناقض با آن مى‏باشد. اينجاست كه يك كشمكش درونى درگير شده و نااميد مى‏گردند، نه جرأت دارند از ارزشهاى گذشته دست بكشند و نه اينكه مى‏توانند محصول مطالعات و معلومات جديد را ناديده بگيرند
 5 – مشكلات اقتصادى و شغلى
 بدون ترديد مسئله اقتصاد يكى از معضلات مهم جوامع فعلى به شمار مى‏آيد كه با توجه به بعضى از عادتها و رسم‏ها از يك طرف و تبليغات رسانه‏هاو نزديك شدن فاصله‏هاى مكانى از طرف ديگر، توقعات بى شمار و بى‏جا و خواسته‏هاى متعددى در قشر جوان به وجود آورده است.


 
پس چه بايد كرد اى اقوام شرق؟
 اينك در ذيل به ترتيب در باره راه حل مشكلات فوق اشاراتى خواهيم داشت.
1- يكى از وظايف مهم علماء كرام و داعيان اين است كه جهت آگاه ساختن جوانان با تعاليم حياتبخش اسلام بطور جدى و منظم برنامه ريزى نمايند البته اين كار چندان ساده و آسان نيست، چنانچه هر برنامه‏اى فاقد جاذبيت و تاثير باشد طولى نمى‏كشد كه جوانان از آن خسته و ملول شده و كناره‏گيرى خواهند نمود. مسلماً برنامه‏اى مى‏تواند مفيد و مؤثر و داراى جذابيت باشد كه در آن تمام جوانب در نظر گرفته شود و در تدوين آن موارد ذيل مراعات گردد.
2- نظر خواهى و انجام مصاحبه از خود جوانان درباره محتواى برنامه‏ها
3- استفاده از تجربه‏هاى روان شناسى جهت مؤثر ساختن هر چه بيشتر برنامه‏ها
4- درنظر گرفتن تنوع و جدّت در محتوا و شيوه‏هاى عرضه كردن
5- استفاده از تجارب ملت‏ها و افراد و گروههاى ديگر.
بشر طبعاً جدّت پسند و كنجكاو مى‏باشد و اين وصف در قشر جوان به دليل خصايص فطرى و روانى شان بيشتر موجود و مشهود است لذا هر برنامه‏اى كه در آن نكات بالا رعايت نشود رفته رفته باعث دلسردى و به قهقرا رفتن خواهد شد. اينجاست كه مى‏بينيم پروردگار خبير و بصير گاهى يك مطلب را در قالب شيوه‏هاى گوناگونى عرضه نموده و به يك طريق اكتفا نكرده است. همواره اهداف و خواسته‏هاى تازه‏اى فراراه مؤمنين قرار داده و آنان را به مصداق »لتركبن طبقاً عن طبق« وارد مرحله جديدى نموده و نشاط شان را برقرار داشته است.
حضرت رسول اكرم صلى الله عليه وسلم نيز در عرضه نمودن دعوت از شيوه‏هاى گوناگون استفاده نموده و از آنچه كه باعث دلسردى و ملالت و خستگى شود احتراز نموده است.
اما راه حل مشكل دوم، بايد اذعان نمود كه دنياى امروزى با جهان چندين سال قبل بسيار متفاوت است، امروز هر انسانى بدون آنكه پاى خود را خارج از حياط منزل بگذارد توسط رسانه‏هاى دست جمعى و شبكه‏هاى اينترنت به جديدترين معلومات هر چند ضد و نقيض و اضطراب آفرين باشند دست مى‏يابد و خواه‏ناخواه تحت تأثير قرار مى‏گيرد. براستى كه چشم و گوش بستن نه براى هر فردى ممكن است و نه راه علاج مى‏باشد.
از اين رو اگر نوباوگان و نوجوانان عزيز را با برنامه‏هاى مفيد و مؤثر و سازنده مشغول نكنيم، و خود آنها را مسؤول و حساس بار نياوريم، قطعاً با چند موعظه و نصيحت پراكنده نمى‏توانيم چشم و گوش آنها را پر كنيم. زيرا اگر انسان تشنه باشد و آب زلال و بهداشتى برايش ميسر نشود، قهراً خود را با آب ناسالم سيراب نموده و عطش بوجود آمده را برطرف مى‏نمايد و لو اينكه در آينده دچار مرض و گرفتار پريشانى گردد.
اينجاست كه بايد مردانى مخلص و غيور، خردمند و با تجربه، صاحبدل و مؤثر به پا خيزند و با ارائه برنامه‏هاى ارزشمند و با گسترانيدن دام محبت و احترام و پشتوانه اخلاص و للهيت، دلهاى مضطرب و رميده جوانان را فتح كرده و آنان را چنان با اهداف بلند و ارزشهاى برترمشغول نمايند تا اينكه جايى براى امور اضطراب‏انگيز و مضر باقى نماند براستى كه »خواستن توانستن است،« و همين است جهاد بزرگ.
ارائه الگوى زنده
امروزه سخن بسيار است و كتابها و نوشته‏ها بى‏شمارند، صداى برگزارى كنفراس‏ها و جلسه‏ها از هر سو به گوش مى‏رسد، اما بايد اين واقعيت را پذيرفت كه مردم از شنيدن سخن خسته شده‏اند زيرا آنچه را كه كمتر مى‏يابند و يا اصلاً نمى‏يابند الگوى زنده و ايده‏آل است. مى‏گويند فلان قانون خوب است فلان سخن بسيار زيبا و جالب است، اما آيا كسى هست كه بر آن عمل كند؟ آيا كسى هست كه به آن قانون پايبند باشد؟ اگر مدام از گذشته سخن به ميان آوريم ولى در حال حاضر نتوانيم الگوئى ارائه دهيم فوراً اين سؤال پيش مى‏آيد كه شرايط ما با آنها فرق مى‏كند. اگر آنها مشابه شرايط ما مى زيستند، آنگونه عمل نمى‏كردند، بنابر اين تنها پاسخ به اين قبيل مشكلات و شبهات ارائه الگوى زنده و نمونه عملى مى‏باشد.
 براى ساختن الگوهاى زنده و عملى راههاى ذيل پيشنهاد مى‏شود:
1- نخست بايد تعدادى از جوانان سليم الفطره را در نظر بگيريم و تدريجاً آنها را مطابق روشهاى ذيل تربيت نماييم.
2- تشويق و ترغيب به مطالعه كتابهاى مفيد و سودمند
3- برگزارى جلسات منظم و دائم و سخن گفتن از صفات پروردگار و احسانات و نعمتهاى او به منظور ايجاد يقين به امور غيبى و محبت با اللَّه و مطالعات دستجمعى و گروهى
4- مجالست با صالحين و مردان حق.
تاثير مجالست با صالحان و مردان حق در واقع مجالست و ارتباط با مردان حق پله و نردبان خوشبختى و سعادت مى‏باشد تجارب بيشمار گذشته و حال گواه است كه بهترين راه رشد و اصلاح جوانان، معاشرت و ارتباط آنان با صالحان و نيكان است همه عقلاى جهان بر اين امر اتفاق نظر دارند كه طبائع انسانى بر اثر مجالست با افراد تحت تاثير قرار مى‏گيرد.
چنانكه مولانا جلال‏الدين رومى مى‏فرمايد:
نار خندان باغ را خندان كند
صحبت مردانت از مردان كند
همنشين اهل معنى باش تا
هم عطا يابى و هم باشى فتا
بهمين دليل مولانا از همراهى با بدان بر حذر مى‏دارد و معتقد است كه بدى بدان بدون اينكه انسان احساس بكند به همراهان سرايت مى‏كند.
اى فغان از يار ناجنس اى فغان
همنشين نيك جوييد اى مهان
مى‏رود در سينه‏ها از سينه‏ها
از ره پنهان صلاح و كينه‏ها
دكتر اقبال لاهورى نيز مصاحبت و معاشرت را بسيار مهم مى‏داند:
صحبت از علم كتابى خوشتر است
صحبت مردان حق آدم گراست
دكتر اقبال مصاحبت با مردان حق و پاك طينت را كيمياى مؤثر قرار مى‏دهد، و از مصاحبت با بدان هشدار مى‏دهد.
صحبت او هر خذف را دُر كند
صحبت او هر تهى راپر كند
ستر زن يا زوج يا خاك لحد
ستر مردان حفظ خويش از يار بد
كيميا پيدا كن از مشت گلى
بوسه زن بر آستان كاملى
نگرانى و اضطراب به دليل مواجه شدن با ارزشهاى متفاوت و متناقض براى  حل اين معضل ابتدا بايد روش موافقت و سازش رااتّخاد كرد زيرا در واقع ارزشها دو گونه‏اند:
1- ارزشهائى كه با مفاهيم و معتقدات دينى مستقيماً در تضاد نيستند و در قرآن و حديث مورد نكوهش  واقع نشده‏اند اين نوع ارزشها اگر به شكل رسم و فرهنگ در ميان قوم وجود دارند، لازم نيست جوانان را به ترك آن دعوت نماييم و بدون دليل آنها را در جنگ ارزشها گرفتار نماييم.
2- ارزشهايى كه واقعاً طبق دستور پروردگار و سنت پيامبر اكرم صلى الله عليه وسلم محكوم‏اند و از ديدگاه شريعت اسلام گناه و معصيت و يا بدعت و خرافات بشمار مى‏آيند.
اين امور در واقع  ارزش نيستند ولى اذهان ناسالم و تبليغات سوء سبب گشته‏اند كه عده‏اى آنها را ارزش به حساب بياورند. در اين نوع امور نخست بايد ايمان و عقيده و شناخت نسبت به اصول اسلام را تقويت كنيم زيرا هر قدرايمان به اللَّه و رسول او و ايمان به آخرت افزايش بيابد به همان نسبت در دل جوانان نسبت به امور غيراسلامى نفرت و انزجار بوجود مى‏آيد. هر چه افزايش روشنى و نور بيشتر باشد تاريكى و ظلمت خود بخود برطرف مى‏شود.


مشكلات اقتصادى
مشكلات اقتصادى بطوريكه همه احساس مى‏كنند تنها مشكل جوانان نيست، بلكه مشكل بشريت در عصر حاضر است. كشمكش نظام‏هاى سرمايه دارى و سيستم‏هاى اقتصادى ديگر و سود جوييها و استثمارهاى بعضى از طبقات جامعه مشكلات متعددى را در زمينه اقتصاد باعث گشته كه براى حل آن بايد كارشناسان و خبرگان در سطح جهان اقدام نمايند.
اما جوانان عزيز به دليل اينكه تازه پاى فعاليت به عرصه زندگى گذاشته‏اند و توقعات و آرزوهاى بيشمارى در سر دارند طبعاً بيش از ديگران از معضل اقتصادى رنج مى‏برند از آنجائيكه ارائه راه حل اساسى در خور اين مقاله نيست، لذا توجه خوانندگان به چند نكته مهم جلب مى‏شود.
1- نخستين مطلب اين است كه چون آرزوهاى هر انسانى نامحدود است و خواسته‏ها و نيازها بى شمارند و برآورده شدن همه آنان بهيچ وجه امكان‏پذير نيست، پس لازم است براى احياء و ايجاد روح قناعت در نسل جوان و تن به بكالت و بيكارى دادن نيست بلكه همزمان با تشويق و تكاپو و تلاش بايد نسل جوان را طورى تلقين كنيم كه بتوانند از حداقل امكانات حداكثر استفاده نمايند. و مخارج اضافى و غير ضرورى را از زندگى شان حذف كنند.
2- مشغول كردن آنان به اهداف بزرگتر و ارزش‏هاى برتر تا اينكه صرفاً به نيازهاى مادى تن دادن و قربانى شدن براى خواسته‏هاى نفس در اذهانشان خيلى زشت و قبيح گردد.
3- بسيارى از جوانان به دليل اينكه از خانواده‏هاى مرفه و معروف مى‏باشند و بزرگان شان داراى شهرت و نوعى برترى اجتماعى بوده‏اند از اين رو اختيار كردن بسيارى از پيشه‏ها و شغل‏ها را براى خود عار مى‏پندارند آنها اگر داراى مدارك علمى باشند، بجز پشت ميز يك اداره هر كار ديگرى را باعث كسر شأن خود تصور نموده و اگر داراى مدرك نيستند فقط به دنبال تجارت‏هاى كلانى هستند كه بتواند شخصيت آنان را بعنوان سرپرست يك مجتمع نشان دهد يا سود كلانى بزودى عايدشان بگرداند در صورتيكه هيچ كدام از اين نوع پندارها با واقعيت همخوانى ندارد.
يك جوان فهميده نبايد گول معيارهاى خود ساخته را بخورد و خود را دچار رنج و نگرانى سازد. و در هر حالى منتظر قضاوت ديگران باشد و گوش به اظهار نظر آنها؛ آخر چرا هميشه بايد ديگران قضاوت كنند؟
يكى از مفاسد تمدن ايران و روم قديم و عوامل نابودى آن اين بود كه آنها اسير عادت‏ها و معيارهائى بودند كه خودشان ساخته بودند.
امام شاه ولى اللَّه دهلوى مى‏نويسد:»انهم كانوا يعيرون من كان يلبس من صناديدهم منطقة او تاجاً قيمتها دون مائة الف درهم« آنها )مردم ايران و روم( به هر كسى از سرداران كه قيمت كمربند و تاجش كمتر از صد هزار درهم مى‏بود ايراد مى‏گرفتند و او را مورد طعن قرار مى‏دادند.(3)
چندى پيش در كتابى خواندم كه در يكى از كشورهاى باصطلاح پيشرفته زنى لباسى خريده و دوان دوان به سوى خانه‏اش مى‏رفت در راه دوستش او را ديد خواست با وى حرف بزند اما زن توقف نكرد و چنين گفت ببخشيد، چون مى‏خواهم زودتر به خانه برسم زيرا مى‏ترسم اگر دير برسم مرد عوض مى‏شود، آنگاه خريدنش فايده‏اى نخواهد داشت.
براستى، كسانى كه دنيا را همه چيز مى‏فهمند، حق دارند نسبت به ارزشهاى خود ساخته اينچنين حساس باشند.
پروردگار جهانيان در باره همين طبقه و امثال آن مى‏فرمايد »ان الذين لا يرجون لقائنا و رضوا بالحيوة الدنيا و اطمئنوا بها والذين هم عن آيتنا غافلون« )يونس /6)
بدون ترديد كسانى كه به ملاقات ما اميدوار نيستند و به زندگانى دنيا خشنود و مطمئن‏اند و آنان كه از آيات ما غافلند.
در جائى ديگر مى‏فرمايد: »يعلمون ظاهراً من الحيوة الدنيا و هم عن الآخرة هم غافلون«
آنها فقط با مقدارى از ظاهر زندگانى دنيا آشنا هستند و ولى نسبت به آخرت كلاً در غفلت بسر مى‏برند.
پس جوانان عزيز آنچه مهم است كار است و ابتكار، مشروط بر اينكه شريعت اسلام چنان كار و ابتكارى را مباح و جائز قرار داده باشد.


سخن آخر به جوانان
جوانان عزيز بدانيد جوانى ستاره‏اى است كه فقط يكبار در آسمان عمر مى‏درخشد. جوانان عزيز شما بهترين گروه امت خاتم الانبياء حضرت محمد صلى الله عليه وسلم هستيد. ارزش شما به اين بستگى دارد كه هر ارزش را در پرتو ارزشهاى محمدى محك بزنيد بسنجيد و خود را از تقليد ديگران بالاتر بدانيد هر كجا هستيد جُند و سپاه خدا و نماينده فكر رسول اللَّه باشيد.
مبادا اوضاع زمان و فتنه‏هاى دوران شما را مأيوس و نا اميد بگرداند، زيرا نا اميدى بدترين مانع، رشد است.
نا اميدى همچو گور افشاردت
گر چه الوندى زپا مى‏آردت
شما هستيد كه مى‏توانيد اراده و توكل بر اللَّه و تأسى از سيره پاكان براى اصلاح جامعه قدم برداريد و نظم نوينى در پرتو آئين اسلام به جهان و جهانيان ارائه دهيد.
بالاخره اگر مى‏خواهيد درباره خودتان قضاوت كنيد، كه كيستند آرزوهايتان را بنگريد كه چيست؟ زيرا بقول اقبال:
زندگى از آرزو دارد اساس
خويش را از آرزوى خود شناس
لعل اللَّه يحدث بعد ذالك امراً
____________________________________________________
1) اين مقاله در مجله »نداى اسلام« شماره دوم، سال اول، تابستان 1379، به چاپ رسيده است.
2) حتى يعلم الشباب /ص 40
3) حجة اللَّه البالغة

 

 

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *