«اسراف نكنيد»
آنگاه كه آيهء 31 از سورهء «اعراف» نازل شد و دستور داد كه:
]وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلا تُسْرِفُوا[
«بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد»؛
بسياري از كفاري كه در آن تدبّر كردند با اين آيه اسلام آوردند؛ زيرا به قول يكي از حكماي بزرگ جاهليت كه با شنيدن آن اسلام آورد: «اين آيه، جامع خلاصهء طبّ اوّلين و حكمت آخرين است».
مفسران در تفسير اين آيهء كريمه بر دو نظر اند؛ بعضي بر آنند كه نهي از اسراف در اين آيه فقط مخصوص خوردن و نوشيدن است. در حالي كه بعضي ديگر نهي از اسراف را مخصوص اكل و شرب ندانسته بلكه همهء اشياء را مشمول آن مي دانند؛ به دو دليل: نخست آنکه خداي متعال بي آنكه اسراف در چيز معيني را خاص بسازد، در تكملهء اين آيه ميفرمايد:
]إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ[
«بيگمان خداوند مسرفان را دوست ندارد»
دو ديگر آنکه آيهء كريمه نگفته است: (لا تسرفوا فيهما ـ فقط در اكل و شرب اسراف نكنيد) بلكه مطلقاً فرموده است «لا تُسْرِفُوا ـ به طور كلي اسراف نكنيد». پس روشن است كه نظر تفسيري دوم قويتر ميباشد.
به هر حال، چه مراد آيه فقط نهي از اسراف در اكل و شرب باشد، و چه نهي از اسراف در همه چيز، آنچه مسلم است مقولهء نهي از اسراف در اسلام، مقولهء عام و كلي است؛ زيرا منع از اسراف در قرآن كريم فقط محدود به همين يك آيه نبوده بلكه قرآن در آيات مكرر و متعددي، اذهان بشر را به رعايت اعتدال در همه چيز و پرهيز از اسراف و زيادهروي در كلّيه شئون زندگي، متنبّه ساخته است.
اينك توجّه كنيد به آيات ذيل:
آيهء 67 از سورهء «فرقان» رعايت اعتدال در امر انفاق را از صفات بندگان رحمان معرفي نموده و ميگويد:
]وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَاماً[
«و كسانياند كه چون انفاق كنند، نه ولخرجي ميكنند و نه تنگ ميگيرند و ميان اين دو روش حد وسط را برميگزينند»
و آيهء 141 از سورهء انعام ميگويد:
]وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلا تُسْرِفُوا[
«و حق آن را روز بهرهبرداري از آن بدهيد، ولي زيادهروي مكنيد كه او اسرافكاران را دوست ندارد»
آيهء 77 از سورهء «مائده» حتي افراط در امور ديني را نيز نهي نموده و ميگويد:
]قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ[
«بگو: اي اهل كتاب! در دين خود به ناحق غلو و افراط نكنيد»
آياتي ديگر از قرآن بر اين حقيقت که مسرفان از هدايت به دور اند، تأكيد مينمايند. به طور نمونه آيهء 28 از سورهء «غافر» ميگويد:
]إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ[
«بيگمان خدا كسي را كه افراط كار دروعزن باشد، هدايت نميكند»
آيهء 34 از همين سوره ميگويد:
]كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتَابٌ[
«اينگونه خدا هر كه را اسرافكار شكاك باشد گمراه ميسازد»
و آيهء 151 از سورهء «شعراء» ميگويد:
]وَلا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ[
«و از دستور مسرفان اطاعت نكنيد»
آيهء 9 سورهء «انبياء» از هلاك و تعذيب مسرفان چنين بيم ميدهد:
]ثُمَّ صَدَقْنَاهُمْ الْوَعْدَ فَأَنجَيْنَاهُمْ وَمَنْ نَشَاءُ وَأَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ[
«سپس وعدهء خود به آنان را راست گردانيديم و آنها و هر كه را خواستيم نجات داديم و اسرافكاران را به هلاكت رسانديم»
و در دو آيهء 33 و 34 سورهء «ذاريات» ميفرمايد:
]لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِنْ طِينٍ، مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ[
«تا سنگهايي از گل رس بر سر آنان فرو فرستيم، كه نزد پروردگارت براي مسرفان نشانهگذاري شده است»
علماي روانشناسي در ساليان اخير، بخش بزرگي از وقت و توانشان را به بررسي روشهاي مردم در شئون زندگيشان وقف كردهاند تا آنچه را كه اسباب آرامش و فراغت بال بشر ميشود كشف نمايند. يكي از مهمترين رهيافتهاي آنان در اين ميدان، صدور اين رهنمود بود كه: «در هيچ كاري افراط و زيادهروي نكنيد».
البته اين توصيه بعد از آن صادر گرديد كه طب به اين نتيجه دست يافت: «پرهيز از اسراف درخورد و نوش سرچشمه همهء درمانهاست»
به اين ترتيب، آيهء كريمه كه از اسراف در اكل و شرب نهي مينمايد، بزرگترين اصل طبي را به بشر معرفي كرده است؛ زيرا علم طب ثابت ساخته است كه پرخوري معده را از پا درآورده، كبد را از كار مياندازد، قلب را فرسوده و تنبل كرده، موجب تصلّب شرايين، خناق صدر، بالارفتن فشارخون و بيماري ديابت ميگردد. پس يقيناً راه درمان همهء اين آفات، از جادهء اعتدال و ميانهروي در اكل و شرب ميگذرد.
از نظر علم روانشناسي، اسراف حماسهء نامتوازني است كه به نوعي از هوس تبديل ميشود، چه اين شيوه بدون شك از باب هوس يا جنون است. يكي از دانشمندان اين علم نصيحت گرانبهايي را به اين ارتباط ارائه نموده و ميگويد: «چرا ما طبيعت را الگوي خويش نميسازيم؟ مگر نميبينيم كه هر آنچه را خداي عزّوجلّ آفريده است، غير مسرفانه و در حد اعتدال است؟ آيا نميبينيم كه به دنبال شب، روز ميآيد و اگر روز براي كار آفريده شده، شب مهياي استراحت و آرامش است؟ قطعاً اين حكمتي است كه بايد آن را الگوي رفتار خويش گردانيم. پس استراحت بعد از خستگي يك امر ضروري است و همين طور اعتدال در همه امور ميتواند يك نظام به هنجار و متوازن را در زندگيما ايجاد نمايد».
دكتور «والتر كانون» ميگويد: «بيشتر مردم بر اين باور اند كه قلب پيوسته و بدون هيچ توقفي كار ميكند. در حالي كه حقيقت امر غير از اين است؛ زيرا قلب در ميان هر تپشي با تپش ديگر، يك لحظه استراحت ميكند. پس اگر قلب در يك دقيقه به معدل هفتاد بار بتپد كه اين معدل عادي ضربان قلب است، در اين صورت قلب در هر بيست و چهار ساعت فقط نه ساعت كار كرده است . بنابراين، مجموع اوقات استراحت قلب، پانزده ساعت در شبانه روز است كه اين پانزده ساعت در فواصل ميان دو تپش قلب توزيع شدهاند؛ لذا اين واقعيت هم روشن ميشود كه قلب دشمن اسراف است».
همين طور، اسراف در خوشبيني و تفاؤل نيز پسنديده نيست. يا حتي در استراحت و يا در جلوگيري از شهوت؛ زيرا علم وراثت ثابت كرده است كه اگر مرد در دوري از زن، يا زن در دوري از مرد اسراف نمايد، اين امر از نظر جسمي و رواني بسيار زيانبار خواهد بود. چنانکه اسراف در خوشبيني و تفاؤل، انسان را از آمادگي روبهروشدن با زندگي محروم ميگرداند. همانگونه كه اسراف در بدبيني به نوبهء خود، موجب از بين رفتن روحيه ومعنويات انسان ميشود.
به همين ترتيب در همه چيزها اسراف مضراتي دارد كه بينياز از توضيح است. البته علم نمونههايي از زيانهاي اسراف را در همهء امور ارائه نموده و از عواقب آن به تفصيل سخن گفته است، كه اين كتاب نيز حوصلهء اسراف در اين بحث را ندارد.
فقط بياييم همراه با آيهء 147 از سورهء «آل عمران» همه با هم دست به دعا برداريم كه:
]رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ[
«پروردگارا! گناهان مان و اسرافمان در كارمان را بر ما ببخش و گامهامان را استوار دار و ما را بر گروه كافران ياري ده»