والی هرات باید برکنار شود (حرف های با آقای منجم زاده و مقلدین میمون صفت دیگر) — احمد عارفی

 

والی هرات باید برکنار شود

 

(حرف های با آقای منجم زاده و مقلدین میمون صفت دیگر)

 

 

نویسنده : احمد عارفی

 

ضرب المثل های فراوانی وجود دارد که تمثیل کنندۀ دانش، شخصیت، موضع گیری ها و چرندیاتی که در نوشته های شما و یک عده از مقلدین میمون صفت دیگر منعکس میگردد شده میتواند. مثلاً میگویند "آب که سر بالا برود قورباغه ابوعطا میخواند" ، یا اینکه ایرانی ها به همین ارتباط در مورد کسی که حد خود را نشناسد و پای خود را از گلم خود فراتر بگذارد میگویند: "وقتی شهر هِرت باشه قورباغه هفت تیر کش میشه" و یا اینکه وقتی آدم ابن الوقت و بی ظرفیتی در مورد موضوع مهمی ابراز نظر نماید میگویند" ای داد و بیداد همه مردم را مار میگزد ما را خرچسونه". خرچسونه نام همان حشره ای بدبویی است که بر شاخه های درختان دیده میشود و هرگاهی بر سر و صورت کسی به نشیند بوی بد آن برای ساعت ها آن شخص را می آزارد.

 

آقای منجم زاده ! اگر چه من تصمیم نداشتم که در مقابل چرندیات و خزعلبات شما چیزی بنویسم اما بی حیائی ها و پر روئی های شما باعث شد که لحظاتی را برای بیدار نمودن شما و یاران بی دانش و بیمار شما از این خواب خرگوشی اختصاص بدهم تا بلکه برای یکبار هم که شده به سر عقل و هوش خود بیائید البته آنهم اگرعقل و هوشی به شما باقی مانده باشد و کلید عقل شما کسان دیگری نباشند، تا در آینده ها پای خود را از گلم خود فراتر دراز نکنید و اما اگر باز هم به کثافت کاری های خود ادامه دادید باز من هم اگر لازم دیدم پا را یک قدم فراتر می گذارم و مسایل گذشته و زنده گی شخصی شمارا نیز بروی دایره میریزم تا پندی برای شما و عبرتی برای دیگران باشد.

 

آقای منجم زاده ! هر وقتی من نظریات شما را میخوانم بفکر همان مگسی می افتم که در داستان مولانای بلخ بر برگ کاه و شاش خر نشسته بوده و وقتی باد آن برگ کاه را حرکت میداده مگس مذکور فکر مینموده که کشتیبانی می کند دقیقاً مثل امروز که شما و عدۀ از لاشخورک های پست فطرت و وجدان باخته دیگر فکر میکنید ژورنالست و صاحبنظر شده اید! اما غافل از اینکه همۀ شما چیزی بجز از یک دسته از بیماران  روانی نیستید و آنچه را که بعنوان نظر بروی صفحات انترنتی می ریزید چیزی به جز از تعفن اندیشه های پلید و تهوع فکری شما نمیباشد.

 

آقای منجم زاده! شما از زمان اسماعیل خان تا اکنون هرفردی را که به حیث والی هرات مقرر گردیده و شما را با داشتن قطعه عکس مشترکی با خود مفتخر ساخته به دفاع از او و مذمت منتقدان او بر خاسته اید. روزگاری به مدح و ثنای اسماعیل خان مشغول بودید و پایه های میز او را می لیسیدید، باز حسین انوری را تا درجه امام زمانش بالا بردید! ، باز به اطراف نورستانی تنیدید و خود را به او نزدیک ساختید و اکنون هم با تملق های توام با تبصبص به توصیف داود صبا و مذمت منتقدان او پرداخته اید و او را شخصیتی معرفی میکنید که گویا مدبر و دانشمند و با برنامه میباشد در حالیکه اگر مسایل قبیلوی و پاپلزائی بودن و غلامی اش به بیگانگان مطرح نمی بود باید به حیث یک مامور عادی در معدن ذغال سنگ هرات یا مس عینک مقرر میگردید تا بعد از گذشت چند سالی و بدست آوردن تجاربی در راس یکی از ادارات مربوط این معادن قرار میگرفت چون رشته او سنگ شناسی است نه مدیریت و جامعه شناسی و تقرر او بحیث والی به این میماند که یک مدیر و جامعه شناس بحیث رئیس یک معدن مقرر شود تا به استخراج معدن به پردازد یعنی به وظیفۀ که از آن هیچ معلومات و تجربۀ ندارد.

 

آقای منجم زاده! شما که خود را به حیث یک ژورنالیست و خبر نگار معرفی می نمائید  برای یکبار هم که شده مدارک تحصیلی خود در این رشته را به نشر بسپارید تا ما هم از داشتن مدارک و صلاحیت اکادمیک شما اطلاع حاصل نمائیم. مردم میگویند که از هنگام رفتن خود به آلمان شرق در زمان رژیم کمونستی شما به دست فروشی پطلون های جین در میان برلین و مسکو مشغول بوده اید اگر این واقعیت داشته باشد پس چه وقت به فراگیری حقوق و علوم سیاسی پرداخته اید که اکنون ادای یک وکیل و صاحب نظر را از خود در می آورید؟ بهر صورت با وجودیکه شما حتی سواد کافی برای نوشتن یک پاراگراف را هم ندارید و از دانش حقوق و علوم سیاسی نیز بی بهره هستید  پس بر اساس چه معیاری به حمایت از یک والی بی کفایت و تحمیلی می پردازید و بر اساس چه دلیلی صلاحیت تاخت و تاز بر یک شاروال پُر کار و نمایندگان محترم مردم هرات در پارلمان را بخود محفوظ می پندارید؟

 

آقای منجم زاده ! باری آقای مجیدی نماینده جوان و حق شناس مردم هرات در پارلمان مطلبی را به ارتباط مشکلات هرات  و بی کفایتی والی این ولایت نوشته بود اما شما با موضع گیری های ظالمانه و ناشیانۀ خود او را مورد خطاب قرار داده و در تحلیل نمای مملو از غلطی های املایی شما که در سایت خاوران نشر شد  نوشتید که : " آقای احمد فرهاد مجیدی نماینده مردم هرات به والی هرات اتهام نه بندید" و باچرندیاتی از این قبیل در ادامه نوشته تان به دُر فشانی های خود ادامه داده و بیان فرمودید که : " نماینده گان هرات هم در نا امنی ها، فرار سرمایه داران و خشونت علیه زنان بی تقصیر نیستند".

 

آقای منجم زاده ! احمد فرهاد مجیدی اولین کسی می باشد که  با درک واقعیت ها و کنار گذاشتن مصلحت ها به بیان حقایق پرداخته و فرد مستبد و شئونستی مانند والی تحمیلی کرزی در هرات را نیز مورد انتقاد قرار داده است. من فکر میکنم که هر هراتی باید بر شخصیت آزادۀ این نماینده جوان خود که تا به حال کمتر کسی با شجاعت و حق شناسی او سخن گفته است زبان به تقدیر و تحسین بگشاید ، نه اینکه او را مورد سرزنش قرار بدهد. جالب است که به عقیده شما شخص مجیدی که نماینده مردم هرات میباشد از حقایق و واقعیت های که در شهر او و بر موکلین او میگذرد بی خبر بوده، اما شما که هزاران کیلومتر از افغانستان فاصله دارید بفکر اینکه مانند مگس داستان مولانا کشتیبان شده اید میخواهید به مردم و نماینده گان آنها تعیین تکلیف و تعیین جهت نمائید و آنها را در همان مسیری حرکت بدهید که بقول مولانا، باد کشتی شما یعنی همان برگ کاه را به حرکت در آورده است.

 

اگر در افغانستان حکومت مقتدر و یا قانونیتی وجود میداشت باید بر اساس همین ادعای بی سند شما که گویا نماینده گان مردم در نا امنی و فرار  سرمایداران و خشونت بر علیه زنان دست دارند  محاکمه میشدید و مانند صد ها  معتاد و مجرم دیگر در کنج زندان به آموختن املا نویسی،  بنائی و یا نجاری مشغول می شدید. شما در چند نوشته مقاله مانند تان در انترنت و فیس بوک ادعا های عجیب و غریبی را مطرح نموده اید مثلا خیلی منافقانه کوشش کرده اید که آفتاب را به دو انگشت پنهان نمائید و در باره والی هرات نوشته اید که : "زحمات بسیاری به هرات کشیده اند که از دوره های گذشته به مراتب بیشتر بوده است".

 

آقای منجم زاده ! اگر ذرۀ از وجدان و حق شناسی و جوانمردی در وجود شما موجود می بود شما چگونه میتوانستید اوضاع مملو از فساد و نا امنی و انحطاط اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی امروز را با دوره های قبلی مقایسه کنید. در جای دیگری از استقبال مردم هرات از داکتر صبا حرف به میان آورده اید آیا این یک ادعای رذیلانه و شرم آوری نمی باشد ؟ اگر اسماعیل خان بنا به تقاضای کرزی از صبا حمایت نمیکرد و به امید اینکه داود صبا بتواند مصدر خدمتی برای مردم هرات بشود بادیگارد های خود  را برای محافظت او نمی گماشت ، صبا را چی کسی در هرات می شناخت تا از او استقبال نماید؟ واقعیت این است که استقبال مردم از داود صبا بر اساس اعتماد مردم به خوشبینی های اسماعیل خان نسبت به والی جدید صورت گرفته است که شما میخواهید آن را وارونه جلوه بدهید. شرم و ننگ و روسیاهی تاریخ بر کذابان و متملقان و منافقانی چون شما باد!.

 

بلی آقای منجم زاده ! شما راست میگوئید که زحمات داکتر صبا در هرات بمراتب بیشتر از دوره های گذشته  بوده است چون وقتی مردم می شنوند که بوسیله خسرزادۀ والی  و در موتر والی اختطاف صورت گرفته است آنها میدانند که در گذشته ها چنین اتفاقاتی نیافتاده است . بلی ! وقتی اختطاف ها در هرات بیداد میکند ، وقتی مردم از ترس دزدان شب ها خوابیده نمی توانند، وقتی خود سوزی های زنان ده چند شده ، وقتی معتادان جوان هرات از مرز پنجاه هزار نفر میگذرد و وقتی مردم از فرط بیکاری و گرسنگی به جاده ها میریزند و فریاد شان به ملکوت اعلی میرسد همه میدانند که زحمات داکتر صبا به مراتب بیشتر از گذشته میباشد ؟! و هیچ کسی از این مسایل انکار کرده نمیتواند.

 

وقتی والی هرات میگوید که من یک درخت کرسمس خود در کانادا را به تمام ولایت هرات برابر نمی کنم ، وقتی والی هرات به جهاد مقدس مردم افغانستان به شکل مستقیم و غیر مستقیم توهین میکند، وقتی والی هرات تحت عنوان جشن مهرگان به ترویج آئین زردشتی می پردازد همه میدانند که زحمات داکتر صبا به مراتب بیشتر از گذشته بوده است!  سایت صدای امریکا در گزارش برگزاری جشن مهرگان درهرات نوشته بود که این جشن بعد از صد ها سال برای اولین بار در افغانستان تجلیل شد که منظورش از کلمه صد ها سال بعد از ورود اسلام میباشد. بلی ! در این صورت اوضاع خیلی بهتر از گذشته است و داکتر صبای شما خیلی بیشتر از گذشته کار کرده است چون در گذشته کسی به تبلیغ و ترویج آئین زردشتی در شهری که به شهر اولیاء الله شهرت دارد  و بنام شهر شهداء یاد میشود نه پرداخته است.

 

آقای منجم زاده ! شما راست میگوئید که زحمات صبا به مراتب از دوره های گذشته بیشتر بوده است ! چون وقتی جنازه های نوجوانان گلدسته هراتی بوسیله اختطاف گران پارچه پارچه میشود و در میان بوجی  ها به خانواده های شان تحویل داده میشوند اوضاع بهتر از گذشته است و این نشان میدهد که داکتر صبا بیشتر از گذشته کار کرده است. وقتی شاروال هرات به علت قلدری ها و کار شکنی های والی اجازۀ کار و مصرف بودجۀ خود را نمی یابد و بودجۀ که باید در هرات به مصرف برسد بکابل مسترد میگردد اوضاع بهتر از گذشته است و این نشان میدهد که داکتر صبا بیشتر از گذشته کار کرده است چون در گذشته بودجه هرات در جهت آسایش مردم و بازسازی این شهر به مصرف میرسیده است.

 

وقتی 14 قتل در یک روز صورت میگیرد و وقتی که هرکسی کشته میشود والی و مسئولین بی کفایت هرات بخاطر سرپوش گذاشتن بر ناتوانی های خود آن را خصومت شخصی اعلان میکنند اوضاع بهتر از گذشته است! شما راست میگوئید! چون دولت نباید مثل گذشته مسئولیت حفظ جان و مال مردم را بعهده داشته باشد و حربۀ خصومت های شخصی توجیح خوبی برای قتل مردم و برائت حکومت تلقی شده میتواند. شما راست میگوئید  که زحمات صبا به مراتب از دوره های گذشته بیشتر بوده است چون در گذشته قتل های مردم به عنوان خصومت شخصی توجیح نمی گردیده و دولت قاتل را تعقیب ، دستگیر، زندانی و محاکمه میکرده و بی بازخواستی های کنونی نشان میدهد که داکتر صبا بمراتب بیشتر از گذشته کار کرده و موفق تر بود ه است چون بقول شما و سایر لاشخورک هایش او به حدی دانشمند و مدبر میباشد که تا حال ثانی آنرا هم مادر گیتی نزائیده است! مبارک تان باشد!

 

آقای منجم زاده ! در شهری که ستم و نا امنی  و فساد و اختلاس بیداد میکند شما چگونه میتوانید از برنامه کاری والی آن صحبت نمائید؟ مردم از این چرت و پرت گفتن ها خسته شده اند مردم از  دست چوبکی های بی معرفت و بیسواد و بی تربیت و کوتوله های مانند شما به ستوه آمده اند، مردم از ابراز نظر های بیمار گونه و مغرضانه و تهوع آور یک عده از لاشخورک های فیس بوکی والی که بر اساس مشترکات ایدیولوژیک استفراغات خود را بنام خواسته های مردم بروی صفحات انترنت میریزند به جان آمده اند و نمیخواهند چنین افرادی برای آنها تعیین تکلیف نمایند و یا در مسایل حیاتی آنها به قضاوت به پردازند و یک والی بیکاره را خوب و یک شاروال موفق را بد معرفی نمایند. بناءً شما که نه سواد ژورنالیستی دارید و نه از مسایل حقوقی چیزی می فهمید و نه هم از زمان حکومت کمونستی تا حال در هرات اقامت داشته اید چگونه به خود حق میدهید تا در مورد قضایای هرات با نوشته های مضحک خود و آنهم با آن همه غلط و غلوط املایی به قضاوت به پردازید؟

 

راستی یک سوال دیگر : شما که این قدر به هر طرف خیزک میزنید و با همه بیسوادی و جهالتی که دارید به کار خبرنگاری مشغول شده اید مسئله تامین معیشت خود و خانواده خود را چگونه حل نموده اید و این همه مصارفات روز مرۀ زنده گی و این همه مصارف سفر به خارج و داخل را از کجا می آورید ؟ چون با این همه مشغولیت های بیمار گونۀ که دارید شما به کار و کاسبی دیگری رسیده نمیتوانید تا در نتیجه عرق جبین و آبله کف دست به تهیه مایحتاج زنده گی خانواده و این همه مصارف دیگر خود پرداخته بتوانید؟ واقعاً مصارف روزمره زنده گی شما از قبیل خرید غذا و دوا ولباس با مصارف سرسام آور دیگری از قبیل برق و گاز و آب و تلفون و بیمه صحت و خرید موتر و پترول و غیره و غیره در کنار این همه مصارف سفر و پرواز به خاطر این همه مصاحبه های غیر ضروری و غیر حرفوی به مبالغ هنگفتی ضرورت دارد آیا شما این مصرف را از کجا می آورید؟ شما باید از یک طرفی و یا یک جایی تحت تامین قرار داشته باشید! همین طور نیست؟ اما لحن و لهجۀ نوشته های مستهجن شما و خیزک زدن های شما بنام دفاع از زبان فارسی و افغانستانی خواندن مردم غیر پشتون و حمایت از مهره های مورد نظر ایران و تاخت و تاز شما بر ممالک رقیب ایران در افغانستان این وسوسه ها را تقویه میکند که باید جناب شما به نوعی در زیر پوشش تامینات مالی پیروان امام ایران قرار داشته باشید تا با فراغت خیال از نگرانی های اقتصادی به وظیفه به اصطلاح ژورنالیستی خود ادامه داده بتوانید. پس اگر  این حدس درست نمی باشد، این همه مصارف سنگین و کمرشکن سفر و حضر با وجود این همه بیکاری و بیگاری چگونه تهیه شده میتواند؟ بهر صورت از این حرف ها میگذریم و میرویم به سر اصل موضوع.

 

شما در یک نوشته گونۀ تحت عنوان " داکتر صبا در یک مصاحبه تلفونی" که در سایت خاوران به نشر رسیده  ضمن اینکه از استعفای او انکار نموده بودید نوشته اید که " با آمدن داکتر صبا به هرات و تقویت نهاد های مدنی ،سازمان های حقوق بشر ، نهاد های مدافع حقوق زنان … خشم زورمندان به خصوص حلقاتی از گروه های که منافع خود رادر خطر میدیدند بر انگیخته است" . آیا شما از این ادعای واهی و غیر مسئولانه خود شرم نمی کنید؟ اولاً که شما یکبار به مدیریت عمومی اسناد و ارتباط ولایت تشریف ببرید تا به بینید که آقای صبا بعلت ناکامی در خودکامگی ها و استبداد نظر خود بتاریخ 29 قوس سال گذشته استعفا نموده که سند آن به امضای خود وی موجود است. و ثانیاً اگر به گفته شما در دوران کار او نهاد های مدنی و حقوق بشر و حقوق زن تقویت میشد امروز باید گراف اختطاف ها و قتل های افراد، گراف اعتیاد و خودکشی های جوانان همراه با گراف خودسوزی های زنان نیز سیر نزولی خود را آغاز میکرد در حالیکه بیشتر از هر زمان دیگری گراف این وقایع سیر صعودی خود را می پیماید. از طرفی با این ادعای خود که  گویا چنین فعالیت های بوسیله والی هرات خشم زورمندان را بر انگیخته است به چرند گوئی پرداخته اید چون در شهر فرهنگی هرات هیچ کسی با حقوق زن و حقوق بشر مشکلی ندارد و از طرفی هم زورمند اصلی در این ولایت نمایندۀ اجرائی رئیس جمهور یعنی والی هرات است که با وساطت غلام بچه ظاهر شاه یعنی اسپنتا و با صدور حکمی از مرکز بر سرنوشت مردم ما نصب و مسلط گردیده و با همه مامورین این ولایت به گشتی کج آغاز کرده است و از مدت ها است که صلاحیت های کاری و مالی شاروال هرات را با بهانه های مختلف محدود نموده  و از طریق حلقۀ توطئه گر خود در رسانه ها و لاشخورک های فیس بوکی خود، وی را آماج توطئه های نا جوانمردانه قرار داده است.

 

آقای منجم زاده ! وقتی که شما به حمایت از والی هرات بی خریطه فیر میکنید و در جهت دفاع از او افسار پاره میکنید، از مداخله والی در انتخابات شورای ولایتی هم بنویسید ، از اینکه عده از اعضای شورای ولایتی را در زیر فشار قرار داد تا در بدل تقرر برادران ایشان به حیث ولسوال ها و قوماندان های امنیه در ولسوالی های گلران و کهسان  به کاندید مورد نظر او رای بدهند نیز بنویسید، از اینکه از ماریا بشیر خارنوال ولایت بخاطر فشار بر اعضای شورای ولایتی در جهت تخویف آنها و انتخاب شدن کاندید مورد نظر خود استفاده ابزاری کرده است نیز بنویسید، از این که مردم را به اقوام مختلف طبقه بندی کرده و به جان هم انداخته است نیز بنویسید، از اینکه مردم بیکار را از پشتون زرغون کرایه کرده و جهت تظاهرات به نفع کاندید خود  در شورای ولایتی به هرات آورده نیز بنویسید، از اینکه پولیس را وظیفه داده تا آب معدنی و شعارهای نوشته شده وی بر ضد اداره ارگان های محلی کشور را در میان مظاهره کننده گانش تقسیم نماید نیز بنویسید، از اینکه تظاهر کنندگان را به هوتل رفاه برده و برای شان پول و پلو توزیع نموده نیز بنویسید، از اینکه سالن هرات را با وجود موجودیت هزاران شخصیت فرزانه در تاریخ هرات بنام غازی امان الله مسمی نموده نیز بنویسید، از اینکه به علت ناامنی و بی سرنوشتی حدود دوصد کارخانه و فابریکه در شهر هرات تعطیل گردیده و سرمایه و سرمایه دار رو به فرار است نیز بنویسید، نه اینکه بیائید و تنها بر شاروال موفق و پر کار هرات که روزگاری از برکت زحمات او هرات در لست هزار شهر پاک جهان قرار گرفته بود خناسانه بتازید و با قضاوت های ظالمانه و جاهلانه تان یک ژیگولوی بی کفایت، بی درایت و توطئه گر را بری الذمه قلمداد نمائید.

 

آقای منجم زاده ! از حرکت شرم آور اخیر والی هم بنویسید که به ولسوالان ولسوالی های پانزده گانه هرات وظیفه داده بود تا هرکدام شان صبح یکشنبه 25 حمل 1392 به تعداد 20 نفر را به پیش روی ولایت حاضر نمایند تا از آن بنام تجمع مردم در حمایت والی سوء استفاده نماید که طشت رسوائی او در همان دقایق اول از بام افتاد چون وقتی من از مردم پرسیدم و مردم از همدیگر خود پرسیدند که چگونه به این تجمع آمده اند جواب همۀ شان تقریباً یکی بود که  میگفتند یا ما را ولسوال صاحب فرستاده و یا مسئولین ادارات دولتی و معارف مارا گسیل کرده اند. واقعاً که هم جای شرم و هم جای تاسف است که اسپنتا به خواهرزاده  بیسواد خود که وی را در هرات رئیس معارف مقرر نموده است میگوید که عدۀ از پرسونل معارف را برای تجمع بفرست تا ما از آن فلمی تهیه کنیم و به کرزی نشان بدهیم. این است استبداد جریان های به اصطلاح روشنفکری که توده های مردم را به زور و تزویر وارد معاملات کثیفی در جهت حفاظت از منافع شخصی خود مینمایند. خوب شد که قماش به اصطلاح روشنفکر هم امتحان خود را به مردم ما دادند!  

 

آری ! رئیس جمهور هم در این زمینه امتحان خود را داد و بخاطر تاخیر در تبدیلی یک والی بی کفایت و عدم پای بندی به قولی که به مردم داده بود بار دیگر بی اراده گی و  دروغگوئی خود را در میان ملت ثابت کرد که این مسئله برای رئیس جمهور یک کشور خیلی شرم آور میباشد. اگر آقای کرزی در کار های کلان تصمیم گرفته نمیتواند حد اقل نباید با عدم تبدیلی یک شخص بی ریشۀ مانند داود صبا حیثیت خود را به زیر سوال ببرد. آقای کرزی با برطرفی داود صبا میتواند وفاداری خود را به وعده های که به مردم و ملت خود میدهد ثابت نماید و حد اقل در شرایط کنونی  که اداره و حیثیت او از هر طرف بزیر سوال قرار گرفته خیلی بجا خواهد بود تا کم از کم در همچو  مواردی به اعاده حیثیت خود به پردازد زیرا  حرف ها و وعده های یک رئیس جمهور نباید تا این حد ضعیف باشد که با لاطایلات یک غلام بچه و یا خزعبلات قوم گرایانه عدۀ دیگری خنثی ساخته شود تا از یک طرف حیثیت خودش از بین برود و از طرف دیگر مردم اعتماد خود را نسبت به او از دست بدهند.

 

آقای منجم زاده ! پیشنهاد من به شما این است که بعوض این همه دُم جنبانیدن ها و غوغا سالاری ها در یکی از کورس های اکابر ثبت نام نمائید تا حد اقل املا و انشای دری را یاد بگیرید چون خیلی خوب است تا کسانی که دعوای ژورنالیستی مینمایند حد اقل زبان مادری خود را یاد داشته باشند. من میخواستم غلطی های املایی شما را برجسته نمایم تا کسانی که شما را نمی شناسند از میزان بی سوادی شما مطلع گردند اما اشتباهات شما آنقدر زیاد بود که فکر کردم باعث ضیاع وقت خواننده گان گرامی خواهد شد و از آن منصرف گردیدم و تنها به معرفی شخصیت کاذب شما و روشن ساختن دروغ ها و نمک ناشناسی های تان بسنده کردم تا بلکه از جعل و دروغگوئی و قضاوت بیجا  توبه نموده و خود را دایۀ مهربان تر از مادر معرفی نه نمائید اما با حماقت ها، چشم پاره گی ها ، بی حیائی ها و دیده در آئی های که من از سالها به این طرف در شما سراغ دارم فکر نمی کنم که سعی من در این راه نتیجۀ بدهد چون به گفته ایرج میرزا:

خر به سعی آدمی نخواهد شد  +  گرچه در پای منبری باشد

و آدمی را که تربیــت نکــنند  + تا به صد سالگی خری باشد

 

 

 

 

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *