سیکو لاریزم اکادمیسن سیستانی — دکتور صلاح الدين سعيدی

 

 

سیکو لاریزم  اکادمیسن  سیستانی

 

دوکتور صلاح الدین  «  سعیدی »

 

آقای کاندید اکادمیسن اعظم سیستانی  نوشته غرض آلود   شما را  تحت  عنوان «  سیکولاریزم  یګانه  راه رهایی ازچنګ نظامهای استبدادی »  در سایت وزین افغان جرمن مطالعه کردم. متأثر شدم. خداوند  ( ج) همه را  هدایت نیکی نماید.

منتظر بودم  در نوشته شما  حد اقل  معنای لغوی و اصطلاحی  سیکولاریزم را از شما بخوانم. منتظر بودم که بخوانم سفارش شما از چنین نظام برای جامعه ترکی با ترکیب دینی و تاریخ خودش است ویا هم سفارش شما برای آلمان با ترکیب دینی و تاریخ خودش است و یا هم سفارش شما برای افغانستان با ۹۹ ٪  فیصد مسلمان و تاریخ به خصوص خودش.

 

آیا شما معتقد هستید که مشروعیت حاکمیت از ملت است؟ و در صورتیکه که چنین باشد  که هست – اراده ملت مسلمان افغان معلوم است.

نه فهمیدم که منظور شما از سکولاریزم چیست؟ این جدایی دین از سیاست به فهم شما از کجاء آغاز و به کجا ختم میشود. نباید مغالطه کرد که تحت نام  جدا نايذیری دین اسلام از سیاست دین را در خدمت ارتجاع، ظلم و تعدی بالای ملت  استعمال نمود. برای ملت استدلال کرد که ( با خدا دادګان ستیزه مکن  – که خدا داده را خدا داده ) و باید قناعت کرد. این فهم غلط است. آنهایکه به زور ظلم و جبر و انسان کشی و بی عدالتی مال و پول کسب کرده اند و بی عدالتی و ظلم کرده اند و خیانت و وطن فروشی نموده اند و مال اندوخته اند با انها ستیزه و قیام وجیبه اسلامی است. به آنها خدا نه داده بلکی به ظلم تصاحب مال کرده اند. این افراد از جمله خدا داد ګان نیست. که استدلال های شما مشابه حالت فوق است.  درین مورد قناعت حرام است. این فهم فهم درست از اسلا م نیست. واقعابهتر خواهد بود کمی مشخص سازید که منظورشما از سیکولاریزم چیست؟

 

به هر حال دموکراسی است و هر کس نظر خود را دارد. اما در نظر دادن باید صادقانه بود. نباید به اغوا پرداخت . امیال و ارزو های خویش را بر واقعیت ها بالاتر نساخت. باید ریالست بود. در تهیه و پیش کش کردن مطالب ،مطالب را نباید به قسم افاده و پیش کش کرد که خوش خود ما می آید. توان قناعت دیګران را هم فراهم کرد. برای افاده مطالب حتمی نیست تیتول و لقب علمی داشته باشیم. منطق ساده و سلیم و اراده نیک.   

 

به هر صورت درین مورد مطالب زیاد نوشته شده  و به جزﺋیات نمی روم. صرف بعضی نکات را مختصر عرض میکنم:

۱-   از نام  و عنوان  شما اندیشه توتالتاریزم و محدودیت  هویدا است. آنچه که ساخته و پرداخته فکر انسان است چطور ګفته میتوانید (… یګانه  راه رهایی از…)

۲-    ارزش ها به سال ، ماه و قرن اندازه نمی شوند. پدر پدر است و مادر مادر اګر میلیونها سال بګذرد.  افکار دین اسلام  و در دین اسلام چنین ارزش های الهی وجود دارد که  برحق بودند و هستند.

۳-    حین همچو بحث ها  با ید  یک مسأله را روشن کرد. آیا بحث شما منحیث یک مسلمان است و یا غیر مسلمان؟  اګر بحث شما مانند یک مسلمان است درین صورت  در دین اسلام  در موارد که احکام دینی صراحت داشته باشد جستجو دیګر دلایل و دیګر منطق اضافی است.

 باوجود اینکه بخش از علما ء  اسلامی نیز چنین تلاش های را نموده اند که برای احکا م و مسایل معین اسلامی دلایل دیګر غیر شرعی را جستجو کرد اند. اما آنچه ګفتم پا برجا است که  درصورت صراحت مطلب در اصول اسلامی حتمی نیست دیګر دلایل جستجو شود.

۴-   اولین مؤسس حاکمیت اسلامی محمد (ص) پیامبر اسلام  حین هجرت اش از مکه به مدینه (۶۲۱  میلادی ) بوده و این اساس  کار است.  برای مسلمان این مبداء و اساس است. تعدد حکومات اسلامی برای جامعه  اسلامی نیز یک چیز غریب است. 

۵-  دین اسلام   دارای قوانین  و مقرارت است که روابط بنده را با الله  ( عبادات) و قوانین که روابط بین انسان ها ( معاملات)  را تنظیم  میکند. قوانین بدون قوه اجرایه بی معنی است.

۶-   توهین های شما به نام های مقدس و بزرګ مانند امیر المؤمنین و …. ناشی از تعصب و بی فهمی شما از کنه مسایل و اسلام است.  مثلا اګر محاکم برای تامین بی عدالتی  استعمال شد این نقص محاکم نیست بلکه نقص کسی است  که این محاکم را برای بی عدالتی استفاده میکنند. محاکم را نباید لغو کرد بلکه کسانی که آنرا غلط استفاده میبرند دست شان را ګرفت .

۷-  از تمدن  سخن ګفتید.  برای معلومات شما علوم طبی و دهها دست آورد بشری از عربی و کشور های اسلامی به یونانی ترجمه و از ( لاتین ) یونانی توسط علماء به لسان های اروپایی ترجمه و سبب مباهات بشر در اروپا  ګردید.

۸-   برای معلومات شما ( لایستوی الذین یعلمون ….. برابر نیستند کسانی که میدانند با کسانی که نمی دانند – الایه،  و اوتو العلم الدرجات…. و صاحبان علم را درجه های بزرګ داده – الایه، اطلب العلم و کان فی الصین – طلب علم کنید در دور ترین نقطه جهان هم.، کسیکه من را کلیمه واحد هم آموخت مولای من است ، این و دها نصوص دین اسلام  همه و همه برعلم و برتری آن حکم میکند.

۹-  در مورد قناعت به فقر و امثال آن بدون ارتباط مطرح کردن و تحریف کردن  درست نیست. در دین اسلام غنی عابد از فقیر عابد مساوی نیست. غنی اګر در پهلوی عبادت سخاوت میکند بهتر است از فقیر که تنها عبادت میکند.

 فقر در اسلام افتخار نیست. کسب روزی ورزق حلاق فریضه است.  بار دوش جامعه بودن حرام است در صورتیکه راه حل داشته باشیم. این افکار خدمت به غربا و فقرا را باید چنین تصحیح کرد: خدمت به خلق الله. این شعار زحمت کشان را در غربا خلاصه کردن فهم دقیق نیست. فقر شرم نیست اما افتخار هم نیست. تلاش برای زندګی بهتر هدایات اسلامی است. زندګی کن و از زندګی لذت ببر مانند اینکه به طور ابد زنده ای و برای مرګ آمادګی بګیر مانند اینکه فردا میمیری. اسلام دین اعتدال و دین دنیا و اخرت است.   در مورد عدالت و برابری و روشن ساختن قواعد عدالت و برخورد سلیم و انسانی و افراد غیر مسلمان، قواعد باز در جنګ و صلح و دهها رهنمود دیګر انسانی که  در موارد معیین که بخش آنرا شما هم به شکل مغرضانه نام بردید این نقص اسلام نیست بلکه  آنهایکه که خلاف اسلام عمل کرده اند میباشد. اصول روشن است.

۱۰-   در مورد حرم سرای ها. این اسلام ګفته که در کانتینر ها نه اندازید، سینه اسیر را نبرید، رقص بسمل بلای اسیر نه کنید ، با اسیران معامله انسانی کنید،  ده زن نه ګیرید، صرف چهار زن آن هم در صورت وجود شرایط و ….. دهها واقعیت دیګر.

لذا مطالب را بدون ارتباط تاریخی کندن و بدون ارتباط با عینک های قرن بیست یک دین و آن هم با این تعصب واقعا شایسته  لقب  کاندید اکادمیسن نیست.  کاروان میګذرد و …..

۱۱-  آنچه در کشور های اسلامی و از جمله در افغانستان  به نام دین اسلام جاء زده شده در اکثر موارد تهمت است و ننګ است به نام اسلام و مزخرفات بیش نیست. در موارد معیین رسوم و عادات مزخرف به نام اسلام جاء زده شده و به نام اسلام ختم شده.

۱۲ –   تمدن  اسلام در اندلس و اندیشه اسلام در مورد برتری علم , فریضه کسب آن صراحت دارد.

۱۳ –  به تاریخ کشور های اسلامی نګاه کنید در اکثریت  آنها  حاکمیت های جبار و زورمند که خلاف اصول انسانی و مردمی عمل میکنند  حاکم میباشند.

  ۱۴– دین اسلام دین ظالمان نیست. دین اسلام میګوید ( ظالم و مظلوم هرد و در آتش است – ظالم بخاطر ظلمش و مظلوم بخاطر  عدم قیامش به مقابل ظلم.  در اطاعت  از الله و رسول و  ولات امور شما تاکید شده که  اطاعت از ولات امور کنید که از شما باشند. (  …. و  اولامر منکم)  و ولات امور شما.  یعنی آنهای که ازشما نیستند اطاعت واجب نیست.

۱۵  حاکمت معتقد به موجودیت  الله و پیروی یااحکام الهی بهتر است از حاکم غیر ازین. درست است که مشروعیت حاکمیت از مردم ګرفته میشود و مردم افغانستان انتخاب خود را دارند. برخورد غیر ازین غیر دموکراتیک و صرف ګپ های مود روز و غیر عملی است. زمان این را ٍثابت خواهد کرد و ثابت کرده. من تصور میکنم آنهاییکی تحت نام مبارزه به تروریزم جنګ با دین را در پیش ګرفته اند نتایج ناګوار آن را خواهند چشید. صرف سوال وخت است. ما با برخورد افراطی مشکل را بزرګ خواهیم ساخت. این برخوردخود پرابلم است نه حل.

آنقدر مطالب در مورد به نشر رسیده که نمی خواهم  بیشتر ازین بنویسم . لطفا مسایل را متعصبانه و مغرضانه به باب دندان مود روز ها طرح نه کنید. 

 

قبل ازینکه نتیجه ګیری های توتالیته کنید ضرورت است بدانید که دین چیست؟ مذهب چیست؟ تفاوت دارد ویا خیر؟ منظور ما از ادیان سماوی است یا ادیان ساخته شده بشری؟ منظور ما دین اسلام است یا ادیان آسمانی دیګر مانند مسحیت و نصرانیت و …..؟ واضح سازید آیا تفاوت بین این ادیان آسمانی وجود داشت و یا دارد؟ آیا در طول تاریخ دین مسیحیت جدال و تلاش  بین دین مداران و سیاست مدران جوامع بشری در طول تاریخ وجود داشته ویا خیر؟ این جدال ها و کشمکش ها بین سیاست مداران و افراد دین خاصتا در طول سالهای متمادی و جوامع مختلف بشری تا کدام حد موجه منطقی و مستدل بوده  و تا کدام حد نه؟ مفاهم رهبانیت در مسیحیت و موضع ګیری اسلام در مورد ؟ منظور شما از جدایی دین از سیاست؟ حدود و چوکات این تلاش ها ی جدایی؟ جوامع که این جدایی دین و سیاست استدلال خود را دارد و جوامع که دین اکثریت مردم آن اسلام است؟ قوانین و حاکمیت برای کی است؟ در صوریتکه که برای مردم ونګه داری ارزش های باشد که مردم آنرا توقع دارند – در نظر نه ګرفتن خواست مردم تا کجا انسانی خواهد بود؟ آیا مشروعیت حاکمیت باید از دین ګرفته شود یا از ملت ؟  چرا عده از قبول واقعیت اینکه دین اسلام را نمیتوان از سیاسیت جدا کرد ترس دارند؟

 این و دهها سوال دیګر که تفکر و تعمق به جواب درست و مستدل به این سوالات شما  را به راه مطلوب و درست رهبری کرده میتواند.

 

آنچه به دین اسلام و فهم من از دین اسلام قرار دارد با صراحتِ تام و به اعتقاد قوی،راسخ، محكم و متين  باید گفت که :  دين واقعي با سياست   پيوند محکم و قوی ناگسستني دارد و حتي گفته ميتوانم كه دین و سیاست مُكَملِ يكديگر درتآمین عدالت الهی و همه جانبه و جامعه بهتر و انسانی رول بس مهم دارد.

 دين بدون سياست، هم چون درختي بي ثمر است. دشمنان اسلام استعمارگران و به اين نتيجه رسيده اند كه بزرگترين دشمن آنها دين است.
بدين اساس
همه كوشش و فعاليت خويش را به اين نقطه متوجه ساخته اند، تا دين را از ماهيت اصلي آن كه سعادت بشريت است، تغيير دهند. با وجود تفاوت های معین بین دین اسلام و مسیحیت در طول تاریخ جوامع بشری تلاش های زیاد وجود داشت و دارد که  دين مسيحيت از سیاست جدا سازند. اول اینکه این دین مسیحیت به فهم ما تحریف شده است و دوم اینکه دیدګاه های دین مسیحیت و اسلام در موارد معیین متفاوت است . دین مسحیت بدون مداخله در سیاست بوده میتواند. اما برای دین اسلام این فهم قابل قبول نیست.  سعي و كوشش آنها در انزوا قرار دادن دين در مساجد و معابد ديني به این هدف است که آنان نمي گذارند دين وارد جامعه و عرصهء سياست گردد.در حالیکه دین اسلام در ذهن رګ و ریشه مردم مسلمان و جوامع اسلامی وجود داشته و ارزش های اسلام مورد احترام و خواست مسلمانان است. این خواست ها در موارد معین با خواست غاصبین در تضاد بوده
لذا به همين منظور شعارِ جدايي دين از سياست را در همه جاء مطرح كرده اند و اين مبارزه را در دستور روز خويش بخصوص بعد از ختم جنگ سرد، قرار داده اند.

در سالهاي اخير بخصوص بعد از بیشتر از سه دهه فاجعه در كشور عزيز ما افغانستان، نظير همچو كوشش ها براه افتاد، تا بزعم خودشان سياست را از دين جدا سازند.

موفقیت های زود ګذر را تا مؤفقیت های مردمی و اصلی باید تفاوت کرد و نباید فریب خورد. ما به این معتقد ایم که آنچه خواهد شد که مردم میخواهند و راه مردم روشن است. تلاش میکنم  و ميخواهم در اين مقاله، مؤجز و كوتاه به توضيح بخش اين واقعيت كه آيا واقعا" جدايي دين از سياست بخصوص در جوامع مثل افغانستان ممكن است يا خير؟ به موشګافی های معیین پرداخته و نكاتِ چند را خدمت شما خوانند ګان عزیز پیکش نمایم:

نیرو های معیین در جهان  از تشكيل حكومت اسلامي كه دين و سياست را بطور قطع باهم پيوند ميدهند، سخت در هراس اند و حتي از آن رنج هم مي برند.

 

برای سهولت کار بخش از مقاله محترم  امین الدین «  سعیدی »

مـدیـر مرکز مطالعات ستراتیژیکی افغان  مسؤل مرکز فرهنگی دحق لاره  – جرمنی

ادرس  ارتباطي :

مرکز فرهنګي د « حق  لاره »   جرمني

 

saidafghani@hotmail.com 

 

نقل کردم لطفا آنرا مطالعه فرمایید و خوانند ګان را در تاریکی قرار نه دهید. خوانند ګان محترم قضاوت و فهم خویش را مطمینا از مطالب دارند. چون بحث طویل وخت کم. حتی مرتبه دوم این مطلب را  نخواندم. خواننده ګان ګرامی با بزرګرواری از خطاء های املای و خطی عفوه خواهند کرد.  تشکر

و  السلام

دوکتور صلاح الدین  «  سعیدی »

مـدیـر مرکز مطالعات ستراتیژیکی افغان و مسؤل مرکز فرهنگی دحق لاره  – جرمنی

مورخ :   ۲۳ –  ۰۷ -۲۰۰۹ 

 

 

 

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *