اخلاق دیکتاتورانه اشغالگران و بی بسی ملت مظلوم افغان — احمد طارق فيض

 

اخلاق دیکتاتورانه اشغالگران و بی بسی ملت مظلوم افغان

 

احمد طارق فيض

 

بمباردمان های کور کورانه بر عروسی ها و خانه های گلی مردم، بشکل وحشیانه به آتش گرفتن اطفال و مردم عوام، محکوم نمودن بمرگ هر انسان آزاد منش و حریت پسند و …… همه نشان دهنده اخلاق دیکتاتورانه اشغالگران می باشد. ملت مظلوم افغان با تمدن و پیروان تنازع بقا در مبارزه اند، اندیشه که به نیرومندان به حکم قویتر بودن حق میدهد تا خواسته های شان را بر ضعیفان و زیر دستان تحمیل کنند. و ضعیفان بجرم ضعیف بودن ناگزیر اند تا ذلیلانه خواسته های قدرتمندان را تحمل کنند.

اگر هر بار بعد از بمباردمان وحشیانه و قتل عام اطفال، زنان و پیر مردان ممالک اشغالگر عمل خویش را توجیه نموده اند و همواره تاکید کردن گویا ما طالبان را نشانه رفته ایم  و از تلفات مردم عوام انکار کرده اند و اگر این بار خانم مرکل صدر اعظم آلمان بمباردمان وحشیانه و به آتش سوختاندن انسانها را توجیه میکند همه این ها ریشه در اخلاق دیکتاتورانه اشغالگران دارد. در حقیقت نیرو های اشغالگر با اخلاق نژاد پرستانه ای که دارند اصلا ارزش قایل نیستند و به من و توی افغان بحیث نژاد تیره و انسان درجه دو نگاه میکنند.

ادولف هیتلر قتل عام انسانهای بیگناه، خشونت سفاکانه، خونریزی وحشیانه  و میلیونها انسان را به پرتگاه نیستی فرستادن همه را احترام به قانون طبیعت میدانیست و می گفت:

اگر ما به قانون طبیعت احترام نگذاریم و اراده خود را به حکم قوی تر بودن بدیگران تحمیل نکنیم روزی خواهد رسید که حیوانات وحشی ما را دوباره خواهند درید و آنگاه حشرات نیز حیوانات را خواهند خورد و چیزی بر زمین نخواهد ماند مگر میکروب. (1)

اگر کمی دقیق شوید زورمندان دیروز و قصرسفید نشینان امروز اندیشه های شان از یک نقطه آب میخورد و آن تنازع بقا است. آنها برای بقاع خود دیگران را محکوم به مرگ و نیستی میدانند و خواسته های شان را بالای ملت های  ضعیف تحمیل میکنند که جزء منفعت برای خود شان و تیره روزی و بدبختی برای ملت های ضعیف در قبال ندارد. نیرو های اشغالگر به حریم و مام وطن ریخته اند تا منافع شان را تامین کنند و با استفاده از قدرت نظامی مانع روند پیشرفت و رسیدن به تعالی  در ممالک ضعیف و منطقه شوند.

برای ملت مومن افغان دو راه باقی مانده است ذلیلانه پذیرش اسارت و خواسته های ظالمانه امپریالیزم جهانخوار و یا مقاومت. واقعات تاریخی به اثبات میرساند که زورمندان معتقد اند که قدرت یعنی حق و بقول بیسمارک حق در لوله تانک است. بنا بر اساس منطق زور نیرو های اشغالگر طوری میپندارند گویا هر عمل و خواسته آنها حق اند و کس حق مخالفت را ندارد و اگر مخالفت کردی بقول بیسمارک از طریق لوله تانک همراه ات صحبت میشود. و اگر به خواسته های اشغالگران ذلیلانه تن بدهی آینده ملت های فقیر و محکوم به مرگ افریقا در انتظار ات است.

همه قبول داریم ملت مومن افغان فقیر و ضعیف است اما سرمایه ای را که این ملت دارد شاید ملت های که نابود شدند نداشتند و یا اینکه از آن بشکل درست استفاده نکردند و آن ثروت اراده محکم و امید به آینده روشن می باشد. ما ناگزیر هستیم تا بخاطر بقاع  ملت خویش، حفظ ارزشهای دینی و فرهنگی مان در مقابل زورمندان، سفاکان و اشغالگران بجنگیم ورنه تجربه انسان سوختاندن کندز، فاجعه عزیز آباد هرات، فاجعه بالا بلوک فراه، بمباردمان وحشیانه بر عروسی در ارزگان، قندهار، جلال آباد و بمباردمان اماکن مسکونی در کاپیسا، لغمان، غزنی و اقصا نقاط کشور را مشاهد و تحمل کنیم.  

نیرو های اشغالگر بحریم ما ریختند گویا امنیت و ثبات امریکا و اروپا در خطر است و اعلان جنگ علیه ترویسم نمودند. سوال در اینجاست اگر واقعا امنیت و ثبات کشور های اشغالگر از طرف القاعده بمخاطره افتاده است پس چرا اینها کشور عراق را ترک گفتند در حالیه مطبوعات غربی گزارش متواتر از جامعه عراق پخش نمودن مبنی بر اینکه چندین هزار اعضای القاعده در عراق فعال هستند. نیرو های اشغالگر اهداف اقتصادی و جیو پولیتکی در افغانستان دارند ما نباید فریب اینها را بخوریم، دست آورد هشت ساله اینها در افغانستان چیست؟ اندکی به مطبوعات غربی خیره شوید و مشاهده کنید تمام مسئوولین ممالک متجاوز بر افغانستان برای مردم چی جواب در دفاع از  وجود عساکر شان در افغانستان دارند؟؟؟ تا جائیکه بنده مطبوعات غربی را تعقیب دارم آنها کاملا وعده های شان را به مردم افغانستان نادیده گرفته اند بلکه از منافع کشوری شان در حضور مردم دفاع میکند. من نمیگویم اینها اشتباه میکنند بلکه هدف من اینست که منافع ما افغانها با منافع کشور های متجاوز یکی نیست و رسیدن نیرو های اشغالگر باهداف و منافع شان به قیمت جان و سر صد ها هزار انسان بی گناه افغان می انجامد.

 

دانی از افرنگ و از کار فرنگ
تا کجا در قید زنار فرنگ
بر زبانش خیر و اندر دل شر است
کشتن بی حرب و ضرب آئین اوست
مرگها در گردش ماشین اوست
گوهرش تف دار و در لعلش رگ است
مشک این سوداگر از ناف سگ است
هوشمندی از خم او می نخورد
هر که خورد اندر همین میخانه مرد


 (1)  H.R Trevor – Raper, Hitler’s Table Talk ( London 1953)

 

 

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *