مقصر اصلی حادثه ی سالنگ کیست؟ — محمد عارف يوسفی

 

مقصر اصلی حادثه ی سالنگ کیست؟

محمد عارف يوسفی

در زمانیکه روس ها به کشور ما حمله کردند همه گفتند حزب خلق و پرچم مقصر است.

وقتی جنگ های داخلی از سال ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۶ جریان داشت همه گفتند که احزاب و تنظیم های جهادی مقصر هستند.

روزی که فضای تاریک و اختناق سراسر وطن را فرا گرفت و در پهلوی جنایات دیگر حتی آموختن علم و دانش به زن و مرد حرام شد همگی طالبان را مقصر دانستند.

امروز اگر بمبی از هوا ریخته میشود و بی گناهی را به شهادت میرساند نیرو های ناتو و ائتلاف مقصر نامیده میشود.

و یا اگر یک حمله ی انتحاری و یا بمب گذاری صورت میگیرد، طالبان ، حزب اسلامی و یا القاعده مقصر دانسته میشود.

یعنی در عقب هر حادثه ی دست یک گروهی نهفته است.

ولی مقصر این حادثه ی اخیر کیست؟

برف کوچ سالنگ را میگویم که در حدود دوصد نفر به شهادت رسیده و صد ها تن دیگر جراحت برداشته اند.

 آری حادثه ی دلخراش برفکوچ روز دوشنبه نزدهم دلو ۱۳۸۸در سالنگ همه ی افغان ها را در داخل و بیرون از کشور به ماتم نشانده است. هر که را بپرسی از غم این فاجعه فریاد میکشد.

اگرچه برف کوچ، زلزله، سیلاب، طوفان همه از جمله آفت های غیر مترقبه و حوادث طبیعی اند ولی میشود با ایجاد موانع مستحکم و یا با اعمار پوشش های تونل مانند در مناطق آسیب پذیر از آفتی چون برفکوچ حد اقل در آینده ها جلو گیری کرد.

زیرا چنین حادثه ی بار نخست نیست که موجب تلفات جانی و مالی مردم ما میشود بلکه هر سال به پیمانه ی کم و یا زیاد رخ میدهد. هر سال در اثر ریزش برف و برفکوچ صد ها هموطن بیچاره ی ما در هر گوشه ی از کشور جان های شیرین شان را ازدست میدهند و یا هم در اثر یخ زدگی معیوب میشوند.

البته مناطقی که بشتر ازین ناحیه خساره پذیر اند تا حدودی روشن است مانند شاهراه سالنگ.

همه میدانیم که روزانه ده ها هزار واسطه و مسافر ازین شاهراه عبور میکنند. و همیشه درین فصل سال در اثر برفباری و برف کوچ ها قربانی میدهند.

چرا بخاطر جلوگیری ازچنین حادثات غم انگیز موانعی بخاطر دفع برف کوچ ساخته نمیشود؟

  اگر نبود بودجه و یا هم سرمایه یگانه دلیل مقامات بوده باشد مگر این همه کمک های که ما گرفته ایم کجا شد؟؟؟

و اگر استدلال شود که کمک های جهانی بیشر در بخش های ضروری و زیر بنایی به مصرف میرسد آیا ساختن سد و موانع بخصوص درین شاهراه جهت جلوگیری از برف کوچ از ضرورت های مبرم نیست که درین هشت سال متوجه نشده ایم؟

 گرچه در قسمت حیف کمک های جامعه جهانی نتنها طرف افغانی بلکه خارجی ها نیز ملامت هستند چون آنها نیز با استخدام کارمندان خارجی و پرداخت معاشات و امتیازات بلند برای آنها ضربه ی مالی در پروسه و روند باز سازی واردمیسازند. ولی ما نخست باید از خود و از مردم خودگله مند باشیم . زیرا نه تنها مقامات رسمی دولتی بلکه شرکت ها یا انجو های خصوصی داخلی نیز درین زد و بند ها ارتباط مستقیم دارند.

اظهر من الشمس است  که از مسئولین دولتی گرفته تا مالکین و کارمندان انجو ها و شرکت های ساختمانی خصوصی داخلی و خارجی  قرارداد ها را به واسطه ی رشوه و شناخت بدست می آورند که در نتیجه مقادیر هنگفت مبالغ در نظر گرفته شده بالای یک پروژه به جیب افراد ریختانده میشود و به این ترتیب آنچه که باید در راه باز سازی و نوسازی به مصرف برسد نمیرسد.

ازینکه نام از شرکت ها و انجوهای خصوصی بردم لازم میدانم تا از صد های نمونه صرف یک مثال آورم.

بطور مثال جغل اندازی و یا قیر ریزی یک سرک با طول و عرض مشخص شامل یک پروژه از طرف منابع خارجی یا دونر جهت داودطلبی برای انجو های شخصی معرفی میشود.

در حقیقت فساد از همین نقطه آغاز میشود چون هیچگاهی داودطلبی عادلانه صورت نمی گیرد!.

کارمندان این موسسه ی خارجی نظر به ارتباطات شخصی که با انجو ها دارند و به اساس رشوه ی که بدست میاورند و با افشای نرخ پیشنهادی سایر انجو ها،  زمینه ی واگذاری این پروژه را برای چوب خطی های خود میسر میکنند.

بطور مثال به اساس معیار های سنجش شده از طرف کارمندان مسلکی، دونر حاضر است تا یک ملیون  دالر برای تکمیل این پروژه بپردازد، ولی انجوی (الف) یا (چوب خطی) به همکاری  یکی از کارمندان این موسسه ی دونر  با پیشنهاد ۸۰۰۰۰۰ دالر که پائینترین نرخ پیشنهادی میباشد برنده ی این دواود طلبی میشود.

این انجو (الف)ازینکه پروژه های زیاد را به همین ترتیب به اساس رشوه حاصل میکند جهت رسیدن به همه ی پروژه ها وقت، سرمایه و پرسونل کافی ندارد و اکثرن پروژه های خود را برای شرکت دومی بفروش میرساند . خودش با تعهد اینکه پروژه را با مصرف  ۸۰۰۰۰۰ دالر تکمیل میکند از انجوی خارجی حاصل کرده است و شرکت (ب) حاضر میشود این پروژه را به هفتصد هزار دالر بر عهده گیرد و انجوی (الف) بدون زحمت و تکلیف با مفاد یکصد هزار دالر کار پروژه را به انجوی (ب) محول میکند و انجوی (ب) این پروژه را با کسب۱۰۰۰۰۰ دالر امریکایی برای انجوی (د) بفروش میرساند . پس وقتی انجوی دال با ششصد هزار دالر مصرف اعمار این پروژه را بدوش میگیرد  و بدون شک که مفاد خود را نیز سنجش نموده که شاید مدت ۶ ماه و یا هم یک سال مصروف کار درین پروژه باشد به گمان اغلب اگر واقعن انصاف کند بیشتر از ۵۰۰۰۰۰ دالر بالای این پروژه به مصرف نمیرساند.

باید یاد آور شوم که موسسه ی دونر از دست بدست شدن این پروژه بدست چندین انجو بی خبر میماند و اگر پرسشی هم باشد با همان انجوی (الف) تماس میگیرد. و انجوی الف با انجوی ب، انحوی ب با دال.

(مه بتو میگم تو به او بگو او بتو میگه تو بمه بگو چه میگه؟)

پس هموطنان عزیز حال شما خود قضاوت کنید یک پروژه ی که با تمام معیار های سنجش شده ی آن ضرورت به بودجه ی یک ملیون دالری داشته باشد و  با نصف بودجه یعنی ۵۰۰۰۰۰ دالر اعمار و تکمیل شود چه انتظار از کیفیت آن میتوانید داشته باشید؟؟؟

اول: حد اقل ۵۰ در صد کمک ها بدون اینکه کاری صورت گرفته باشد حیف و میل میشود.

دوم: با ۵۰ در صد باقیمانده پروژه بعد ازینکه تکمیل میشود همان کیفیت را ندارد که انتظارمیرفت بناً بعد از مدت کوتاهی دوباره خساره می بیند و یا هم کاملن تخریب میشود که دیگر قابل استفاده نمیباشد.

نتیجه این میشود که در حقیقت جمله کمک های مصرف شده بالای یک پروژه به اصطلاح عام به باد فنا میرود. و به همین ترتیب بالای این نوع پروژه ها به تکرار مصرف صورت میگیرد که نوبت به پروژه های چون شاهراه سالنگ تا صد سال دیگر هم نمیرسد!!

هر کدام شما حتمن از نوع مثال بالا را یا دیده اید و یا هم شنیده اید.

و حالا به جواب سوال ما که مقصر اصلی حادثه ی سالنگ کیست؟

یقیناً تمامی کسانی که بطور مستقیم و یا هم غیر مستقیم در حیف و میل نمودن بودجه های عمرانی و بازسازی نقش داشته اند مسئول این حادثه هستند.

 زیرا با هدر رفتن مبالغ کمکی، پروژه های بزرگی چون شاهراه سالنگ از باز سازی بی بهره میشود. بناً هر کسی که به هر عنوانی درین زمینه کارشکنی نموده است و یا خلاف رفته است  و یا هم حق ملت را به جیب خود و آشنایان خود ریخته است چه داخلی چه خارجی چه کارمند دولتی و چه هم خصوصی  لطفن خود را مسئول این حادثه دانسته و در نزد وجدان خود خجالت کشیده خود را محاکمه کند.

نکات فوق را ازینرو نوشتم که بالاخره بازماندگان قربانیان این حادثه کی ها را مسببین این حادثه بدانند؟

و اما مسئولیت دولت صرف با مقصر بودن و یا نبودن ختم نمیشود، بلکه دولت افغانستان در هر حالت آن مسئول فراهم آوری بودجه برای ساختن تونل های امنیتی درین شاهراه میباشد، و یا حد اقل میتواند از مصرف نمودن ده ها ملیون دالر در بخش های که اصلن موثر نیست جلوگیری نموده و درین عرصه توجه نماید.

بطور مثال وزارت مبارزه با مواد مخدر با وجود که مبالغ هنگفتی را در عرصه ی مبارزه با مواد مخدره در طول چند سال اخیر به مصرف رسانیده است ولی برعکس گراف تولید و قاچاق مواد مخدره رو به افزایش بوده است. پس مثمریت این وزارت در چیست؟

برای چه ملیون ها دالر درین عرصه به مصرف میرسد که نتیجه ی آن منفی باشد. بهتر است این وزارت از چوکات کابینه حذف و نصف بودجه ی آن را بالای وزارت داخله مصرف کنند تا پولیس مجهز گردد و پولیس به هرعنوان میتواند خوبتر و بهتر نسبت به حالت فعلی کارا باشد. و نصف دیگر آن بالای پروژه های مانند شاهراه سالنگ به مصرف رسانیده شود. که هم خرما میشود و هم صواب.

 البته چند جمله برای دزدان بیت المال (نه کسانی که از راه مشروع سرمایه بدست آورده اند)از شخص اول مملکت گرفته تا آخرین….

آیا میدانی که سرقت تو سبب این همه فاجعه گردیده است؟

آیا میدانی که موتر های قیمتی که از مال این ملت دزدیده ای و برایت خریده ای سبب این فاجعه شده است؟

آیا میدانی که خانه ها و قصر های مفشن که با پول رشوت ،اختلاس و دزدی بنا کرده ای خشت و سنگ و گلش از استخوان و خون این ملت ساخته شده است؟

آیا میدانی که هر دروغ و قساد تو موجب قتل صد ها هموطنت شده و تا هنوز هم میشود؟

آیا میدانی که گناه ی این همه اعمال ناشایسته ی تو کمتر از یک عمل انتحاری، و کمتر از گناه یک قاتل نیست؟

اگر نمیدانی، امروز چشم ترا مال و ثروت دنیایی و زور و قدرت کور کرده است. چون امروز قدرت و سرمایه ی تو مانع تامین عدالت و به محاکمه کشیدن تو میشود مگر فردا چه خواهی کرد، فردا در روز محشر؟

گر نشد امروز عدالت روز محشر میشود

زیرا اگر امروز هموطنت  از اثر خیانت و غفلت تو جانش را ازدست داده است فردا تو با همان قصر های طلایی ات و با همان موتر های ضد گلوله ات نیز راهی آن دیار خواهی شد. و آنجا باید جوابگو باشی!!

و بالاخره هموطن عزیزم من به حیث یک افغان یک مسلمان و بالاخره یک انسان ازین حادثه شوک دیده ام و دردی را که ازین ناحیه میکشم مرا وا داشت تا چند کلمه ی بی ربطی البته از نگاه فن نویسندگی ولی مملو از واقعیت را بنویسم

و یقین دارم که  شما نیز  ازین حادثه که صد ها هموطن ما را به کام مرگ سپرده است متاثر هستید ولی بخاطر جلوگیری از تکرار چنین فاجعه ی هنوز هم وقت است که صادقانه در راه اعمار و باز سازی وطن خدمت شود. تا امروز نزد مردم و وجدان خود و فردا نزد پروردگار خود سرخرو باشیم.انشاالله

البته در اخیر خدمات و زحمات مردم و مامورین دولتی و ناتو را بخاطر نجات مسافرین که در برفکوچ شاهراه سالنگ گیر مانده بودند قابل تقدیر و ستایش میدانم.

 والسلام

 محمد عارف "یوسفی"

یازدهم فبروری ۲۰۱۰

۱۱-۰۲-۲۰۱۰

 

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *