جستاری برچگونگی آزادی بیان ومطبوعات درافغانستان — زاهد اساس

 

جستاری برچگونگی آزادی بیان ومطبوعات درافغانستان

 

رشد افکار عمومی در یک جامعه و مطرح ساختن ضرورت حضور و مشارکت واقعی مردم در امر تصمیم گیریها در عرصه های مختلف و امور سیاسی جاری بستگی به ایفای نقش واقعی رهبران فکری با لای  افکار عمومی دارد که آنان تا چه اندازه میتوانند افکار عمومی را در جهت خواسته ها و تمایلات و منافع ملی، قومی، مذهبی و… سوق دهند و در راستای تحلیل و تفسیر پیرامون موضوعات و مسایل عمده و اساسی در جامعه و بویژه در جهت مساعد ساختن زمینه ایجاد افکار عمومی تلاش میکند. بنابرین فرایند شکل گیری افکارعمومی و اقدام در زمینه تحقق عملی آن و موجودیت اختلاف، نقطه نظرها و خواسته های متعدد و متفاوت که سبب تقابل افکار و تضارب اندیشه ها میگردد و گسترش افکار و عقاید مختلف در میان اجتماع مردم و توده ها را در پی دارد ضرورت جدی و اهمیت ویژه آزادی بیان را مطرح میکند زیرا فلسفۀ وجودی آزادی بیان با رویا رویی افکار و اندیشه های متفاوت انسانها توجیه میگردد و ضرورت استفاده از آن به مثابه یک نیاز حیاتی برای پیشبرد زندگی انسانی هرفرد تلقی میگردد.

لذا در تعریف از آزادی بیان میتوان گفت که آزادی بیان عبارت از تبادل آزادانه افکار و عقاید انسانها میباشد که هر انسان حق دارد آزادانه و بدون ترس و هراس حرف بزند و بنویسد؛ و عبارت از صلاحیت ایست که هر انسان صاحب خرد و اندیشه بدون هر ملاحظۀ حق داشتن آنرا دارد چون از خرد و باور انسانها ناشی میگردد بناً با زندگی انسانها پیوند دارد و بعنوان یک حق مسلم برای هر فرد جامعه در جهت ابراز و اظهار آزادانه عقاید شان مطرح میگردد که از زمرۀ حقوق و آزادیهای اساسی انسانها بشمار میرود. در حقیقت آزادی بیان بمفهوم فرایند همخوانی با معیار های دموکراسی و واقعیت های موجود در یک جامعه میباشد نه بمعنی آزادی افسار گیسخته و بیحد و حصر که کاربرد و استفاده از آن با معیار های قانونی و واقعیت های یک جامعه تعریف میگردد و کارآمد بودن آن بستگی به طرز کاربرد آن دارد.

آزادی عقیده و بیان یکی از مباحث اساسی و پایه ای نظامهای دموکراتیک میباشد که لزوم طرح حقیقی و توجه به زمینه های تحقق آن تلاش ایست که در نهاد های اجتماعی و مدنی مصداق عمل میابد و بسط و گسترش آن یکی از مؤلفه های بنیادی فرایند دموکراسی محسوب میگردد چون مهم ترین و شاخص ترین آزادی بیان آزادی پیشنهاد و آزادی انتقاد است که در کل گسترۀ آزادی بیان را در بر میگیرد؛ و یکی از شرط های ضروری نظام دموکراسی است بناً دموکراسی به عنوان بزرگترین تضمین برای تحقق عملی آزادی بیان و در حمایت از سایر آزادیهای اساسی فردی و عمومی اهمیت سازنده دارد افزون بر آن تضمین حقوق اساسی شهروندان که اساس نظام دموکراسی است به مثابۀ تضمین نظام دموکراسی، ثبات اجتماعی و رشد ملی است.

آزادی مطبوعات و رسانه ها که جزء آزادی بیان میباشد هم چنان  بعنوان ابزار برتر در راستای تحقق کامل آزادی عقیده و به تصویر کشیدن واقعیات و اندیشه های مورد علاقه اجتماع مؤثریت خاص داشته و در واقع فرایند اطلاع رسانی به توده ها، تأمین فرصت مناسب اظهار نظر و عقیده پیرامون مسایل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، رویکرد به نقد گرفتن اعمال دولت و ایجاد مناظرۀ عمومی از طریق مطبوعات امروزه به عنوان معقولترین راهکار در خصوص ارئه خواسته های سیاسی، حقوقی، اجتماعی و… تلقی میگردد.

از آنجایکه فرایند شکل گیری آزادی بیان در طول تاریخ در سطح کشورهای جهان گونه های متفاوت داشته ومخصوصاً در کشور های استبداد زده که شالودۀ اصلی نظام آن استبداد میباشد نگرشها و برخوردها نسبت به مسأله آزادی بیان ظالمانه بوده ؛ که در افغانستان هم چنان روند آزادی بیان و مطبوعات از آوان پیدایششان با فرصت ها و چالشهای گوناگون مواجه بوده که بعضاً با موفقیت ها و دستاوردها و گاهی هم با نشیب مرگبار همراه بوده؛ رویهمرفته موجودیت استبداد و حکومت های تمرکز گرا که با پیشرفت فرهنگی و انکشاف اجتماعی درین کشور دشمنی داشتند و مانع توسعه جریانات روشنگری میشدند عامل و سبب اصلی عدم انکشاف آزادی بیان و سایر حقوق اساسی مردم بشمار میاید؛ دوران که مردم فرصت بروز برای فرهنگ های شان نداشتند و اجازۀ برای اظهار عقاید و آراء آزادانه به افراد وجود نداشت و هیچ فردی نمیتوانستند خواسته ها و نیاز های شانرا بازگو کنند. که یکی از نمونه های نظام های استبدادی گذشته رژیم سیاه طالب بود؛ آنان که به زندگی انسانی باورمند نبودندو به حقوق و آزادیهای انسانی احترام نداشتند نه تنها  زمینه های توسعه و گسترش آزادی بیان را از بین بردند بلکه با تحمیل انحصار و محدودیت ها بر مطبوعات و سرکوب نمودن آزادی بیان و زیر پا گذاشتن تمامی  موازین حقوق بشر حتی به اصول و رهنمودهای دین اسلام هم اعتنایی نکردند. بهر حال پس از نابودی رژیم طالبان و روی کار آمدن ادارۀ مؤقت و اغاز حرکت ها و طرح های اصلاحی در ساختارهای اجتماعی، سیاسی، حقوقی و نهادهای ملی اولین گامها در راستای تأمین و تضمین آزادیهای بنیادین شهروندان برداشته شد چنانچه تدویر دو لویه جرگه و تصویب قانون اساسی و مشارکت مردم در امر تعین سرنوشت شان و…. از اقدامات بنیادین در زمینه حمایت از حقوق و آزادیهای مردم بشمار میاید افزون بر آن رعایت بدون قید و شرط حقوق بشر در مطابقت به قانون اساسی، موجودیت سایر قوانین نافذه در ارتباط به تبین هر چه بیشتر حقوق بشر و شهروندی حاکی از فصل جدید در عرصۀ حقوق و آزادیهای سیاسی و … مردم میباشد.

در شرایط که برای کشوری مثل افغانستان که برای اولین بار میخواهد جامعه مدنی و نظام دموکراسی را تجربه کند آزادی بیان بعنوان وسیلۀ مؤثر برای آشنا ساختن مردم برای رعایت کردن قانون اساسی که فرهنگ رعایت از قانون، احترام به دیگران و در عین حال آزاد زندگی کردن فقط توسط آزادی بیان میتواند در جامعه ترویج و تبلیغ گردد هکذا شناسایی تعریف و ترویج فرهنگ مشترک ملی در موجودیت آزادی بیان تحقق میابد و در سایۀ آزادی بیان و گسترش رسانه های گروهی، ارگانهای سیاسی، فرهنگی، قانونگذاری، احزاب و  سازمانهای دولتی و غیر دولتی  که به نحوی با اجتماع و مردم سرو کار دارند از ترس انتقاد و اعتراض مردم نمیتوانند گامهای نا استوار بر دارند بنابرین دولت جمهوری اسلامی افغانستان با اعتقاد بر ضرورت جدی آزادی بیان و تعین آن به عنوان یکی از اولویت های ملی در پرتو رهنمود  قانون اساسی و قانون رسانه های همگانی فعالیت نشراتی رسانه ها را حمایت نموده و در جهت تأمین پخش و گسترده تر و متعادل تر ساختن اطلاعات پیوسته تلاش میکند که کوشش نهاد های جامعه مدنی ونهاد های فرهنگی دیگر به منظور شناسایی عوامل که روند انکشاف آزادی بیان و مطبوعات را به مشکل مواجه میسازد هم چنان ادامه داشته و اقدامات مؤثر در خصوص تضمین استقلال سیاسی رسانه ها انجام یافته است؛ فعالیت نشراتی تعدادی قابل ملاحظۀ رسانه های آزاد و دولتی، بیان آزادانه عقاید و خواسته های سیاسی و حقوقی شهروندان، ظرفیت اطلاع از درخواست ها و تمایلات جامعه توسعه روز افزون فعالیت های جریانات فرهنگی همه و همه خبر از توسعۀ سیاسی و گسترش زمینه های دموکراسی میدهد.

چنانچه تذکار یافت در شرایط فعلی آزادی بیان و مطبوعات از موضوعات  اساسی در فرایند شکل گیری جامعه نوین افغانستان بشمار میاید و در ایجاد همبستگی ملی نقش ویژه دارد ومیتواند بنیادهای دموکراسی را در جامعه استحکام بخشد. اما علی الرغم تمامی این خوشبینی ها واقعیت اینست که ظهور بی رویه مطبوعات و رسانه های چاپی در افغانستان که بعضاً از محتوا خالی اند و هستند نشریاتی که اهم ومهم اخبار و نشریه شانرا نمیداند و بازیچۀ دست غرض ورزان که از آن برای منافع شخصی و جمعی خود استفاده میکند خبر از ابتذال مطبوعاتی میدهد بنابرین در شرایط کنونی افغانستان بعضی رسانه ها ونشریات چاپی بجای درک رسالت وظیفوی شان و پرداختن به نیاز های فکری و عقیدتی مردم زمینه تهاجم فرهنگی و ترویج شیوه های مغایر با فرهنگ و اداب و سنن مردم ما را مساعد میسازد مخصوصاً اکثریت رادیو تلویزیونها که نقش خاصی در خصوص آموزش و پرورش از طریق پخش گسترده برنامه های گوناگون علمی و جلب توجه  مردم به مسایل و مشکلات اجتماعی دارد برعکس به انتشار بی ربط و نامناسب برنامه های حاوی اندیشه های فرهنگی و اجتماعی و اولویت دادن به چنین برنامه های که قطعاً با ارزشها و معیارهای فرهنگی و اجتماعی جامعه ما سازگاری ندارد میپردازد که نشر پیوسته سریال های هندی و برنامه های چون خنده بازار، ستاره های افغان وده ها برنامه های دیگر که حتی اسم خارجی دارد و کاملاً از محتوا خالی اند و نمیتواند کوچکترین نیاز فرهنگی جامعه ما را بر آورده سازد دلیل بر این مدعا است  این معضل مخصوصاً در رادیو تلویزیونهای افغانستان در حقیقت ناشی از عدم مدیریت دقیق و سنجیده مدیران و کارگذاران آن میباشد که متأسفانه فقدان کارکنان متخصص وبا تجربه در رادیو تلویزیونها یکی از معضلات تآمل بر انگیز در عرصۀ مطبوعات افغانستان میباشد چنانچه تعداد زیادی از مجریان رادیوتلویزیونها که صرفاً سواد خواندن و نوشتن را بلد اند و از روی نوشته میتواند خوب بخواند از جملۀ این مشکلات محسوب میگردد.

بناً قدر مسلم آنست که متأسفانه تعدادی زیادی از رادیو تلویزیونها و نشرات چاپی که شدیداً تحت تآثیر قواعد و عوامل فرهنگی بیگانه قرار دارند و به نشر و پخش برنامه های دست میزند که نه تنها کمکی به توسعۀ فرهنگی ما کرده نمیتواند بلکه زمینه تهاجم فرهنگی و ازخود بیگانگی را فراهم میسازد و تبعات ناشی از آن چالشها و تحدیدات فروان را فراراه توسعه و نهادینه ساختن ارزشهای فرهنگی کشور ما قرار میدهد و مسلماً وجود چنین نا هنجاریها  و بعضاً هتک حرمت به اشخاص و بد تر از همه تقلید کورکورانه از افکار خارج از کشور در شرایط فعلی افغانستان از آفت های آزادی بیان محسوب میگردد و ادامۀ این روند در رسانه ها مطمئناً انحطاط فرهنگی، بحران اجتماعی و ملی را در پی دارد.

در پایان امیدواریم تمامی رسانه ها و مطبوعات در افغانستان در بسط و توسعۀ اجتماعی – فرهنگی همراه با شناخت و در نظرداشت و اقعیت های عینی جامعه در راستای ارتقا و تحکیم هویت ملی، تقویت ارزشهای اخلاقی و آرمانهای مردم سالارانه نقش سازنده ایفا نمایند.

                                                  پایان

زاهد اساس

 

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *