اور یایی که بی ” یا ” شد— حمید عطا

 

اور یایی که بی "یا" شد

 

حمید عطا

 

جالب تر برای من این بود؛ مصاحبه یی را که در ماه رمضان امسال ( 2011  ) صورت گرفت ، چرا از آن حد اقل دوهفته بعدتر پرده  برداشته شد و به گوش و چشم عام مردم درامد.

وقتی در صفحات انترنت به مصاحبه شبکه خبری ایران با شخصی بنام  فضل الرحمن اوریا ( که برای من بعلت بیخبری خودم از اوضاع منطقه این شخص ناشناس بود)، برخوردم ، تعجب کردم، تا مدتی هم باورم نمیشد ( حتی همین اکنون نیز با بی باوری انرا نگاه میکنم !). چگونه امکان داردکه فردی در تلویزیون ایران سخنی گوید که ابدا حکام ایران اجازه انرا در شبکه های دوستان و  ریزه خوارانشان در خارج ازایران ندهند تا اینکه در شبکه خودشان !، تند باد چنین صدایی که پرده آویخته بر سیاست های واقعی حکومت ایران را به دور اندخته و تندیس لخت  آنرا بمشاهده همه برساند.

 

از سالها است که مردم ما از مداخله بیگانگان در خصوصی ترین ! مسایل داخلی ما شکایت دارند، دست درازی های بیگانگان رابر جان ، مال و آبروی  ملت و کشورما می بینند، اما هر صدایی که بخواهد از چنین چیزی پرده برداری کند بگونه های مختلف : تطمیع یا تخویف در گلو خفه ساخته میشود.

 

مردم مصاحبه های زیادی را در مدح و ثنای این یا آن از وسایل اطلاعاتی شان شنیده اند ، آنجاییکه مهمان خریده شده افسارش را بدست صاحب خانه ( دستگاه تبلیغاتی ) داده و مطابق خواست انها حرف زده است ، تشکرات ! بیحد و حصری از رفتار حکام انها در برابر کشور و مردم خود نموده است، بدون اینکه حتی بخاطر رفع مسئولیت اشاره یی به بد ترین اعمال خلاف شان کرده باشند. اما وقتی چنین حرفی را از چنان دستگاه خبری که بمثابه قوه هجومی از آن استفاده میشود  میشنوند ، در بهت و حیرت میروند. این بهت زدگی به اندازه شناخت فرد شنونده از ماهیت این دستگاه ها و سیاست های پنهانی حکومات انها میباشد.

 

آقای فضل الرحمن  اوریا  در این مصاحبه از عمق وقائع و ریشه های ان در خارج از مرزهای کشورما پرده گشایی میکند. وی چیزی را از حلقوم تبلیغاتی خودشان بگوش جهانیان میرساند که  خیلی ها یا از ترس  …! و یا هم بخاطرپر بودن دهانشان از جیفه انها حتی در مجالس خصوصی هم گفته نمیتوانند.

 

یکی از نکات جالب برای من در این مصاحبه  این بود که گوینده اخبار درجواب اقای اوریا برای جلوگیری از افشاگری بیشتر و کشاندن وی به جهت دیگر  خیلی باتأکید میگوید : گفته های شما در مورد پاکستان که درست است اما در مورد ایران این نظر شماست ( کلام حرفی و دقیق گوینده اخبار و پرسنده از اقای اوریا شاید با این جمله من فرق کند امامفهوم کلی ان همین بود)، حکم کردن بر دیگران از چنین منبری و برائت دادن خود از انچه که نظر طرف مقابل است خود میرساند که دستگاههای خبری جزء دستگاههای اطلاعاتی ( بمفهوم استخباراتی ) ان است نه اطلاع رسانی معلومات  و وقائع و جریانات  برای مردم کشور و خارج  ازکشور، حتی وی با این مداخله و ابراز نظرش اش، صفت ژورنالیستی خودرا و مظهر سیاست روی پرده حکومت خودرا نیز نتوانست حفظ کند.

 

بدون شک یکی از شیوه های مکارانه سیاسی مداخله گران در امور کشور دیگر  این است که برای گم کردن نشان پای خود مردم  کشور مورد نظر را به حق و یا نا حق در پی چیزهایی  بکشانند که مردم به آنها و اعمال آنها متوجه نشوند. این سیاست منحصر به ایران هم نیست بلکه در برابر ما غیر از ایران کشور های طماع دیگری هم از چنین سیاستی استفاده میکنند. لذا برای انصراف مردم از کارکرد خودشان، انهارا به اموری میکشانند که در ورای گرد و غبار ان چهره واقعی خود را بپوشانند. امروز در افغانستان خیلی ها پذیرفته اند که در بقای طالبان همینهایی که در ظاهر خودرا مخالف و یا در جنگ با انها معرفی میکنند، نقش اساسی دارند، این دیگر روشن تر شده است که نابودی طالبان و حرکت طالبانی در هر شکل ان  در افغانستان، بمعنی کوتاه شدن دست های نابکار این مداخله گران آشکار و پنهان در امور کشور ما است، زیرا بهانه و دلیلی که روی ان کارشان را پیش میبرند در موجودیت پدیده یی بنا م طالبان میباشد ، از همین رو است که این دشمنان دوست نمای کشور و مردم ما گاهی بنعل میزنند و گاهی به میخ تا وضعیت نا هنجار کشور و بدبختی مردم ما در سرتا سر افغانستان ادامه داشته باشد، تا زمانی که آنها به اهداف پنهانی خودشان برسند. افشاشدن  ریختن اسلحه از طیاره برای طالبان توسط انانیکه در ظاهر برای جنگ و نابودی طالبان به کشور ما امده اند و یا کشف شدن انواع اسلحه و نا آرامیها در مرزهای کشورما با کشوری که خودرا دشمن طالبان میگویند و بخاطر سرنگونی طالبان ، به تعبیر خودشان با " شیطان بزرگ"  همنوا و همکارشدند، از اموری است که پنهان کردن ان  دیگرمشکل شده است، ولی انچه پنهان است بدون شک خیلی بزرگتر و خطرناکتر برای کشور ما ومردم ما  از انچه ظاهر شده است ،خواهد بود.

اینکه چراکار در بند سلما و بند کمال خان  به پیش نمیرود جزئی از همین سیاستهایی است که بصورت پنهانی برای مردم ما و کشور ما کشیده شده است ، ولی برنامه های پنهانی شان در برابر کشور و مردم ما قطعا  بزرگتر از این چیز های جزئی خواهد بود.

 

آقای  فضل الرحمن اوریا بدون شک پا را بمنطقه یی گذاشت که در کشورما از محرمات قطعی بود ، بخاطر رعب و وحشتی که دستان نا مرئی انها ایجاد نموده است ، وهرکه درانجام  این کار جرأتی کند  باید حال و هوای خود را داشته باشد، و از همین رو امید واریم تا اقای " اوریا" بیشتر متوجه خود باشند چون دستان انها در طی سه دهه مصیبت بار کشور تا گلوی ما رسیده است. من باور دارم ؛ آتشی که آقای فضل الرحمن اوریا در پای تلویزیون ایران افروخت دامن کارکنان این شبکه را در کابل و ان نطاق مسکینی که با ایشان خواست مصاحبه نماید قبل از همه گرفته است. 

 

امید است تا این " اور" ی را که اقای  فضل الرحمن اوریا شعله ور ساخته است  تابشی روز افزونی داشته باشد برای شناخت چهره حقیقی انانیکه گرگان پوشیده در پوست میش اند.

 

چه بجا گفته اند که : بزرگترین جهاد، گفتن سخن حق در برابر حکام ظالم است.

 

 

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *