ما چه میخواهیم؟ صلح و یا جنگ
بعد از بوجود آمدن کمیته صلح به سر پرستی استاد برهان الدین ربانی در رابطه به فراهم کردن گفتگو با مخالفین مسلح که طالبان در ردۀ بالایی آن قرار دارند، نظریات و دیدگاه های رنگارنگ و در حالاتی متضاد مطرح میگردد.
این نظریات وقت وناوقت دررابطه به وقائع و احداث موجود درافغانستان سیر صعودی و نزولی داشته میباشد.
اگر از نظریات مشروط ونیمه روشن در این زمینه صرف نظر نماییم ، دو نظر صریح و باهم متضاد بیشترجلب توجه میکند :
1 – نظر موافق به گفتگو با مخالفین و از جمله طالبان.
2 – نظر مخالف به هرگونه گفتگو با مخالفین و در ردۀ اول طالبان.
خاستگاه این دو نظر مخالف و اندیشه های پوشیده در ورای این" تقیه " سیاسی را خیلی بزودی میتوان تشخیص کرد. عده یی اند که با سرسختی و قوت تمام میخواهند زیر نام صلح با مخالفین اجندای خویش را به پیش برند، دراین پروسه حتی از هرنوع شرط و شروطی بخاطر همان هدفی که تقیه وار آنرا پوشیده نگه داشته اند، میگذرند. در این جا این گروه روی همان عللی که آنرا نمیخواهند صریح بیان کنند، خواهان این اند که مخالفین و بخصوص طالبان در صحنۀ که کم کم آنها( طرفدارن صلح بدون قید و شرط ) در آنجا عقب زده میشوند حضور پیدا کنند تا با ازدیاد عدد و عداد آنها با قوت بیشتر در دستگاه حکومت و قدرت حضور یابند، و با این قوت تازه بصحنه آمده راه را بسوی هدف پنهانشان باز کنند.
در مقابل نظر بالا نظر دیگری را میبینیم که با هرنوع گفتگو با مخالفین بخصوص طالبان سرسختانه مخالفت کرده نزدیک شدن با طالبان و مخالفین دولت را جرم نابخشودنی دانسته، خواهان آنند که این مخالفین و در رأس طالبان را برای ابد از پیکره دولت و ملت جدا نگه داشته هرنوع تقرب و جور آمد را بضرر خود دیده وجود آنهارا خار چشمی برای خود، و سدی در مقابل اهداف پنهان شان می پندارند. طرفداران این نظرخوشحال اند از اینکه مخالفین مسلح در مناطق خاصی مورد هجوم قرار گیرند. اینها هیچ عجلۀ برای آمدن صلح در مناطق مشخصی از کشور ندارند، زیرا این گروه خوشی خود را در خرابی آنها ! گره زده اند.
با وقایع دردناک اخیر در تخار موقع مناسبی پیدا شد تا مخالفین هرنوع مصالحه بار دیگر صدای شان را بلند کنند و با اواز رسا فکرشان را همراه با دلیل ( شهادت افراد پایه بلند دولتی ) بگوش مردم برسانند .
در پی حادثه خونین تخار شنیدیم که خطاب به مراجع مشخص در ارگان های دولتی گفتند : چگونه میخواهید با قاتلین مردم صلح کنید، صلح با طالبان را خیانت بمردم و وطن دانستند و خواهان عملیات نظامی شدید در مقابل آنها شدند.
درین صداها دلیل آورده شد که چرا و بکدام رویی با قاتلین مردم ما میخواهید صلح کنید؟.
بصفت یک افغان و شریک در غم و شادی هموطنان خویش به گروه اولی یاد آور میشویم که صلح با مخالفین نه بمعنی زیادت در لشکر قومی و سمتی بوده بلکه اکثریت مردم کشور ما با تمام آنهایی که سوار بر مرکب قومیت و امثال آن میخواهند وارد میدان شوند سر ناسازگاری داشته و خواهند داشت. مردم ما خوب میدانند که دشمنان وطن این تله را برای نابودی مردم این مرز و بوم مورد استفاده قرار میدهند. در کشور ما انشاء الله دیگر با بکار گرفتن چنین شیوه های پلید بازیچه شیطان نخواهند شد.
اما گروه دومی را عقب گردی داده به گذشته های خودشان میبریم، آنجایی که آنها بدون هیچ شرم و عیبی آنانی را که تا گلو در خون مردم بیگناه ما غوطه ور بودند در آغوش گرفتند بلکه برایشان مقامی بلند تر از بسا مبارزین و مجاهدین کشور دادند. در آنزمان چگونه این آقایان که امروز بخون افرادی حرمت میدهند، خون صدها هزار هموطن مارا نادیده گرفتند، بلکه با دستان همین آدمکشان بار دیگر دست به آدمکشی زدند تا جایی که تمام زشتی های یکنیم دهه قبلی را بدامان خویش گرفته بپای خود ریختند.
اگر اینها اینقدر بخون بیگناهان احترام دارند، خون یکنیم میلیون انسان بیچاره اعم از دهاتی و دهقان، شهری و تاجر، دانشمند و محصل ، معلم و متعلم را جزء خونهای بی ارزش می پنداشتند که با قاتلین آنها همدست شدند و سرنوشت کشور را بعد از شکست و سرنگونی شان بازهم بدست آنها دادند؟.
این افراد با افکار چنینی خویش خطرناک تر از هر دشمن خارجی میباشند ، زیرا دشمن خارجی را میتوان بزودی شناخت ، اما شناخت ماهیت چنین افراد و خطری که از سوی آنها متوجه مردم و کشور ما میشود، بر خیلی ها مخفی بوده ، نظر به شراکت وطنی وقومی این افراد با مردم عامه خالی از فریب و دغل، سبب فریب دادن افرادی ساده و نزدیک بین و نا آگاه از اهداف سیاه شان میگردند. این گروه چون مار خوش خط و خال توجه افراد بیخبر و غافل از اهداف شوم شان را بخود جلب میکند بیخبر از اینکه این گروه خوش خط و خال با زهر خود قبل از دیگران همین فریب خورد گانشان را بهلاکت میرسانند.
اکثریت قاطع ملت ما صلح را میخواهند با هرکسی که خود را در چوکات عمومی وطن قرار داده به وجایب خود همراه با حقوق شان بدون امتیاز و یا نقص با دیگر هموطنان ، متوجه باشند.
باید بیاد داشته باشیم که صلح پی آمد دشمنی بوده ، صلح با دشمن و مخالف صورت میگیرد و الا بادوست که صلح مفهومی ندارد چون آنجا هرچیز به میل دل است.