ایران : دشمنی که تظاهر به دوستی میکند
در تازه ترین خبری که بدست نشر سپاریده شده ( اژانس خبری پژواک و دیگران – 24 می ) خبر توزیع پول در میان اعضای پارلمان از سوی مقامات ایرانی است که میخواهند مانع از تأیید توافقنامه مسمی به توافقنامه ستراتیژیک میان امریکا و افغانستان ، شوند.
اینکه این خبر تا چه اندازه دقیق است که یقینا بدون ریشه و اساس هم نمیباشد ، چیزی است جدا و حتی نا چیز نسبت به اینکه برای دست اندازی های شوم ایران در افغانستان به دلیلی ضرورت باشد که بمنظور الوده کردن فضای همزیستی مسالمت امیز و قدم گذاشتن مردم ما بسوی ترقی و استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی از سوی رژیم ایران صورت میگیرد، زیرا اهداف ایران در افغانستان امروز دیگر از پرده ابهام به صحنه عام برامده و بجز انانیکه سرشان را در خاک پنهان کرده و میگویند ما دلیلی برای مداخله نا جائز ایران در افغانستان نمی بینیم ، دیگران همه بخوبی از مداخلات و نیات شوم ایران برای وطن ومردم ما شامل تمام اقوام و حتی مذاهب ، آگاه اند.
از زمانیکه خمینی در ایران حکومتی بظاهر اسلامی و لی در خفا صفوی را اعلان نمود از همان زمان تا کنون این رژیم بشکل متنوع و همزمان با قدرت و توانایی فعلی اش در افغانستان دست بمداخله زده تا حدی که برای ناظر بر وقائع و جریانات در افغانستان این شک را پیدا میکند که افغانستان کشوری است متبوع به ایران و یا بصفت باغچه عقبی در خدمت این رژیم قراردارد.
مداخلات صریح سفرای بنام ایران در افغانستان که در حقیقت همان مکناتن سدۀ نزده را بیاد میارند، بحدی بیشرمانه بوده است که کمترین رنگی از پروتوکول دیپلماتیکی در ان دیده نمیشود . این اقایان از داخل محوطه سفارت شان در کشور ما خواهان دستگیری این فرد ، یا توقیف ان شخصیت حقیقی و یا حکمی ، امرکننده بر تصدیق نکردن مجالس پارلمانی سندی را ، پیشتیبانی خیلی ناجائز بنام قوم یا مذهب ، دعوت های مشبوه از افرادی مشخص در داخل محوطه سفارت ( که در حقیقت به لانه جاسوسی بزرگی مبدل شده است )، خفه ساختن هر صدایی که برای افشای اعمال ناجائز حکام ایران بلند میشود چه با تهدید و یا تطمیع و دهها نوع مداخله دیگر را در امور ملی و وطنی ما میشوند.
اگر ما این اعمال زشت را در داخل افغانستان با اعمالی که توسط این رژیم که در داخل ایران بر علیه مردم ما و کشور ما صورت میگیرد یکجا مشاهده کنیم میبینیم که این رژیم نه تنها خوی و خصلت اسلامی در ان وجود ندارد که خصلت انسانی ان نیز زیر سوال بزرگی قرار میگیرد.
رژیم صفوی در ایران هر وقت و ناوقتی بخاطر احسان بار کردنش از قبول مهمانان !!! افغانی در کشور شان یاد میکنند و آنرا برخ مردم ما میکشند. اما هرگز از جانفشانی های افغانان در ایران یادی نکردند. از هزاران افغانیکه در جنگ ایران با عراق خونشان را ( بهر حسابی که بود ) ریختند یادی نمیکنند، از جانفشانی های افغانان که با مزد اندک سخت ترین کار هار بسر میرسانند یادی نمیکنند. از اینکه افغانها در رشد اقتصادی ایران با انجام شاقه ترین کارها سهمی بسزایی داشته اند نامی نمیبرند. ولی دائما ورد زبانشان است که ما میزبان …. میلیون ؟ افغانی بودیم و هستیم . از وجود افغانان بگونه یاد میکنند که توگویی صبح و شام بر سفره رنگین اقای خامنه یی نشسته و از خوان احسان انان میخورند! ان عرقریزی ها و جانفشانی هایشان هرگز روزی پیش چشم مقامات رسمی ایران را نگرفت . در حالیکه در ایران افغانان از بسا حقوق اولی انسانی محروم میشوند. کافی است تا یک شبهه ! بلی یک شبهه افغان بیچاره را دران کشور بچوبه دار بلند کند. اگر ایرانی روی هر مسئلۀ ولو خیلی ظالمانه بر افغان ظلمی روا کند و یا خونش را بریزد از سوی دستگاههای قضایی ان مورد ملامتی قرار نمیگیرد بلکه باز هم این افغان باید که چوب ملامتی را بخورد. افغان در انجا حق تملک خیلی چیزهاراندارد که در تمام نقاط دنیا ( به استثنای ایران اسلامی!!) هر انسان میتواند مالک ان باشد. زشت ترین تبعیض بصورت رسمی در حق مردم ما در ایران تطبیق میشود. افغانان حتی حق داشتن جایی برای انجام عبادات خود هم ندارند. اطفال شان بشیوه های مختلفی از تعلیم محروم میشوند. و دادن امتیاز تحصیل یا یک امتیاز دیگری وسیلۀ است نزد این رژیم تا سست عنصرانی را بدام خود در آورده و از انها ستون پنجمی از جواسیس را برای براورده شدن منافع شان در کشور ما تربیه کنند. ولی چه بسا که این ارمان شان توسط عده از افغانان شریف و باهمت بخاک زده میشود. ایجاد موانع در راه برپایی پروژه های بنیادی در افغانستان یکی از زشت ترین کارهای این رژیم میباشد. تحریک کردن افراد وابسته و خریده شده تا در اوقات معینی برای ایران و رژیم ان مدیحه سرایی نمایند و یا از کارهای زشت ان دفاع کنند به یک کار عادی سفارت ( لانه جاسوسی ) ایران بدل شده است.
در اینجا خیلی ضرور است تا حساب دست اندرکاران این رژیم مخوف پلیسی را از حساب اکثریت مردم شریف ایران جدا دانست مردمی که از دست این اختاپوت، خود رنجها و دردهای زیادی کشیده و میکشند و گوشه های دنیا پناهگاه های انان بخاطر فرار از ستم انان گردیده است. این مردم شریف چه در داخل ایران اند و یا در خارج از ان همیشه با برادران افغانی شان همدردی داشته و تا حد توان بدور از چشم مقامات رسمی بکمک شان رسیده اند.
با همه اینها ما در اینجا باید یک نکته را فراموش نکنیم و ان اینکه اگر افرادی از خودما وجدان و شرفشان را در گرو چند پول به کرایه ندهند ، چرا انان بتوانند با چنین دست و صدای بلند در امور ما و در حق مردم ما تجاوز کنند.
وقتی بوی گند گرفتن پول توسط مقامات حکومتی و یا اعضایی از پارلمان و غیره در فضای افغانستان میپچد از کی باید توقع خیر داشت ؟ به کی باید دل گرم کرد؟.
خیلی عامیانه و مردمی اگر بگوییم ؛ در مقامات رسمی و حکومتی ما مگر مردی ( نه بحساب شکل بلکه از روی صفت) وجود ندارد تا جلو این مداخلات بیشرمانه و زهر اگین این گرگین های جدید را بگیرند؟!. و یا وزیر اکبر خان صفت با این مکناتن ها برخورد همسان کنند.؟!.