عالم مرئي و عالم نامرئي

 

عالم مرئي و عالم نامرئي

 

در اولين آيه از قرآن كريم چنين مي‌خوانيم:

]الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ[

«ثنا و ستايش جملگي از آن خداي پرورش دهنده عالميان است»

لفظ «عالمين» كه جمع «عالَم» است، در 73 آيه از قرآن كريم تكرار ‌شده است. مفسران در بيان تفسير «عالَمين»، عالَم را به دو بخش عالَم علوي و عالَم سفلي تقسيم نمودند: عالَم علوي در اين تفاسير شامل كائنات فوقاني زمين همچون كواكب و افلاك و ماه و خورشيد … و خلاصه همهء آنچه كه در آسمانهاست، مي‌شود و عالَم سفلي شامل موجودات روي زمين و اندروني آن؛ همچون درياها و مخلوقات داخل آنها، معادن، نباتات، حيوانات و انسان است.

 اما آيا هستي فقط منحصر به همين دو عالم است؟ و آيا مراد قرآن كريم از «عالَمين» هم فقط همين محدودهء معين مي‌باشد؟ سؤالي است كه بايد در برابر آن اندكي درنگ كرد.

پيشرفت‌هاي شگرف در عرصهء علوم، اين نتيجهء مثبته را به دست داده است كه هستي در كل منقسم به دو عالَم است، كه اين دو عالَم يكي «عالَم مرئي» و ديگري «عالَم غير مرئي» است؛ عالَم مرئي همان عالَمي است كه انسان با چشم عادي يا با چشم مسلح آن را مي‌بيند كه این عالَم، تمام عرصهء مشاهدات انسان را در عليا و سفلي، در آسمانها ، زمين، زير زمين و همهء عرصهء مشهود براي انسان، در بر مي‌گيرد. عالَم غير مرئي نيز امروزه ديگر حقيقتي است كه شك بردار و جدال برانگيز نيست. تا بدانجا كه دانشمندان عصر حاضر نيز بر آنند كه اين عالَم، بسيار وسيع‌تر، عظيم تر و مزدحم تر از عالَم مرئي مي باشد چندانكه عرصهء ناديدنیها و ابعاد آنها گسترده تر از آن است كه بتوان تصوّر كرد.

بر اين اساس است كه علم جديد هم اكنون در صدد آن است تا با كشف آثار عالَم غير مرئي، ابعادي از اين هستي بزرگ را درنوردد. از جملهء اين پديده ها يكي هم دنياي «اشعه» است. اخيراً دانشمندان علم «نور» به وجود اشعهء غير مرئي در كنار اشعهء مرئي پي برده‌اند. «اديت راسكين» يك تن از اين دانشمندان است؛ او مي‌گويد: زماني كه ما ميان اشعهء مرئي با اشعهء غير مرئي مقايسه مي‌كنيم، درمي‌يابيم كه اشعهء مرئي فقط جزء كوچكي از حقيقت كلي «نور» مي‌باشد. از اين جهت علم جديد هم اكنون دريافته است كه به كارگيري واژهء «نور» يا اصطلاح «شار نوراني»، يا «اشعاع» نمي‌تواند تعبير دقيق و كاملي از حقيت نور باشد و به همين دليل، هم اكنون اصطلاح «انرژي اشعاعي» وارد عرصهء كاربردي اين علم گرديده است تا اين اصطلاح بتواند تمام اشكال اشعّه، اعم از مرئي و غير مرئي آن را در بر گيرد.

 از جملهء اشعّهء غير مرئي مي‌توان از اشعهء «سيني» كه به نام «چشم سوم انسان» معروف گرديده است، يا از اشعهء «رنگتن» كه از نام كاشف آن أخذ شده است نام برد. اين اشعه جداً نيرومند بوده و قادر اند تا اشيايي را كه نور نمي‌تواند به داخل آنها نفوذ نمايد و يا چشمان ما قادر به رؤيت آنها نيست، شگافته و به درون آنها نفوذ نمايند. اين اشعه داراي امواج نهايت كوتاه و ده‌هزار بار كوتاه‌تر از طول موج نور مرئي مي‌باشند.

 در دنياي اشعهء غير مرئي مي‌توان از اشعهء ماوراي بنفش كه طول موج زيادتري از اشعهء سيني دارند، و همچنان از اشعهء مادون قرمز كه در اصل امواج حرارتيي هستند كه ما آن  را احساس مي‌كنيم اما نمي‌بينيم، نام برد. اين اشعهء مختلف النوع در عين حالي كه به اعصاب و عضلات ما دسترسي دارند اما در فيلم‌برداري ظاهر نمي‌شوند؛ زيرا اشعه يي هستند غير مرئي كه انسان آنها را در شناخت و درمان  امراض، در تغذيه، صنايع سبك و سنگين، صنايع نظامي … و غيره مورد بهره‌برداي قرار داده است.

از اشعهء غير مرئي كه بگذريم، به امواج راديو و رادار مي‌رسيم كه اين امواج نيز غيرمرئي هستند. امواجي كه تنها وجود اشيا را كشف نمي‌كنند، بلكه حتي مكان دقيق آنها را نيز ضبط مي‌نمايند و مدت‌هاست كه اين امواج وارد حوزهء بهره‌برداري بشر گرديده اند.

همچنان علم جديد، مواد حيوي غير مرئيي همچون ميكروب‌ها و ويروس‌هاي مختلف النوع را نيز كشف كرده است، كه آثار خطير و زيانبار آنها هم اكنون روشن مي‌باشد اما علم به رؤيت اين مواد حيوي قادر نگرديده است، نه فقط به اين دليل كه اين اشياء نهايت كوچك اند، بلكه بيشتر به اين دليل كه اين مواد اكثراً غير مرئي مي‌باشند.

اما در ارتباط با چند و چون اين عالَم غيرمرئي و عناصر تكويني آن، بايد گفت كه: دانشمندان سخت در تلاش اند تا بررسیهايي را در اين ميدان به ثمر رسانند. از شمار نخستين كساني كه اين بررسيها را آغاز كرده اند، دكتور «اوستي» در فرانسه، «لوردرالي» و «چارلز هوب» در انگلستان و پروفيسر «جوزيف سل» در آلمان بودند که مجلهء انگليسي «اخبار علم» از سال 1940 به اين سو، بررسیها و تحقيقات دانشمندان در اين عرصه را پيوسته منتشر نموده است.

و تا شما در قضاوت عجله نكرده‌ايد، بگذاريد همه با هم بدانيم كه تقسيم عالَم به دو عالَم مرئي و غير مرئي، تقسيم علم نبوده، بلكه اين معجزهء ديگري از معجزات قرآن كريم مي‌باشد؛ جايي كه در آيات 38 و 39 از سورهء «حاقّه» با روشني تمام مي‌گويد:

]فَلا أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ، وَمَا لا تُبْصِرُونَ، إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ[

«قسم به آنچه كه شما مي‌بينيد و قسم به آنچه كه شما نمي‌بينيد، همانا قرآن وحي الهي بر رسول بزرگوار است»

البته چون بحث بيشتر در اين زمينه فراتر از حوصلهء اين رساله است، لذا در حوزهء عالَم غير مرئي مادّي به همين مقدار اكتفا نموده و به ذكر نمونهء عظيم تر از اين عالم كه عالَم «روح» است مي­پردازيم. با يقين به اين حقيقت كه با پيشرفت‌هاي علمي و وسيع‌ترشدن افق بينش بشر، روز تا روز اعجاز آيات مباركهء 38 و 39 از سورهء «حاقّه» روشن‌تر شده و بشر به اين حقيقت آشناتر مي‌شود كه حوزهء موجودات، فراتر از حوزهء مدركات اوست.

 

 

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *