دمندگان افسون و حسادت حسود

 

دمندگان افسون و حسادت حسود

 

هنوز هم بعضي از مردم را عقيده بر آن است كه حسد در واقع نشانه‌گيري مستقيمي است كه از چشم حسود به انسان محسود، در وجودش، يا در سرمايه، يا فرزندانش اصابت مي‌كند. و هنوز هم داستانهاي بسياري براي تأكيد گذاشتن بر اينگونه اعتقادات روايت مي‌شود كه البته اغلب اين داستانها، ساخته و پرداختهء ذهن داستان نويسان است. برفرض اگر داستاني از اين دست صحيح هم باشد، فقط از باب تصادف محض است و بس.

 گفتني است كه بسياري از صاحبان اين اعتقادات، براي تأييد رأي خود به آنچه كه قرآن كريم در سورهء «فلق» ذكر نموده، استناد مي‌كنند. پس بايد ديد كه آيا آنچه قرآن كريم در اين سوره مي‌گويد، نظر اين گروه را تأييد مي‌كند، يا اينکه قرآن خود نظر ديگري دارد كه پيشرفت‌هاي حاصله در عرصهء علم روانشناسي، آن را روشن ساخته است؟

سورهء «فلق» مي‌گويد:

]قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ، مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ، وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ، وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ، وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ[

بگو پناه مي‌برم به پروردگار سپيده‌دم، از شر آنچه آفريده و از شر تاريكي چون فرا گيرد و  از شر دمندگان افسون در گره‌ها و از شر حسود، آنگاه كه حسد ورزد»

ملاحظه مي‌كنيم كه خداي سبحان در اين سوره پيامبر گرامي خويش را توجيه مي‌كند تا پناه‌جويي به خداي عزّوجلّ از شرّ همهء آنچه را كه از جنبه‌هاي بد در انسان و حيوان، نبات و هوا و غيره آفريده است، به مردم آموزش دهد؛ زيرا هر موجودي، خالي از جنبهء شرّ نيست و اين شرّ در هر امري تمثيل مي‌شود كه به انسان زيان برساند؛ هر گونه زياني!

البته بدترين شرّ، شرّي است كه در تاريكي شب در رسد. حتي شرّ و بدي خود، در شب بيشتر از روز خطرناك‌ و فاجعه‌بار مي‌شود. مثلاً اگر چنانکه آتش سوزي، زلزله، غرق، و امثال آن در شب روي دهند، قطعاً ابعاد خطيرتر و هولناكتري به خود مي‌گيرند. كما اينکه انواعي ديگر از شرّ نيز وجود دارند كه غالباً در شب اتفاق مي‌افتند؛ همانند قتل و دزدي. از اين جهت است كه انسان مؤمن ناگزير بايد از شرّ تاريكي به خداي عزّوجلّ پناه ببرد.

مفسّران، شرّ «دمندگان افسون در گره‌ها» رابر شرّ سحر و ساحران تفسير كرده‌ وگفته اند: دمندگان گره‌ها، در حقيقت جادوگراني اند كه چيزهايي را خوانده و بر تار گره زده­يي مي‌دمند تا عمل سحر انجام گيرد.

 حال اگر ما به اين نكته توجّه كنيم كه واژهء «عَقد» در قرآن كريم به معني «رابطهء محكم و نيرومند» آمده است، مثلاً همين عقد نكاح، در بيشتر از يك آيه به معني رابطهء از دواج آمده است، پس آيا نمي‌توان «شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ ـ شرّ دمندگان در گره‌ها» را به معني شرّ دو به هم زناني تفسير نمود كه با سخن چينیها و زمزمه‌هاي نجواگونهء افسون‌گرانهء‌شان؛ رابطه‌هاي ازدواج، دوستیها، برادريها و هر رابطهء قوي طرفيني ديگري را به هم مي‌ريزند؟ آيا مگر شرّ اينها خطير و زيانبار نيست؟ چه بسيار رابطه‌هاي موفّق زوجيّت را كه اين وسوسه‌آفريني ها به هم نريخته و بنياد چه بسا خانواده‌ها را كه ويران ننموده ‌است؟ چه بسيار دوستیهايي را كه به دشمنی­ها مبدّل نكرده‌اند؟

اما انسان حاسد كسي است كه در آرزوي زوال نعمت محسود لحظه‌شماري مي‌كند. ولي آيا مجرد آرزوي زوال نعمت از كسي، به خودي خود شرّي است؟ قرآن در اين رابطه با كمال صراحت سخن مي‌گويد؛ قرآن نمي‌گويد كه به خداي عزّوجلّ از خود حاسد پناه ببريد، بلكه مي‌گويد از شرّ حاسد به او پناه ببريد، و باز نه مجرّداً از شرّ وي، بلكه از شرّ وي در هنگامي كه حسد مي‌ورزد. پس گو اينکه از حاسد ضرري متصور نيست مگر اينکه او در هنگام حسدورزي قصد شرّ نموده و در حسد خود فعال و تأثيرگذار باشد.

البته ابعاد عميق این آيهء كريمه از نقطه نظر روانشناسي و طبّ فقط آنگاه روشن شد كه علم، تأثيرات سوء حسد حاسدان و نقش شرورانهء  را كه بازي مي‌كنند و نيز تأثير منفي حسد را در روان خود حاسدان، كشف نمود. پس ببينيم كه علم جديد در تفسير اين آيهء كريمه چه مي گويد.

دانشمند علوم رواني، دكتور «پيتر چانيكرون» مي‌گويد: حاسد شبيه به دجال جادوگري است كه سه سر دارد؛ يكي از آنها حسد است و دو تاي ديگر، كينه ورزي و دردمندي از مشاهدهء نعمت ديگران. پس در هر جايي كه يكي از اين سه امر را ديديد، حتماً دو رفيق ديگرش را نيز مي‌بينيد. بنابراين همينكه حسد در روان شخصي پديد آمد، ناگزير كينه و رشك‌‌ نيز با آن متولد مي‌شود. پس هر جا احساس كرديد كه انساني دچار كينه‌ورزي و پيچيدگي دروني است، همانگاه بايد بدانيد كه او از بيماري حسد رنج مي‌برد.

دكتور «ويكتور بوشيه» نيز مي‌گويد: حسد، رشك و كينه ‌ورزي، سه استوانه از يك پيكره اند. اين سه خصلت آفاتي خبيثه مي‌باشند كه سموم مضره يي را توليد مي‌كنند؛ سمومي كه براي سلامتي انسان زيانبار بوده و به بخش بزرگي از انرژي، نشاط و شادابي وي كه لازمهء انديشه و عمل سالم است، پايان مي‌دهند؛ زيرا كسي كه كينه در درون وي مشتعل است، تمام وقت به اين امر مي‌انديشد كه چگونه و از چه راهي به فرد كين‌خواه خويش زيان و آسيبي برساند. گاه حتي او فرد كين‌خواه خويش را مي‌زند بي پروا از اينکه چه خواهد شد.

 حسدورز، يعني كسي كه درد پيچيده از رشك دروني، بينايي ظاهر و باطن را از وي گرفته و او در تمام طول و عرض نگاهش فقط هيولاي كسي را مي بيند كه به وي رشك مي‌ورزد. او آرام نمي‌گيرد تا آن چيزي را كه سبب رشك وي از او شده است، از وي سلب نمايد؛ خواه آن چيز مقام و منصبي باشد، يا مال و ثروتي، يا شهرت و موقعيتي. شخص حاسد از اين درد و رنج آنچنان به خود مي‌پيچد كه در او اين انديشه نهادينه مي­شود تا هر طور كه شده، هر چه زودتر فرد محسود را از تخت نعمت به زير اندازد. و چون در اين كشمكش فرسايشگر روان آزار اندروني خود، بخشي از انرژي و توان خويش را نيز از دست مي‌دهد، بناءً فكر وي نيز مختل مي‌گردد كه اين اختلال فكري خود مرحله يي از مراحل جنوني است كه انسان نمي‌داند كه در آن چه كاري مي‌كند و چگونه تصميم مي‌گيرد؟

از اين جهت است كه بسيار مي‌شنويم فرد حاسدي محسودش را كشته است و يا كينه‌توزي را كينه‌اش كور ساخته و با شعله‌هاي سركش اين كينه‌توزي، فرد مورد نظرش را به آن دنيا فرستاده است. اما سخنچيني و بدگويي فرد حاسد از محسود و صرف وقت و توان و حتي سرمايهء خويش در اين جهت، در مقايسه با امور فوق الذكر كمترين شرارتي است كه مي‌توان از وي انتظار داشت.

اين است تمثيلي از شرّ حاسد آنگاه كه حسد ورزد.

و اين همان چيزي است كه خداي عزّوجلّ از ما خواسته است تا از آن به ذات پاكش پناه ببريم. پس حاسد شرّي ندارد مگر آنگاه كه حسد ورزد و اين است ابعاد و جنبه­هاي خطير شرّ وي كه در واقع با شرارت‌هاي همهء خلق مساوي است.

پيشرفت‌هاي علمي در علوم روانشناسي، بدين گونه از سورهء مباركه «فلق» تفسيري علمي ارائه مي‌كنند تا اين حقيقت را اثبات نمايند كه قرآن كريم در تمام جهات و ميادين علمي پيشاهنگ است. و چنين نيز خواهد بود تا آنگاه كه قيامت بر پا گردد؛ زيرا اين كتاب، كتاب ربّ العالمين  ووحي جاودانهء وي براي سيّدالمرسلين است.

 

 

 

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *